گفتوگوی شرق با آیدین آغداشلو:
چرا مصاحبه با «آقای نقاش» از اهالی رسانه نمره قبولی نمیگیرد؟
بخش دوم و پایانی
رامتین شهرزاد - گروهی از اهالی رسانه پس از انتشار مصاحبه محمدرضا یزدانپرست با آیدین آغداشلو میگویند که «رسانهها در ساختار مردانه و جنسیتزده خود» باید بازنگری کنند. از این مصاحبه و واکنشها به آن چه میدانیم؟ در قسمت دوم، در مثال شیوه صحبت از شهره آغداشلو بررسی میکنیم چرا اهالی رسانه به این گفتوگو نمره ردی دادهاند.
در قسمت نخست این گزارش، «منبر خودستایشگری استاد» در مواجهه با روایتهای آزار جنسی، با اشارهای به شیوه گفتوگو محمدرضا یزدانپرست با آیدین آغداشلو، نقاش، شاعر و نویسنده ۸۵ ساله بیشتر درباره موضوع روایتهای آزار جنسیِ آغداشلو گفتیم. اصل این گفتوگو با تیتر «ناگفتههای آغداشلو در گفتوگو با شرق: دل شیر میخواهد آدم به خودش بگوید هنرمند» در یوتیوب و نسخه چاپی آن با تیتر «ناگفتههای آغداشلو» در روزنامه شرق منتشر شده است.
انتقادهای گسترده اهالی رسانه به این مصاحبه، سوالهایی در موضوع شیوههای کار در رسانه شبکه شرق بهعنوان مثالی از رسانههای مردسالار را پیش میکشد. در قسمت دوم این گزارش که اکنون پیشروی شماست، نگاهی به این میکنیم که چرا این مصاحبه نمره قبولی از دیگر روزنامهنگاران نگرفت؟ و در نهایت، به مثال شهره آغداشلو در این مصاحبه خواهیم پرداخت؛ اینکه شیوه این مصاحبه به آیدین آغداشلو اجازه داد تا چه به مخاطب بگوید.
در بخشی از «بیانیه جمعی از اهالی رسانه در محکومیت مصاحبه با آیدین آغداشلو و دعوت از رسانهها برای بازنگری در ساختار مردانه و جنسیتزده خود» که امضای بیش از یکصد نفر از اهالی رسانه را گرفت، نوشته شده:
رسانهها معمولا محدودیتهای قانونی را برای انتشار روایت زنان بهانه میکنند اما در رفتاری غیرمتعهدانه حاضر نیستند همین سیاست را در قبال متهم به آزار هم تکرار کنند. آن هم درحالی که خلا قانونی مربوط به پیگیری خشونت جنسی در ایران را بهخوبی میدانند. این توجیه زمانی باورکردنی است که منبر خطیبانه را در گفتگویی چنین پرتمجید، تقدیم به متهمی با ۱۳ روایت آزار جنسی زن نکرده باشند. اصول حرفهای و اخلاقی ایجاب میکند زمانی که به اندازه کافی امکان صدادادن به آزاردیدگان و خشونت دیدگان را نداریم از فراهم کردن تریبون برای متهم هم منصرف شویم چرا که در غیر اینصورت نه تنها قدمی در راه «واقعیت» برنداشتهایم که با دهنکجی به راویان مسیر اعمال خشونتجنسی و فرار از پیامدهای اجتماعی آنان را بسیار هموارتر از پیش ساختهایم.
زینب اسماعیلی، خبرنگار در واکنش به کلیت مصاحبه در رشتویی در ایکس نوشت:
طبیعی است که آغداشلو اگر بعد مدتی سکوت مصاحبه میکند میخواهد خود را منزه کند نه چیز دیگری. ولی چرا رسانهای خود را زیر بار تریبون دادن به چنین موقعیتی میبرد در واقع از نداشتن نگاه درازمدت و دنبال فروش روزانه بودن است... رسانه باید با نیروی خودش بچرخد تا بر مبنای برنامه و فکر پیش برود نه داشتههای دیگران.
«این طوری مصاحبه نکنید»
بهسبک مرسوم گفتوگوهای ویدیویی این روزهای رسانههای ایران، برای این مصاحبه هم دو صندلی جلوی دو دوربین گذاشته شده تا یزدانپرست و آغداشلو صحبت کنند؛ اما برخلاف دیگر مصاحبهها، در دست هیچکدام کاغذ، دفتر یا تبلت دیده نمیشود. میزبان اغلب در هنگام پرسش به یک نقطه مشخص نگاه میکند، احتمال دارد سوالها را از روی مانیتور میخواند اما امکانی برای خودش باقی نگذاشته تا نکتهای را یادداشت کند، سندی را دوباره نگاه کند، یا مثالهایی در دست داشته باشد تا همراه صحبت به مخاطب یا میهمان نشان دهد.
در یک مصاحبه بر پایه اصول اولیه کار رسانهای یا روزنامهنگاری، هدف سوالها ارائه تصویری واضحتر از سوژه پرسش و پاسخ است. بهعنوان مثال، اگر میخواهید در مورد طلاق دو نفر سوال بپرسید، از افراد نام میبرید. در گذر این مصاحبه اما آنچه غایب است، اشاره به نام افراد، بهخصوص زنان است. در کلیت مصاحبه، آغداشلو مثالهایش اغلب «پدر و پدرانم» است و از مادرش تنها زمانی صحبت میکند که خودش را «کلفت» یک خانواده جا زده تا بتواند از سرکوب شوروی سوسیالیستی به ایران فرار کند.
مجری هم علاقهای به نام بردن زنان ندارد و در مثال هر دو، در تاریخ، جنبشها، هنر بخصوص نقاشی، شعر و ادبیات، سینما و در کل فرهنگ، همیشه نام مردان کامل ادا میشود ولی انگار در تمامی اینها، زنان جایگاهی ندارند تا بخواهند نام برده شوند. این به جز شیفتگیای است که در رفتار مجری نسبت به میهمانِ مصاحبهاش موج میزند. شیوه مصاحبه برای بسیاری از اهالی رسانه عجیب است. برای مثال میتوان واکنش مهرداد فرهمند، خبرنگار سابق بیبیسی را مرور کرد که در ایکس نوشت:
این مصاحبه ارزش آکادمیک دارد. برای آموزش فن مصاحبه نمونه بسیار مفیدی است از اینکه «این طوری مصاحبه نکنید». دست مریزاد که توانستهاند تمام عناصر مصاحبه بد را یکجا جمع کنند. کارشان ستودنی است.
یک پروژه روابطعمومی یا یک کار رسانهای؟
نسخه کامل مصاحبه، یک ساعت و ۴۴ دقیقه و ۴۴ ثانیه است. ویدیو را میتوان در دو بخش در نظر گرفت؛ یک ساعت و دو دقیقه نخست که از زندگی، گذشته و نظر آغداشلو بهخصوص در موضوع تقابل هنر انقلابی – انقلاب در اینجا یعنی انقلابی که به جمهوری اسلامی منجر شد – در مقابل هنر ماتریالیستی/کمونیستی و شامل بر زندگی شخصی او از جمله ازدواجها و طلاقهایش است. بخش دوم یا آنچه میزبان «معماهای» آغداشلو میخواند، قرار است بخش «مشروح و شفاف» مصاحبه باشد. این بخش چهار سوژه را مطرح میکند.
ابتدا اتهامهای آزار جنسی زنان علیه آغداشلو که مجری «آزار جنسی» را در سوالهایش به «اتهامات اخلاقی» تقلیل میدهد که در قسمت نخست این مطلب به آن پرداختیم. سوژه دوم، اتهام سرقت آثار شاگردان آغداشلو توسط او و فروش آنها به نام خودش است. سوژه سوم، اتهام نفوذ آغداشلو است، در آنچه مجری «مافیای حراج [آثار هنری] تهران» عنوان کرد.
درنهایت سوال نهایی این بخش مصاحبه این است که آیا شایعه فقر آغداشلو صحبت دارد یا نه؟ از جمله اینکه آیا حکومت خانه او را مصادره کرده است که آغداشلو این مساله را تکذیب میکند. مصاحبه با سوالهایی در مورد دو سال حضور آغداشلو در دفتر فرح دیبا و اینکه آیا در سالهای اخیر با هم صحبت کردهاند – آغداشلو تکذیب میکند – و سپس خاطرههای آغداشلو با عباس کیارستمی، احمد شاملو و احمدرضا احمدی و چند مرد دیگر دنبال میشود.
شیوه پرسش و پاسخ، برای مخاطبان عجیب است و نتیجه را میتوان در آمارهای پایین تماشای آن در شبکههای اجتماعی، از جمله در نسخههای یوتیوب و ایکس دید. مانند الاهه خسروی، پادکستساز و خبرنگار که در ایکس نوشت:
مصاحبه آغداشلو حتی مصاحبه خوبی هم نیست که بابت انتشارش بخواهی چنین هزینهای بدهی. از کی اسنوبیسم مجال پیدا کرد در مصاحبه مطبوعاتی این چنین نفوذ کند و حال مخاطب را به هم بزند؟ مصاحبه کردن به قصد کسب اطلاع و مو از ماست کشیدن برای روشن شدن موضوع است نه نمایش شیفتگی به خودشیفتهها.
مصاحبه بیشتر شبیه به یک پروژه روابطعمومی یا PR است تا اینکه یک کار رسانهای بهنظر برسد. هدف یک پروژه روابطعمومی، چهارچوبی مشخص از یک سوژه است تا مانند تبلیغ اما در شکل مثلا یک گفتوگوی حرفهای رسانهای عرضه شود. مشابه آن در فضای رسانههای سراسر جهان پیدا میشود. بعضی رسانهها در هنگام انتشار یک مطلب قید میکنند که این یک آگهی است اما الزامی برای آن وجود ندارد.
نازنین متیننیا، خبرنگار در معرفی یزدانپرست در ایکس نوشت:
این آقایی که با آیدین آغداشلو مصاحبه کرده، یک زمانی ویراستار بود، بعد شد مجری تلویزیون و الان هم مصاحبه را با جمله «مردی با چشمان نافذ و هیبتی فلان» شروع میکند که از اساس اشتباه حرفهای است. شرق تنها راه نجاتش، تریبون دادن به شاکیهای پرونده آغداشلوست؛ حداقل یک رفتار حرفهای باشد.
از جایگاه قدرت
در تماشای مصاحبه این حس شاید به مخاطب دست بدهد که میزبان، اجرایی دراماتیک دارد و به میهمان اجازه میدهد تا برابر سنت دیرینه مردسالاری/پدرسالاری، خودش را در جایگاه تشخیص و تمیز دادن بین سوژههای صحبت در نظر بگیرد. در این جایگاه، آغداشلو مکرر نام مردان را میآورد و آنها را نمره میدهد، ولی به اینکه زنان چه در تاریخ معاصر ایران در سوژههای صحبت انجام دادهاند، به کل بیاعتناست و مثالی از آنها نمیآورد.
مخاطب شاید پس از تماشای مصاحبه به این تصویر برسد کار زنان اهمیتی برای یا میزبان درنهایت اهمیتی پیدا نمیکند، مگر اینکه بهگونهای به زندگی «مرد» متصل باشند. مثلا وقتی از شهره آغداشلو، همسر سابق آیدین آغداشلو صحبت میشود. در این زمانها هم میهمان و هم میزبان اکراه دارند تا نام زنان را بیاورند و شهره فقط یک مرتبه توسط آغداشلو با نام مطرح میشود.
جایگاه قدرت در این مصاحبه، واضح است: میزبان، نگاهی الاهیگونه یا فرا انسانی به سوژهاش دارد و او را مکرر با انتخاب کلماتش ستایش میکند. او خود را در جایگاهی نمیبیند که خلاف حرف آغداشلو را بزند. سبک گفتوگو که در ادامه این مطلب در موردش بیشتر خواهید خواند، رگههای همواروتیک (homoerotic یا همجنسکامگی، اشاره به کشش و جاذبه میان افراد همجنس) از خود نشان میدهد، اما در شیوهای که در آن یک نفر انگار پادشاهی مطلق بار عام داده است تا در جایگاهی خداگونه صحبت کند و آن طرف، شنونده/میزبان با تکرار مکرر «فرمودید»، آمده است تا کلمه به کلمه این کلام را از درون جذب کند، انگار بیانی الاهی به او الهام میشود. در این جایگاه قدرت، میزبان جرات این را نخواهد داشت تا خلاف حرف میهمان را بگوید.
عجیبتر این است که آغداشلو از ابتدای مصاحبه واکنشی به این شیوه صحبت ندارد. در تماشای مصاحبه میتوان خیالپردازی کرد که اگر از نامهایی که در مصاحبه تکرار شدند، مانند عباس کیارستمی، بهمن محصص یا بهرام بیضایی میهمان این مصاحبه بودند و از همان ابتدا با عبارتی مانند «پیشکسوتی است با چشمانی نافذ و هیاتی کاریزماتیک» خطاب شوند، آنها چه واکنشی نشان میدادند؟ محصص دیگر در میان ما نیست اما در مستند «فیفی از خوشحالی زوزه میکشید» میتوان تماشا کرد چقدر سخت میگیرد تا مستندساز درنهایت بتواند از او سوال بپرسد.
در سنت مصاحبههای به سبک روابطعمومی، سوال و جواب پیشتر با میهمان مطرح میشود و بسته به نظر او اصلاح میشود تا مخاطب هدفمند در مواجه با سوالها و جوابهایی از پیش تمرین شده قرار بگیرد و یک اجرای موفق به مخاطب تحویل داده شود. کلیت این مصاحبه تمرین شده نیست اما این سوال در ذهن مخاطب شاید شکل بگیرد که آیا سوالها پیشتر در اختیار میهمان قرار داده شده بود؟
اگر نه، میزبان برای رسیدن به این سوالها، با چه کسانی مشورت کرده بود؟ اگر مصاحبه را یک کار رسانهای در نظر بگیرید، قاعدتا با دبیر بالاتر صحبت کرده باشد تا در کلیت سوژهها و سبک کار به تفاهم برسند. اگر کار روابطعمومی باشد، با یک تیم صحبت کرده تا به چنین عبارتهایی برسد. شیوه کار یزدانپرست برای رسیدن به این سبک صحبت چه بوده است؟ آیا شرق اینگونه پرسشها را بهعنوان یک رسانه حرفهای تایید میکند؟ شرق نسخه نهایی را در حد و اندازه اعتبار برند خود میشناسد اما نمیگوید چقدر این تولید را آنها هدایت کردهاند و چگونگی این هدایت را هم توضیح نمیدهد.
در همینارتباط محمد تقیزاده، روزنامهنگار در ایکس پرسیده است:
ای کاش شبکه شرق یک توضیح درباره مصاحبه جنجالی آغداشلو میداد که نظرات شاذ یزدانپرست با هماهنگی بوده یا شخصی است؟ مخصوصا جایی که میپرسد: «آیا شده خانمی به واسطه ظاهر جذاب شما، نام، شهرت و هنرتان به شما نزدیک شده باشد و به کامیابی نرسیده و بعد، نزدیک شدن را به تعرض تعبیر کند»؟
«اگر قابلیت داشت میتوانست از آن طناب محکمی برای بالا رفتن بسازد»
در حوالی دقیقه ۳۳ مصاحبه، مجری موضوع «ازدواج و عاشقی» را پیش میکشد و میپرسد، «چند قدم به عقب بروم. در هیچ گفتوگویی از ماجرای خاطرخواهی و ازدواجتان با خانم شهره آغداشلو نگفتهاید!» شیوه پاسخگویی و بیتفاوتی میزبان به صحبتهای میهمان، یکی دیگر از انتقادها به مردسالاری حاکم بر این گفتوگو است. در شیوه دید یزدانپرست و آغداشلو، زنان به خدمت همسر آمدهاند تا برابر صلاحدید او، ارتقاء پیدا کنند یا به بیان آغداشلو، ازدواج یک رابطه بدهبستانی است که باید چیزی از آن حاصل شود وگرنه «هرکسی، هرچیزی شد یا نشد برحسب خودش بود و دیگری اگر هولش نداد، دیگر توقعی نبود که به راه راست هدایت کند».
مهرنوش، یک کابر ایکس که خودش را «مادر» معرفی میکند، در واکنش به این شیوه گفتوگو مینویسد:
تکههایی از مصاحبهی آغداشلو که روی تایملاینم اومد رو دیدم. از قضا (با صدای آقای همساده) اون تیکهای رو دیدم که در مورد شهره آغداشلو حرف میزد. اولا هرگز اسمش رو به زبون نیاورد و بعد هم اومد اعتبار بده به رابطه گذشتشون و گفت از هم چیز یاد گرفتیم، اون از من فضای روشنفکری رو یاد گرفت و بهش وارد شد و من از آشفتگی و بینظمی اون، نظم رو. یعنی الان شروع کنم کتاب نوشتن در مورد این نوع خودشیفتگی شاید ده سال دیگه تموم بشه.
اشاره او به این بخش از صحبتهای آغداشلو است که گفت:
گفتن این یک خورده بدجنسی است ولی شاید یکی دیگر از من علاقه به ادبیات ارث برد یا حاصل گرفت، شاید من هم از زندگی شلوغ یک هنرپیشه تئاتر و از درهمبرهمیاش [بر]عکسش را یعنی مرتب بودن و نظام و انتظام را آموختم.
میزبان میگوید «هنر آشفتهحالی دارد» ولی آغداشلو در لحظه میگوید «من نداشتم»، مجری میگوید «ولی نظم و انتظام را از خانوم شهره آموختید» ولی در پاسخ از آغداشلو میشنود:
برعکسش بود [میخندد] مرتب بودن را، سر وقت بودن را، با حوصله بودن را، میخواستم بگویم پر کاری را ولی نه پر کاری که در هر دو طرف بود.
میزبان میگوید «و ایشان گرایش به ادبیات را از شما پیشه کرد» و آغداشلو میگوید «و خیلی چیزهای دیگر را». میزبان میگوید «نمیتوانم از خیلی چیزهای دیگر ساده بگذرم» و آغداشلو میگوید:
مثلا عرضه دلپذیری و افتخارآمیز روشنفکری را. چون که من هیچکاری درباره اطرافیانم نکرده باشم عرصه روشنفکری را با آنها شریک شدم. یعنی آنها را شریک کردم. و این یک زمینهای بود که شخص، اگر قابلیت کافی داشت میتوانست از آن طناب محکمی برای بالا رفتن بسازد چون که روشنفکری عرصه کمی نیست.
آنچه در گفتوگوهای سبک روابطعمومی بعضا فراموش میشود، هوشمندی مخاطب است. مخاطب وقت گذاشته تا به مثلا این گفتوگو توجه نشان دهد و نسبت به این جملهها، درک خودش را خواهد داشت. یک درک میتواند این باشد – با توجه به جای خالی زنان در این صحبت – این باشد که در جایگاه قدرت حاکم حاکم بر فضای مصاحبه که مجری مانند پیرو یا شاگردی است در خدمت بار عام استاد، آغداشلو خود را در جایگاه پدرسالاری میبیند که آمده از فتوحاتش بگوید. اینکه در فتحهایش چقدر توانسته زنان زندگیاش، مانند شهره آغداشلو را به تصویر موردنظر خودش از او نزدیکتر کند.
در این جایگاه قدرت، جای نظر زنان خالی است. مثلا اینکه میزبان از واکنشها و حرفهای شهره آغداشلو نسبت به این نگاه آیدین آغداشلو نپرسید. همانطور که برخلاف شیوه مرسوم روزنامهنگاری، به سراغ افرادی که از آنها در این گفتوگو نام برده شده است نرفت تا نظر آنها را نسبت به این گفته بخواهد. این جاهای خالی در گستره زمان مصاحبه، مکرر تکرار میشود. شاید چون ساختاری است، مانند پایان بیانیه اهالی رسانه که در آن گفته شد:
نقد ما در اینجا نه صرفا معطوف به روزنامه شرق، بلکه متوجه سیاستگذاریهایی است که رویههایی جنسیتزده و غیرهمدلانه چون مورد اخیر را امکانپذیر کرده، عادی جلوه داده و به آنان مشروعیت میبخشند. غیاب حساسیتهای جنسیتی نه فقط مختص رسانه شرق، بلکه آفت اغلب مطبوعات کشور است. ما بر این باوریم که رسانهها باید ضمن پاسخگویی و پاسخگو کردن به عنوان یکی از وظایف اصلی، به بازنگری بر ساختارهای سنتی و مردانه خود پرداخته و معیارهای عدالتخواهانه و برابریطلبانه را اولویت بازبینی قرار دهند. مسیری که بدون افزایش مشارکت زنان در سطوح مدیریتی رسانه محقق نمیشود و به ممارست و آموزش جنسیتی همه اهالی رسانه، از تحریریه تا صندلیهای مدیریتی نیاز دارد.
کاربر «آقازاده۸۱» در ایکس نوشت:
اتفاقا این مصاحبه که در جزئیات بسیار نازل و مبتذل چه در طرف مصاحبه کننده و چه در طرف مصاحبه شونده است ضروری می دانم چون ذات رسانههای به ظاهر اصلاحطلب را عریان میکند وهم توهم آغداشلو را آشکار میکند. او مدعیست روشنفکر است. درحالی که جوهر روشنفکری آگاهی انتقادی است که او اصلا ندارد.
«دل شیر میخواهد آدم به خودش بگوید هنرمند»
مصاحبه شرق با نام «دل شیر میخواهد آدم به خودش بگوید هنرمند» در یوتیوب منتشر شد و پس از سوال نخست که در آن میزبان، میهمان را «پیشکسوتی است با چشمانی نافذ و هیاتی کاریزماتیک» توصیف کرد، نخستین حرف آغداشلو از «جاودانگی» است و از امیدواریاش به نتیجه این صحبت میگوید، «به قول شما، یکی بعد از شش سال یک مصاحبه خیلی قدیمی آدم را بخواند و ببیند به دردی میخورد».
برای کسی که این مصاحبه را خوانده یا تماشا کرده باشد، با توجه به همین گفته آغداشلو میتواند قضاوت کند که «به دردی میخورد» یا نه؟ گفتوگو سروصدا به پا کرده و مکرر از شرق و آغداشلو نام برده میشود. اهالی رسانه بهشکلی مشخص به آن واکنشهای مثبت و منفی نشان دادهاند، ولی آنچه میزبان «معما» خواند – مانند روایتهای آزارهای جنسی – همچنان در ابهام باقی ماندند. چهرهای که از آغداشلو مطرح شد، صدایی است که بر پایه سلیقهاش به تاریخ، هنر، فرهنگ و ادبیات نمره میدهد و مکرر تکذیب میکند.
آرمین منتظری، روزنامهنگار و مترجم در ایکس نوشت:
و البته نظر من درباره انتشار مصاحبه آغداشلو صراحتا این است که چنین شکل مصاحبهای نباید انجام میشد. و بعد که انجام شد به لحاظ ملاحظات سردبیری نباید منتشر میشد. این مصاحبه پر از سوراخهای متنوع و گوناگون است.
ظاهرا برخلاف نظر میزبان، بخشی از بدنه رسانه ایران به آغداشلو نظر مثبتی ندارد. اگر هم دفاعی از این مصاحبه است، در خیلی موارد از بابت مسئولیت رسانه در پاسخگو کردن افراد مشهور در برابر جامعه است. مثل سیامک رحیمی که در ایکس تلاش کرد کلیت مصاحبه را یک کار رسانهای بخواند:
یکی از همکاران روزنامهنگار در اعتراض به مصاحبه با آغداشلو از روزنامه شرق جدا شده. جزییات را نمیدانیم، اما معتقدم، صحبت با چهره، محبوب یا منفور، ذات رسانه است. شخصا از مصاحبه با نتانیاهو، اسد و هر جلاد و خبیث مشهور استقبال میکنم. کار ماست. آغداشلو که متهم است و محکوم هم نشده.
این مصاحبه حاشیههایی هم همراه داشت. برای مثال کمی پس از انتشار مصاحبه شرق، امیلی امرایی در یک رشتو در ایکس از ماجرایی که رخداده خبر داد. خبرنگار «انصافنیوز»، آسیه توحیدنژاد با او تماس گرفته تا در مورد بیانیه اهالی رسانه در انتقاد از مصاحبه شرق از او بپرسد. امرایی در این ارتباط نوشت:
خبرنگار وبسایت "انصافنیوز"، خانم آسیه توحیدنژاد، با من تماس گرفتند تا دربارهی بیانیهی "دعوت از رسانهها برای بازنگری در ساختار مردانه و جنسیتزدهی خود و مصاحبه با آغداشلو" مصاحبه کنند، حین مصاحبه برایم مسلم شد که قرار است این گزارش در ادامهی حرکت شرق و محض تطهیر باشد، پس از مصاحبهکننده چند بار درخواست کردم که مصاحبه را ادامه ندهیم و گفتم نمیخواهم صحبتی از من در گزارشی که چنین رویکردی دارد منتشر شود، تاکید کردم نمیخواهم در گزارشی که پیش از نوشته شدن سوگیری دارد و دنبال اثبات "بیسند بودن ادعای روایتگران" حرفی بزنم.
امرایی نوشته که تاکید کرده است که «نمیخواهد صحبتی از او در گزارشی که چنین رویکردی دارد منتشر شود» اما به گفته او ماجرا طور دیگری پیش رفته است:
خانم آسیه توحیدنژاد و البته سردبیر محترم انصاف نیوز تاکید کردند با وجود مخالفت من تصمیم به انتشار اظهارنظرم در این گزارش دارند. رفتار غیرحرفهایشان باعث شد اینجا بنویسم که دوستان دیگرم آگاه باشند با رسانهای که چنین شیوهای اتخاذ کرده، با مراقبت بیشتری مواجه شوند. و پیش از انتشار تاکید کنم من از اینکه در چنین گزارشی اظهارنظرم منتشر شده رضایت ندارم. واقعا مایهی تاسف و خجالت است که اصول اولیهی اخلاق و نه تنها روزنامهنگاری هم اینقدر آسان زیر پا گذاشته میشود.
علی اصغر شفیعیان، مدیر انصاف نیوز اما در واکنش نوشت:
گزارشی در کار نیست. سه مصاحبه است، ۱. با مدیر شرق، ۲. با یک امضا کننده بیانیه در نقد شرق، و ۳. با رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران. موضوع؟ چالش پیش آمده پس از مصاحبه با آغداشلو. این حرفهای نیست که آخر مصاحبه بفرمایید منتشر نشود و تهدید کنید که توییت میکنم. لااقل درست روایت کنید!
مطلب/مصاحبه مورد بحث با تیتر «چالش مصاحبهی بیچالش با آغداشلو» در انصاف نیوز منتشر شده است.
از این نمونه واکنشها و حواشی که در این گزارش به آن اشاره گردید در این مدت کم نبود و به نظر میرسد دستکم تا مدتی ادامه خواهد داشت.
رادیو زمانه مستقلا نمیتواند اتهامهای طرح شده علیه آیدین آغداشلو را تایید یا تکذیب کند، با اینحال بررسی این گفتوگوی تقریبا دو ساعته از جهت معنای مصاحبه و پرسشگری و همچنین جایگاه زنان نزد «صاحبان» هنر و رسانه، خالی از لطف نیست.
نظرها
نظری وجود ندارد.