اسکار ۲۰۲۵: بقا یا تحول هالیوود در رویارویی با بحرانها؟
نادر افراسیابی - مراسم اسکار در طول تاریخ با چالشها و بحرانهای مختلف از فجایع طبیعی مانند سیل و آتشسوزی گرفته تا بحرانهای اجتماعی مانند ترور مارتین لوتر کینگ و حملات ۱۱ سپتامبر مواجه بوده است. صنعت سینما و مراسم اسکار نه تنها به عنوان یک رویداد سرگرمکننده، بلکه به عنوان یک پلتفرم فرهنگی و اجتماعی هم عمل میکند. اینبار اما بحث واقعاً بر سر بقای صنعت سینماست.
برخلاف سال گذشته که فیلمهای «باربی» و «اوپنهایمر» صحنه را در اختیار داشتند، در اسکار ۲۰۲۵ به دلیل اعتصابات بازیگران و نویسندگان تعداد نامزدهای بالقوه کاهش یافته بود و فضایی برای فیلمهای عجیب و بحثبرانگیزی مانند «امیلیا پرز» و «ماده» (The Substance) ایجاد کرده بود. به نظر میرسید که فیلم «بروتالیست» (The Brutalist) به کارگردانی برادی کوربت، با بودجهای محدود، ممکن است از نامزدهای اصلی در رقابتهای اسکار باشد، اما آیا واقعاً رأیدهندگان حاضر میشدند سه ساعت و نیم از وقت خود را به تماشای این فیلم اختصاص دهند؟ یا شاید فیلمهای محبوبتری مانند «آنورا» و «مجمع کاردینالها» (Conclave) میتوانستند در رقابتها بدرخشند؟ سوالات دیگری نیز مطرح بود: چگونه انتخاب مجدد ترامپ ممکن است بر رقابت تأثیر بگذارد؟
از طرف دیگر برخی از بازیگران ممکن است با حضور در دستهی بازیگران مکمل (به جای دستهی بازیگران اصلی)، شانس بیشتری برای برنده شدن داشته باشند. این موضوع به عنوان «تقلب در دستهبندی» (Category Fraud) شناخته میشود. آیا آریانا گرانده («شرور» - Wicked)، کیران کالکین («یک درد واقعی» - A Real Pain) و زوئه سالدانیا («امیلیا پرز») با حضور در دستهی بازیگران مکمل، مرتکب تقلب در دستهبندی نشدهاند؟
در پنجم ژانویه، مراسم گلدن گلوب در یک رقابت نفسگیر، بهترین بازیگر زن را با پیروزیهای غیرمنتظرهی دمی مور («ماده» -«The Substance») و فرناندا تورس («من هنوز اینجا هستم»- «I’m Still Here») دگرگون کرد. معمولاً در فصل جوایز اسکار، رقابتها پیرامون چند داستان یا موضوع اصلی میچرخند. این داستانها ممکن است توسط «مشاوران جوایز» (کسانی که برای تبلیغ فیلمها و بازیگران کار میکنند) طراحی شوند تا توجه رأیدهندگان را جلب کنند. مثلاً ممکن است روی موفقیت یک فیلم مستقل، یا نقش تاریخی یک بازیگر تأکید شود. اما امسال، فصل جوایز با احساس «ناپایداری» و «تصادفی بودن» درآمیخته بود. یعنی هیچ داستان قوی یا موضوع مشخصی وجود نداشت که همه دربارهی آن صحبت کنند. این باعث شد که مردم بپرسند: اصلاً موضوع امسال اسکارها چیست؟
آتشسوزیهای گسترده
سپس آتشسوزیهای گسترده رخ داد و بخشهای وسیعی از لسآنجلس را در کام خود سوزاند و صدها هزار نفر از ساکنان، از جمله بسیاری از فعالان صنعت سینما را آواره کرد. (در میان کسانی که خانههای خود را از دست دادند، چهار عضو از هیئت مدیره آکادمی اسکار نیز حضور داشتند.) تبلیغات و کمپینهای انتخاباتی بهطور ناگهانی متوقف شدند و تقویم معمول رویدادهای فصل جوایز از بین رفت. آکادمی برای اینکه به اعضای درگیر با فاجعه زیستمحیطی فرصت بیشتری برای تماشای فیلمهای نامزد بدهد، مهلت رأیگیری را تمدید کرد و اعلام نامزدها را به تعویق انداخت، و سپس آن را دوباره (تا صبح پنجشنبه ۲۳ ژانویه) به تأخیر انداخت، اما تاریخ مراسم اسکار را در دوم مارس ثابت نگه داشت.
در اینستاگرام، ایزابلا روسلینی، که شانس دریافت اسکار برای فیلم «مچمع کاردینالها» (Conclave) را داشت، عکس «دلخراشی» از یک تندیس اسکار سوخته که در میان آوارها افتاده بود به اشتراک گذاشت - تصویری که توسط هوش مصنوعی ساخته شده بود، اما به هر حال حال و هوای جدید و ناخوشایند صنعت سینما را نشان میداد. برخی پیشنهاد کردند که مراسم اسکار به یک رویداد جمعآوری کمکهای مالی تبدیل شود. دیگران خواستار لغو کامل مراسم جوایز شدند. ژان اسمارت، که به تازگی برای فیلم «Hacks» برنده گلدن گلوب شده بود، در اینستاگرام از شبکههای پخشکننده مراسم درخواست کرد که «جدیتر به این موضوع فکر کنند که مراسم را پخش نکنند و درآمد حاصل از آن را به قربانیان آتشسوزی و آتشنشانها اهدا کنند». اما این پیشنهاد بعید به نظر میرسید. همانطور که بسیاری از کاربران اشاره کردند، بدون پخش مراسم، درآمدی هم در کار نخواهد بود و هزاران نفر از کارگران، از جمله کارکنان صحنه، آرایشگران، رانندگان و تهیهکنندگان غذا، به صنعت جوایز وابستهاند. چنین است که ابری تیره و پر از دود امسال بر جشنواره سایه انداخته است.
دو تمساح سوار بر سیلابها
اما این اولین باری نیست که آکادمی اسکار مجبور شده خودش را با یک فاجعه سازگار کند. سال ۱۹۳۸ یک فاجعه زیستمحیطی بزرگ لسآنجلس را درنوردید. در هفتهی منتهی به مراسم اسکار که قرار بود در سوم مارس در سالن رقص هتل بیلتمور برگزار شود (در آن زمان مراسم به شکل یک ضیافت بود) جنوب کالیفرنیا درگیر یک بارندگی سیلآسا شد. تقریباً معادل یک سال بارش باران، یک شبه نازل شد. رودخانهها از بستر خود سرریز شدند و بخشهای کمارتفاع شهر را غرق آب کردند. پلها فرو ریختند. بیش از پنج هزار خانه تخریب شدند. این طوفان خسارتی به ارزش ۷۸ میلیون دلار به بار آورد و حدود ۱۰۰ نفر را به کام مرگ کشاند، از جمله یک تکنیسین صدا که در حال نجات وسایل باارزش از خانهی خود در تپههای گلندیل بود. زنی ۵۰ سال بعد به یاد آورده بود: «آب آنقدر عمیق بود که شوهرم با قایق به نجات افرادی رفت که از سقف خانههایشان بیرون آمده بودند.» یک گزارشگر لسآنجلس تایمز که از داخل هواپیما صحنه را میدید گزارش داده بود: «زمینهای کشاورزی ویران، جادهها نابود، ارتباطات قطع و خطوط راهآهن تخریب شدهاند». در پارک لینکلن، دو تمساح هفتپایی از یک باغ وحش سوار بر سیلابها رها شده بودند.
لوئلا او. پارسونز، ستوننویس شایعات، در دوم مارس نوشت: «این کلمات با ماشین تحریری تایپ میشود که هر لحظه ممکن است از پنجره شناکنان بیرون برود، و همه فقط از توفان حرف میزنند.» او گزارش داد که دکور یک روستای اسکاتلندی برای فیلم «ربوده شده» کمپانی قرن بیستم تخریب شده بود، و نورما تالماج و جورج جسل، دو ستاره سینمایی «در عمارت خود در انتهای بورلی هیلز، در محاصرهی آب قرار گرفتهاند». کمپانی ریپابلیک پیکچرز سه هکتار از املاک خود در دره سن فرناندو را از دست داد، و یک تیم اضطراری در پارامونت به سختی توانست نگاتیو فیلمهای منتشر نشده را نجات دهد. در برادران وارنر، یک نهنگ مصنوعی از فیلم معمایی قتل آنا میوونگ با عنوان «چه زمانی به دنیا آمدی؟» در رودخانه لسآنجلس به راه افتاد (احتمالاً یک حرکت تبلیغاتی از سوی یک نماینده مطبوعاتی بیش از حد مشتاق). سرانجام مراسم اسکار یک هفته به تعویق افتاد.
در دهم مارس، شهروندان گیج و مبهوت هالیوود لباسهای رسمی خود را پوشیدند و در سالن بیلتمور بول که ظرفیتش تکمیل شده بود، حضور پیدا کردند. دقیقاً مشخص نیست که آن شب چگونه گذشت، اما از گزارشهایی که در دست است چنین برمیآید که آن شب به هیچوجه یک شب غمانگیز نبود. مجری مراسم، کمدین باب (بازوکا) برنز- که خانهاش در سیل آسیب دیده بود -با این جمله طنزآمیز شروع کرد: «من انتخاب شدهام چون احتمالاً کمتر از هر کس دیگری در اینجا دربارهی فیلمها میدانم، و اگر چیزی اشتباه پیش برود، میتوان آن را به بیاطلاعی من نسبت داد.» او در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ محبوبیت زیادی داشت. باب به خاطر استفاده از یک ساز موسیقی غیرمعمول به نام «بازوکا» (یک نوع ساز کوبهای ساده که شبیه به لوله بود) به شهرت رسید و به همین دلیل لقب «بازوکا» را به او داده بودند.
ادگار برگن، صاحبصدا و عروسکگردان، یک تندیس ویژهی چوبی دریافت کرد. برندهی جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن، آلیس بردی، به دلیل شکستگی مچ پا در خانه ماند، و یک مرد ناشناس به نمایندگی از او جایزه را دریافت کرد -سپس بدون هیچ ردپایی ناپدید شد و جایزه را نیز با خود برد. فیلم «زندگی امیل زولا» جایزهی بزرگ را از آن خود کرد، و مجلهی واریتی گزارش داد که جمعیت، «با لباسهای فاخر شراب نوشیدند، شام خوردند و به اعلام نتایج رأیگیری و سخنرانیهای ستایشآمیز گوش دادند».
ترور مارتین لوتر کینگ
این اولین بار از چهار باری بود که مراسم اسکار به تعویق افتاد. ۳۰ سال بعد، مراسم اسکار برای هشتم آوریل ۱۹۶۸ برنامهریزی شده بود. چهار روز قبل از آن، مارتین لوتر کینگ جونیور ترور شد. اسکار آن سال از قبل تحت تأثیر سیاستهای نژادی قرار داشت، با دو فیلم درام حقوق مدنی با بازی سیدنی پوآتیه -«در گرمای شب» و «حدس بزن چه کسی برای شام میآید» -که با هم بر سر اسکار بهترین فیلم در رقابت بودند. در کتاب «تصاویری از یک انقلاب» نوشته مارک هریس آمده است که پوآتیه یکی از چندین ستارهی سیاهپوست، از جمله دیاهان کارول، لوئیس آرمسترانگ و سمی دیویس جونیور بود که به رئیس آکادمی، گرگوری پک، هشدار داده بودند که اگر مراسم طبق برنامهریزی قبلی، یعنی یک روز قبل از مراسم تشییع جنازهی کینگ بود برگزار شود، در آن شرکت نخواهند کرد.
سمی دیویس جونیور (Sammy Davis Jr.) یکی از بزرگترین و بااستعدادترین هنرمندان قرن بیستم که به دلیل استعدادهای خارقالعادهاش به «آقای سرگرمی» (Mr. Entertainment) معروف بود، قرار بود ترانهی نامزد شده از فیلم «دکتر دولیتل» را اجرا کند. او به جانی کارسون، مجری برنامه گفته بود: «از نظر اخلاقی درست نیست که آهنگ "با حیوانات صحبت کن" را بخوانم در حالی که جنازه مردی که میتوانست دنیای بهتری برای فرزندانم بسازد، در حال تشییع است.» چندین متحد سفیدپوست، از جمله مایک نیکولز، که برای کارگردانی فیلم «فارغالتحصیل» نامزد شده بود، گفتند که آنها نیز در خانه خواهند ماند. اعلام شد که مراسم به مدت دو روز به تعویق افتاد. پخش تلویزیونی با سخنرانی رسمی گرگوری پک آغاز شد که گفت: «یادبود ماندگاری که ما جامعهی سینما میتوانیم برای دکتر کینگ بسازیم، این است که به ساخت فیلمهایی ادامه دهیم که کرامت انسان را جشن میگیرند، بدون توجه به نژاد، رنگ یا عقیدهی او.»
ترور رونالد ریگان
در سال ۱۹۸۱، یک اقدام خشونتآمیز سیاسی دیگر مراسم را مختل کرد. در ساعت ۱۱:۲۷ صبح به وقت اقیانوس آرام، در روز اهدای جوایز، رونالد ریگان، رئیس جمهوری وقت مورد اصابت گلوله قرار گرفت. در یک اتفاق عجیب، قاتل بالقوه، جان هینکلی جونیور، سعی داشت جودی فاستر را تحت تأثیر قرار دهد. ضارب ادعا کرده بود که فیلم «راننده تاکسی» (Taxi Driver) و به ویژه نقش جودی فاستر در این فیلم، انگیزهی او برای این اقدام بوده است. این موضوع باعث شد فاستر برای مدتی از انظار عمومی دور بماند.
به هر حال ساعت دو بعدازظهر آن روز که هنوز وضعیت ریگان مشخص نشده بود، آکادمی اعلام کرد که مراسم را یک روز به تعویق میاندازد. شب بعد، جانی کارسون، مجری تلویزیونی و یکی از نمادهای فرهنگی آمریکا که تأثیر ژرفی بر برنامههای شب و کمدی تلویزیونی گذاشته است، مجری مراسم بود. او با مهارت خود توانست مراسم را مدیریت کند و در آغاز برنامه با طنز و ظرافت به این اتفاق اشاره کرد. او همچنین پیام ضبطشدهی ریگان را پخش کرد که در آن ریگان از هنر و سینما تقدیر کرده بود. روی صفحه نمایش، ریگان در کاخ سفید نشسته بود و در همان حال با شادی از «ماندگارترین شکل هنر در جهان» تمجید میکرد. در آن سال رابرت دنیرو اسکار بهترین بازیگر مرد را برای بازی در فیلم«گاو خشمگین» (Raging Bull) از آن خود کرد. او که به عنوان ستارهی فیلم «راننده تاکسی»، ناخواسته به خشونت مرتبط شده بود، در پایان سخنرانی طنزآمیز خود، با اشاره به «همهی اتفاقات وحشتناکی که در حال رخ دادن است» صحبتهایش را به پایان رساند.
همهگیری کووید-۱۹
آخرین تعویق مراسم اسکار در سال ۲۰۲۱، در بحبوحهی همهگیری کووید-۱۹ رخ داد. به جای تلاش برای برگزاری مراسم از طریق زوم، همانطور که امی و گلدن گلوب انجام داده بودند، آکادمی اسکار برگزاری مراسم را از فوریه به آوریل موکول کرد و با کمک استیون سودربرگ، شکل جدیدی برای آن طراحی کرد. مراسم اعلام جوایز در یک کلاب شبانهی موقت در ایستگاه یونیون لسآنجلس با حضور گروه محدودی از شرکتکنندگان برگزار شد. آنتونی هاپکینز بهجای چادویک بوزمن که در آن زمان به تازگی در اثر ابتلا به سرطان روده درگذشته بود، اسکار بهترین بازیگر را دریافت کرد. جالب اینجاست که آنتونی هاپکینز در مراسم اسکار ۲۰۲۱ حضور نداشت و پس از اعلام برنده شدنش، پیامی از طریق اینستاگرام منتشر کرد و از آکادمی تشکر کرد. این موضوع نیز باعث شد که مراسم پایان غافلگیرانهای داشته باشد. از آنجا که هالیوود بسیاری از اکرانهای بزرگ را به تعویق انداخته بود، فیلمهای کوچکی مانند «سرزمین عجایب» که برندهی بهترین فیلم شد، بر فضای اسکار غلبه داشتند. اما به یاد ماندنیترین لحظهی شب، اولین لحظه بود: یک نمای خیرهکننده از رجینا کینگ، مجری مراسم که با آرامش به ایستگاه وارد میشد، با تیتراژ افتتاحیه. او گفت: «به نود و سومین دوره جوایز اسکار خوش آمدید» - این واقعیت که مراسم در حال برگزاری بود، نوعی پیروزی محسوب میشد.
حمله به پرل هابر – اسکار به چه قیمت؟
از همان آغاز هالیوود با این چالش درگیر بود که هنگام رویارویی با فجایع واقعی مثل فجایع زیستمحیطی یا جنگ چه باید بکند؟ آیا باید به هر قیمت مراسم پرزرق و برق را برگزار کرد؟ آیا این تجمل در کنار فاجعه یک اقدام ناشایست نیست؟ پس از حمله به پرل هاربر در دسامبر ۱۹۴۱، آکادمی اعلام کرد که ضیافت خود را لغو میکند و جوایز را به شیوهای «ساکت» اهدا خواهد کرد. چند روز بعد، رئیس جدید آکادمی، بت دیویس، با خشم از سمت خود استعفا داد. همانطور که دیویس نقل کرد، او اصرار داشت که جوایز در یک سالن تئاتر و با حضور عموم مردم به عنوان یک رویداد جمعآوری کمکهای جنگی برگزار شود، اما هیئت مدیره با او مخالفت کرده بود.
هدا هاپر، ستوننویس روزنامههای زرد از جمله کسانی بود که برای بازگرداندن ضیافت تلاش میکرد. او نوشته بود: «هر چه بیشتر به لغو ضیافت جایزهی آکادمیمان فکر میکنم، بیشتر عصبانی میشوم.» زمانی که در اوایل سال ۱۹۴۲، ارتش ایالات متحده آمریکا موافقت خود را با برگزاری مراسم اسکار اعلام کرد، این رویداد دوباره برگزار شد - اما به تعبیر مجلهی واریتی، «بدون درخشش گلهای ارکیده». هاپر حتی به مراسم بیتشریفات نیز اعتراض کرد: «آیا دیدن دخترانمان با لباسهای زیبا روحیهی کسی را تضعیف میکند؟» سالن رقص بیلتمور با نمایی نظامی تزئین شد، با پرچمهای متفقین به جای دستهگلها، و شب با سخنرانی تندوتیز وندل ویلکی، سیاستمدار جمهوریخواه و جنگطلب آغاز شد. او گفت: «بیایید شروع به ضربه زدن کنیم. بیایید به استقبال پیروزی برویم.» جیمز استوارت، بازیگر نامدار که با لباس نظامی و در مرخصی از پایگاه موفیت فیلد در مراسم حاضر شده بود، جایزهی بهترین بازیگر مرد را به گری کوپر برای بازی در نقش اصلی فیلم ناسیونالیستی «سرجوخه یورک» اهدا کرد. این مراسم نقطهی عطفی در تغییر جهت هالیوود به سمت تبلیغات ناسیونالیستی، همراستا با سیاستهای پنتاگون بود.
۱۱ سپتامبر
شش دهه بعد، حادثهی ۱۱ سپتامبر دوباره کشور را به دوران جنگ فروبرد. مراسم اسکار تا مارس سال بعد برنامهریزی نشده بود، اما این مراسم همچنان حال و هوایی جدی به خود گرفت. تام کروز که به یک معنا نماد «مردانگی یکسرآمریکایی»ست، مانند گرگوری پک در سال ۱۹۶۸، شب را با یک سخنرانی آغاز کرد که حمله تروریستی به برجهای دوقلو را تأیید میکرد. او با قاطعیت خاص خود گفت: «آیا باید شادی و جادویی که فیلمها به ارمغان میآورند را جشن بگیریم؟ جرأت میکنم بگویم: حالا بیشتر از همیشه.» (وقتی شک داری، به جادوی سینما متوسل شو.) بعداً، مجری مراسم، ووپی گلدبرگ، با ادای احترام به شهر نیویورک «زخمخورده» و «داغدیده»، وودی آلن - که معمولاً از اسکار دوری میکرد - را به روی صحنه آورد تا مجموعهای از لحظات فیلمهای نیویورک را که توسط نورا افرون گردآوری شده بود، معرفی کند. آلن گفت: «نیویورک یک شهر بزرگ بزرگ برای صنعت فیلم است.»
اما نه نیویورک که لسآنجلس شهر صنعت سینماست، و آتشسوزیها نه تنها به چهرهی آن، بلکه به روح آن نیز ضربه زده است. چه کسی میداند که این فاجعه چقدر بر مراسم تأثیر خواهد گذاشت؟ به احتمال زیاد، اسکار به عنوان نمایشی از مقاومت برای شهری خواهد بود که در سالهای اخیر با تعطیلی همهگیری، تنشهای کارگری و عدم اطمینان عصر استریمینگ مواجه بوده است. سال گذشته، با کاهش تولید فیلم و تلویزیون پس از اعتصابات، صنعت سینما شعار «تا سال ۲۰۲۵ زنده بمان» را برگزید. شاید اسکار امسال راهی را نشان دهد که بقا در شرایط فعلی به چه معناست.
نظرها
نظری وجود ندارد.