ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

یک بررسی انتقادی در مورد ویژگی‌های نئوفاشیسم معاصر در جامعه‌ی آلمان

آلمان در آستانه فاشیسمی دیگر؟

حسن معارفی‌پور - فاشیسم جدید برخلاف فاشیسم کلاسیک فراخوان جنگ، یا بهتر بگویم پاکسازی «نژادی» را سر نمی‌دهد، بلکه زیر نام جنگ فرهنگی به سمت پاکسازی مهاجرین تحت‌ستم رفته است.

دیدگاه

این سوال که آیا جامعه‌ی آلمان در آستانه‌ی یک فاشیسم دیگر و تکرار مجدد فاشیسم در قامت دیگری است، ذهن بخش زیادی از مردم این کشور و بخش بزرگی از خارجیانی که در صورت به قدرت رسیدن فاشیست‌ها جزء اولین قربانیان هستند را مدت‌هاست به خود مشغول کرده است. آدورنو[۱] گفته بود که او از خطر فاشیسم (ناسیونال‌سوسیالیسم) به عنوان یک جریان ضددمکراتیک نمی‌ترسد، بلکه از خطر فاشیسم در پوشش دموکراسی هراسان است[۲]. این خوفِ آدورنو در واقع در همان ابتدای شکل‌گیری جمهوری دموکراتیک آلمان غربی عملی شده بود. دولت پسافاشیستی آلمان یک دموکراسی بدون دموکرات‌ها بود، همانطور که شاگرد آدورنو هانس یورگن کرال[۳] از رهبران اندیشمند جنبش دانشجویی سال ۱۹۶۸ گفته بود. آنچه در آلمان حاکم است یک رژیم پسافاشیستی است که برخلاف افسانه و اسطوره‌ای که از از سال ۱۹۴۵ توسط بورژوازی پسافاشیستی تبلیغ می‌شود هرگز با نازیسم تسویه‌حساب نکرده است[۴] و پروژه‌ی دروغین ساختن دیوار بین احزاب «دموکراتیک» بورژوایی و فاشیسم، یا پروژه‌ی نازی‌زدایی از سیاست در چارچوب بورژوازی یک وعده‌ی زیبایی‌شناختی مصرفی اما در واقع بی‌مصرف بیش نیست[۵].

فاشیسم را راینهارد کوئنل[۶] ایدئولوژی و جنبش جستجوی آینده از طریق رجوع به گذشته تعریف می‌کند که بر بنیاد امت واحد و اصل پیشوا، حفظ مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، فلسفه‌ی سپر بلا و ملیتاریسم امپریالیسم شکل گرفته است. فاشیسم همانطور که یشای لاندا[۷]مورخ مارکسیست می‌گوید، چیزی جز فرزند لیبرالیسم و محافظه‌کاری و شکلی از هایپرکاپیتالیسم برخلاف تبلیغات دماگوژیستی شبه‌انقلابی و شبه‌سوسیالیستی‌اش در دوران قبل از قدرت نیست[۸][۹]. فاشیسم برخلاف تصوراتی که نمایندگان کمینترن همچون گئورکی دیمتریوف[۱۰] داشتند، تنها نماینده‌ی ارتجاعی‌ترین بخش شووینیستی و تروریستی سرمایه‌ی مالی نیست[۱۱]، بلکه جنبش و جریانی است که تمام طبقات را پوشش می‌دهد و در قالب یک جریان شبه‌انقلابی نمود پیدا می‌کند، اما با هرگونه انقلابی‌گری رادیکال تا مغز استخوان دشمنی دارد. فلسفه‌ی فاشیسم بر اساس دشمن‌تراشی و درست کردن سپر بلا از انسان تحت‌ستم بنا نهاده شده است[۱۲].

تئودر و. آدورنو[۱۳] از نمایندگان اصلی مکتب فرانکفورت در تبعید در سال ۱۹۴۵/۴۶ در کنار نویسندگانی همچون الزه فرنکل برونسویک[۱۴]، دانیل جی. لوینسون[۱۵] و ر. نوید سانفورت[۱۶] مجموعه مسائلی را در ارتباط شخصیت اقتدارگرا را با اتکا به بحث‌های روانشناسی در مورد دلایل شکل‌گیری فاشیسم باز کردند[۱۷]. این مباحث اگرچه بخشی از حقایق را در مورد جنبش‌های فاشیستی و شخصیت‌های فاشیست می‌گویند، اما از آنجایی که فاشیسم را (همانطور که آلفرد زون رتل می‌گوید) نه به‌عنوان روند منطقی نظام سرمایه‌داری برای انباشت سرمایه‌ با اتکا به شکلی از ارزش اضافی مطلق و نسبی، بلکه به عنوان یک پدیده‌ی فرهنگی تقلیل می‌دهند، دچار اشتباه معرفت‌شناختی در شناخت پدیده‌ی فاشیسم می‌شوند.[۱۸]

ولفگانگ فریتز هاوگ[۱۹] از فاشیستیزه کردن سوژه‌ی بورژوایی و فاشیسم به‌عنوان شکلی از وعده‌ی زیبایی‌شناسی مصرفی و شبه‌سوسیالیسم صحبت می‌کند[۲۰][۲۱]. لئو تروتسکی[۲۲]، آگوست تالهایمر[۲۳] و اتو باور[۲۴] از فاشیسم به‌عنوان امتداد بناپاتارتیسم صحبت می‌کنند و فاشیسم را بناپارتیسم قرن بیستمی می‌خوانند[۲۵][۲۶]. کلارا زتیکن[۲۷] فاشیسم را جنبش گرسنگان بی‌سازمان و غیرمتشکل می‌خواند. برتولت برشت[۲۸] فاشیسم را چهره‌ی عریان نظام سرمایه‌داری می‌خواند. راینهارد کوئنل فاشیسم را یکی از اشکال حاکمیت بورژوایی می‌خواند و نوعی ایدئولوژی رومانتیک که رهایی آینده را در رجوع به گذشته جست‌وجو می‌کند. ارنست نولته در رساله‌ی پست‌دکتری خود زیر نام «فاشسیم در عصرش» تلاش کرد فاشیسم را به‌عنوان یک پدیده‌ی پدیدارشناسانه بررسی کند. او فاشیسم را نه شکلی از لیبرالیسم یا ادامه‌ی کنسرواتیویسم یا توتالیتاریسم یا هر شکلی از مارکسیسم و غیره، بلکه به‌عنوان بیان «یک پدیده‌ی عجیب و کاراکتر فراملی یک عصر» خواند[۲۹].

نگاهی به وضعیت احزاب سیاسی در آلمان

مردم در آلمان در حالی به استقبال یکی از حساس‌ترین انتخابات در تاریخ آلمان پسافاشیستی آن هم انتخابات اضطراری در این کشور می‌روند، که حکومت Ampel (چراغ‌ راهنما) متشکل از سه حزب SPD حزب سوسیال‌دمکرات آلمان، Die Grünen حزب سبزها و FDP حزب آزاد دموکراتیک آلمان به‌عنوان یکی از سرکوبگرترین و جنگ‌طلب‌ترین حکومت‌های تاریخ آلمان از دوران نازیسم هیتلری تا امروز حکومت را در دست گرفته بود، در نتیجه‌ی فساد و سوءاستفاده از قدرت، عملاً بی‌کفایتی خود را نشان داد و با گسترش بی‌اعتمادی در میان این سه حزب در تاریخ هفت نوامبر رئیس‌جمهور آلمان اشتاین مایر[۳۰] در هفتم نوامبر ۲۰۲۴ وزیر اقتصاد کریستیان لیندنر، وزیر حقوق مارکو بوشمان و وزیر فرهنگ بتینا شتارک واتسینگر را رسماً از کار برکنار کرد[۳۱]. با برکناری این سه وزیر حکومت یکی از دست‌راستی‌ترین و اقتدارگراترین حاکمیت‌های تاریخ آلمان پایان یافت و مسئله‌ی انتخابات اضطراری بر روی میز پارلمان قرار گرفت. حکومت به چراغ راهنما در دوران جنگ اوکراین و روسیه ـ برخلاف ادعاهای دروغین حزب سبز به‌عنوان بخشی از این ائتلاف ـ به یکی از ملیتاریستی‌ترین رژیم‌های اروپا تبدیل شد.

ابتدا صد میلیارد یورو را به ارتش آلمان از جیب مالیات‌دهندگان ـ مالیات‌دهندگانی که اکثریت قریب به اتفاقشان به طبقه‌ی کارگر تعلق دارند ـ اختصاص داد، بعد با حمایت‌های مالی و لجسیتکی از رژیم راست و پساشوروی اوکراین، در این جنگ عملا باعث تورم افسارگسیخته‌ای در آلمان شد، که طبقه‌ی کارگر این کشور را به مراتب فقیر و فقیر‌تر کرد. جنگ اوکراین دقیقاً در دورانی شروع شد که بحران کرونا باعث گسترش تورم افسارگسیخته در اروپا و سراسر جهان شده بود. جنگ اوکراین اما بحران اقتصادی و سیاسی را در اروپا به مراتب تعمیق بخشید. به دنبال جنگ اوکراین که آلمان به صورت مستقیم و غیرمستقیم در این جنگ درگیر بود، یکی از بزرگترین جنایات قرن حاضر یعنی حمله‌ی رژیم فاشیست و اشغال‌گر اسرائیل به غزه در واکنش به جنایت هفت اکتبر ۲۰۲۳ اتفاق افتاد، جنایتی که بیش از ۴۶۷ روز به طول انجامید و یکی از بزرگترین نسل‌کشی‌های تاریخ معاصر را با سلاح‌های آمریکایی و آلمانی رقم زد. یکی از جنایاتی که از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی بیشتر قربانی گرفت و نود درصد ساختمان‌ها و زیرساخت‌های غزه یعنی بزرگترین زندان و اردوگاه سر باز جهان را تخریب کرد[۳۲].

حکومتِ چراغ راهنما از یک طرف زیر نام Staatsräson مسئولیت و تعهد دولتی در مقابل اسرائیل و حفاظت از این کشور به خاطر سابقه‌ی کشتار سیستماتیک یهودیان توسط نازی‌ها با صدور اسلحه به اسرائیل اشغالگر را در دورانی که فلسیطنیان زیر بمباران روزمره‌ی رژیم فاشیست صهیونیستی بودند، ده برابر کرد و از این طریق در نسل‌کشی مستقیم فسلطینیان نقش عمده‌ای ایفا می‌کرد. گفته می‌شود که ۹۸ درصد بمب‌هایی که بر سر مردم غزه فرود آمده‌اند از جانب آلمان و آمریکا به اسرائیل هدیه داده شده‌اند. از طرف دیگر رژیم پسافاشیستی آلمان، رژیمی که خود را در ادامه و وامدار نازیسم می‌داند، از طریق کمک به یک رژیم فاشیستی شبیه نازیسم هیتلری یعنی رژیم فاشیست صهیونیستی در تلاش است، زخم‌های قربانیان هولوکاست را با حمایت از نسل‌کشی فلسطینیان و حمایت از هولوکاست‌های دیگر درمان کند و به همین خاطر در داخل خاک آلمان زیر نام «مبارزه با آنتی‌ستمیزم» (یهودی‌ستیزی) رسماً یک حکومت نظامی شبه‌فاشیستی را مستقر کرده بود و از طریق تمیزکردن دست چرکین و خونین خود با لباس مهاجرین به دنبال آن بود که یهودستیزی را یک پدیده‌ی صادراتی مربوط به پناهجویانی بداند که از کشورهای موسوم به جهان سوم تحت حاکمیت رژیم‌های اسلامی آمده‌اند.

در همین راستا بود که پلیس راست افراطی آلمان در به در دنبال فعالین سیاسی و دانشجویان و اکتیویست‌های مدافع فلسطین می‌گشت و مردم را به‌خاطر پست‌های اینستاگرامی به سبک پلیس فتای جمهوری اسلامی در خانه‌ی شخصی دستگیر و به فعالین دانشجویی در دانشگاه و تحصن و اعتراضات و اعتصابات و تظاهرات دانشجویی طرفدار فلسطین حمله می‌کرد.

حکومتِ چراغ راهنما به سبک تمام حکومت‌های پوپولیست و راست افراطی به جای اینکه با راسیسم (نژادپرستی) در کلیت خودش مبارزه کند، از طریق جست‌وجوی «یهودستیزی» در میان جامعه‌ی مهاجر، نژادپرستی افسارگسیخته‌ی دولتی علیه مهاجرانی که از کشورهای اسلامی آمده را تقویت می‌کرد. این کار در واقع درمان سرطان با طاعون است و این در ذات تمام رژیم‌های بورژوایی است که وقتی می‌خواهند یک بحران را از خود دور کنند، دنبال قربانیان دیگری می‌گردند، قربانیانی که هیچ نقشی در آن بحران نداشته و ندارند، اما همین قربانیان توسط حکومت‌های راست‌گرا به‌عنوان سپر بلا نگریسته می‌شوند.

مارش احزاب بورژوایی به سمت فاشیسم

در این وضعیت است که احزاب راست افراطی مانند حزب AfD آلترناتیو برای آلمان وضعیت بحرانی را به‌شدت غنیمت می‌شمارد و با تعرض فاشیستی از راست به بورژوازی اقتدارگرای لیبرال و راست میانه در تلاش برای بردن جامعه به سمت فاشیسم مطلق است. احزاب راست میانه مانند سوسیال‌دمکرات‌ها، سبزها Die Grünen، دمکرات و سوسیال‌مسیحی CDU/CSU و نئولیبرال‌ها FDP و حتی ائتلاف سارا واگن‌کنشت BSW که از حزب چپ آلمان انشعاب کرد، به جای مقابله با فاشیستی‌تر شدن جامعه‌ی پسافاشیستی آلمان، رتوریک راست افراطی و فاشیست‌های حزب آلترناتیو برای آلمان را می‌پذیرند و در فرم دیگر بازتولید می‌کنند. برای نمونه وقتی ائتلاف سارا واگن‌کنشت[۳۳] مطالبات و شعارهای حزب NPD حزب ناسیونال‌دمکراتیک آلمان، حزبی که در واقع بازماندگان حزب نازی و رژیم فاشیست هیتلر مطالباتی همچون !Auslander raus یعنی «خارجی برو گم‌شو» را می‌پذیرد و در شکل دیگر Unser Land wünscht sich weniger Migration یعنی «کشور ما آرزوی مهاجران کمتری را دارد». و یا وقتی احزاب میانه و سوسیال‌دمکرات یکی پس از دیگری برنامه‌ی دیپورت پناهجویان و ساده کردن دیپورت را با صدای بلند فریاد می‌زنند، آن موقع باید به این نتیجه رسید که در واقع این احزاب هرگز به دنبال مبارزه با راست افراطی نیستند و نه تنها توانایی برای مقاومت با جریان فاشیستی جدید را ندارند، بلکه خود پشت فاشیسم جدید قرار گرفته‌اند[۳۴].

وقتی تمام احزاب آلمان از حزب چپ تا حزب فاشیستی آلترناتیو برای آلمان بعد از حمله‌ی حماس به اسرائیل پرچم رژیم فاشیست اسرائیل را بر سر در حزبشان آویزان کردند و با اسرائیل با تمام قدرت اعلام همبستگی کردند، هیچ کدام از این احزاب با ده‌ها هزار نفر فلسطینی‌ای که توسط رژیم فاشیست اسرائیل سلاخی شدند، ابراز همبستگی نکردند و حتی حزب چپ که یک ائتلاف کویرفرونت پست‌مدرن از چپ‌های لیبرال، صهیونیست، و ناسیونالیست و سوسیال‌دمکرات‌های کینزی است، رمزیس کیلانی[۳۵] فعال تروتسکیست و فلسطینی الاصل عضو این حزب را به‌خاطر حمایت از فلسطین از حزب چپ اخراج کرد، ولی کویرفرونت موسوم به آنتی‌دویچ و صهیوفاشیست همچون دیتمار بارتچ و گریگیور گیزی و دیگر صهیوفاشیست‌های مرتجع آنتی‌کمونیست و حامی نسل‌کشی مردم فلسطین همچنان در راس این حزب قرار دارند و نه‌تنها حزب چپ این کویرفرونت‌های اقتدارگرای صهیونیست را اخراج نمی‌کند، بلکه خود این افراد عاملین اخراج مدافعین فلسطین در حزب چپ هستند[۳۶].

در شرایطی که اقتصاد آلمان دچار رکود شده است، در شرایطی که فقر و بیکاری گسترش پیدا کرده است، مسئله‌ی محیط زیست تبدیل به یک مسئله‌ی جدی شده است و در نبود یک حزب رادیکال کمونیستی و انقلابی توده‌ای در آلمان راست میانه هر روز به طرف راست افراطی و فاشیسم خیز بر می‌دارد و در واقع فاشیسم را می‌پذیرد. فاشیسم از طریق تبلیغات دماگوزیستی (عوام‌فریبانه)، از طریق مقصر جلوه دادن مهاجران به‌عنوان ضعیف‌ترین لایه‌های طبقه‌ی کارگر، از طریق حمله به اتحادیه‌های کارگری، از طریق تلاش برای حمله به آموزش انتقادی در مدارس و دانشگاه‌ها، از طریق عادی‌سازی زن‌ستیزی و مردسالاری و غیره تلاش می‌کند وعده‌ی رهایی دروغین بدهد.

برنامه‌ی اقتصادی فاشیسم نو در آلمان تا مغز استخوان نئولیبرالی است و تفاوتی با برنامه‌ی احزاب میانه ندارد و حتی در بسیاری از مواقع نئولیبرالی‌تر از نئولیبرالی‌ترین برنامه‌ی احزابی همچون حزب آزاد دمکراتیک (اف د پ) است. حزب آلترناتیو برای آلمان علی‌رغم اینکه به ظاهر خود را مخالف جنگ معرفی می‌کند اما خواهان اختصاص دادن پنج درصد از بودجه‌ی دولتی به ارتش است، این در حالی است که حاکمیت راست افراطی فعلی فقط سه و نیم درصد از بودجه‌ی دولت را به ارتش اختصاص داده است، بودجه‌ای که از جیب مالیات‌دهندگان برای یک تشکیلات راست افراطی همچون ارتش آلمان اختصاص داده شده است و کارگران باید سال‌ها تاوان صد میلیارد یورویی که دولت به این سازمان افراطی مسلح موسوم به ارتش اختصاص داده است را پس بدهند، چون تبعات جبران این صد میلیون بر دوش کارگران است. پاسخ بورژوازی بزرگ به وضعیت بحرانی در آلمان حاکم کردن یک حکومت‌نظامی و ملیتاریستی کردن جامعه است[۳۷].

حزب راست و کنسرواتیو دموکرات‌مسیحی به رهبری فریدریش مرتس[۳۸] توانست در دور اول توافق ضدمهاجرتی که شامل پنج ماده بود را با اکثریت آرا در بوندستاگ در تاریخ ۲۴ ژانویه ۲۰۲۵ به کرسی بنشاند. این ماده‌ها یعنی

  1. پس فرستادن پناهجویان در تمام مرزهای آلمان،
  2. آسان‌کردن امکان دستگیری پناهجویان توسط پلیس ایالتی
  3. فراهم کردن زندان‌های بیشتر برای دیپورتی‌ها
  4. بازگذاشتن دست ایالت‌ها برای دیپورت از جانب دولت
  5. دستگیری افراد فراری خطرناک و مجرم برای دیپورت. [۳۹]

این پنج ماده‌ی پیشنهادی نه تنها ضد «قانون اساسی» و قوانین کنوانسیون ژنو برای اخذ پناهندگی است، رسماً اعلام یک حکومت نظامی فاشیستی است و موجودیت اتحادیه‌ی اروپا را به خطر می‌اندازد. خوشبختانه در دور دوم برای تصویب این قوانین ضدقانونی و ضدمهاجرتی و فاشیستی فریدریش مرتس موفق نشد اکثریت آرا را به دست بیاورد و در میان حزب خودش چند نفر از اعضای پارلمان علیه این قوانین رای دادند. البته مسئله‌ی تشکیل دولت ائتلافی متشکل از حزب فاشیستی آلترناتیو برای آلمان و حزب راست محافظه‌کار و نئولیبرال افراطی دمکرات‌مسیحی هنوز از روی میز برداشته نشده است[۴۰].

حاکم شدن نئوفاشیسم در آلمان البته تفاوت‌هایی با فاشیسم کلاسیک خواهد داشت. در آلمان با توجه به اینکه تقریباً اکثریت قریب‌به اتفاق خانوار‌ها اعضای خارجی در درون خانواده‌ی خود دارند، حذف فیزیکی خارجیان طوری که هیتلر و نازی‌ها می‌خواستند در شرایط فعلی عملاً برای احزاب نئوفاشیستی آلمانی از جمله حزب آلترناتیو برای آلمان و دمکرات‌مسیحی‌ها غیرممکن است و مقاومت‌های وسیع اجتماعی و خیابانی در راه هستند. در نهایت فاشیسم جدید به عنوان یک جنبش ضعیف‌کش به سبک همه‌ی فاشیسم‌های دیگر به اخراج تحتانی‌ترین و ضعیف‌ترین لایه‌های مهاجرین و پناهجویانی که بارآوری زیادی برای دولت فاشیستی آتی و سرمایه‌‎داران فاشیست نداشته باشند، تکیه خواهد کرد و مسئله‌ی مهاجرت را به شکل کنترل شده در چارچوب منافع سرمایه‌داران مدیریت فاشیستی و نژادپرستانه خواهد کرد. البته این را هم لازم است در نهایت اشاره کنم، که در صورت قطعی شدن حاکمیت فاشیستی بعد از انتخابات ۲۳ فوریه ۲۰۲۵ نئونازی‌های تروریست دستشان برای کشتار و آزار و اذیت مهاجران بازتر خواهد شد و راسیسم دولتی و روزمره به مراتب بیشتر از قبل و به شکلی افسارگسیخته‌تر به پیش خواهد رفت.

آنچه در آلمان اتفاق می‌افتد نوعی فاشیسم «منعطف»[۴۱] است که ضمن تلاش برای بازسازی فاشیسم کهن، اما در واقع به دنبال شکل متفاوتی از فاشیسم و حکومت نظامی مداوم است. این فاشیسم جدید از یک طرف بسان ناسیونال‌سوسیالیسم به دنبال استفاده از راه‌های قانونی برای رسیدن به قدرت سیاسی است و از طرف دیگر برخلاف ناسیونال سوسیالیسم در تلاش است جنگ اقتصادی با انسان‌های تحت‌ستم و مهاجران را به یک جنگ فرهنگی تبدیل کند و از طریق تبلیغات فرهنگی منشاء واقعی فقر و بدبختی طبقه‌ی کارگر را پنهان کند و آن را به مشکلات فرهنگی مهاجرانی که مدام مشغول کلاهبرداری مالیاتی و چاقوکشی و غیره هستند تقلیل دهد. در این راستا نقش رسانه در شکل‌دادن به افکار نئوفاشیستی بسیار برجسته است.

سیمون شتریک[۴۲] در کتاب «احساسات راست، تاثیرات و استراتژی فاشیسم دیجیتال» به خوبی این مسئله را طرح می‌کند که امروز دیگر آن شعار «نه به سکس با نازی‌ها» عملاً به یک شعار پوچ تبدیل شده است و همگان شب‌ها با فاشیسم دیجیتال یعنی تلفن‌های اِسمارتی که از طریق الگوریتم‌ها پلاتفرم‌های زیادی را در فضای مجازی فاشیستی کرده‌اند به تخت‌خواب می‌روند[۴۳]. اینکه فاشیسم در آلمان به قدرت خواهد رسید یا نه، به‌زودی معلوم خواهد شد، اما آیا این فاشیسم با ناسیونال‌سوسیالیسم هیتلری یکسان است، باید بگویم نه. فاشیسم جدید در واقع شکلی از سرمایه‌داری اقتدارگرا و پلیسی است که از یک طرف برای یهودیان اشک تمساح می‌ریزد و از شبکه‌های صهیونیستی حمایت می‌کند و از طرف دیگر به پناهجویان و مهاجرانی که در یک وضعیت شکننده هستند، در مرحله‌ی اول حمله می‌کند و به دنبال آن به سمت لایه‌های کمتر ضعیف‌تر مهاجرین خواهد رفت.

فاشیسم جدید برخلاف فاشیسم کلاسیک فراخوان جنگ، یا بهتره بگویم پاکسازی «نژادی» را سر نمی‌دهد، بلکه زیر نام جنگ فرهنگی به سمت پاکسازی مهاجرین تحت‌ستم رفته است. فاشیسم جدید ممکن است به شکل مستقیم نکشد و نیازی به کوره‌های آدم‌سوزی نداشته باشد و همچنان مهاجران «متخصص» و معمولی را برای کار ارزان و کارهای پست بپذیرد، اما این فاشیسم در عین نیاز به خارجیان برای انجام بسیاری از کارهای خدماتی و غیره همواره به آنان حملات سخیف نژادپرستانه می‌کند و آنان را عامل بدبختی کارگران بومی قلمداد می‌کند، تا خود بتواند به‌عنوان نماینده‌ی بورژوازی اقتدارگرا از خون و عرق کارگران بومی و مهاجر با خیلی راحت تغذیه کند.

منابع:

Adorno, Theodor W., und Ludwig von Friedeburg. Studien zum autoritären Charakter. Übersetzt von Milli Weinbrenner. 12. Auflage 2020. Suhrkamp-Taschenbuch Wissenschaft 1182. Frankfurt am Main: Suhrkamp, 2020.

Adorno, Theodor W., und Rolf Tiedemann. Aufarbeitung der Vergangenheit. München: Der HörVerlag, 1999.

Dimitroff, Georgi. Gegen Faschismus und den Krieg, Ausgewählte Reden und Sschriften. Leipzig: Reclam-Verl, 1982.

Haug, Wolfgang Fritz. Die Faschisierung des bürgerlichen Subjekts: die Ideologie der gesunden Normalität und die Ausrottungspolitiken im deutschen Faschismus Materialanalysen. Argument-Sonderband 80. Berlin: Argument-Verlag, 1987.

———. Kritik der Warenästhetik, gefolgt von Warenästhetik im High-Tech-Kapitalismus. Überarb. Neuausg., 1. Aufl., Originalausg. Edition Suhrkamp 2553. Frankfurt am Main: Suhrkamp, 2009.

Krahl, Hans-Jürgen. Konstitution und Klassenkampf: zur historischen Dialektik von bürgerlicher Emanzipation und proletarischer Revolution: Schriften, Reden und Entwürfe aus den Jahren 1966-1970. 5., Veränd. Aufl. Frankfurt am Main: Verl. Neue Kritik, 2008.

Kühnl, Reinhard. Formen bürgerlicher Herrschaft: Liberalismus, Faschismus. Erstausg. Rororo aktuell. Reinbek bei Hamburg: Rowohlt, 1983.

Kühnl, Reinhard, und Frank Deppe. Faschismustheorien: ein Leitfaden. 2., Bearb. Neuaufl. Heilbronn: Distel-Verl, 2014.

Kühnl, Reinhard, und Reinhard Kühnl, Hrsg. Texte zur Faschismusdiskussion. Erstausg., [1.-25. Tsd.]. Rororo aktuell. Reinbeck (bei Hamburg): Rowohlt, 1974.

Landa, Ishay. The apprentice’s sorcerer: liberal tradition and fascism. Studies in critical social sciences, v. 18. Leiden ; Boston: Brill, 2010.

Robnik, Drehli. Flexibler Faschismus: Siegfried Kracauers Analysen rechter Mobilisierungen damals und heute. 1. Auflage. Edition Politik 163. Bielefeld: transcript, 2024.

Sohn-Rethel, Alfred. Ökonomie und Klassenstruktur des deutschen Faschismus: Aufzeichnungen und Analysen. Herausgegeben von Johannes Agnoli. 3. Aufl. Edition Suhrkamp 630. Frankfurt am M: Suhrkamp, 1981.

Speckmann, Guido, und Gerd Wiegel. Faschismus. 2., Aktualisierte Auflage. Basiswissen Politik / Geschichte / Ökonomie. Köln: PapyRossa Verlag, 2021.

Strick, Simon. Rechte Gefühle: Affekte und Strategien des digitalen Faschismus. X-Texte zu Kultur und Gesellschaft. Bielefeld: Transcript, 2021.

پانوشت‌ها:

[۱] Theodor Ludwig Wiesengrund Adorno

[۲] vgl. Theodor W. Adorno und Rolf Tiedemann, Aufarbeitung der Vergangenheit (München: Der HörVerlag, 1999).

[۳] Hans- Jürgen Krahl

[۴] vgl. Hans-Jürgen Krahl, Konstitution und Klassenkampf: zur historischen Dialektik von bürgerlicher Emanzipation und proletarischer Revolution: Schriften, Reden und Entwürfe aus den Jahren 1966-1970, 5., veränd. Aufl (Frankfurt am Main: Verl. Neue Kritik, 2008).

[۵] vgl. Wolfgang Fritz Haug, Kritik der Warenästhetik, gefolgt von Warenästhetik im High-Tech-Kapitalismus, Überarb. Neuausg., 1. Aufl., Originalausg, Edition Suhrkamp 2553 (Frankfurt am Main: Suhrkamp, 2009).

[۶] Reinhard Kühnl

[۷] Ishay Landa

[۸] vgl. Ishay Landa, The apprentice’s sorcerer: liberal tradition and fascism, Studies in critical social sciences, v. 18 (Leiden ; Boston: Brill, 2010).

[۹] vgl. Reinhard Kühnl, Formen bürgerlicher Herrschaft: Liberalismus, Faschismus, Erstausg, Rororo aktuell (Reinbek bei Hamburg: Rowohlt, 1983).

[۱۰] Georgi Dimitrov

[۱۱] vgl. Georgi Dimitroff, Gegen Faschismus und den Krieg, Ausgewählte Reden und Sschriften (Leipzig: Reclam-Verl, 1982), 50f.

[۱۲] Kühnl, Formen bürgerlicher Herrschaft.

[۱۳] Theoder W. Adorno

[۱۴]Brunswik Else Frankel

[۱۵] Daniel J. Levinson

[۱۶] R. Nevitt Sanford

[۱۷] vgl. Theodor W. Adorno und Ludwig von Friedeburg, Studien zum autoritären Charakter, übers. von Milli Weinbrenner, 12. Auflage 2020, Suhrkamp-Taschenbuch Wissenschaft 1182 (Frankfurt am Main: Suhrkamp, 2020).

[۱۸] vgl. Alfred Sohn-Rethel, Ökonomie und Klassenstruktur des deutschen Faschismus: Aufzeichnungen und Analysen, hg. von Johannes Agnoli, 3. Aufl, Edition Suhrkamp 630 (Frankfurt am M: Suhrkamp, 1981).

[۱۹] Wolfgang Fritz Haug

[۲۰] vgl. Wolfgang Fritz Haug, Die Faschisierung des bürgerlichen Subjekts: die Ideologie der gesunden Normalität und die Ausrottungspolitiken im deutschen Faschismus Materialanalysen, Argument-Sonderband 80 (Berlin: Argument-Verlag, 1987).

[۲۱] Haug, Kritik der Warenästhetik, gefolgt von Warenästhetik im High-Tech-Kapitalismus.

[۲۲] Leo Trotski

[۲۳] August Thalheimer

[۲۴] Otto Bauer

[۲۵] vgl. Reinhard Kühnl und Reinhard Kühnl, Hrsg., Texte zur Faschismusdiskussion, Erstausg., [1.-25. Tsd.], Rororo aktuell (Reinbeck (bei Hamburg): Rowohlt, 1974).

[۲۶] Guido Speckmann und Gerd Wiegel, Faschismus, 2., aktualisierte Auflage, Basiswissen Politik / Geschichte / Ökonomie (Köln: PapyRossa Verlag, 2021).

[۲۷] Clara Zetkin

[۲۸] Bertolt Brecht

[۲۹] vgl. Reinhard Kühnl und Frank Deppe, Faschismustheorien: ein Leitfaden, 2., bearb. Neuaufl (Heilbronn: Distel-Verl, 2014).

[۳۰] Frank-Walter Steinmeier

[۳۲] https://www.youtube.com/watch?v=PjnHpoP0RUI&t=346s

[۳۳] Sahra Wagenknecht

[۳۵] Ramsis Kilani

[۳۸] Friedrich Merz

[۴۱] vgl. Drehli Robnik, Flexibler Faschismus: Siegfried Kracauers Analysen rechter Mobilisierungen damals und heute, 1. Auflage, Edition Politik 163 (Bielefeld: transcript, 2024).

[۴۲] Simon Strick

[۴۳] vgl. Simon Strick, Rechte Gefühle: Affekte und Strategien des digitalen Faschismus, X-Texte zu Kultur und Gesellschaft (Bielefeld: Transcript, 2021).

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • امیر

    جنگ‌طلب‌ترین و سرکوبگرترین دولت از زمان نازی‌ها؟ فکر کنم مشکل نویسنده با اسراییل نیست بیشتر از این ناراحته که چرا آلمان با حمایت از اوکراین با روسیه عزیز درگیر شده