ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دیدگاه

در ستایشِ تنها تاریخِ شکوهمند: تاریخ (نا)زمان‌مند و ابدیِ تن‌ندادن زنان

عسل عباسیان - زنان قربانی سرنوشت نیستند. هشتم مارس نه تنها یک جشن، بلکه روز یادآوری مبارزه‌ی بی‌وقفه زنان و کوییرها در برابر مردسالاری، خشونت و برای حقوقشان در مسیر مقاومت و همبستگی است.

دیدگاه

سیمون دوبوار ۷۷ سال پیش در «جنس دوم» نوشته بود: «زنان قربانی سرنوشت نیستند.» امروز شاید بهتر است کمی فراتر از ایده‌ی او برویم و بگوییم: زنان* به قربانی‌شدن در جبر سرنوشت تن نمی‌دهند.

از همین روست که هشت مارس، نه فقط یک روز در سال برای تبریک‌گفتن به زنان، که روزی برای یادآوری مبارزه‌ی هر‌روزه‌ و بی‌توقف زنان و کوییرها در مسیر دادخواهی و عاملیت‌شان در مقاومت، مراقبت، ایجاد همبستگی‌ و مبارزه است.

باید اندیشید که آیا با این همه خون ریخته‌شده‌ی زنان در پستوهای تیره و تاریک تاریخ، با این همه زن‌کشی هر روزه و خشونت عادی‌سازی‌شده علیه زنان در خانه و خیابان، جایز است که روزی به‌نام زنان را جشن بگیریم؟ روزی که حتی اگر هم بنا باشد آن را جشن بگیریم، داغ سوگ‌هایش لحظه‌ای بخشیده و فراموش نمی‌شود. پس این روز در هم‌آمیزی سوگ و جشنی‌ست به پاسِ سده‌ها همبستگی و اتحاد زنان، در سراسر جهان علیه مردسالاری سیستماتیک، علیه زن‌ستیزی (میساژنی) و تحقیر و قیومیت، علیه تبعیض و دیگری‌سازی و انحصارطلبی. زنانی که فارغ از رنگ پوست و زبان و نژاد و قوم و ملیت، فارغ از طبقه‌ی اجتماعی و جایگاه سیاسی دم‌به‌دم مبارزه می‌کنند و علیه مناسبات ارباب-بردگی می‌شورند.

فرقی هم ندارد که این جدال با «دیگری بزرگ» و نظم نمادین، برای قانونی‌شدن حق سقط جنین باشد، برای به‌رسمیت‌شناختن عاملیت و حق زنان بر بدن‌هایشان و تصمیم‌گیری در مورد فرزندآوری، یا برای به‌دست‌آوردن دستمزد و مزایای برابر در محیط کار، یا حمایت از حق زنان بر بدنشان در انتخاب همجنس‌گرایی و کارگری جنسی. همچنین ممکن است برای حمایت از زنانی باشد که دهه‌ها علیه حجاب اجباری و آپارتاید جنسیتی مبارزه کرده‌اند. و شاید از همه مهجورتر مبارزه با فمینیست‌های رادیکال ترنس‌ستیز (TERF) و مقابله با کوییرفوبیا، ترنس‌هراسی و همجنسگرایی‌ستیزی باشد.

باید هر لحظه بیاد بیاوریم که زن بودن، ابدن به معنای زیستن در بدنی دارای واژن و کلیتوریس نیست و نمی‌تواند هم باشد. مسئله‌ی اصلی ستیز با سلطه‌ی فالوس است. این ستیز مقابله با دیگری‌سازی، به‌حاشیه‌راندن، طرد، تبعیض، محرومیت و ستم است. در این مسیر، رادیکال‌فمینیست‌های چپ، ضداستعمار، کوییر و اینترسکشنال هم‌صدا می‌شوند. آنها فراتر از مطالبه‌ی حداقلی «برابری» می‌روند. آنها در برابر نسل‌کشی، جنگ‌افروزی، تجاوز و آزار می‌ایستند. همچنین بر علیه فاشیسم، تکنوفئودالیسم، ناسیونالیسم، توتالیتریسم، کاپیتالیسم و هر آن‌چه که شامل اعدام، شکنجه، قتل، غارت و ستم طبقاتی است، می‌شورند.

مسئله‌ی اصلی مبارزه‌ی زنان، در همه‌ی تاریخشان، در همه‌ی مانیفست‌ها و اعتصاب‌ها و شورش‌ها و جنبش‌ها و «نه» گفتن‌هایشان، مقاومت در برابر توزیع نامتوازن، سلسله‌مراتبی و مرکزگرای «قدرت» است. هر کجا که تمرد از کرامت انسانی بروز کند، جایی‌ست که همه‌ی جنبش‌های زنان و کوییرها را در طول تاریخ به‌هم می‌رساند:

  • از افشاگری‌های جمیلا بوپاشا از شکنجه‌ و تجاوز توسط نیروهای استعماری فرانسه در الجزایر تا روایت‌گری نادیه مراد از تجربه‌ی شکنجه و تجاوز زنان ایزدی توسط سربازان داعش؛
  • از استون‌وال (Stonewall) تا لزبین اونجرز (Lesbian Avengers)؛
  • از جنبش زندگی سیاهان اهمیت (#blacklivematters) دارد تا جنبش روایتگری آزارهای جنسی (#metoo)؛
  • از ایستادگی زنان نیجریه علیه توحش بوکوحرام در کمپین «دخترانمان را بازگردانید» تا مقاومت زنان ایزدی علیه تاخت و تاز داعش در جنبش «زنان خورشید»؛
  • از ایستادگی ملاله یوسف‌زای علیه طالبان برای به‌رسمیت‌شناختن حق تحصیل دختران تا اعتصاب دانش‌آموزی گرتا تونبرگ برای تغییرات اقلیمی؛
  • از سال‌ها مبارزه نیروهای مترقی کرد در ایران، ترکیه، عراق و سوریه تا روژاوا؛
  • از «کمپین یک میلیون امضا» تا «زن، زندگی، آزادی».

آن‌چه اهمیت دارد این است که ما امروز میراث‌دار تاریخی هستیم که برای حفظ آن باید بیش‌مسئولانه و بی‌وقفه بکوشیم و در همین راستا موظفیم میدان مبارزه را از «اندیشمردان» و سربازان ارتش‌ها، باز پس گیریم و یادمان بیاید چه زنانی پشت سر ما و چه زنانی پیش روی ما ایستاده‌اند و به ما درسِ مبارزه داده‌اند.

از طاهره قرة‌العین، بی‌بی خانوم استرآبادی، قمرالملوک وزیری، صفیه فیروز و منیژه اشرف‌زاده گرفته تا هما دارابی، ساقی قهرمان، زینب جلالیان، نرگس محمدی، ویدا موحد، آنیشا اسدالهی، سپیده قلیان و ژینا مدرس‌گرجی. و البته پخشان عزیزی، وریشه مرادی و شریفه محمدی که جمهوری اسلامی حکم اعدام آنها را صادر کرده و خطر اعدام‌شان جدی است. بیاد بیاوریم که چه خون‌هایی ریخته شده‌اند تا به اینجا رسیده‌ایم؛ خون پروانه اسکندری، زهرا کاظمی، شیرین علم‌هولی، ندا آقاسلطان، مینو مجیدی، ژینا، نیکا، سارینا، حدیث و یلدا…

تاریخ مبارزات زنان، تاریخی (نا)زمان‌مند، ریزوماتیک، ابدی و نامتنهاست. تاریخِ «تن‌ندادن»، تنها تاریخ شکوهمند و سربلند در میان هر روایت دیگری از تاریخ است. یگانه تاریخی که باید «تاریخِ فاتحان» باشد؛ فاتحانی علیه هر سودای غارت و غنیمت‌طلبی. تاریخ «سلیطه‌های ساحره‌ای که سوزانده نشدند»، تاریخِ جان‌ به در بردگان.

تاریخی که هیچ‌گاه جایگاهی برای خاک‌خوردن در ویترین موزه‌ها یا لابلای سطور کتاب‌ها ندارد و نخواهد داشت. تاریخی زنده و زاینده که هنوز و هر روز آن را زیست می‌کنیم. این تاریخ فارغ از برخورداری‌ها و محرومیت‌هایمان، فارغ از اینکه کجا زندگی می‌کنیم، چه رنگ پوستی داریم، به کدام زبان صحبت می‌کنیم، از کدام طبقه‌ایم، لای پاهایمان واژن و کلیتوریس داریم یا نداریم، در کدام نقطه از اسپکتروم هویت جنسیتی ایستاده‌ایم و چه گرایش جنسی‌ای داریم، در حال شدن است؛ به قدمت زن* شدن‌هایمان. تاریخی که گرچه هر سطرِ از تقویمش سرخ از خونِ کسان است، اما سربلند است از آن رو که مبارزانش هرگز منفعلانه به وضعیتِ موجود تن نداده‌اند و در عین مقاومت، مراقبت کرده‌اند، چرا که دانسته‌اند «مراقبت، مقاومت است.» مراقبتی همگانی و جهان‌شمول: مراقبت از خود و مراقبت از دیگری، مراقبت از انسان و دیگر ساکنان جهان.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.