ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

از عرش تا فرش: نقش اسب در ظهور و سقوط امپراتوری‌ها

نادر افراسیابی - دیوید چافتز، پژوهشگر خودآموخته، در کتاب «غارتگران، فرمانروایان و تاجران: اسب و ظهور امپراتوری‌ها» با نگاهی نو، نقش تعیین‌کننده اسب در شکل‌دهی به تاریخ تمدن را بررسی می‌کند. او با تمرکز بر امپراتوری‌های استپ‌های اوراسیا، از جمله امپراتوری مغول، نشان می‌دهد که چگونه کنترل اسب سبب شد قدرت نظامی و سیاسی در اختیار مردمان این مناطق قرار گیرد و مسیر فتوحات و تحول‌های تاریخی را دگرگون کرد. چافتز، با قلمی شیوا و توصیفی گیرا، داستان فاتحان سوار بر اسب را روایت می‌کند و تأثیر اسب را در اقتصاد، فرهنگ و جنگاوری به تصویر می‌کشد.

دیوید چافتز در کتاب خود، «غارتگران، حکمرانان و بازرگانان: اسب و برآمدن امپراتوری‌ها»، تأکید می‌کند که هیچ حیوانی به اندازه اسب، مسیری چنین عمیق و دگرگون‌کننده در تاریخ انسان‌ها ترسیم نکرده است. این روایت، سفری است به اعماق دوران پیش از تاریخ، زمانی که انسان برای اولین بار اسب را اهلی کرد، بر پشت آن نشست و از شیرش بهره برد، تا اینکه سرانجام، در عصر آهن، با ابداع کمان ترکیبی توسط سکاهای پازیریک در کوه‌های اورال، به اوج توانایی خود در جنگاوری بر اسب دست یافت.

سکاهای پازیریک، گروهی از سکاها بودند که در حدود سده‌های ششم تا سوم پیش از میلاد در منطقه‌ای در کوه‌های آلتای، در جنوب سیبری، زندگی می‌کردند. آنها به خاطر فرهنگ غنی و آثار هنری برجسته‌شان، به ویژه فرش پازیریک، شناخته شده‌اند. فرش پازیریک، قدیمی‌ترین فرش گره‌دار جهان است که در مقبره‌های یخ‌زده پازیریک کشف شده است و نمونه‌ای برجسته از هنر سکاها است و نشان‌دهنده مهارت آنها در بافندگی و طراحی است. نقوش این فرش، شامل تصاویر حیوان‌ها، انسان‌ها و نقوش هندسی است. سکاها، هنرمندانی ماهر در طراحی و ساخت اشیاء با نقوش حیوان‌ها بودند و نقوش حیوان‌هایی مانند اسب، گوزن و عقاب، در آثار هنری آنها بسیار رایج است. سکاهای پازیریک، سوارکارانی ماهر و جنگجویانی قدرتمند بودند و از اسب در جنگ و زندگی روزمره خود به طور گسترده‌ای استفاده می‌کردند.

کمان ترکیبی، کمانی است که از ترکیب چند ماده مختلف مانند چوب، شاخ و زردپی ساخته می‌شود تا قدرت و کارایی آن نسبت به کمان‌های ساده افزایش یابد. این نوع کمان، به ویژه برای استفاده توسط سوارکاران، به دلیل اندازه کوچک‌تر و قدرت بیشتر، بسیار مناسب بوده است و ابداع این کمان توسط سکاهای پازیریک، اسب‌سوار را به سلاحی هولناک و مؤثر تبدیل کرد، معادله‌های جنگ را بر هم زد و مسیر فتوحات را برای همیشه تغییر داد. جنگجویان سوارکار، با این برتری، توانستند بر لشکریان پیاده امپراتوری‌های مستقر غلبه کرده و آنها را به زیر سلطه خود درآورند.

 برتری راهبردی با کمک اسب

در دوره‌ای از تاریخ، استپ‌های اوراسیا که امروزه شامل کشورهایی چون مغولستان، قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، اوکراین و مجارستان می‌شود، به عنوان مرکز ثقل جهان شناخته می‌شد. با وجود اینکه جمعیت ساکن در این مناطق در مقایسه با تمدن‌های بزرگ کشاورزی مانند چین، هند و ایران، اندک بود، اما همانطور که دیوید چافتز در کتاب خود اشاره می‌کند، این مردمان کنترل نیمی از جمعیت اسب‌های جهان را در دست داشتند. این برتری، به آنان قدرتی فراتر از جمعیتشان در عرصه تاریخ بخشید، چرا که اسب برای قرن‌ها، منبعی استراتژیک و ارزشمند، هم‌تراز با نفت در قرن بیستم، محسوب می‌شد.

دیوید چافتز، با قلمی شیوا و توصیفی گیرا، داستان خود را این‌گونه روایت می‌کند: «تقاضای روزافزون برای ابریشم، که برای تأمین هزینه‌های فزاینده اسب‌ها ضروری بود»، چین را در قرن‌های نهم و دهم میلادی با چالشی بزرگ مواجه کرد: «تلاش برای یافتن دستان ظریف زنان کافی برای بافتن این پارچه‌های نفیس.» با گذشت زمان، چای جایگزین ابریشم شد و به عنوان ارزی برای پرداخت بهای اسب‌های مورد نیاز سواره‌نظام چین مورد استفاده قرار گرفت. چافتز اشاره می‌کند که این شیوه جدید مبادله، گشایشی برای خزانه‌ی چین به همراه داشت. چای، با مصرف سریع‌تر نسبت به ابریشم، مزیت قابل‌توجهی برای تجار داشت. همچنین، تأمین بوته‌های چای در مقایسه با درختان توت و پرورش کرم‌های ابریشم، آسان‌تر بود و «اسب‌فروشان، که زمستان‌های سرد را در چادرهای خود سپری می‌کردند، از این نوشیدنی گرم و انرژی‌بخش استقبال می‌کردند.» با این حال، بهای این مبادله‌ها گزاف بود: «در حالی که مردمان استپ‌ها به تدریج با جوامع ساکن در مناطق دیگر ادغام می‌شدند، زمینه‌ای برای ظهور امپراتوری‌هایی از دل استپ‌ها فراهم آمد که در نهایت، جهان را به تسخیر خود درآوردند.»

ظهور و افول مغول

در اوج قدرت سوارکاران استپ‌های اوراسیا، چنگیزخان مغول ظهور کرد و امپراتوری عظیمی را بین سال‌های ۱۲۰۶ تا ۱۳۶۸ میلادی بنا نهاد. این امپراتوری، که به تعبیر دیوید چافتز «اوج حکومت پرورش‌دهندگان اسب» بود، از شمال چین تا مرزهای غربی اوکراین امروزی گسترده بود و سرزمین‌هایی چون افغانستان، ایران و بخش‌های وسیعی از ترکیه امروزی را در بر می‌گرفت. برخلاف اقوام پیشین خود، مانند سلجوقیان، خیتان‌ها، جورچن‌ها و ترک‌های کیپچاک، چنگیز و مردان مغولش هیچ‌گاه در فرهنگ‌های محلی حل نشدند. پایتخت امپراتوری مغول همواره در مغولستان باقی ماند و به چین منتقل نشد. چافتز، با تعبیری شاعرانه، این امپراتوری را «امپراتوری علف‌زارها» می‌نامد، جایی که «چراگاه‌ها اغلب بهانه‌ای برای جنگ می‌شدند.»

در اوج قدرت امپراتوری مغول، آنان کنترل ده میلیون اسب را در دست داشتند. در این دوران، تأمین غذای این گله‌های عظیم، گاه به مصادره‌ی محصول‌های کشاورزان در زمستان‌های سخت منجر می‌شد و اصل بر این بود که «هرگاه اسب‌ها و انسان‌ها بر سر غذا رقابت می‌کردند، اسب‌ها در اولویت بودند.» با این حال، تصمیم‌گیری در مورد زمین‌های کشاورزی، شاید بزرگ‌ترین اشتباه چنگیزخان بود. او، پس از فتح شمال چین در دهه‌ی دوم قرن سیزدهم، قصد داشت تمام زمین‌های کشاورزی را به چراگاه اسب‌ها تبدیل کند. اما مشاورانش، که از حاکمان پیشین منطقه بودند، او را منصرف کردند و استدلال کردند که مالیات حاصل از این زمین‌ها، می‌تواند هزینه‌ی علوفه‌ی مورد نیاز سواره‌نظام را تأمین کند. به گفته‌ی دیوید چافتز، این تصمیم «احتمالاً سرنوشت مغول‌ها در چین را رقم زد.» نابودی زمین‌های کشاورزی می‌توانست به نابودی مردم فتح‌شده یا تبعید گسترده‌ی آنان منجر شود. اما آنان زنده ماندند و دوباره سازماندهی شدند. اگر مغول‌ها کشاورزی را در این منطقه ریشه‌کن می‌کردند، «شاید هرگز از چین بیرون رانده نمی‌شدند.»

 نگاهی تقلیل‌گرا به تاریخ تمدن

دیوید چافتز، پژوهشگری خودآموخته، با شور و علاقه‌ای شخصی به تاریخ، داستان خود را با تمرکز بر نقش اسب در تاریخ جهان به رشته تحریر درآورده است. او که پس از پانزده سال فعالیت در شرکت آی‌بی‌ام بازنشسته شده، در لیسبون اقامت گزیده و به نگارش مقاله‌هایی در زمینه‌های تاریخ ترکیه، جهان عرب و شبه‌قاره هند مشغول است. او همچنین نویسنده کتاب «سفری در افغانستان» (۲۰۰۲) است که روایتی از سفرهایش در این کشور، اغلب سوار بر اسب، در آستانه حمله شوروی است. دانش او از تاریخ و فرهنگ افغانستان، به‌ویژه در فصل‌های مرتبط با «بازی بزرگ»، رقابت میان امپراتوری‌های بریتانیا و روسیه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، که به تعبیر او «دو امپراتوری اروپایی خود را درگیر یک بازی سیاسی باستانی بر سر قدرت اسب‌های آسیایی یافتند»، به وضوح مشهود است.

اگرچه دیدگاه چافتز در تقلیل تمام رویدادهای تاریخی به نقش اسب، گاه ساده‌انگارانه به نظر می‌رسد، اما همین رویکرد جسورانه، جذابیت کتاب او را دوچندان می‌کند. او پادشاهی سیک‌ها تحت فرمانروایی رنجیت سینگ را «آخرین دولتی می‌داند که بر اساس اسب‌ها در هند و در واقع در جهان تأسیس شد»، حتی با وجود رژیم غذایی عجیب اسب‌های مهاراجه‌های هندی. با این حال، دقت نظر او در تحلیل مسائل فرهنگی، به‌ویژه در فصل‌های مرتبط با قدرت اسب‌ها در هند مستعمره، قابل تحسین است. او شکست‌های مکرر بریتانیایی‌ها در تهیه بهترین اسب‌های آسیای مرکزی و تحقیر نژادهای اسب هندی را به خست و تعصب آنان نسبت می‌دهد.

روایت چافتز، مجموعه‌ای از فاتحان و جنگ‌سالاران سوار بر اسب را در بر می‌گیرد، از آتیلا هون و تیمور لنگ تا بابر و میخائیل اسکوبلف. داستان امپراتور چینگ، کیانلونگ، و لشکرکشی او علیه اویغورها، که به تعبیر چافتز «اولین نمونه بزرگ‌مقیاس و تاریخی تأییدشده از نسل‌کشی» است، نیز از جمله روایت‌های تکان‌دهنده کتاب است. در این لشکرکشی، ارتش چین با ۱۵۰ هزار اسب، تدارکات کافی برای دو سال را با خود حمل می‌کرد، در حالی که ارتش ناپلئون در روسیه، به دلیل گرسنگی، متحمل خسارت‌های سنگینی شد. روایت چافتز، تصویری تکان‌دهنده از نقش اسب در شکل‌دهی به تاریخ بشر ارائه می‌دهد، حتی اگر گاه با بی‌رحمی و خشونت همراه بوده باشد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.