چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دیدگاه

رقص کوردی: آئین وحدت جمع و آزادی فرد

شاهپور شهبازی در این یادداشت از رقص نوروزی کوردی به عنوان یک مانیفست عملی از جنبش «زن، زندگی، آزادی» می‌نویسد: رقصی که تائید وحدتِ شورانگیز اجتماع و آزادی نامحدود فرد است.

دیدگاه

انقلاب ژینا اگرچه موفق نشد نظام سیاسی موجود را سرنگون کند اما در همه‌ی حوزه‌ها نظام جمهوری اسلامی را به مثابه‌ی «منشا ارزش» محکوم به سترونی کرد. بعد از انقلاب ژینا حتی در سطح به‌اصطلاح عقب‌مانده‌ترین اقشار، صورت‌های کهنه‌ی ایدئولوژیک نظام -که زمانی قادر بود در توده‌ها به ضرب و زور تبلیغات ارزش و شور برانگیزد و آنان را تهییج عاطفی و احساسی کند- محتوای تاریخی خود را از دست داد و ضرب‌ و زورها تبدیل به طبل‌های توخالی مشمئز کننده و صدف‌های صلبِ بی‌جان شدند. این محتواها و مضمون‌های ایدئولوژیک دیگر هیچ کارکردی جز نقاب زدن برای پنهان کردن چهره‌ی وابستگان نظام و توجیه وحشی‌گری و ددمنشی‌های بی‌حد و حصر آنان ندارند.

زندگی همچون یک ابتهاج سراسری

همانگونه که استقرار نظام ولایی همراه شد با تبدیل «مفهوم زندگی» (ایدئولوژی) به جای «خود زندگی» و موجب تهی‌شدگی و بی‌معنایی زندگی از سرسبزی و شادی و حیات شد، انقلاب ژینا با آرمان «زن»، «زندگی»، «آزادی» به عنوان فلسفه‌ی بدیل ایدئولوژی حاکم، مبشر رهایی و رفع درد و رنج واقعی از بی‌معنایی زندگی شد. این رویکرد در محتوا و شکل یک رنسانس بود، رنسانسی که نه تنها در آن نیروی محرک تاریخی، یعنی سوژه‌ی زن، به عنوان فاعل تغییر به فراز آمد بلکه آرمان آن معطوف به سرچشمه‌ی اصلی حیات، یعنی «زندگی» و «آزادی»، بود.

موضوع بسیار مهم در انقلاب ژینا این بود که آرمان «زن،» «زندگی»، «آزادی» به شکل بی‌واسطه و خودجوش از دل تجزیه و فروپاشی ارزش‌های ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی و به عنوان آنتی‌تز آن پدید آمد. جامعه‌ی ایران در طول نزدیک به نیم قرن پیامدهای ایدئولوژی فرسوده و تحمیق و مسخ‌کننده‌ی این نظام را با گوشت و پوست و استخوان در همه‌ی حوزه‌های اجتماعی به شکل تجربی زیست جمعی کرده بود؛ به همین دلیل به‌رغم این که هیچ سازمان و حزبی از بالا انقلاب ژینا را رهبری نمی‌کرد، آرمان «زن»، «زندگی»، «آزادی» از پایین تبدیل به ابتهاج سراسری شد.

از پیامدها و دستاوردهای این ابتهاج و شادمانی عمیق جمعی، آنهم پس از گذشت سه سال از انقلاب ژینا، برگزاری مراسم جشن نوروز همراه با رقص کوردی در ابعاد وسیع مردمی در مناطق کوردنشین است. 

برگزاری خودجوش و مردمی این مراسم، با درخشش لباس‌ها‌ی متنوع و رنگارنگ و طنین موسیقی‌های شاد در شهرهای بزرگ و کوچک و روستاهای استان کردستان، کرمانشاه، ایلام و... آنهم در این ابعاد وسیع توده‌ای، حیرت‌انگیز و در تاریخ ایران کم یا بی‌سابقه است. 

رقص کوردی نوروزی 

در زمانی که مبارزه‌ی جمعی پس از انقلاب ژینا دوران رکود را از سر می‌گذارند، برگزاری مراسم نوروز توام با رقص کوردی تبدیل به یکی از تاکتیک‌های جمعی مبارزه شده‌است و وجه رزمی و شاد این آئین در بسیاری از شهرها به طور علنی به دفاع از آرمان رهایی‌بخش «زن»، «زندگی»، «آزادی» گره خورد. به همین دلیل «دیگری‌ستیزی» سازمان‌دهی شده نظام جمهوری اسلامی فورا دست به کار شد تا با بازتولید بی‌عاطفیگی‌های نژادپرستانه این وحدت شورانگیز انسانی را با هزار ترفند شیادانه دچار افتراق و دشمنی کند. 

برگزاری مراسم جشن نوروز در دشت‌های پنهاور، همراه با آئین رقص کوردی، با حضور جمعی مردم در ابعاد وسیع در تقابل با فرهنگ تفرقه‌افکنانه و «دیگری ستیز» نظام جمهوری اسلامی نوعی بیداری و آگاهی بر هویت فرهنگی و رویکرد ناخودآگاه جمعی در ستایش تکیه‌گاه توامان ثابت و سیال شورانگیز تاریخی به مثابه‌ی ماهیت و هویت است. 

آمیزه‌ی جشن نوروز به مثابه‌ی نوشدن و از نو آغاز کردن مانند طبیعت در فصل بهار، و رقص کوردی به مثابه‌ی ملتقا و نقطه‌ی آجیدن وحدت فرد و اجتماع این ماهیت و هویت تاریخی را متبلور می‌کند. 

فارغ از فلسفه‌ی رقص کوردی (هل پرگه) که در معنای آن نوعی دعوت به خیزش شورمندانه شادی و رزم مستتر است، یک گروه زن و مرد شانه به شانه‌ی هم دست‌هایشان را به شکل برابر و متحد در هم قفل می‌کنند و هماهنگ و هارمونیک متناسب با ریتم موسیقی، حرکات موزون و یکدستی را به شکل «اجتماعی» اجرا می‌کند، درحالی یک «فرد» به عنوان سرگروه یا در وسط میدان، علاوه بر حفظ ریتم هماهنگ «جمعی»، ظرفیت‌ها و ظرافت‌های نامحدود هنر فردی‌اش را به نمایش در‌می‌آورد. 

بدین‌سان جشن نوروز به مثابه‌ی ستایش مداوم نوشدگی و رقص کوردی به مثابه‌ی تائید وحدتِ شورانگیز اجتماع و آزادی نامحدود فرد، چیزی نیست جز مانیفست عملی نفی هر نوع رویکرد ایدئولوژیک به وحدتِ تباه و مسخ‌کننده‌ی اجتماعِ برتری‌طلب (امت، شیعه، نژاد، قومیت، ملیت) و آزادی خودخواهانه و منفعت‌‌جویانه‌ی فردِ فرصت‌طلب. 

در یک کلام این آمیزه به طور نمادین، نفی نظامِ وحدتِ ایدئولوژیکِ برتری‌طلب جمهوری اسلامی و آزادی غارت و فساد و سرکوب افراد خودخواه، منفعت‌پرست و فرصت‌طلب وابسته به آن است.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.