ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دستگاه جدید قدرت از دید فوکو

فوکو: نسبت قدرت و جنسیت (۲)

احد پیراحمدیان − در دستگاه جدید قدرت، شبکه قدرت مرموزتر و ریزنقش‌تر شده است. این شاخصه‌ی نوین به ویژه در جایی که قدرت با دانش پزشکی همراه می‌شود به چشم می‌آید.

چگونه دستگاه قدرت در شبکه‌ای مرموز و مزمن کار می‌کند؟

به مفهوم قدرت بازگردیم:

ما همواره تحت کنترل و زیر نگاه برادر بزرگ هستیم و درون چرخ‌دنده‌های ماشین نظارتی محبوس شده‌ایم، در «ماشینی که خودمان به حرکت در می‌آوریم – هر یک از ما یک چرخ‌دنده کوچک» است. بنابراین، این یک فرآیند زنجیره‌ای و جاری است که در آن اهمیت کالبد اجتماعی (کالبد مردم در معنای عام آن) برای نهادهای سیاسی، عاملان دولتی، به حدی افزایش می‌یابد که اشکال جدیدی از دانش پدیدار می‌شوند. این فرآیند را فوکو «تولید دانش سلطه»[۱] می‌نامد. مشخصه این نوع از قدرت در این است که دیگر تنها از سوی ارگان‌های دولتی انجام نمی‌گیرد. در مناظره‌ای با نوام چامسکی که در سال ۱۹۷۱ از تلویزیون هلند پخش شد، فوکو می‌گوید:

همیشه فرض بر این بوده است که قدرت در دست دولت است و توسط دولت، پلیس یا ارتش اعمال می‌شود. این نهادها مقرراتی را اعمال کرده، آنها را اجرا و کسانی را که از آنها پیروی نمی‌کنند مجازات می‌کنند. در مقابل من معتقدم قدرت سیاسی از طریق نهادهایی اعمال می‌شود که در نگاه اول هیچ ربطی به قدرت ندارند و مستقل از آن به نظر می‌رسند. اما آنها مستقل نیستند. به عنوان مثال، کل نظام آموزشی و تربیتی وظیفه دارد که طبقات اجتماعی پایین را از جایگا‌های قدرت دور نگه دارد.

در دستگاه جدید قدرت، شبکه قدرت مرموزتر و ریزنقش‌تر شده است. این شاخصه‌ی نوین به ویژه در جایی که قدرت با دانش پزشکی همراه می‌شود به چشم می‌آید.

نمونه‌: پاندمی کرونا

در دوران گسترش پاندمی کرونا، همه‌ی ما با سلسله‌ای از مکانیسم‌های بسیار ظریف قدرت آشنا شدیم. هرچه میزان دامنگیری کرونا افزایش می‌یافت، به همان اندازه کنترل و محدودیت‌های گسترده در عرصه‌ی زندگی عمومی قابل قبول‌تر به نظر می‌رسید. اقدامات بازدارنده‌ی دستگاه جدید قدرت اغلب از سوی خود افراد آسیب دیده اجرا می‌شد: برای نمونه صاحب رستورانی، که باید از وضعیت واکسیناسیون مشتریان خبردار می‌شد؛ کاربران اتوبوس و یا قطاری که مسافران بدون ماسک را توبیخ می‌کردند؛ صف مقابل سوپرمارکت، جایی که یک دربان فاصله مکفی میان مشتریان را مهار می‌کرد. فوکو شرایط مشابه این وضعیت را با اصطلاح «خُرده فیزیک قدرت»[۲] توصیف می‌کند. در این منظومه دیسکورس علمی و اجتماعی با قدرت سیاسی و ذهنیت فردی تلاقی کرده و بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند. آنچه در نظام تنبیهی پیشین به راحتی قابل مشاهده بود اکنون از نظر پنهان شده است. از این رو به راحتی نمی‌توان سازوکارهای حفظ آن را شناسای کرد. «خرده فیزیک قدرت» را نباید چون یک ویژگی، بلکه چون یک استراتژی درک کرد. قدرت به مثابه استراتژی به جای کنش تک بعدی آمده و تبادل امتیاز خاص (رانت) میان دو سوژه را به عهده می‌گیرد. به بیان فوکو قدرت «به ترتیبات، مانورها، تاکتیک‌ها، تکنیک‌ها و عملکردها نسبت داده» می‌‌شود.

اما مطالعه‌ی این خرده فیزیک مستلزم آن است که قدرت اعمال شده در آن نه به منزله‌ی یک خاصیت، بلکه به منزله‌ی یک استراتژی در نظر گرفته شود، و اثرهای استیلایی این قدرت نه به یک «تصاحب» بلکه به ترتیبات، مانورها، تاکتیک‌ها، تکنیک‌ها و عملکردها نسبت داده شود؛ مستلزم آن است که این قدرت را نه به منزله‌ی امتیازی که می‌توان از آن برخوردار شد، بلکه به منزله‌ی شبکه‌ای از مناسبات همواره در حال گسترش و فعالیت دید، مستلزم آن است که نبردی دائمی الگویی این قدرت دانسته شود و نه قراردادی که معامله‌‌ی را انجام می‌دهد یا فتحی که قلمروی را تسخیر می‌کند. روی هم رفته باید پذیرفت که این قدرت اِعمال می‌شود و نه تصاحب، و این قدرت «امتیاز» کسب شده یا حفظ شده‌ی طبقه‌ی حاکم نیست، بلکه اثر و نتیجه‌ی کلیِ موقعیتهای استراتژیک این طبقه است.[۳]

نحوه‌ی ارتباط یک رئیس با کارمندانش، نحوه‌ی رابطه‌ی زن و مرد، آنگونه که یک نفر نسبت خود را با دیگری تنظیم می‌کند، حتی نحوه‌ی زبان بدن، همه اینها تثبیت کننده‌ی دائمی رابطه‌ی قدرت هستند که نمی‌توان آن را صاف و ساده تصاحب کرد. این تناسب «تأثیر کلی مواضع استراتژیک حاکمان را نشان می‌دهد، تاثیری که از راه موقعیت آنها آشکار و گهگاه از نو در آن تجدید نظر می‌شود.» بنابراین در اینجا مسئله تنها رابطه‌ی میان دو نفر یا رابطه‌ی یک کارمند با روسای امور و یا «رابطه میان دولت و شهروندان» نیست. بلکه مسئله، قدرت «به منزله‌ی شبکه‌ای از مناسبات همواره در حال گسترش و فعالیت» است. قدرت را باید به عنوان یک موقعیتِ مولد و استراتژیک و تلاشی دائمی برای موازنه در نظر گرفت.

قدرت بر یک قالب کلی با دو قطب سلطه‌گر و تحت سلطه استوار نیست که آنها را در برابر هم قرار داده و از بالا به پایین به گروه‌های همواره محدودتر انتقال داده و تا اعماق نهایی کالبد اجتماعی تاثیر گذارد.[۴] باید توجه داشت که ساختار قدرت در معنای نوین آن، دیگر به ندرت خود را به شکل آزار و اذیت نشان می‌هد. امروزه قدرت در مقابل مقاومت اِعمال نمی‌شود (مگر در ساختار بدویِ زندان‌های دیکتاتوری آسیایی)، بلکه در هر پیام، هر مکالمه و هر توافقی به دنبال گسترش سیطره‌ی خود است و بدین گونه بر مقاومت درونی فرد غلبه می‌کند. ساختار جدید قدرت را به ویژه در روابط کاری، می‌توان مشاهده کرد. جایی که در آن معیارهای اخلاقی به نفع حفظ این ساختار کاملا واژگون شده‌اند.[۵]

پس قدرت به معنای توانمندی عده‌ای معین نیست. بلکه ما همه در رویداد قدرت مشارکت داریم. به بیان دیگر مسئله موقعیت قدرت است. در اینجا یک بار دیگر باید یادآوری کرد که قدرت و فرمانروایی دو مفهوم متفاوتند. بحث ما تبیین مفهوم قدرت است. به باور فوکو نباید روابط قدرت را چون شیوه‌ای کلی و شاکله وار در نظر گرفت که در آن در یک سو کسانی دارای قدرت و در مقابل کسانی فاقد آن هستند. سوء تفاهمی که مارکسیسم نیز به دام آن می‌افتد و از تضاد طبقه‌ی مسلط بر طبقه‌ی تحت سلطه، از تضاد دیسکورس مسلط با دیسکورس تحت سلطه می‌گوید. دوگانه‌‌انگاری که هرگز نزد مارکس دیده نمی‌شود. به گفته‌ی فوکو مارکس بسی زیرک‌تر از آن است که چیزی جزئی و محدود را بپذیرد. مارکس می‌داند که روابط قدرت هرگز به پایان نمی‌رسند، روابط قدرت از همه جا می‌گذرد. طبقه کارگر نیز این روابط را تولید و اعمال می‌کند.[۶]

در واقع نکته‌ی جالب این است که بدانیم در یک گروه، در یک طبقه، در یک جامعه، حلقه‌های تور قدرت چگونه عمل می‌کنند. هر کس در تور قدرت چه مکانی داری، چگونه قدرت را دوباره اعمال می‌کند، چگونه آن را حفظ می‌کند و چگونه آن را انعکاس می‌دهد.[۷]

در دستگاه جدید قدرت، شهروندان به عنوان کارگزارانی محسوب می‌شوند که می‌توانند و باید در فرآیندها و بحث‌ها بیشتر و بیشتر ابراز نظ‌ر کنند. با گذشت زمان، دیسکورسِ باید و نبایدهای اجتماعی که در ابتدا مختص علوم بود، به نحو فزاینده‌ای سیاسی و در نتیجه عمومی‌تر شده است. در ابتدا سیاستمداران علاقه‌ای به نحوه زندگی شهروندان نداشتند. اینکه آیا آنها سیگار می‌کشند، مشروب می‌نوشند و یا اینکه با چه کسی همخوابه می‌شوند. اما امروزه همه‌ی پدیده‌ها از بازتولید گرفته تا تغذیه و سلامت سیاسی شده‌اند تا آنجا که سیاست به تمام شئون زندگی و حتی به مرگ انسانها می‌پرازد. اکنون تنظیم خانواده به معنای عام و خاص آن، مقررات روابط جنسی، وضعیت مسکن، مدارس، بیمارستان‌ها، روان‌پزشکی، زندان‌ها، همه این‌ها، موضوع تحقیقات بهینه‌سازی قدرت و سلطه شده‌اند. بر این مبنا یک فرد فقط یک قربانی نیست، بلکه یک کنشگر نیز هست. فوکو در درسگفتار خود در مورد تحلیل قدرت می‌گوید:

قدرت را باید به عنوان چیزی که در گردش است، یا بهتر بگوییم چیزی که فقط در یک زنجیره عمل می‌کند، تحلیل کرد. هیچ وقت اینجا و آنجا بومی سازی نمی‌شود، هرگز در دست عده‌ای معدود نمی‌ماند. قدرت به عنوان یک شبکه اعمال می‌شود و افراد از راه این شبکه نه تنها در گردش هستند، بلکه همواره می‌توانند از آن قدرت رنج ببرند و قدرت را اعمال کنند. افراد هرگز اهداف بیکار قدرت نیستند، بلکه همیشه ناقل آن هستند. قدرت از راه افراد می‌گذرد، در مورد آنها اعمال نمی‌شود.

شیوه‌های درک افراد یک جامعه از خود، نحوه برخورد آنها با یکدیگر و با خود، همه اینها در فرآیندهای ساختار جدید قدرت، هم شکل می‌گیرند و هم شکل می‌دهند. در این جا تاکید بر پویایی، بر شخصیت سازنده، بر جنبه خلاقانه و نه تثبیت کننده آن است. در تعریف جدید، قدرت یک چیز سیال است، چیزی در گردش و چیزی که در وهله اول شکل‌های جدیدی از دانش را ایجاد می‌کند. از همین منظر باید روبرگردانی فوکو از جستجوی نقطه آغاز را فهمید. او دیگر اعتقادی به بازگشت به نقطه‌ای ثابت که آن را پیش تر نقطه صفر می‌نامید و پیش از شکل‌گیری تاریخی قرار داشت، نمی‌داند. برای او چنین نقطه‌ای به تاسی از نیچه وجود ندارد. از این رو شیوه‌ی ساختارشکنی او نیز فهمیدنی است.

کافی است به اصطلاح دیگری بیندیشیم که فوکو آن را «قدرت شبانی» می‌نامد. چوپان از یک سو، مراقبت از گله را تضمین می‌کند و از سوی دیگر به گوسفندانی که از مسیر تعیین شده خارج شده‌اند دستور بازگشت می‌دهد. این کار می‌تواند از راه اقدامات خشونت آمیز یا از راه تاثیر ملایم انجام گیرد. در اینجا پیش از هر چیز مهم این است که قدرت شبانی ادعای خوب بودن دارد. «قدرت شبانی» در تئوریهای سیاسی Gouvernementalité (حکمرانی و مجموعه‌ی فوت و فن و ابزار و تأسیساست آن) نیز نقش پر اهمیتی بازی می‌کند. اعمال این قدرت به نحوی مرموز تا صورتهای درونی شده کنترل خود نیز پیش می‌رود. در این جا موضوع مسئله‌ی اطاعت در ارتباط با یک هدف خاص نیست، بلکه مسئله‌ فضیلت اطاعت است. مسئله روا کردن نوعی اعمال قدرت است که به خواسته‌ها و اندیشه‌های فرد توجه می‌کند. البته این موضوع باید تا حدی در میان گذاشته شود. قدرت مراقب تنها زمانی می‌تواند شکوفا شود که از خواسته‌های درونی، امیال و تمایلات سوژه‌ها آگاه باشد. در آنجا که قدرت فقط به شیوه‌ای استبدادی اعمال می‌شود، همیشه مقاومت را برمی‌انگیزد. در دستگاه جدید قدرت اما انسان مدرن باید برای اداره خود و در جهت منافع عمومی هدایت شود. در اینجا فوکو یک مفهوم مذهبی را در شکل دیگری بکار می‌گیرد: در قوانین اجتماعی کشورهای صنعتی، طرح دینی نجات، کاربردی دنیوی یافته است. مفهومی که فوکو آن را توصیف می‌کند، چهره‌ای دوگانه دارد. از یک سو، دولت رفاه از گله خود مراقبت می‌کند، و از سوی دیگر آن را فرمانبر و موظف می‌خواهد. برای فوکو نکته‌ی قابل توجه، قدرت مراقب و دلسوز است. به گفته‌ی او دولت مدرن نه تنها دلسوز، بلکه به شدت کنجکاو نیز هست. او در این باره می‌نویسد:

اغلب گفته می‌شود که دولت و جامعه مدرن، فرد را نادیده می‌گیرند. برعکس، اگر کمی دقیق‌تر به این موضوع نگاه کنیم، از توجهی که دولت به افراد می‌کند، شوکه خواهیم شد، از تمام تکنیک‌هایی که تهیه و توسعه داده شده‌اند، تا فرد در هیچ شرایطی از مسیر قدرت فرار نکند، شوکه می‌شویم.

بازگرداندن بزهکاران به مسیر تعیین شده، هنگامی بهترین کارایی را خواهد داشت که خطاکاران نیز مایل باشند و اجازه دهند که شخص دیگری به جای آنها تصمیم بگیرد. پنهان‌ترین چهره چنین اطاعتی ائتلاف و پیروی سیاسی و پذیرفتن بی چون و چرای یک قیم سیاسی است. این تمایل و واگذاری را فوکو با مفاهیم «بیوپولیتیک» /«زیست سیاست» و «بیو قدرت» /«زیست قدرت» توضیح می‌دهد.

مسئله‌ی پارسایی

شعار ساختار نوین قدرت این است: با وعده امنیت و سلامت و آمادگی اجرای آن، حکومت کن! در این میان ریاضت نقش ویژه‌ و عمده‌ای به عهده می‌گیرد. در نگاه نخست ریاضت‌کشی و پارسایی چیزی مگر «تمرین و ورزش» نیست. ریاضت در آغاز به معنای مقاومت در برابر برکات قدرت شبانی مراقب و ناظر بود. سپس ابزاری در برابر خواسته‌های جامعه مرفه و مصرفی شد و شعار «کمتر، بیشتر است» مد روز. خود بهینه‌سازی و ریاضت به معنای مراقبت شهروندان از خود فراروندی است که به زعم فوکو هرگز متوقف نخواهد شد. هنگامی که توانایی مبتکرانه‌ی تک تک افراد یک جامعه به کار گرفته شود، نمی‌توان پایانی برای رشد آن متصور شد. در کتاب «تحلیل قدرت» فوکو می‌نویسد:

اینکه قدرت دوام دارد تنها از این راه موثر است که دیگر صرفا نه چون قدرتی سلبی و نه گو تاثیر می‌گذارد، بلکه باعث لذت می‌شود، چیزهایی را ایجاد می‌کند، چیزهایی که دانش را شکل می‌دهد و گفتمان تولید می‌کند. قدرت به این معنی را باید به عنوان یک شبکه‌ی مولد در نظر گرفت که در کل بدن اجتماعی بسیار بیشتر از یک نهاد منفی که کارکرد سرکوب را دارد، گسترده شده است.

به باور فوکو، آنچه در مقایسه با صورتهای قدیمی‌تر قدرت، تازه است، فرآیند شناخت پایان‌ناپذیر و در حال افزایش است. انسان همه چیز را از پیش نمی‌داند. افزون بر این، پیش‌شرطها‌ی شناخت دائماً تغییر می‌کنند و به همراه آنها صورتهای دانش نیز. مهم درک این نکته است که قدرت صورتهای ظریف نظارت و مراقبت را ابداع کرده و آنها را چنان بدیهی و مسلم جلوه می‌دهد که به ندرت کسی احساس خطر کند. تنها کافی است به انبوهی از داده‌های شخصی فکر کنیم که خود با رضایت خاطر حاضریم از طریق سیم کارت‌ها، خریدهای آنلاین یا دوربین‌های امنیتی در تعاملهای عمومی واگذار کنیم. بررسی‌ها، پژوهشها و بحث‌ها و اختلافات در این باره به طرز عجیبی شفاف و قابل درک شده‌اند و پیوسته این تصور را می‌پرورانند که امروزه ما این امکان را داریم که دانش متخصصان را بدون انتقاد نپذیریم. آما آیا چنین است؟

اگرچه برج و باروی زندانها و آسایشگاه‌های روانی گذشته فرو ریخته‌اند، اما این حصار به صورتی مستحکم‌ و ظریفتر در ذهن شهروندان معاصر بنا شده است. اعتیاد روزمره به پیگیری خبرهای خبرچینان در رسانه‌های جعلی، تماشای آزمندانه‌ی موج سواری سلبریتی‌ها، همراهی با اکثریت در فضای مجازی و غیره زمینه ساز این حصارند. پیامد گسترش مرموز و پیوسته‌ی این دیوار، نابودی اخلاق سیاسی است که ما در میان سیاست‌بازان میانمایه و موج سواران آخرین جنبش آزادی خواهی ایرانیان شاهد آنیم.

تحلیل فوکو از قدرت به ما این امکان را می‌دهد که جایگاه خود را به گونه‌ای دیگر سازماندهی کنیم. خلاص شدن از شر کسانی که از قدرت سوء استفاده می‌کنند کافی نیست. با رفتن آنها ساختار قدرت از بین نمی‌رود. با تمدید و توزیع مجدد این ساختار، قدرت در ردایی متفاوت به افرادی دیگر منتقل خواهد شد. با توجه پایا به «خرده فیزیک قدرت» باید شرایط جدیدی را ایجاد کنیم که مناسبات و مسئولیت متقابل را مد نظر دارد. باید گوش به زنگ بود که خرده فیزیک قدرت به فرمانروایی مدام حاکم یا سلطان جدیدی نیانجامد.

نقش آرشیو و پرونده

در پایان درآمدی بر تفکر میشل فوکو، این پرسش نیز باید مطرح شود که امروز چگونه باید با آثار او برخورد کرد؟ آیا کار او دیگر اهمیتی دارد؟ کافی است اندیشه‌های او را با سیاست کاملاً جدید در کاربست و بررسی اطلاعات مرتبط کنیم، خواه نظارت اینترنتی جدید باشد که به اندازه‌ی کافی رسوایی به بار آورده است، خواه گزارش یکطرفه و قطع خبر در جنگ میان اسرائیل و فلسطین باشد، در همه‌ی این نمودها می‌توان مصداق و رد روشن تاملات فوکو را مشاهده کرد. نمونه‌ی دیگر فراگیری انقلاب به اصطلاح دیجیتال و به طور دقیق تر مفهوم پروفایل است. تا چند دهه پیش تنها جنایتکاران و بزه‌کاران «پروفایل» داشتند. پروفایل بخشی از پرونده‌های بوروکراسی‌های دولتی یا پزشکی بود که افراد خاصی را زیر نظر داشتند. اکنون تقریباً هر شهروندی یک پروفایل دارد که آن را به اختیار خود، هم به نهادها و هم در شبکه‌های اجتماعی عرضه می‌کند. تقریباً، زمانه برعکس شده است. اگر کسی پروفایل نداشته باشد مشکوک به نظر می‌رسد. فوکو زنده نماند تا ببیند پرسشهای او در دهه‌های بعد با توجه به مهندسی ژنتیک و کنترل ویروس همه‌گیر کرونا چقدر جنجال برانگیز خواهد بود.

با کار کسانی چون فوکو متوجه شدیم که تئوری نه تنها مجموعه‌ای در هم پیچیده از افکار انتزاعی نیست، بلکه می‌تواند یک منش و ویژگی روشنگر و متمایز کننده باشد. اندیشه‌های فیلسوفان جدید فرانسوی، فوکو و دلوز و دیگران طراوت و شور و هیجانی تازه در فلسفه بوجود آوردند که نسلهای جدید آن را درونی کرده‌اند، بی اینکه از آن خبر داشته باشند.

فوکو آخرین سخنرانی خود را در ۲۱ ماه مارس ۱۹۸۴ در کالج دو فرانس ایراد کرد. در دوم ژوئن، در آپارتمان خود بیهوش و به بیمارستانی در منطقه ۱۵ پاریس منتقل شد. یک هفته بعد او را به بیمارستان د لا سالپتریر منتقل کردند. به بیمارستانی که فوکو در کتاب تاریخ جنون به طور گسترده بدان پرداخته بود. او در ۲۵ ژوئن ۱۹۸۴ در پاریس درگذشت.

پانویس‌ها

[۱] درباره مفاهیم فوکو نگاه کنید به کتاب زیر:

Foucault-Handbuch, Leben – Werk – Wirkung, Clemens Kammler / Rolf Parr / Ulrich Johannes Schneider (Hg.), 2., aktualisierte und erweiterte Auflage, J.B. Metzler © Springer-Verlag GmbH Deutschland 2020.

[۲] Mikrophysik der Macht

[۳] مراقبت و تنبیه، صفحه ۳۸ به بعد

[۴] Michel Foucault: Der Wille zum Wissen (= Sexualität und Wahrheit, Bd. 1). 6. Auflage. Suhrkamp, Frankfurt am Main 1992, S. 115

[۵] در این باره نگاه کنید به: انسان منعطف. فرهنگ سرمایه داری نو. نوشته‌ی ریچارد سنت.

Richard Sennett: Der flexible Mensch – Die Kultur des neuen Kapitalismus. Berlin 1998

[۶] نگاه کنید به: میشل فوکو، تئاتر فلسفه، گزیده‌ای از درس‌گفتارها، کوتاه نوشت‌ها، گفت و گوها و … به ترجمه‌ی نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نشر نی ۱۳۸۹، صفحه ۲۰۰

[۷] نگاه کنید به: تئاتر فلسفه، صفحه ۲۰۱

از همین نویسنده:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.