دزدسالاری آشکار در روابط کاری
قرارداد نمیدهند، اگر هم بدهند زیر قرارداد میزنند. زیر حداقل مقررشده مزد میدهند، و چه بسا همان دستمزد را با تأخیر میپردازند. به حقوق بازنشستگی هم دستبرد میزنند.

مجموعهی اجحافهایی که بر کارگران و کل مردم مزدبگیر وارد میشود، به راحتی فهرستشدنی نیستند. وضع در ایران را میتوان با عنوان استثمار در استثمار و یا روشنتر، دزدی از دسترنج توصیف کرد.
«مراحل شکایت از کارفرما گاهی انقدر طول میکشد که اگر این شکایت بابت دریافت حقوق و مزایایِ نقدی باشد، ارزش پول او در تورم روزانه کاهش پیدا میکند.» این گفتهای است از یک کارگر که خبرگزاری ایرنا آن را در بالای یک گزارش خود آورده است. بنابر این گزارش اگر یک کارگر بخواهد به خاطر دستمزد نپرداختهاش شکایت کند باید این مراحل را طی کند:
- ابتدا ابراز هویت به صورت رجوع به یک دفتر پیشخوان دولت
- انتظار برای دریافت یک پیامک تأیید
- به دنبال آن ورود به سامانه جامع روابط کار
- ثبت شکایت
- تعیین جلسه رسیدگی از سوی اداره کار
- دریافت پیامک از اداره کار برای رجوع به سامانه برای اطلاع از زمان تشکیل جلسه
- و سرانجام: جلسه.
این مراحل ممکن است یک سال طول بکشد. در طی این مدت مبلغ موضوع شکایت بر اثر تورم و کمارزش شدن ریال، ارزش خود را از دست میدهد. ضرر دیگری نصیب کارگر میشود.
اما روند شکایت در صورتی به نتیجه میرسد که کارگر دارای مدارک محکمی باشد. اما اگر بدون قرارداد کار کرده باشد یا بهرهکشی از او فراتر از آنی باشد که در مدرک کتبیاش ذکر شده، او شانسی برای دریافت دستمزد خود ندارد.
دزدی از دسترنج
مجموعهی اجحافهایی که بر کارگران و کل مردم مزدبگیر وارد میشود، به راحتی فهرستشدنی نیستند. وضع در ایران را میتوان با عنوان استثمار در استثمار و یا روشنتر، دزدی از دسترنج توصیف کرد.
ندادن قرارداد، یا قرارداد ناروشن بدون تاریخ و فسخ آن به ارادهی صاحبکار، یک کانال دزدی از دسترنج است. در پیوند آن پرداخت دستمزد زیر تعرفهی معمول است. از نیاز کارگر به یافتن یک فرصت اشتغال سوءاستفاده کرده و قراردادی ظالمانه به او تحمیل میکنند.
کانال دیگر، پرداخت دستمزد با تأخیری طولانی است. حتا در مورد کارفرمایان دولتی به ویژه شهرداریها این رویهای معمول است. بنابر آماری که «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» جمعآوری کرده در بازهی زمانی ۱۴۰۲−۱۴۰۳، دست کم ۸۴ هزار و دویست و بیست و شش کارگر بیش از هزار و پنجاه و دو ماه معوقات مزدی دارند.
زدن زیر قرارداد کتبی یا شفاهی از سوی صاحبکار کانال دیگر اجحاف است. کار اگر به شکایت بکشد، روندی طولانی طی خواهد شد که شرح آن در بالا گذشت. به نفع کارگر هم رأی بدهند، او به خاطر تورم، به آنچه حقش بوده است، نمیرسد.
به فهرست این کانالهای اجحاف همچنان میتوان افزود: از پیاده کردن طرح طبقهبندی مشاغل به نفع کارفرما گرفته تا زدن از تجیهزات ایمنی و فرستادن کارگران به کام مرگ.
تا پایان عمر از مزدبگیران میدزدند
اجحاف بر مزدبگیران، زیر عنوانهای مختلف شغلی یعنی کارگر، کارمند، معلم و غیره، تا پایان عمر آنان ادامه دارد.
حقوق بازنشستگیشان ناچیز است و تورم و گرانی مدام به آن حقوق ناچیز دستبرد میزند. تازه این در صورتی است که حقوق بازنشستگی را بپردازند یا به موقع بپردازند. مقابله با اجحاف بر بازنشستگان یکی از محورهای اصلی مبارزات زحمتکشان ایران است. بازنشستگان هر هفته به خیابان میآیند و به قول خودشان حقشان را فریاد میزنند.
نظرها
نظری وجود ندارد.