ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

انفجار بندر رجایی: خرابکاری داخلی یا  سوءمدیریت؟ - ابعاد سیاسی و اقتصادی یک بحران استراتژیک

نادر افراسیابی ـ پیامدهای اجتماعی ـ اقتصادی این حادثه (مانند اختلال در تجارت و افزایش بی‌اعتمادی) می‌تواند به نفع گروه‌های مخالف تعامل با غرب باشد. با این‌حال مقایسه با حوادثی مانند ناآرامی‌های ۱۳۹۶ نشان می‌دهد که چنین بحران‌هایی ممکن است ابتدا برای اهداف کنترل‌شده طراحی شوند، اما اغلب پیامدهای غیرقابل‌پیش‌بینی به دنبال دارند. در نهایت، تأیید یا رد خرابکاری نیازمند بررسی مستندات فنی و امنیتی است. در هر حال این رویداد به‌وضوح شکاف‌های عمیق در مدیریت بحران و رقابت‌های جناحی در ایران را آشکار کرده است.

انفجارهای مهیب در بندر رجایی بندرعباس در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ (۲۶ آوریل ۲۰۲۵) تاکنون دست‌کم ۲۵ کشته، ۶ مفقود و بیش از ۱۰۰۰ مصدوم بر جای گذاشته است. این حادثه در محوطه کانتینری و نزدیک انبار مواد شیمیایی و کالاهای خطرناک اتفاق افتاد. علت آن هرچه بود، کارگران زحمتکش ایرانی بیشترین آسیب‌ها را متحمل شدند. کانال ۱۲ اسرائیل به نقل از مقامات این کشور حمله به بندر رجایی را تکذیب کرد در همان حال کیهان چاپ تهران از احتمال خرابکاری یاد کرد. (انفجار مهیب در بندر شهید رجایی حادثه یا خرابکاری؟!)

مطرح شدن احتمال خرابکاری در انفجار بندر رجایی و ارتباط آن با گروه‌های سیاسی داخلی، مانند جبهه پایداری یا جریان‌های تندرو در حاکمیت، یک سناریوی پیچیده است که دینامیسم‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی متعددی را در پس‌زمینه خود دارد. با توجه به حوادثی مانند انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۰ (که به حذف جریان‌های میانه‌رو و تثبیت هژمونی تندروها کمک کرد) و اظهارات روزنامه کیهان درباره احتمال خرابکاری، می‌توان این موضوع را از چند زاویه تحلیل کرد:

در سال ۱۳۶۰، ایران درگیر جنگ با عراق و تنش‌های داخلی بین جناح‌های سیاسی بود. در سال ۱۴۰۴، ایران در میانه مذاکرات هسته‌ای حساس با آمریکا در عمان قرار دارد، مذاکراتی که می‌تواند به رفع تحریم‌ها و تغییر معادلات اقتصادی و سیاسی منجر شود. اگر انفجار بندر رجایی خرابکاری باشد، ممکن است هدف آن مشابه انفجار ۱۳۶۰ باشد: ایجاد هرج‌ومرج، تضعیف مذاکرات هسته‌ای، و تقویت جریان‌هایی که از وضعیت کنونی (تحریم و انزوای بین‌المللی) سود می‌برند.

شایعه خرابکاری و ارتباط آن با گروه‌هایی مانند جبهه پایداری یا جریان‌های تندرو در حاکمیت، چندین دینامیسم را در خود نهفته دارد:

مذاکرات هسته‌ای در عمان (آوریل ۲۰۲۵) با حضور مقامات ایرانی و آمریکایی در جریان است و گزارش‌ها از فضای مثبت حکایت دارد. رفع تحریم‌ها ممکن است به باز شدن اقتصاد ایران، کاهش فشار بر دولت، و تقویت جریان‌های میانه‌رو (مانند دولت فعلی یا اصلاح‌طلبان) منجر شود. جبهه پایداری و جریان‌های نزدیک به آن، مانند برخی چهره‌های ارشد در کیهان یا شورای عالی امنیت ملی، به‌طور تاریخی مخالف مذاکره با غرب و احیای برجام بوده‌اند. آنها معتقدند که مذاکره به معنای تسلیم در برابر غرب و تضعیف «اقتصاد مقاومتی» است. انفجار در بندر استراتژیک رجایی، که شاهراه تجارت ایران است، ممکن است به تشدید تنش‌های داخلی و خارجی منجر شود و مذاکرات را به حاشیه ببرد. این امر به نفع جریان‌هایی است که تداوم تحریم‌ها را به نفع ایدئولوژی یا منافع خود می‌دانند. باید توجه داشت که تحریم‌ها باعث شده که اقتصاد ایران به سمت شبکه‌های غیررسمی، قاچاق، و دور زدن تحریم‌ها حرکت کند و این شبکه‌ها ها هم طبعاً تحت کنترل گروه‌های خاصی هستند. از سوی دیگر بندر رجایی به دلیل نقش محوری در صادرات و واردات (حدود ۸۰٪ تجارت دریایی ایران)، محل فعالیت شرکت‌های وابسته به نهادهای نظامی و حکومتی است. انفجار در این بندر ممکن است به اختلال در تجارت رسمی و تقویت شبکه‌های غیررسمی منجر شود، که به نفع کاسبان تحریم است.

رفع تحریم‌ها و شفافیت اقتصادی می‌تواند این شبکه‌های غیررسمی را تضعیف کند. بنابراین، گروه‌هایی که از وضع موجود سود می‌برند، ممکن است انگیزه‌ای برای ایجاد بحران داشته باشند تا از عادی‌سازی روابط اقتصادی جلوگیری کنند.

جنگ قدرت داخلی

ایران در سال‌های اخیر شاهد رقابت شدید بین جناح‌های تندرو (مانند جبهه پایداری و نزدیکان سعید جلیلی) و میانه‌روها/اصلاح‌طلبان (حامیان مذاکره) بوده است. انفجار بندر رجایی می‌تواند به عنوان ابزاری برای تضعیف دولت فعلی (که احتمالاً حامی مذاکرات است) به کار گرفته شود. اشاره کیهان به احتمال خرابکاری می‌تواند دو هدف داشته باشد: ۱) آماده‌سازی افکار عمومی برای پذیرش روایت خرابکاری خارجی (مثلاً اسرائیل یا آمریکا) و بسیج ملی‌گرایی، یا ۲) زمینه‌سازی برای اتهام‌زنی به جناح‌های رقیب در داخل. کیهان به عنوان رسانه نزدیک به تندروها، اغلب نقش پیش‌برنده روایت‌های سیاسی را ایفا می‌کند.

جبهه پایداری به دلیل نفوذ در نهادهای تصمیم‌گیر و نزدیکی به برخی بخش‌های نظامی و امنیتی، می‌تواند در تئوری از چنین بحرانی برای تقویت جایگاه خود استفاده کند. با این حال، اتهام مستقیم به آنها بدون شواهد، ممکن است بخشی از جنگ روانی رقبا برای بدنام کردن این جریان هم باشد.

سپاه پاسداران به عنوان یک نهاد چندوجهی، شامل بخش‌هایی است که از تحریم‌ها سود می‌برند (مثلاً در پروژه‌های عمرانی یا تجارت غیررسمی) و بخش‌هایی که به دنبال ثبات اقتصادی و رفع تحریم‌ها هستند (برای تأمین بودجه نظامی). انفجار بندر رجایی ممکن است به نفع بخش اول باشد، اما به ضرر کل نهاد، زیرا به اعتبار امنیتی سپاه لطمه می‌زند.

اگر خرابکاری توسط عناصری در داخل حاکمیت (چه در سپاه یا نهادهای دیگر) انجام شده باشد، هدف ممکن است ایجاد بحران برای توجیه سرکوب مخالفان، افزایش کنترل نظامی بر بندر، یا حتی تغییر مسیر مذاکرات باشد.

پیامدهای شایعه خرابکاری

طرح شایعه خرابکاری، به‌ویژه با اشاره به جبهه پایداری یا کاسبان تحریم، به بی‌اعتمادی عمومی به حاکمیت دامن می‌زند. مردم عادی که از تبعات اقتصادی تحریم‌ها رنج می‌برند، ممکن است این شایعات را باور کنند و خشم خود را متوجه جناح‌های تندرو کنند. در صورت تأیید خرابکاری داخلی، شکاف بین جناح‌های سیاسی و نهادهای حکومتی عمیق‌تر می‌شود. این امر ممکن است به ناآرامی‌های اجتماعی منجر شود، به‌ویژه در شرایطی که بندرعباس به دلیل آلودگی و مصدومان در بحران است.علاوه بر این شایعه خرابکاری می‌تواند به مذاکره‌کنندگان ایرانی فشار بیاورد تا موضع سخت‌تری بگیرند یا مذاکرات را به تعویق بیندازند، که به نفع مخالفان رفع تحریم‌هاست.

با توجه به اظهارات کیهان و سابقه حوادث مشابه، نمی‌توان احتمال خرابکاری را کاملاً رد کرد. اما این احتمال باید با شواهد عینی (مثل گزارش‌های پزشکی قانونی، تحلیل مواد منفجره، یا اسناد امنیتی) تأیید شود. در حال حاضر، سناریوی حادثه ناشی از سوءمدیریت مواد شیمیایی محتمل‌تر است.

ناآرامی‌های ۱۳۹۶ و نقش تندروها

به یاد داریم که ناآرامی‌های دی‌ماه ۱۳۹۶ از مشهد آغاز شد و به‌سرعت به سراسر ایران گسترش یافت. برخی شواهد و تحلیل‌ها نشان می‌دهند که جرقه اولیه این اعتراضات توسط جریان‌های تندرو (به‌ویژه نزدیکان به برخی چهره‌های سیاسی در مشهد) زده شد و هدف هم فشار بر دولت حسن روحانی و تضعیف آن بود. اما این اعتراضات به دلیل نارضایتی‌های گسترده اقتصادی و اجتماعی، از کنترل بانیان اولیه خارج شد و به یک جنبش سراسری با شعارهای ضدحکومتی تبدیل شد. اگر انفجار بندر رجایی به‌صورت عمدی (خرابکاری) توسط جریانی مانند تندروها (مثلاً جبهه پایداری یا گروه‌های نزدیک به آنها) طراحی شده باشد، ممکن است هدف اولیه مشابهی داشته باشد: ایجاد بحران برای تضعیف مذاکرات هسته‌ای، فشار بر دولت، یا تقویت موضع تندروها. اما همان‌طور که در ۱۳۹۶ دیدیم، چنین اقداماتی می‌توانند پیامدهای غیرقابل‌پیش‌بینی داشته باشند، از جمله خشم عمومی، گسترش ناآرامی و از دست رفتن کنترل.

فستیوال کوچه

فستیوال کوچه در بوشهر یک رویداد فرهنگی‌‌ست که در سال‌های اخیر به دلیل استقبال گسترده مردم و فضای شاد آن، توجه زیادی جلب کرده است. لغو این فستیوال توسط امام‌جمعه بوشهر و سپس برگزاری آن با پادرمیانی دولت، نشان‌دهنده شکاف بین جریان‌های محافظه‌کار (مانند ائمه‌جمعه و تندروها) و اقشار میانه‌رو یا جوانانی است که به دنبال فضای بازتر فرهنگی هستند. استقبال گسترده مردم از فستیوال نشان‌دهنده تمایل جامعه به فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی است که با محدودیت‌های محافظه‌کاران در تضاد است. پادرمیانی دولت برای برگزاری فستیوال نشان می‌دهد که دولت فعلی تلاش دارد با حمایت از چنین رویدادهایی، پایگاه اجتماعی خود را تقویت کند. آنچه که ظن ارتباط با حادثه بندر رجایی را اندکی تقویت می‌کند اختلاف‌افکنی بین شیعه و سنی روی آنتن شبکه یک صدا و سیما زیر نظر وحید جلیلی‌ فقط چند روز قبل از این حادثه است. انفجار بندر رجایی هم واکنش‌های اهل تسنن را تحت شعاع قرار داد و هم اینکه در همدردی با مردم داغدار بندرعباس، فستیوال کوچه تحت تأثیر قرار گرفت.

این ماجرا می‌تواند به انفجار بندر رجایی مرتبط باشد، به این معنا که:

انفجار در بندرعباس (نزدیک به بوشهر از نظر جغرافیایی و فرهنگی) ممکن است به‌عنوان یک اقدام عمدی برای تشدید تنش‌های اجتماعی طراحی شده باشد. تندروها ممکن است بخواهند با ایجاد بحران، توجه را از رویدادهای فرهنگی مانند فستیوال کوچه منحرف کنند یا فضای باز فرهنگی را تحت‌الشعاع قرار دهند.

انفجار و بحران متعاقب آن (آلودگی، تعطیلی ادارات، مصدومان) می‌تواند به محافظه‌کاران و نهادهای نظامی (مانند سپاه) بهانه‌ای برای افزایش کنترل اجتماعی و امنیتی بدهد، مشابه آنچه در واکنش به اعتراضات ۱۳۹۶ رخ داد. با این‌‌‌حال این شباهت‌ها ممکن است گمراه‌کننده باشد:

ناآرامی‌های سال ۹۶ به‌صورت اعتراضات خیابانی بود که به‌سرعت گسترش یافت، اما انفجار بندر رجایی حادثه‌ای متمرکز است. پیامدهای آن، مانند آلودگی یا مصدومان، ممکن است به اعتراضاتی منجر شود، ولی لزوماً به جنبشی سراسری تبدیل نمی‌شود. در ۹۶ نارضایتی‌های اقتصادی در اوج بود. در ۱۴۰۴، مذاکرات هسته‌ای و امید به رفع تحریم‌ها و گشایش‌ها ممکن است بخشی از جامعه را به خویشتنداری سوق دهد، مگر اینکه شایعات خرابکاری خشم عمومی را شعله‌ور کند.

حاکمیت پس از ۹۶ تجربه بیشتری در مدیریت بحران‌ها کسب کرده است. نهادهای امنیتی و نظامی، مانند سپاه، احتمالاً با سرعت بیشتری مداخله می‌کنند تا از گسترش ناآرامی جلوگیری شود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.