بندرعباس در آتش؛ هزینه سنگین نادیدهگرفتن HSE در ایران
روزبه اسکندری ـ عمق فاجعه تنها در دود و آتش و انفجار نبود، بلکه در آنچه پیش از بروز حادثه نادیده گرفته شده بود: عدم وجود سامانه هشدار، انبارداری غیراستاندارد، حذف واحد ایمنی و فقدان برنامه واکنش در شرایط اضطراری.

انفجار در اسلکه شهید رجایی بندرعباس، شش اردیبهشت ۱۴۰۴
در کشوری که شتاب در اجرای پروژههای عمرانی و صنعتی، جایگزین دقت، ایمنی و ارزیابی محیط زیستی شده، اصول اساسی و سهگانه HSE ـ ایمنی، سلامت شغلی و محیط زیست ـ همواره در حاشیه باقی میمانند. چرخه توسعه نامتوازن، مسیر خود را بر شانههای فرسوده نظامی ترسیم کرده است که به جان انسانها و زیست بوم اهمیت چندانی نمیدهد.
از انفجار مرگبار اخیر در بندرعباس تا سوختن کشتی سانچی، از فاجعه قطار نیشابور تا ریزش ساختمان متروپل و از سقوط ساختمان پلاسکو تا فاجعه ریزش معدن طبس، سیاههای از خطاهای انسانی منجر به فاجعه دیده میشود که وجه مشترک همه آنها، نبود نظام HSE یا سهلانگاری در پیادهسازی آن است.
بندرعباس، شهری بندری و صنعتی که قلب تجارت دریایی ایران محسوب میشود، شاهد فاجعهای مرگبار بود که بار دیگر نهتنها زیرساختهای اقتصادی و محیط زیستی، بلکه عدم رعایت اصول بنیادی مدیریت ایمنی در ایران را زیر ذرهبین برد.
انفجار بندرعباس، چون حوادث پیشین، فقط محصول غفلت نیست؛ بلکه نتیجه ساختار ناکآرامدی است که ایمنی را قربانیِ هزینه و محیط زیست را فدای سرعت توسعه میکند. بازسازی اعتماد عمومی و ایمنی واقعی، تنها از مسیر بازنگری عمیق و پیاده سازی HSE میگذرد.
آتشسوزیای که میتوانست در لحظات اولیه کنترل و مدیریت شود، به فاجعهای انسانی، محیط زیستی و البته امنیتی تبدیل شد.
سکوت ظهرگاهی، آتش در بندر؛ روایت انفجار بندرعباس
ششم اردیبهشت سال ۱۴۰۴، صدای انفجار مهیبی، سکوت مجتمع بندری شهید رجایی در بندرعباس را شکست. آتشی که از یکی از سولههای نگهداری مواد شرکت سینا در منطقه ویژه اقتصادی شهید رجایی آغاز شد، پس از انفجاری مهیب، به سرعت دامن گستراند و به چند محوطه و کانتینر مجاور سرایت کرد و تا ساعتهای متمادی مهار نشد. تا امروز دهها کشته، صدها مصدوم، تخریب گسترده زیرساختها و آلودگی شدید هوا و آب در منطقه را سبب شده است.
گزارشهای اولیه رسانهها و منابع مستقل نشان میداد که مواد اشتعالزای خطرناکی بدون رعایت اصول طبقهبندی و تهویه در انبار نگهداری شده بودند و سوله مذکور فاقد سامانه اطفای حریق خودکار و جداسازی مواد ناسازگار بود.
افزون براین، مجوز محیط زیستی معتبر یا بهروز نیز برای این انبار وجود نداشت و نیروهای کارگری، فاقد آموزش کافی برای مواجهه با نشتی، جرقه یا واکنشهای شیمیایی مواد دپو شده بودند.
اما عمق فاجعه تنها در دود و آتش و انفجار نبود، بلکه در آنچه پیش از بروز حادثه نادیده گرفته شده بود: نبود سامانه هشدار، انبارداری غیراستاندارد، حذف واحد ایمنی و نبود برنامه واکنش در شرایط اضطراری.
رد پای انفجار در آب و هوا؛ خلیج فارس و مردم در معرض آسیب
انفجار در بندرعباس، در کنار خسارات جانی و مالی، اثرات نگران کنندهای بر محیط زیست نیز بر جای گذاشت. ورود مواد شیمیایی به شبکه زهکشی و نفوذ آلایندهها به منابع آب زیرزمینی و اکوسیستم خلیج فارس، زنگ خطر را برای آلودگی گسترده خلیج فارس و اکوسیستم آن، به صدا در آورد. تغییرات در میزان اکسیژن محلول در آب (BOD)، نابودی مرجانها، ماهی ها و پلانگتونها و کاهش قدرت خودپالایی این خلیج ، از تبعات واضح این انفجار هستند.
دود ناشی از سوختن ترکیبات شیمیایی،سبب تولید مقادیر زیادی از دوده، اکسیدهای نیتروژن (NOx) و دیاکسید گوگرد (SO₂) و دیگر گازها شد که کیفیت هوای مناطق اطراف را برای چند روز بهشدت کاهش داد.
نگرانیهایی درباره احتمال وقوع باران اسیدی نیز وجود دارد. گزارشها حاکی از مشاهده دود غلیظ با رنگهای نارنجی و تیره در محل حادثه هستند که میتواند نشاندهنده حضور ترکیبات ذکر شده باشند که در صورت ترکیب با بخار آب موجود در هوا، میتوانند به تشکیل اسید نیتریک و اسید سولفوریک منجر شوند که ایجاد باران اسیدی میکنند.
پاکسازی محل و جلوگیری از نشر آلودگی در کنار ادامه پایشها و بررسیهای دقیقتر برای اطمینان از عدم بروز مشکلات محیط زیستی، باید انجام شود.
تکرار یک الگوی پرخطر؛ چرا HSE در اولویت نیست؟
مدیریت حرفهای HSE تنها برای پیشگیری از حوادث نیست؛ بلکه سنگبنای توسعهای است که جان انسان، سلامت جامعه و پایداری محیط را در اولویت قرار میدهد. تا زمانی که HSE در ایران بخشی از تفکر راهبردی مدیران، سیاستگذاران و مهندسان پروژه نشود، هزینههای انسانی و محیط زیستی پروژهها ادامه خواهد داشت.
در بسیاری از پروژههای عمرانی، نفتی و حملونقل ایران، HSE نه بهعنوان بخشی جداییناپذیر از طراحی و اجرا، بلکه صرفاً بهعنوان یک الزام اداری بیخاصیت در نظر گرفته میشود.
شرکتها بهجای سرمایهگذاری متناسب برای ایمنی و محیط زیست، آن را هزینهای اضافی و قابل چشمپوشی میدانند؛ در نتیجه، گزارشهای خطر نادیده گرفته میشود، سیستم هشدار بهدرستی عمل نمیکند و در مواقع بحران، هیچ سازوکار پاسخگویی وجود ندارد.
افزون بر آن، نهادهای ناظر مانند سازمان حفاظت محیط زیست یا وزارت کار، اغلب درگیر ضعف ساختاری، نفوذ سیاسی و کمبود منابع انسانی و تخصصی هستند. این ضعف، راه را برای پنهانکاری، فساد و بیاعتنایی گسترده به استانداردها باز میکند.
درسهایی که باید آموخت
انفجارهای گسترده در مجتمع بندری شهید رجایی، نشان میدهد وقتی HSE (بهداشت، سلامت، محیط زیست) تنها در پوشهها باقی بماند و پیادهسازی و اعمال نشود، مرگ دلخراش انسانها و آسیبهای جانبی چون آلودگی آب و هوا، گریزناپذیر خواهند بود. HSE نه بهعنوان بخشی جداییناپذیر از طراحی و اجرا، بلکه صرفاً بهعنوان یک الزام اداری بیفایده و وقتگیر در نظر گرفته میشود. شرکتها بهجای سرمایهگذاری بر بهداشت، ایمنی و محیط زیست، آنها را هزینهای اضافی و قابل چشمپوشی میدانند؛ در نتیجه، گزارشهای خطر نادیده گرفته میشود، سیستمهای هشدار به درستی عمل نمیکند و در مواقع بحران، هیچ سازوکار پاسخگویی وجود ندارد.
الزامآور کردن پیوستهای محیط زیستی، استقلال نهادهای ناظر، سرمایهگذاری در آموزش نیروی انسانی، و حضور رسانههای تخصصی در حوزه ایمنی و محیط زیست، قدمهایی اساسی برای شکستن چرخه تکرار فجایعی از این دست است.
برای پیشگیری از تکرار حادثههایی مانند انفجار بندرعباس، برداشتن گامهای بنیادین زیر ضروری به نظر میرسد:
- استقلالیافتن واحدهای HSE در پروژهها و بهکارگیری کارشناسان مستقل
- الزام شرکتها به ارائه پیوستهای محیط زیستی اجرایی و قابل سنجش
- تدوین و نظارت بر اجرای طرحهای واکنش اضطراری (ERP)
- شفافسازی در گزارشدهی عمومی درباره وضعیت سلامت،ایمنی و محیط زیستی پروژهها
- تقویت رسانههای تخصصی و مستقل برای پایش مداوم
- پاسخگویی کیفری برای مدیران و مقصران که HSE را نادیده میگیرند.
در غیر این صورت، باید گفت: فاجعه بعدی، همین حالا در حال شکلگرفتن است.
نظرها
نظری وجود ندارد.