فریبا ثابت: «نداشتن سنت روایتگری دقیق و مستندسازی ما را در بزنگاه دچار مشکل میکند»
دادگاه حمید نوری پس از برگزاری بیش از ۹۰ جلسه در ماه مه به پایان رسید. این دادگاه بیش از هر چیز اهمیت مستندسازی و روایتگری را برجسته کرد. فریبا ثابت، زندانی سیاسی سابق در گفتوگو با زمانه، ضمن اشاره به اهمیت تاریخی دادگاه حمید نوری، معتقد است باید با استفاده از اسناد دادگاه نوری کار مستندسازی را با جدیت آغاز کرد.
حمید نوری، دادیار زندان گوهردشت در زمان کشتار زندانیان سیاسی، در سوئد محاکمه شد. دادستان به استناد روایتهای مکتوب و شفاهی شاکیان و شاهدانی که سال ۱۳۶۷ در زندان حمید نوری را دیده بودند و دیگر مستندات موجود، برای او اشد مجازات را درخواست کرده است. رأی نهایی دادگاه ۱۴ جولای / ۲۳ تیرماه صادر خواهد شد.
محاکمه حمید نوری نخستین تجربه «دادخواهی» جانبهدر بردگان و خانواده زندانیان سیاسی مجاهد و چپ است که در دهه ۶۰ در زندانهای جمهوری اسلامی کشته شدند و شروع راهی طولانی برای تاباندن نور به حقیقت وقایع آن سالها.
در جریان محاکمه نوری چندین شاکی و شاهد به دادگاه آمدند و رو در رو با یکی از عوامل کشتار تابستان ۶۷ روایت خود از آن روزهای خونین و شکنجه را بازگو کردند تا در کنار چندین متن مکتوب، از جمله خاطرات زندانیان سیاسی جان به در برده، راه کتمان و فرار را بر نوری و دستگاه کشتار جمهوری اسلامی ببندند.
در میان روایتهایی که در دادگاه مطرح شد، ناهمخوان بودن برخی از آنها به چشم آمد. برخی شاهدان چهرهها و نامها را از یاد برده بودند و برخی نیز تاریخ و روزها را گمکرده بودند. دلیل این روایتهای ناهمخوان یا فراموشی و پاک شدن بخشی از وقایع آن سالها از حافظه جانبهدر بردگان چیست؟ و چرا دقیقنویسی خاطرات به منظور مستندسازی و پیشبرد دادخواهی اهمیت دارد؟ این موضوع را پیش از اینکه دادستان برای نوری حبس ابد را درخواست کند، با فریبا ثابت، از زندانیان سیاسی دهه شصت که در سالهای گذشته در راستای مستندسازی و روایتگری از سرکوب دهه ۶۰ بوده کوشیده است، در میان گذاشتم.
کتاب «یادهای زندان» روایت فریبا ثابت از سالهای زندان در دهه شصت است که جلد اول آن سال ۱۳۷۶ و جلد آن نیز هفت سال بعد منتشر شد. او معتقد است خاطرات و روایتهای زندان تاکنون به «منظور استفاده و بهرهبرداری جهت محاکمه و دادگاهها نوشته نشده» است و برای تداوم دادخواهی به سنت روایتگری دقیق نیاز داریم.
به باور ثابت دستگیری حمید نوری به عنوان یکی از عاملان کشتار دهه ۶۰ و بهطور اخص در سال ۶۷، علیرغم تمامی حواشی ناخوشایند آن، روند امیدوار کننده و آغاز راهی برای دادخواهی است. او به زمانه میگوید این جرقه از هر کجا زده شده باشد روزنه و امید و امکانی برای دادخواهی فراهم آورده است.
▪️زمانه: شما محاکمه حمید نوری به عنوان اولین محاکمه یکی از عوامل کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ را چگونه دیدید و ارزیابی شما از آن چیست؟
فریبا ثابت: من فکر میکنم این اولین محاکمه از چند نقطه نظر بسیار مهم است. اول اینکه تا به حال محاکمه عوامل رژیم هنوز در قدرت کمتر سابقه داشته است. سکوت جهان چه در مقطع کشتار ۶۷ و چه به خاطر منافع اقتصادی و استراتژیک در تمامی این سالها، نبود و یا نپذیرفتن راهحل قانونی نهادهای بینالمللی چون سازمان ملل، نهاد حقوق بشر، دادگاه جنایی بینالمللی، (جز در مواردی محکوم کردن) امر محاکمه را علیرغم تلاش دادخواهان تقریبا ناممکن کرده بود.
برپایی این دادگاه امید و امکان دادخواهی را فراهم آورده و روندی را آعاز کرده که تقریبا بازگشت به عقب را غیرممکن میکند. اما محاکمه در دادگاهی در اروپا مبتنی بر مدرک و سند و در چهارچوب قانونی آنه اصورت میگیرد، بنابراین باید انتظارمان از آن روشن باشد.
▪️در جریان دادگاه و کیفرخواست صادر شده به برخی خاطرات و روایتهای جانبهدر بردگان استناد شد. از نظر شما روایتگری از آن دوره چه نقش و اثری در دادخواهی دارد؟
_: شهادت و روایت به خصوص نوشتاری همواره نقش مهمی در حافظه تاریخی و امر دادخواهی دارد. این امر هر چه به موقع و با دقت و دقیق انجام گیرد، کار بُرد بیشتری دارد. در مورد این دادگاه با توجه به گذشت زمان، خاطرات و نوشتهها و همچنین روایت شفاهی نقش اصلی را دارد چون ما کاری تدوین شده و جدی به منظور مشخص [برای] محاکمه نداشتیم.
حتی میتوانم به جرات بگویم که خاطرات جانیهدر بردگان بهطور مشخص به این منظور از جانب آنها تدوین نشده و بیشتر جنبه افشاگری و آگاهی عمومی داشته است. البته از دهه ۷۰ تلاشهایی از طرف جانبهدر بردگان عمدتا خارج از کشور و مادران دادخواه در داخل کشور صورت گرفت. این تلاشها حتما جای و نقش خود را در امر دادخواهی دارد.
▪️در جریان دادگاه حمید نوری شاهد فراموشی یا عدم یادآوری دقیق وقایع از سوی برخی از شاهدان بودیم چیزی که وکیل نوری یا در برخی موارد دادستان به عنوان تناقض از آن نام بردند. آیا این اتقاق را میتوان تناقض دانست؟
_: با اجازه به این سوال مهم با اندکی تامل و با توجه به تجربه شخصی خود جواب میدهم. ابتدا باید اشاره کنم که وارونه جلوه دادن عمدی وقایع برای بهرهبرداری شخصی یا گروهی، با فراموشی فرق دارد و کلا در مقوله دیگری است.
اما فراموشی کلی یا بخشی از وقایع توام با تراما، آسیبهای روحی و جسمی مداوم به خصوص شکنجه روحی و جسمی و کشتار در زندانهای جمهوری اسلامی امر عجیب و محالی نیست، چرا که زندانیان آزاد شده برای ادامه زندگی به آن نیاز داشتند. طبق نظر روانشناسان ناتوانی در به یاد آوردن کل یا بخشی از وقایعی که تراما دارد، یک مکانیزم اتومایتک مغر برای ادامه زندگی است.
توجه داشته باشیم که بیش از سه دهه از آن دوران میگذرد و بسیاری از جانبهدر بردگان دهه ۶۰ و سال ۶۷ علیرغم مشکلات روحی و جسمی فراوان، تلاشهای قابل توجهی در راستای دادخواهی انجام دادهاند. و اما عامل زمان، نداشتن چشمانداز محاکمه عاملان و آمران، عدم تعهد جمهوری اسلامی به کنوانسیونها، معاهدهها و قردادهای بینالمللی، و در نهایت زندگی زورمره، تمرکز آنها بر این مسئله را کمتر و کمتر کرده و ذهن را از حالت فعال خارج کرده است. این مشکل حتی در مورد کسانی که خاطراتشان را مکتوب کردهاند هر چند کمتر خود را نشان میدهد.
▪️ اگر خود شما به سالهای قبل برگردید، با توجه به تجربهای که دادگاه حمید نوری فراهم کرد، فکر میکنید باید تعییری در شکل و محتوای روایتگری بهوجود بیاید؟ اگر جوابتان مثبت است این تغییر در شکل و محتوا چه باید باشد؟
_: بله دقیقا، البته باید بگویم که روایتگری یا خاطرهنویسی آنگونه که اغلب جانهبدر بردگان انجام دادند با مستدسازی و جمع آوری مدرک برای محاکمه احتمالی یا حافظه تاریخی متفاوت است. در مستندسازی جمعآوری مدارک علاوه بر بازماندگان به عنوان هسته اولیه پایه، تاریخنگاران، مستندسازان، وکلا و متخصصین نقش مهم و اساسی دارند.
نداشتن سنت روایتگری دقیق و کارآمد، مستندسازی و جمعآوری مدارک و ادله به موقع که اغلب مواقع ناشی از شرایط سرکوب و فضای خفقان است، ما را در بزنگاهی چون این دادگاه دچار مشکل میکند.
▪️ دادگاه حمید نوری اولین تجربه محاکمه یکی از دستاندرکاران چپکشی و مجاهدکشی در جمهوری اسلامی است. با توجه به این تجربه برای دادخواهی و محاکمه همه آمران و مجریان کشتار دهه ۶۰ فکر میکنید چه اقدامی باید در حوزه مستندسازی صورت بگیرد؟
_: البته باید به یاد داشته باشیم که جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را در راه پاکسازی و پنهان کردن جنایت انجام داده است و از طرف دیگر این دادگاهها بر اساس قوانین خودشان به مدرک و سند دقیق نیاز دارند. با تجربه این دادگاه و برای ادامه جنبش دادخواهی باید با تمام قوا و علیرغم تمامی مشکلات از لابهلای همین اسناد و مدارک موجود و اتفاقا با استفاده از اسناد همین دادگاه کار جدی مستندسازی و جمعآوری مدارک و راستیآزمایی با واکاوا
ی و تحلیل را شروع کرد. و در این راستا علاوه بر نقش جدی بازماندگان و شاهدان از وجود نهاد و یا ارگانهای جدی، وکلا، قضات بینالمللی که در این رابطه تجربه دارند، کمک گرفت.
نظرها
نظری وجود ندارد.