ستاد امر به معروف: به جای یک گشت مشخص، تبلیغ بیشتر و آتش به اختیار کردن طرفداران حجاب
ستاد امر به معروف و نهی از منکر در واکنش به اعتراضات به قتل حکومتی مهسا امینی، بیانیهای صادر کرده تا به اذهان عمومی القا کند گشت ارشاد جمع خواهد شد و «کار به مردم سپرده میشود.»
از قتل حکومتی مهسا امینی سه روز میگذرد. همزمان با اعتراضات در شهرهای مختلف ایران به این قتل، واکنش مقامات حکومت ایران هم ادامه دارد. تازهترین واکنش بیانیه ستاد امر به معروف و نهی از منکر است که کوشیده موضوع را به عنوان «جنگ مردم با مردم» تعبیر کند.
روابط عمومی و امور بینالملل ستاد امر به معروف و نهی از منکر در واکنش به اعتراضات مردم اعلام کرده «با فرآیندی که منجر به مقابله مستقیم گشت ارشاد پلیس با بدحجابان و دستگیری و دادگاهی نمودن مردم عادی شود» مخالف است و اعتقاد دارد با راهکارهای مناسب و بدون تنشهای اجتماعی این مساله را میتوان به شیوههای بسیار اثرگذار تدبیر و حل کرد.
در این بیانیه آمده که این ستاد اصل را بر اجرای عدالت و شفافیت میگذارد و از دستگاههای مسئول انتظار دارد با رسیدگی کامل و اعلام به موقع، وجدان عمومی و اذهان آحاد جامعه را به «قضاوت منصفانه» برساند.
ستاد امر به معروف و نهی از منکر که پیشتر در طرح جامع امر به معروف و نهی از منکر سختگیرانهترین سیاستها را در برخورد با آنچه حکومت بدحجابی و بیحجابی میخواند طراحی کرده، در بیانیه خود آورده:
«گشت ارشاد پلیس به گشت ارشاد مسئولان و اقویا و گشت حمایتی مردمی با رویکرد جایگزینی تخلف به جای جرم، تبدیل وضعیت میدهد.»
طرح جامع امر به معروف و نهی از منکر در قالب تشکیل قرارگاه ۲۱ تیر بر «عفاف و حجاب» مردان و زنان در ادارهها و صنفها نظارت میکند. ۲۱ تیر در تقویم حکومتی جمهوری اسلامی روز «عفاف و حجاب» است.
قرارگاه ۲۱ تیر موظف شده تا «بهبود وضعیت حجاب و عفاف در دستگاهها» را پیگیری کند.
ستاد امر به معروف در همین بیانیه نهادهای مسئول در زمینه «حجاب و عفاف» را مورد سوال قرار داده و پرسیده:
«۳۲ دستگاهی که در حوزه عفاف و حجاب بنا به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی طی حداقل ۲۰ سال گذشته ۳۳۰ تکلیف قانونی برعهده داشتند چگونه به وظایف خود عمل کردهاند و آیا برای این جوان ۲۲ ساله و میلیون ها جوان دیگر این مرز و بوم فرهنگسازی لازم توسط دستگاههای فرهنگی در کنار اجرای صحیح قانون صورت پذیرفته یا فقط به شعار «کار فرهنگی» اکتفا شده است؟»
این بیانیه همچنین با انتقاد به صدا و سیما در فرهنگسازی و آموزش و پرورش و آموزش عالی، چنین القا کرده که کمکاری این نهادها، پلیس را مجبور به برگزاری «کلاس های آموزشی» کرده است.
پلیس ایران به دنبال بازداشت و قتل مهسا امینی ادعا کرده بود که او را برای »آموزش و توجیه» به ساختمان وزرا برده است.
ستاد امر به معروف و نهی از منکر در ادامه بیانیه خود آورده که نگاه به این مساله باید تغییر کند و «جرم بودن بدحجابی و بازداشت و پرونده سازی و دادگاهی شدن افراد، تنها موجب بروز تنش های اجتماعی و موج سواری دشمن خواهد شد. پیشنهاد این نهاد این است که با بدحجابی باید به عنوان یک تخلف برخورد کرد و به جای اینکه پلیس مستقیماً وارد صحنه شود و کار به محاکم قضایی و قوه قضاییه سپرده شود، موضوع به دست خود مردم و با دادن اختیارات قانونی مشخص حل شود.
آتش به اختیاری
ستاد امر به معروف مساله حجاب اجباری را به تقابل بین مردم تقلیل داده و گفته مجلس نباید منتظر اهانت به آمران به معروف و ناهیان از منکر یا کشته شدن جوان بدحجاب بماند و خشونت ماموران حکومتی را «خلاءها و اشکالات قانونیي خوانده که باعث »تقابل بین فرزندان کشور» میشود.
سپردن کار به دست مردم در ادبیات سیاسی ایران به «آتش به اختیاری» نیروهای موسوم به آمر به معروف و ناهی از منکر تعبیر میشود که از کلام علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی وام گرفته شده و در نتیجه آن مامواران در قالب «مردم» به تقابل با شهروندان عادی به بهانه حجاب میپردازند.
این ستاد همچنین از انتقاد به چهرههای مشهور هنری و ورزشی که نسبت به قتل حکومتی مهسا امینی واکنش نشان دادهاند فروگذار نکرده و آنها را «سلبریتیهای هنجارشکن و مروج بی بند و باری» خوانده که «خود از عوامل مهم تخریب فرهنگی جامعه هستند بر احساسات جریحهدار شده جامعه موج سواری میکنند.»
در این بیانیه چهرههای حامی اعتراضات مردم غوغاسالارانی نامیده شدهاند که «با ارتزاق از پولهای بیرویه دستگاههای حاکمیتی و تریبون آنها چهرههای مطرحی شدهاند در همصدایی با رسانههای بیگانه و برخی عناصر ساده لوح از هر ماجرایی، دستاویزی برای هتک حرمت، توهین و تمسخر می سازند.»
این چهرهها تهدید شدهاند که برای آنها گشت ارشاد تشکیل میشود تا پلیس برایشان کلاس آموزشی حجاب و عفاف برگزار کند.
برخی از گروههای اصلاحطلب و حامیان حکومت ایران که ارزشی خوانده میشوند بیانیه ستاد امر به معروف و نهی از منکر را به منزله جمع شدن گشت ارشاد تلقی کردهاند.
خیزش اعتراضات
در پی درگذشت مهسا امینی پس از چهار روز کما، موجی از خشم جامعه ایران را دربرگرفته است. پس از خاکسپاری این زن ۲۲ ساله کرد در گورستان آیچی سقز شهروندان معترض در این شهر و سپس سنندج به خیابان آمدند. این اعتراضها با شعار علیه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، و آتش زدن بنر او همراه بود.
تجمعهایی در تهران و کرج هم شکل گرفت و دانشجویان دانشگاه تهران هم اعتراضی را ساماندهی کردند. همچنین کمپینهای گوناگون مجازی برای همراهی با معترضان شکل گرفته است.
در ادامه واکنشهای مردمی به این قتل حکومتی، گروههای مختلف در داخل و خارج ایران تجمعاتی را برای امروز دوشنبه ۲۸ شهریور برنامهریزی کردهاند.
در کردستان هم اعلام اعتصاب عمومی شده است.
نظرها
mashang
عده ای گمان میکنند دین اعتقادات مردم ست اینطور نیست دین یک صنعت ست صاحبی دارد بنفع عده ای ست و باعث ثروت مادی و قدرت سیاسی طیف معینی در جامعه میشود و به یک حاکمیت سیاسی و طبقاتی در جامعه خدمت میکند مذهب صنعتی ست که میلیاردها دلار پول درآن جابجا میشود هزینه تبلیغاتش با این پول ها تأمین میشود این پولها را با کلاهبرداری و اخاذی از جیب مردم بیرون میکشند دین یک دستگاه نشر اکاذیب ست دروغ تحویل مردم میدهند مردم را میترسانند مردم را در این دنیا ازخشونت میترسانند ودر آن دنیا از عقوبت... این درست مثل مافیا ست نهاد مذهبی چه مسیحیت باشد چه اسلام چه یهودیت قبل ازاینکه مجموعه ای از باورهای مردم باشد یک ساختمان یا عمارت بزرگ اجتماعی ست که روی پای خودش ایستاده مالیات میگیرد پول میگیرد و خرج بقا و حاکمیت خود میکند دین شراب ناب نیست! متانول ست که مستی میدهد اما بقیمت کوری !
mashang
"چادر مشکی" حجاب برتر، غارت بیشتر! پشت ادعای "حجاب برتر" و فتوای مراجع تقلید و مجبور کردن مردم به ورود به برخی بیمارستانها و دانشگاهها و ادارت با چادر مشکی منافع تجار خوابیده است واگرنه چادر سیاه هیچ ربطی به اسلام و مسلمانی که امروزه تق اش درآمده ندارد که در زمان قاجاریه و از طریق عثمانی وارد ایران شد. دلیل هم این بود که در سال 1879 (1296 قمری) یک نویسنده و افسر فرانسوی "بنام پیر لوتی" رمانی نوشت بنام "آزیاده" (آزاده خانم) که داستان معاشقه یک فرنگی با زوجه یک افندی مسلمان بود. انتشار این کتاب به سلطان عبدالحمید عثمانی گران آمد و در سال 1298 قمری دستور داد که زنان از آن پس از چادر سیاه و روبند و پیچه برای خروج از منزل استفاده کنند و این عادت از آنجا به تبریز و تهران و دیگر شهرهای بزرگ سرایت کرد. و اگرنه تا پیش از آن زنان ایرانی از لباسها یی رنگارنگ و چشم نواز معمولا به رنگهای آبی و سفید و بنفش استفاده می کردند که هنوز هم در مناطق روستایی رایج است و چادر سیاه هرگز به روستاها راه پیدا نکرد. اکنون حجاب تحمیلی سلطان عبدالحمید عثمانی تبدیل شده به "حجاب برتر" و "چادر سیاهی که از خون سرخ شهدا کوبنده تر است" چون منافع ارتجاع مذهبی و سود 20 برابری تجار در واردات چادر مشکی و نابودی صنعت نساجی داخلی پشت آن پنهان است.