جواد علیاکبریان، یکی دیگر از مجریان کشتار ۶۷
ایرج مصداقی – کانون قلمرو تبهکاریهای او اکنون شاهعبدالعظیم است، هم به کار امنیتی ادامه میدهد هم دستی در غارتگری اقتصادی دارد. علیاکبریان مخزن اسرار است. در طول عمر نظام ولایی در همه عرصههای جنابت حضور داشته است.
از طلبگی تا فعالیت در دادستانی انقلاب اسلامی
جواد علیاکبریان یکی طلبههای مدرسه حقانی و از عناصر پشت پردهی امنیتی و قضایی است که از اولین ماههای پیروزی انقلاب، به همراه علی قدوسی به دادستانی کل انقلاب اسلامی راه یافت.
مسئولیت دستگیری عباس امیرانتظام از طرف علی قدوسی به وی و مصطفی پورمحمدی و روحالله حسینیان واگذار شد. اولین پست رسمی او در سال ۱۳۵۸ مسئولیت تحقیقات دادستانی کل انقلاب اسلامی بود. او سپس در سمت دادستان انقلاب اسلامی گنبد و اصفهان به فعالیت پرداخت.
یکی از "اشتباهات" بزرگ وی و پسرخالهاش محمدتقی فتاحیمعصوم معروف به سجادی و احمد مروی در دوران حضور در دادستانی کل انقلاب، معرفی، استخدام و تأیید و پشتیبانی از محمود فخارزاده کرمانی یکی از هواداران مجاهدین در نهاد قضایی و امنیتی فوق بود. سجادی مسئول روابط عمومی دادستانی کل انقلاب، نماینده دادستان کل در دادگاه مبارزه با مواد مخدر و منکرات و دادستان شهرداری و احمد مروی از نزدیکان خامنهای و تولیت آستان قدس رضوی پیشتر مسئولیت دبیرخانه دادستانی کل انقلاب را به عهده داشت. فخارزاده در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ با بمبگذاری در سقف طبقه پایین اتاق علی قدوسی دادستان کل انقلاب موجب کشته شدن وی شد.
وی با علیاکبریان و سجادی و احمد مروی هممحلهای و هممدرسهای بود. کارش را در دبیرخانه و بخش نظارت و هماهنگی شروع کرد و سپس به گروه تحقیق منتقل شد و مسئول دبیرخانه محرمانه بود. با این حال برخلاف پرونده انفجار نخستوزیری هیچیک از عوامل استخدام و ارتقای مقام فخارزاده مورد پیگرد قرار نگرفتند که هیچ ارتقای مقام نیز یافتند چرا که همگی از همراهان و همخطهای لاجوردی و گردانندگان دادستانی انقلاب اسلامی مرکز بودند.
انتقال به وزارت اطلاعات و دادگاه ویژه روحانیت
پس از تشکیل وزارت اطلاعات علیاکبریان به همراه سیدعلیاصغر حجازی، روحالله حسینیان، محمود یگانه (ترابی) مسئول گروه تحقیق دادستانی و عدهای دیگر از کارمندان دادستانی به این وزارتخانه منتقل شدند.
او در این نهاد به سرعت پیشرفت کرد و در سمت معاونتهای طرح و برنامه، اداری، مالی مشغول کار شد و در زمرهی معتمدان ریشهری قرار گرفت.
در سال ۱۳۶۶پس از انتصاب علی فلاحیان به عنوان دادستان دادگاه ویژه روحانیت، علیاکبریان به همراه محسنی اژهای و علی رازینی، تحت نظر فلاحیان و ریشهری پروژهی بازجویی و محاکمه سیدمهدی هاشمی و دیگر نزدیکان آیتالله منتظری را پیشبردند.
حسینیان میگوید اوایل تشکیل وزارت اطلاعات ریشهری پس از دیدار با خمینی، او، غلامحسین محسنی اژهای و جواد اکبریان را خواسته و گفته که روی مهدی هاشمی «کار کنید.» (رجانیوز)
او شخصاً تحت نظر محسنیاژهای مسئولیت بازجویی از سیدمهدی هاشمی را به عهده داشت و محسنیاژهای به همراه فلاحیان نقش دادستان را در دادگاهی که ریاست آن با علی رازینی بود بازی میکردند. از آنجایی که در این پرونده، آیتالله منتظری و «بیت» ایشان هدف اصلی دادگاه ویژه روحانیت بود هیچیک از معیارهای حقوقی نظام ولایی نیز در این دادگاه رعایت نشد.
علیاکبریان شخصاً پرونده محاکمه تعدادی از وابستگان آیتالله منتظری در دادگاه ویژه روحانیت را اداره میکرد.
در جریان کشتار ۶۷ وی به همراه مصطفی پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات در هیأت کشتار، حضوری فعال داشت.
گفته میشود که وی پس از تشکیل وزارت اطلاعات از آنجایی که معاونت «طرح و برنامه» را به عهده داشت در ترورهای خارج از کشور سالهای ۶۳ تا ۶۸ مشارکت داشت.
قائم مقام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
علیاکبریان که از دوران اشتغال در دادستانی کل انقلاب و سپس وزارت اطلاعات روابط نزدیکی با سیدعلیاصغر حجازی داشت بعد از خروج از وزارت اطلاعات مانند بسیاری از چهرههای امنیتی در بیت رهبری مشغول به کار شد.
از آنجایی که روابط نزدیکی با محمود محمدیعراقی رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و داماد مصباحیزدی داشت در دیماه ۱۳۸۰ به سمت معاونت بینالمللی و سپس قائم مقامی این سازمان منصوب شد. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در واقع پوششی برای صدور بنیادگرایی شیعی و تروریسم به کشورهای اسلامی است. تجربهی علیاکبریان در زمینهی اطلاعاتی و امنیتی موجب ارتقای وی در این سازمان شد.
او مسئولیت برنامهریزی، بودجه، امور اداری، مالی، پشتیبانی و انتشارات و ارتباطات داخلی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را نیز به عهده داشت. در این دوران از او به عنوان «دکتر» جواد علیاکبریان نام برده میشد.
علیاکبریان در خردادماه ۱۳۸۳ یکی از معرکهگردانان همایش «خاورمیانه پس از جنگ عراق» بود. او طی سخنانی در مراسم افتتاحیه این همایش به نقش مهم و تأثیرگذار عراق در منطقه پرداخت و اظهار امیدواری كرد «با تدبیر و سیاستهایی كه جهان اسلام در پیش گرفته، بتواند به تجاوزات دشمنان اسلام در دنیا پایان دهد.» (ایسنا)
سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان
در مهرماه ۱۳۸۴ مسعود میركاظمی وزیر بازرگانی دولت احمدینژاد طی حكمی وی را به عنوان معاون وزیر، رئیس هیأتمدیره و مدیرعامل سازمان حمایت از مصرف كنندگان و تولید كنندگان منصوب کرد. حضور یک مقام امنیتی و اطلاعاتی در این پست نشان از نگاه مسئولان نظام اقتدارگرای ولایی به موضوعاتی همچون حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان است.
اظهارات او در ارتباط با برخورد با پدیده گرانفروشی بیانگر شخصیت اوست. او در گفت و گو با خبرگزاری مهر وعده داد که با گرانفروشان در شب یلدا به شدت برخورد میشود و تعداد بازرسان این سازمان افزایش پیدا میکند.
وی در اردیبهشت ۱۳۸۶ استعفا داد و بلافاصله توسط پورمحمدی به سمت معاون بینالملل و توسعه اقتصادی استانهای وزارت کشور منصوب شد. پورمحمدی که خود عنصری امنیتی و اطلاعاتی است و سابقه همکاری با علیاکبریان داشت «تجارب و سوابق ارزشمند، تعهد و فعالیت در حوزههای مختلف برنامه ریزی و اجرایی»، وی را دلیل انتصاب وی به این سمت عنوان کرد.
آستان شاهعبدالعظیم مرکز تجمع امنیتیهای سابق
پس از برکناری پورمحمدی از وزارت کشور، ستاره اقبال علیاکبریان نیز در این وزارتخانه افول کرد و وی به آستان شاهعبدالعظیم کوچ کرد و در کنار رئیسسابقاش ریشهری قرار گرفت تا حلقهی اطلاعاتیها و امنیتیها در رأس یکی دیگر از آستانهای «مقدسه» تکمیل شود.
او در سمت قائم مقام تولیت و معاون هماهنگی و توسعه موقوفات «آستان مقدس حضرت عبدالعظیم» به امپراطوری مالی ریشهری نزدیک شد و در بهمن ۱۳۸۷ به ریاست هیأت مدیره شرکت ساسان منصوب شد که سهامداران اصلی آن شرکت سرمایهگذاری پارسیان شاد، مؤسسه جامعهالزهرا، مؤسسه خیریه ۲۲ بهمن، شرکت مدیریت سرمایهگذاری بانک ملی ایران، بانک ملی ایران و... است. (منبع) یکی از محصولات شرکت ساسان نوشابههای پارسیکولا، پپسی، شادنوش و میراندا، سون آپ، دوغ پارسی، آب آشامیدنی پارسی، آب گازدار (سودا) است.
شرکت ساسان که هفت دهه سابقه در امر تولید نوشابه دارد، در دههی ۸۰ توسط دولت احمدی نژاد به بخش «خصوصی» که مرکب از سهامداران فوق است به ثمن بخس فروخته شد. در اثر سیاستهای خانمانبرباده ده دولتهای مختلف جمهوری اسلامی و همچنین نهادهای نزدیک به آن، این واحدها که روزگاری در منطقه پیشتاز بودند، امروز به وضعیت اسفباری دچار شده و با بدهیهای هنگفتی روبرو هستند.
سهامداران وابسته به نهادهای قدرت، هنگام خرید این گونه کارخانجات که در داخل شهرها و یا نزدیک به مناطق مسکونی قرار دارند با آگاهی از افزایش سرسامآور قیمت زمین، ترجیح میدهند کارخانه را تعطیل و از زمین و ساختمان آن استفاده دیگری بکنند.
تشکیل مؤسسات خیریه یکی از راههای چپاول و دزدی مقامات نظام اسلامی است و از آنها به عنوان پوشش جهت پولشویی استفاده میکنند.
توجه شما را به این نکته جلب میکنم که علیاکبریان مدتها نایب رئیس شرکت سرمایهگذاری پارسیان شاد بود. وی همچنین از طریق ریاست و عضویت در هیأت مدیره شرکت سناباد مهر آریا، مجتمع فرهنگی آموزشی غیر انتفاعی حکمت نبوی، خیریه بین المللی پیروان رحمه للعالمین، خیریه فرهنگی و اجتماعی انوار آفتاب، خیریه فرهنگی شهید سیدمحمدحسین نواب، مؤسسه تعاون با مؤمنین آستان مقدس حضرت عبدالعظیم، و عضویت در هیأت امنای «مركز درمانی دارالشفاء كوثر» به چپاول و غارت ثروت ملی مشغول است.
او همچنین معاون توسعه مدیریت و منابع سازمانی دانشگاه «قران و حدیث» است. این «دانشگاه» یکی از دکانهایی است که ریشهری در کنار مؤسسه «علمی و فرهنگی دارالحدیث» راهاندازی کرد تا امپراطوری خود را گسترش دهد اما دنیا به او وفا نکرد و پس از مرگ مشکینی پدرزنش به سایه رفت و عاقبت در فروردین ۱۴۰۱ درگذشت.
علیاکبریان به دلیل سوابق اطلاعاتی و امنیتی که دارد و از موضع نماینده «آستان مقدس حضرت عبدالعظیم» در مجمع عتبات عالیات و معاون هماهنگی و توسعه موقوفات، روابط نزدیکی با سیدابراهیم رئیسی، تولیت سابق آستان قدس، احمد مروی تولیت آستان قدس، سعیدی تولیت آستان حضرت معصومه، کلانتری تولیت آستان شاهچراغ، نواب نماینده خامنهای در امور حج و زیارت و سرپرست حجاج ایرانی، رحیمیان تولیت مسجد جمکران و خاموشی رئیس سازمان اوقاف دارد و از این طریق منویات خود را پیش میبرد.
او در جریان پیدا شدن مومیایی جنازه رضاشاه در شاهعبدالعظیم، به عنوان یک عنصر امنیتی و همچنین مسئول آستان، نقش فعالی داشت و پس از تکذیبهای اولیه، عاقبت ادعا کرد که جنازه رضاشاه را با رعایت آداب شرعی دفن کردند ولی از گفتن محل دفن امتناع کرد.
با مرگ ریشهری یکی از طراحان اصلی کشتار ۶۷، جواد علیاکبریان یکی از نزدیکان او که تا آخرین دم حیات در کنار اربابش بود اسرار ناگفتهی زیادی دارد.
نظرها
محمد شوری
از بازجویان و محاکمه کنندگان اینجانب به همراه علی رازینی، محسنی اژه ای و علی فلاحیان در سال ۱۳۶۵ بود. از جنایتکارانی که در طول این سالها قسر در رفته است. مرسی از جناب مصداقی. ***