جام جهانی فوتبال زنان: مشکلات جنسیتی در فوتبال حرفهای
با پایان یافتن جامجهانی فوتبال زنان، میخواهیم آن را از منظری آگاهانه تماشا کنیم. در این مقاله برخی از مشکلاتی که فوتبال زنان همچنان باید بر آنها غلبه کند، آورده شده است.
جام جهانی فوتبال زنان ۲۰۲۳ احتمالاً هیجانانگیزترین تورنمنت فوتبال زنان تاکنون بوده است. بخشی از این هیاهو و شور و شوق ممکن است حاکی از آن باشد که فوتبال زنان بالاخره مورد توجه قرار گرفته و برای رسیدن به سطح بازی مردان فقط به زمان نیاز دارد. اما مسائلی وجود دارد که همچنان بازی زنان را به خطر میاندازد. این دوره از مسابقات به میزبانی مشترک استرالیا و نیوزیلند و از تاریخ ۲۰ ژوئیه تا ۲۰ اوت بر طبق تقویم فیفا برگزار شد و با قهرمانی اسپانیا پایان یافت. انگلستان نایب قهرمان شد و سوئد و استرالیا سوم و چهارم شدند.
فوتبال بخش بزرگی از جامعه در بسیاری از کشورهای جهان است - از سطوح بالای لیگهای حرفهای گرفته تا بچههایی که در پارک بازی می کنند - اما این بازی هنوز در درجه اول به عنوان یک بازی مردانه دیده میشود. این نگاه بر نحوه سازماندهی، نمایندگی و تجهیز فوتبال زنان تأثیر میگذارد و همچنان موفقیت، ایمنی و پایداری آن را محدود میکند.
بازیکنان و تیمها باید برای عدالت مبارزه کنند
قبل از شروع مسابقهها، بازیکنان کلیدی تیمهای برتر مانند فرانسه، اسپانیا، کانادا و جامائیکا با امتناع از بازی کردن یا انتقاد آشکار از فدراسیونهای خود و درخواست مشاوره از اتحادیه بینالمللی بازیکنان فیفپرو، نسبت به حمایت ضعیف، منابع محدود و مربیگری ضعیف اعتراض داشتند.
همانطور که در چند روز اول دیدیم، این بدان معناست که بسیاری از نکات کلیدی درباره این مسابقات تا کنون نه نمایشهای دراماتیک رویداده در طول برگزاری مسابقات، که اتفاقهایی بوده که خارج از زمین اتفاق میافتد.
صدمههای جدی تیمها را نابود میکند
بسیاری از بازیکنان در طول جام جهانی به دلیل تعداد بالای مصدومیتهای جدی که میشد از آنها جلوگیری کرد، غایب بودند. تحقیقات نشان داده که نیاز به اولویتبندی برای پیشگیری از آسیب در ورزشکاران زن وجود دارد، زیرا دانش فعلی عمدتاً بر پایه مردان است.
تجهیزات مخصوص زنان نیز مورد نیاز است. پارگی رباط صلیبی قدامی (ACL) (در زانو) و سایر آسیبهای جدی که امکان حضور در تیم را از بین میبرد، تا حدی به گل میخهای بسیار بلند (شاخهای) روی کفشهای فوتبال که برای مردان طراحی شدهاند، ارتباط دارد.
تحقیقات اخیر همچنین نشان داده است که ۸۲ درصد از بازیکنان زن درد و عملکرد ضعیف ناشی از کفشهای موجود را گزارش کردهاند. کفشهای فوتبال «زنانه» جدید در دسترس هستند، اما اینکه آیا این کفشها فقط مارک زنانه هستند یا تغییرات اساسی علمی در طراحی دارند، هنوز مشخص نیست.
قرارداد پخش تلویزیونی اروپا خیلی دیر انجام شد
حق پخش رسانهای برای پنج کشور اروپایی، از جمله انگلیس، تنها کمتر از شش هفته قبل از شروع مسابقات مورد توافق قرار گرفت.
این موضوع از اشتباه فیفا ناشی شد که تصمیمش را برای جدا کردن حق پخش مسابقات مردان و زنان منتشر کرد. اما پیشنهادهای کم از سوی تلویزیونها برای گرفتن حق پخش، که فیفا آن را «غیرقابل قبول» میداند، نشان میدهد که رسانههای تحت سلطه مردان متقاعد نشدهاند که فوتبال زنان به خودی خود ارزش زیادی دارد.
تأخیرها به این معنی بود که پخشکنندهها زمان بسیار کمتری برای تبلیغ رویداد و جلب تقاضا و توجه مخاطب نسبت به مسابقههای بزرگ ورزشی داشتند.
این تاخیر همچنین سوالهایی را در مورد کیفیت پخش مسابقهها ایجاد کرد، چیزی که بر ادراک بصری مخاطبان تأثیر میگذارد. کیفیت پخش میتواند فوتبال زنان را عالی یا غیراستاندارد جلوه دهد - به ویژه در مقایسه با پوشش رسانهای فوتبال مردان.
بسیاری از تیمها حمایت و آمادگی ضعیفی داشتند
بسیاری از فدراسیونهای ملی تاکنون نتوانستهاند حمایت، امکانات و سرمایهگذاری کافی برای آمادهسازی تیمهای فوتبال زنان را فراهم کنند. روشهای مربیگری و مدیریت برخی از تیمهای زنان در کنار لغو اردوها و پرداخت نشدن هزینه حضور بازیکنان، مورد انتقاد شدید قرار گرفته است.
از جمله تیم انگلیس ناامیدی خود را از اتحادیه فوتبال (FA) و مذاکرههای مقطعی آن علنی کرده است، زیرا دریافته که برخلاف تیمهای آمریکا و استرالیا، پاداشهای مورد انتظار را علاوه بر جایزه فیفا دریافت نخواهند کرد.
استراتژی بازاریابی قدیمی
بازاریابی مسابقهها بسیار ضعیف و بیش از حد متکی به مضامین متعارف مبتنی بر «الهامبخشی» با هدف قرار دادن دختران جوان صورت گرفت؛ استراتژیهایی که تاثیر ثابت شده اندکی بر مشارکت و جلب نظر عمومی به فوتبال زنان دارند.
برندسازی و تبلیغ جهانی بازی زنان معمولاً بر دو ایده متمرکز است. اول اینکه فقط دختران جوان علاقهمند هستند. دوم اینکه زنان فوتبالیست باید به عنوان الگو برای دختران جوان معرفی شوند.
این استراتژی دقیق نیست، زیرا مخاطب بزرگسال برای فوتبال زنان را در نظر نمیگیرد. همچنین این روش مطلوب یا پایدار نیست، زیرا جذب مخاطبان گستردهتر - مردان، پسران، زنان بدون فرزند - علاقهمند به بازی زنان را در نظر نمیگیرد.
بحران مربیگری زنان
شور و هیجان پیرامون جام جهانی زنان - با حضور ۳۲ تیم - نشان داد که فوتبال زنان در وضعیت سالمتری از همیشه قرار دارد. با این حال، تنها ۱۲ کشور از ۳۲ کشوری را که در جام جهانی زنان شرکت کردند زنان مربیگری میکردند: انگلیس، کانادا، آلمان، ایتالیا، نیوزلند، نروژ، جمهوری ایرلند، آفریقای جنوبی، سوئیس، برزیل، چین و پاناما. ایتالیا با دو مربی زن در بین ۱۰ پست دسته برتر و آلمان با تنها یکی از ۱۲ پست، وضعیت بدتری دارند.
چرا این همه کمبود مربی زن در فوتبال زنان وجود دارد؟ با توجه به اینکه بازیهای زنان در حال افزایش است، و مثلا مربیانی مانند سارینا ویگمن، سرمربی کنونی انگلیس، و اما هیز، مربی زنان چلسی، اکنون چهرههای شناخته شدهای دارند، چرا چنین مشکلی در فوتبال خرفهای زنان وجود دارد - و چرا اهمیت دارد؟
زنان برای الهام گرفتن به مربی زن نیاز دارند
بسیاری استدلال می کنند که نیاز به مربیان زن در سطوح بالای فوتبال زنان وجود دارد تا به عنوان الهام بخش مربیان زن جوان و مشتاق (و البته بازیکنان نیز) عمل کنند. هر زن جوانی که به دنبال حرفه مربیگری باشد، ممکن است به دلیل تسلط مربیان مرد در نقشهای برتر در بازی زنان، به تعویق بیفتد.
تحقیقهای اخیر نشان میدهد که طیفی از عوامل بر جذب، پیشرفت و حفظ مربی زن تأثیر میگذارند، که در مجموع، این موضوع را به یک موضوع پیچیده بدون پاسخ ساده یا راهحل واضح تبدیل میکند.
این عوامل عبارتند از (در سطوح مختلف): اعتماد و دانش فردی؛ مشکل در برقراری ارتباط با مربیان دیگر، برنامههای آموزش مربی به رهبری مردان؛ و مفروضات درباره نقش جنسیتی در جامعه.
با تکیه بر شواهد، به نظر میرسد بسیاری از مربیان زن از طریق سه عنصر متمایز با تعصب جنسیتی کلیشهای روبهرو میشوند.
اولین مورد نشان میدهد که وقتی مربیان زن به روشهایی مطابق با کلیشههای جنسیتی عمل میکنند (مثلاً وقتی در حال تمرین هستند)، اغلب کمصلاحیت تلقی میشوند. با این حال، زمانی که مربیان زن به شیوههایی رفتار میکنند که با کلیشههای جنسیتی سازگار نیست - قاطع و غیر زنانه در نظر گرفته میشوند.
عنصر دوم مربوط به دستمزد است. مربیان زن در ورزش حرفهای حتی با استانداردهای مورد انتظار دستمزد کمتری نسبت به مربیان مرد میگیرند.
عنصر نهایی مشخص میکند که مربیان زن شایسته یا دوست داشتنی تلقی میشوند، اما به ندرت هر دو ویژگی را به آنها نسبت میدهند. میتوان خوب بود اما دوست داشتنی نبود، یا دوست داشتنی بود اما خوب نبود - اما نه هر دو با هم.
اما چه آیندهای در انتظار مربیگری زنان خواهد بود؟ میدانیم که دختران و زنان بیشتری اکنون فوتبال تماشا و بازی میکنند و بیشتر دنبال داوری و مربیگری هستند. در سطح حرفهای، برای اولین بار اکنون نسلی از بازیکنان داریم که حرفهای و تمام وقت هستند، درست مانند همتایان مرد خود.
به طور طبیعی انتظار می رود برخی از بازیکنان زن فعلی با پایان دوران بازی خود به سمت مربیگری بروند. زنان و دختران جوانی که وارد فوتبال میشوند اکنون میتوانند مسیری را پیش روی خود ببینند – چه در بازی، چه داوری و چه مربیگری، و الگوهای نقش در هر سطحی کاملا قابل مشاهده هستند.
افرادی مانند ویخمن و هیز در حال تغییر ذهنیتهای ریشهدار مردسالارانه هستند. آنها از طریق دانش، مهارتها و مشخصات خود به نشان دادن این نکته کمک میکنند که مربیان زن نیز مانند هر مردی میتوانند بازی را بفهمند و آموزش دهند.
تبانی و شرطبندی در فوتبال زنان
از آنجایی که جام جهانی زنان بزرگتر و مهمتر میشود، جای تعجب نیست که نگرانیهایی در مورد تبانی در مسابقهها و یکپارچگی این ورزش نیز مطرح شود.
ورزش زنان بهطور سنتی به دلایل مختلف، از جمله گزینههای کم شرطبندی، در هنگام تبانی بازی پرخطری در نظر گرفته نمیشود.
به عنوان مثال، زمانی که استرالیا در سال ۲۰۱۵ میزبان مسابقههای جام ملتهای آسیا و کریکت مردان بود، پلیس فدرال استرالیا برنامههایی را برای مقابله با خطر نفوذ جرایم سازمانیافته و تبانی در بازیها ارائه کرد. جام جهانی فوتبال زنان که در آن سال نیز در استرالیا برگزار شد، در این تدارکات آن حضور نداشت زیرا «کم خطر» تلقی می شد.
با این حال، زمانی که جام جهانی فوتبال زنان در فرانسه در سال ۲۰۱۹ برگزار شد، هیات حاکمه فوتبال یک مرکز نظارتی برای مسابقهها ایجاد کرد و با اینترپل، پلیس فرانسه، تنظیم کننده شرطبندیها در فرانسه و دادستانهای جرایم مالی همکاری کرد تا بهترین استراتژیها را برای جلوگیری از هر گونه رویداد تبانی بازی ایجاد کند.
کارگروه مشابهی برای جام جهانی زنان امسال در استرالیا و نیوزیلند تشکیل شد؛ از جمله اف بی آی، اینترپل، دفتر سازمان ملل متحد در مورد مواد مخدر و جرم، ورزش یکپارچگی استرالیا، پلیس نیوزیلند و اسپورترادار(ارائه دهنده دادههای شرط بندی ورزشی.)
همانطور که وکیل ورزشی لورا داگلاس در تحلیلی در سال ۲۰۱۶ در مورد تبانی در بازی هشدار داد، تجاریسازی و جهانی شدن فزاینده ورزش زنان - در کنار دستمزد کم و فقدان سایر خدمات پشتیبانی برای بازیکنان - باعث ایجاد یک بشکه باروت در انتظار انفجار شده است.
اکنون شرکتهای قمار نه تنها به طور فزایندهای روی ورزشهای حرفهای زنان شرطبندی میکنند - میلیونها نفر در مسابقههای جام جهانی زنان ۲۰۱۹ شرطبندی کردند - بلکه در رویدادهای ورزشی در سطح جامعه و مسابقاتی که شامل خردسالان میشود نیز شرطبندی میکنند.
اسپورت رادار که دادههای شرطبندی را در اختیار شرکتهای شرطبندی قرار میدهد و بازارهای شرطبندی را برای تبانی احتمالی در بازی تجزیه و تحلیل میکند، دریافت که نیمی از موارد مشکوک شناسایی شده در لیگهای داخلی در سال ۲۰۲۱ مربوط به لیگهای درجه سوم یا پایینتر، از جمله فوتبال منطقهای و جوانان است. در این گزارش آمده است:
بسیاری از این رقابتها فاقد حفاظتهای کلیدی مانند نظارت بر شرطبندی و آموزش ورزشکاران هستند که آنها را به اهداف آسیبپذیری برای تثبیتکنندگان مسابقات تبدیل میکند.
اختلافهای پرداختی در فوتبال زنان
آسیبپذیرترین ورزشکاران کسانی هستند که دستمزد منصفانه یا به موقع دریافت نمیکنند. متأسفانه در فوتبال زنان این یک مشکل اساسی است.
برای جام جهانی امسال، چند تن از اعضای تیم زنان نیجریه، سوپر فالکونز، به دلیل اختلاف دستمزد، در فکر تحریم اولین بازی خود بودند.
این تیم قبلاً در جام جهانی زنان ۲۰۱۹ و جام ملتهای آفریقا در سال گذشته به خاطر پرداختهایی اعتراض کرده بود که بازیکنان اعلام کردند که از طرف فدراسیون بدهکار هستند.
رندی والدروم، سرمربی این تیم، فدراسیون فوتبال نیجریه را نیز به عدم حمایت مناسب از تیم و دخالت در انتخاب تیمش متهم کرده بود.
حریف نیجریه در بازی افتتاحیه خود، کانادا، نیز مانند جامائیکا و آفریقای جنوبی درگیر اختلاف دستمزد با فدراسیون خود بود.
هم نیجریه و هم کانادا درگیر اختلافهای بزرگی در مورد پرداخت بودند.
چرا قراردادهای چانهزنی دستهجمعی مهم هستند؟
در سال ۲۰۱۵، تیم زنان استرالیا در تلاش برای افزایش حداقل دستمزد و بهبود شرایط برای تیم ملی (و بعداً بازیکنان لیگ ملی) دست به اعتصاب زد.
چهار سال دیگر طول کشید تا فوتبالیستهای حرفهای استرالیا، اتحادیه بازیکنان و فوتبال استرالیا توانستند توافقنامه جدیدی را امضا کنند که تقسیم یکسانی از درآمد بین تیمهای ملی مردان و زنان را تضمین میکرد.
با این حال، فوتبالیستهای حرفهای استرالیا ترجیح دادهاند از مدل ایالات متحده برای تجمیع جوایز ارائه شده در جام جهانی و تقسیم آن به طور مساوی بین تیمهای مردان و زنان پیروی نکنند. این اتحادیه معتقد است که فیفا بیعدالتی ایجاد شده را که میتواند با یک حرکت قلم برطرف کند، برطرف نخواهد کرد (جایزه در جام جهانی فعلی زنان به میزان قابل توجهی افزایش یافته است، اما هنوز یک چهارم آن چیزی است که مردان در جام جهانی مردان ۲۰۲۲ دریافت کردند.)
تغییر فرهنگ در فیفا ممکن است یک چالش باشد. از یکی از مقامهای بلندپایه فوتبال، نایب رئیس فیفا، الخاندرو دومینگز، نقل شده است که او «به حقوق برابر» در جام جهانی زنان اعتقادی ندارد.
با این حال، در جام جهانی امسال پیشرفتهایی حاصل شد و فیفا موافقت کرد که حداقل ۳۰ هزار دلار به همه بازیکنان به صورت جداگانه پرداخت کند.
جایزه نقدی در استرالیا/نیوزیلند ۱۱۰ میلیون دلار است که از ۳۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹ به این مبلغ افزایش یافته است.
فیفا منابع خود را برای فوتبال زنان در سراسر جهان افزایش داده و به ویژه بر نیاز به داشتن نمایندگی از سوی اتحادیهها و قراردادهای چانهزنی دسته جمعی که حداقل استانداردها و پرداخت را تضمین می کند، تاکید کرده است. به نوبه خود، فیفا باید از فدراسیونهای عضو خود در مورد نحوه استفاده از پولی که به هر کشور برای حمایت از فوتبال زنان میدهد، توضیح بخواهد.
نظرها
نظری وجود ندارد.