ترجمههای کُردی: سانسور و انواع موانع دیگر
کنعان مختار - حداقل ١٠ درصد از جمعیت ایران به زبان کردی سخن میگویند. با اینحال آثار کردی همیشه در مظان اتهام قرار دارند و عدم آموزش به زبان کردی هم، آسیبهای جدی به تالیفات و ترجمههای این زبان وارد کرده است. با چند مترجم در گفتوگو قرار گرفتیم.
سالهای متمادیست که ایران از لحاظ شاخص آزادی بیان همواره رتبههای پایین جدول را اشغال کرده است. در جدیدترین رتبهبندی سال ۲۰۲۳ گزارشگران بدون مرز، حکومت جمهوری اسلامی در میان ۱۸۰ کشور رتبۀ ۱۷۷ را بعد از ویتنام، چین و کره شمالی داراست و همچنان یکی از بزرگترین اعمالکنندگان سانسور در جهان به شمار میرود. برنامههای تلویزیون، سینما، تئاتر، کتاب، مطبوعات، بیلبوردهای خیابان، اینترنت، نمایشگاههای هنری و حتی صحبتهای مقامهای خارجی در رابطه با جمهوری اسلامی به روشهای مختلف سانسور میشوند. در جمهوری اسلامی اعمال سانسور تنها مشمول تولیدات داخلی نیست، ترجمه آثار خارجی بارها یا با تیغ مأموران وزارت ارشاد اسلامی مواجه شدهاند یا به کل انتشار آنها مجوزهای لازم را دریافت نکرده است. اگرچه برطبق مصوبۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی، مسئولیت اجرای سیاستها و ضوابط نشر کتاب بر عهدۀ ارشاد اسلامی است اما به گفتۀ محسن جوادی، معاون سابق فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد: «قوانین ممیزی و تصمیمگیری در خصوص آن فراتر از وزارت ارشاد و به عهده شورای عالی انقلاب فرهنگی است.»(ایبنا، شهریور ۱۳۹۸).
شورای عالی انقلاب فرهنگی که ۲۰ مارس ۲۰۲۳ به دلیل «نقض جدی حقوق بشر»، «نفرتپراکنی علیه زنان» و «پخش اعترافات اجباری بازداشتشدگان» توسط اتحادیه اروپا تحریم شده، اهدافی چون نشر اندیشهای اسلامی و مخالفت با هرآنچه مقامهای مسئول مصداقی بر «غربزدگی» عنوان میکنند را در دستور کار دارد. با اینوجود، مصادیق «غربزدگی» و شیوۀ اعمال سانسور ساز و کار مشخصی در ایران ندارد، و آنچه مسلم است سانسور تنها مشمول زبان رسمی کشور نمیشود، بلکه دیگر زبانهای داخل ایران، کُردی، بلوچی، تُرکی، عربی و... اگرچه در نظام آموزشی و سیاسی ایران جایی ندارند، اما تیغ ممنوعیت و ممیزی را بر رگهای خود حس کردهاند.
سانسور مشکلی فراگیر
روابط عمومی وزارت ارشاد اسلامی سال ۱۳۹۹ در خبری اعلام کرد، زبان کُردی بعد از فارسی دومین زبان با بیشترین میزان نشر در ایران است. اما به گفتۀ نویسندگان و آموزگاران زبان کردی، افزایش نشر کتابهای کُردی در ایران به سیاست پذیرش زبان کردی یا آزادی بیان ندارد. از تعداد آثار ترجمه شده به زبان کُردی آماری در دست نیست، پیگیریهای گزارشگر رادیو زمانه نشان میدهد در چند سال اخیر در کنار نشر آثار تالیفی، ترجمه آثار خارجی به کُردی نیر بیشتر شدهاند. برخی از ناشران کُرد تنها آثاری را قبول میکنند که از زبان اصلی، عمدتاً انگلیسی و فرانسوی صورت گرفته باشد، تعدادی دیگر هم ترجمههای دسته دوم را نیز منتشر میکنند. اما در هر حال انواع ترجمهها زیر تیغ ممیزی شقه میشوند.
در جمهوری اسلامی سانسور کتاب یک روند دائمی و یک امر فراگیر است. کتابهای کردی اما از دو سمت دیگر هم تهدید میشوند: محدودیت زبان مادری و همچنین بحثهای هویتی و تاریخی درباره کردستان و مردم کرد و همینطور مسائل سیاسی مربوط به کردستان. کتابهایی با این مضامین اما پرمخاطباند و معمولاً ترجمه فارسی آنها هم در بازار نیست و به همین سبب نیز در بهبود اقتصاد نشر موثرند.
سانسور در ایران ساز و کار مشخصی ندارد، چه در زبان فارسی و چه در زبان کردی. یک مترجم کرد در مصاحبه با زمانه درباره مواردی که معمولاً سانسور میشوند میگوید:
برخی از موارد ممیزی ارتباطی به زبان ترجمه ندارد و در همۀ ایران اعمال میشوند. مثل نقد دین اسلام و مشخصاً مذهب تشیع، مباحث جنسی، نقد جمهوری اسلامی یا استفاده از برخی کلمات که بنا به برداشت و درک آنها و به گفته خودشان «عفت عمومی»! را لکهدار میکند. ولی در زبان کُردی همراه با این موارد، موضوعاتی دیگر چون مقولات سیاسی، تاریخ کُردستان، وضعیت کُردها در ایران، فرهنگ آنها و یا مباحث هویتطلبانه به شکلهای متعدد سانسور میشوند. منظورم از مترجمان کُرد، افرادیست که در ایران هم متون غیرکُردی را به کُردی ترجمه میکنند هم متون کُردی را به فارسی. همۀ آثار آنها باید مراحل ممیزی را طی کنند. اتفاقاً برخی آثار که از کُردی به فارسی ترجمه میشوند گاهی ممیزی بیشتری دارند.
مریوان حلبچهای، مترجم آثار کُردی به فارسی، سال ۱۳۹۸ در مورد ممنوعیت ترجمۀ رمان «حصار و سگهای پدرم» از شیرزاد حسن به روزنامه اعتماد گفته بود:
این كتاب باید سال ۱۳۷۸ توسط نشر چشمه چاپ میشد اما به دلیل سانسور زیاد و تن ندادن نویسنده و مترجم به موارد حذفی پنج سال بعد یعنی سال ۱۳۸۳ وارد بازار شد. پنج بار تا سال ۱۳۸۴ تجدید چاپ شد ولی با روی كار آمدن دولت احمدینژاد كتاب را خمیر كردند. آبان سال گذشته (۱۳۹۷) پس از ۱۴ سال مجدداً چاپ شد.
باید توجه داشت که هیچیک از موارد برشمرده حساسیتبرانگیز در رمان «شیرزاد حسن» یافت نمیشود. سال ۹۸ مدیر انتشارات «باشور» در ایلام به خبرگزاری کُردپرس اعلام کرد که وزارت ارشاد اسلامی درخواست مجوز نشر یک کتاب کودک این ناشر را به دلیل «استفاده از لباس کُردی در تصویرگری آن رد کرده» است.
یکی دیگر از مترجمان علاوه بر اینکه سانسور را «بلای جان متن» میداند معتقد است اصلاحیهها و سانسور چنان به متنها لطمه میزنند که گاهی خواننده در مطالعه این آثار دچار کژتابی میشود و در مجموع به درک ناقضی از اثر میرسد. او دراین باره به رادیو زمانه میگوید:
مسئله سانسور کتاب تنها به حذف بخشهایی از آن محدود نمیماند. ممیزی مشمول اصلاحیه، جایگزینی برخی لغات و اصطلاحات و حتی اضافه کردن پانوشت هم میشود. مثلاً از من خواستهاند فلان پاراگراف را از وسط استدلال نویسنده حذف کنم، یا پانوشتی در نقد گفتههایش اضافه کنم! بعضاً میگویند فلان مورد اینگونه ترجمه شود که به اصطلاح زهر نقد گرفته شود. در واقع میخواهند مترجم در سبک نوشتار و شیوه استدلال نویسنده دست ببرد. بدون شک با چنین دستکاریهایی متن ترجمه ناقص میشود و مخاطب نمیتواند از موضوع اصلی سر دربیاورد.
این مترجم در ادامه درباره ترجمههای کُردی میگوید:
کاملاً محرز است که تمام کتابهایی که با مجوز وزارت ارشاد اسلامی در ایران منتشر میشوند از دالانهای ادارۀ ممیزی گذر کردهاند. اینجا فرقی بین زبان کُردی و فارسی و عربی و... نیست. اما تجربه نشان داده ترجمههای کُردی حساسیت بیشتری برای نهادهای نظارتی و حتی امنیتی دارند. درواقع ما در اینجا فقط با ممیزی ارشاد درگیر نیستیم، نهادهای امنیتی هم بخشی از ماجرا- شاید بخش اصلی آن- هستند. بارها کتاب مجوزهای لازم نشر را گرفته، منتشر شده ولی به دستور فلان نهاد امنیتی هم کتاب را جمعآوری کردند هم مترجم را بازخواست. از طرف دیگر، مثلاً همکاران فارسیزبان مشکلات کمتری در پرداختن به فرهنگ و زبان و تاریخ خود دارند، ولی دقیقاً همین موضوعها برای من کُرد یک مسئلۀ امنیتی محسوب میشود.
در بسیاری از شهرهای کردستان جلسههای نقد و رونمایی کتاب و بعضاً نمایشگاه کتاب با شرکت ناشران کُرد برگزار میشود. همچنین بیشتر کتابفروشیها قفسهایی به کتابهای تالیفی و ترجمههای کُردی اختصاص دادهاند. یک ناشر کُرد دربارۀ استقبال خوانندهها از ترجمههای کُردی میگوید:
متأسفانه استقبال زیادی نمیشود. منظور این است هنوز مترجمان کُرد نتوانستند مانند مترجمان فارسیزبان طیف زیادی از خوانندهها را جذب کنند. برخی از کتابهای ترجمه شده از زبان اصلی، (معمولاً در حوزۀ ادبیات) یا ترجمۀ فارسیاش موجود است یا مترجم از زبان فارسی دوباره به کُردی ترجمه کرده، خواننده هم بیشتر سمت ترجمۀ فارسی میرود. البته چند سالی میشود که کتابهایی به کُردی ترجمه میشوند که ترجمۀ فارسی آنها در بازار نیست، ولی هنوز مخاطب زیادی ندارد. بیشتر این کتابها دربارۀ مسائل سیاسی و تاریخی کردستان است.
سانسور دائمی زبان مادری
پاسخ این ناشر را با یک نویسندۀ کُرد در میان میگذارم و از او میپرسم: باوجود اینکه مباحث هویتطلبانه همیشه در کردستان جریان داشته و یکی از دغدغههای اساسی ملت کُرد بوده و هست، چرا کتابهای کُردی (تالیف و ترجمه) خواهان زیادی در بین خوانندگان کُرد زبان ندارد؟ او در پاسخ مشکل را به «عدم آموزش با زبان کُردی در ایران» مرتبط میداند. او که مدرس زبان کُردیست به رادیو زمانه میگوید:
فرض کنید حکومتهایی وجود داشتند که اجازۀ آموزش با زبان انگلیسی را نمیدادند و دانشآموزان را مجبور میکردند به لاتین تحصیل کنند و هر چیزی را از دریچۀ زبان لاتین بنگرند. آیا زبان انگلیسی با این همه گویشور، باز میتوانست به زبان علم در جهان تبدیل شود؟ بدون شک خیر. کُردی هم اینگونه است. وقتی اجازۀ آموزش با زبان مادری داده نمیشود و آن را عامدانه از نظام آموزشی، نظام سیاسی و روابط اقتصادی حذف میکنند، دیگر آن زبان خودبهخود اهمیت و ارزش فرهنگیاش را از دست میدهد، چون فرد نمیتواند با آن فکر کند. متخصص زبان و ادبیات کُردی در ایران، اگر بالاترین درجات علمی را هم طی کند اهمیتی برای نظام فرهنگی و آموزشی ندارد! چون این زبان کارکردی نه در روابط اقتصادی دارد، نه در آموزش دارد، نه در سیاست و نه در فرهنگ کشور. خب این کشتن عامدانه و روشمند این زبان است. در نتیجه کاملاً طبیعی است فرد کُرد زبان، کتاب فارسی را به کتاب کُردی ترجیح دهد، چون زبان فنی آن را بهتر میفهمد یا به اصطلاح میتواند در آن زبان فکر کند.
به گفتۀ این نویسنده، عدم آموزش با زبان مادری یعنی حذف آن و حذف یعنی بالاترین درجه سانسور. از او میپرسم با این همه انکار و اعمال فشار بر زبان کُردی چگونه برخی از مترجمان هنوز در ایران کتاب منتشر میکنند؟ در پاسخ به رادیو زمانه میگوید:
ترجمهها چند دسته هستند. دستۀ اول یا اصلاحیه ندارند یا اگر هم دارند آن اصلاحیهها متن را نامفهوم نمیکنند. دستۀ دوم، ترجمههای نامفهوم و ضعیف هستند که در ظاهر ربط مستقیمی به ممیز وزارت ارشاد ندارد. برخی آثار هم هستند که از ترس سانسور آنقدر استعاری ترجمه شدهاند که مخاطب فنی هم متوجه نمیشود چه برسد به مامور ممیزی. دسته چهارمی هم وجود دارند که با ممیزی و سانسور بالا منتشر میشوند. جز دستۀ اول که تعداد کمی از آثار را در برمیگیرد، سه دستۀ دیگر مستقیم و غیر مستقیم به سانسور زبان و کتاب کُردی در ایران برمیگردد. شما ترجمههای ضعیف-که در دسته دوم قرار دادیم- را در نظر بگیرید، چرا یک ترجمه نامفهوم از کار درمیآید؟ اولین جواب این است که مترجم کاربلدی پشت اثر نیست. یعنی مترجم زبانِ مبدا و مقصد را خوب نمیفهمد. حالا مترجم کُردی که مثلاً تحصیلات زبان انگلیسی دارد ولی باز ترجمهاش نامفهوم است به احتمال زیاد، زبان مقصد، یعنی زبان مادری خودش را خوب بلد نیست، چرا؟ چون همانطور که در جواب سوال اول عرض کردم، با این زبان آموزش ندیده است. در بهترین حالت خواندن و نوشتن کُردی را در خانه یا یک موسسه آموزشی یاد گرفته، به عبارتی میتواند با زبان کُردی بخواند و بنویسد و صحبت کند، ولی نمیتواند با آن فکر کند! مهم فکر کردن با زبان است. این مورد به انسداد آموزش با زبان کُردی برمیگردد. اینجا دستگاه سانسور جمهوری اسلامی خودش را پشت مترجم مخفی میکند، درحالیکه مسبب اصلی و متهم ردیف اول سیاستهای اوست!
اگرچه مقامهای مسئول در ایران انتشار کتابهای کُردی و وجود موسسههای آموزش زبان کُردی را دستاویزی برای تبلیغات مبنی بر پاسداشت زبانی میدانند که حداقل ١٠ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهد، اما به گفتۀ مصاحبهشوندگان، آثار تولیدی به زبان کُردی همیشه در مظان اتهام قرار دارند و عدم آموزش با آن، آسیبهای جدی به تالیفات و ترجمههای این زبان وارد کرده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.