نگاهی به رویکرد رسانههای جریان اصلی غربی به جنگ غزه
ف. دشتی – بررسی نوع گزارشگری سوگیرانه در مورد جنگ غزه با ذکر نمونههایی از رسانهی انگلیسی بیبیسی.
زبان دوگانه
قبل از هر چیز، باید یک معیار اساسی را در نظر گرفت که نه تنها برای مسئلهی اسرائیل و فلسطین، بلکه برای انواع درگیریهایی که زمینهی سیاسی و اجتماعی در سراسر جهان دارند، قابل اتکاست: در جنگ و درگیری و یا در انواع حوادث خشونتآمیز، درست نیست اگر گفته شود: مردم «میمیرند»؛ آنان «کشته میشوند». به عبارت دیگر همیشه عاملی برای هر نوع خشونت، قتل، کشتار و جنایت وجود دارد. اگر سخنی از مرتکب جنایت نیست، پی میبریم که یا سانسور وجود دارد یا خودسانسوری و یا یک نگرش مغرضانه و مرتبط با مرتکب جنایت. مانند این پست بیبیسی به تاریخ ۹ اکتبر، که تنها یک نمونه از خروار است:
به گفتهی وزارت بهداشت غزه، در پی حملههای هوایی تلافی جویانهی اسرائیل، بیش از ۵۰۰ نفر در غزه جان خود را از دست دادند. از زمان آغاز حملههای حماس در روز شنبه، بیش از ۷۰۰ نفر در اسرائیل کشته شده اند.
در ادامه نمونههای دیگری از مواضع این رسانهی حامی اسرائیل را خواهیم آورد اما در دهمین روز از رویدادها، بیبیسی اعلام کرد که حدود ۱۵۰۰ شکایت از مردم دریافت کرده است که نیمی از آنها این مؤسسه را متهم به اتخاذ مواضع طرفدار اسرائیل کردند و نیمی دیگربه اتخاذ موضع ضد اسرائیلی. حتا در پاسخ به این انتقادها، به نظر میرسد این نهاد در حفظ تعادل مشکل دارد و تنها به حماس به عنوان عامل آشکار اشاره می کند:
بیبیسی نیوز جنایات حماس و رنجهای غزه را به مخاطبان جهانی یادآوری میکند[عامل این رنج کیست؟] اخبار و شهادتهای دست اول از رسانهی ما بیانگرهزینهی انسانیِ ویرانگر برای غیرنظامیان در اسرائیل و غزه و ماهیت بیسابقهی آن چیزی است که در حال وقوع است. تلفات گستردهی غیرنظامیان در هر دو طرف این موضوع را به یک داستان تکاندهنده و دشوار تبدیل کرده است. ما در مورد جنایاتی که حماس در حمله به اسرائیل مرتکب شد، گزارش دادیم و داستانهای زیادی از بازماندگان و اعضای خانوادهی قربانیان گفتیم که بازتابی بود از آسیبهایی که تجربه کردهاند. تیمهای ما در غزه از افزایش تلفات حملههای هوایی اسرائیل [چرا فلسطینیها کشته نمیشوند؟] و موشکهایی که ساختمانها را تخریب میکنند، برق و آب را قطع میکنند و هزاران نفر را به خطر میاندازند، خبر میدهند [چرا خطرناک است؟ آیا نمیتواند به این دلیل باشد که ارتش اسرائیل داشت برای عملیات زمینی آماده میشد؟]
استاندارد دوگانه
در بیبیسی و سایر شبکههای غربی مجریان همیشه از غیرنظامیان فلسطینی، دانشگاهیان، سیاستمداران و نمایندگان تشکیلات خودگردان فلسطین و نه حماس میپرسیدند که آیا حماس را محکوم میکنند یا نه. با این حال، از هیچ اسرائیلیای که روبروی دوربین ظاهر میشد سؤال نکردند که: آیا روش مجازات دستهجمعی بنیامین نتانیاهو و محاصرهی مردم غیرنظامی غزه را محکوم میکنید؟ البته سوالی از این دست برحق است و میتوان مطرح کرد: آیا کشتن زنان و کودکان را بدون در نظر گرفتن نژاد، مذهب یا اینکه متعلق به کدام طرفاند، محکوم میکنید؟ باری، با اسرائیلیها و فلسطینیهایی که روبروی دوربین ظاهر میشوند، یکسان رفتار نمیشود.
در پسِ این رویکرد استاندارد دوگانه، معادلهی نادرست یا ذهنیتِ «فاصلهی مساوی از طرفین» وجود دارد که هدفش پنهان کردن عدم تقارن قدرت عظیم بین دولت اسرائیل و مردم فلسطین است. آیا بیبیسی نمیداند که آنها برابر نیستند؟ رسانههای غربی در سرزنش قربانی، تهاجمشده، استعمارشده، محاصرهشده اصرار دارند. در حالی که از فلسطینیها خواسته میشود جنایاتی را که ادعا میشود فلسطینیان دیگر مرتکب شدهاند، محکوم کنند، حتا از سیاستمداری که عضو یکی از اعضای حزب حاکم اسرائیل است خواسته نمیشود که جنایاتی را که توسط دولت اسرائیل انجام میشود محکوم کند. در این زمینه، اینکه چگونه حسام زوملوت، سفیر تشکیلات خودگردان فلسطین در بریتانیا لوئیس وان جونز مجری بیبیسی را که مصرانه تلاش میکرد حماس را محکوم کند، به چالش کشید، جلب نظر میکند. می توانید آن را اینجا ببینید:
زمینهسازی سخنورانه برای شروع جنگ
در ۷ اکتبر، آدرین واتسون، سخنگوی شورای امنیت ملی گفت که ایالات متحده به صراحت حملههای «تحریک نشده» به غیرنظامیان اسرائیلی توسط تروریستهای حماس را محکوم میکند. البته کشتار غیرنظامیان، اعم از اسرائیلی، فلسطینی یا هر ملیت دیگری، همیشه باید محکوم شود. اما استفادهی واتسون از کلمهی «تحریک نشده» تصادفی نیست. تا آنجا که مشاهده میشود، بیبیسی و سایر سازمانهای رسانهای غربی با خیال راحت از این اصطلاح استفاده میکنند، اما اینکه تحریک یا پرووکاسیون چیست، زیر سؤال نمیرود. ظاهرا اقدام تعداد زیادی از شهرکنشینان (حدود ۸۰۰ نفر) که در ۵ اکتبر به مسجد الاقصی هجوم بردند، از نظر آنان تحریک تلقی نمیشد. ظاهرا کشتار ۲۴۸ فلسطینی توسط نیروهای امنیتی و شهرکنشینان رژیم صهیونیستی از اول ژانویه تا ۴ اکتبر سال جاری در حیطهی اقدامهای تحریکآمیز قرار نمیگیرد. کما اینکه اخراج آنها از سرزمینشان کافی نیست، انکار حقوق بشر فلسطینیان برای چندین دهه قطعا خارج از چارچوب مرامنامهشان است. پاسخ زوملت به مجری بیبیسی نیز در این زمینه مهم است:
شما فقط زمانی ما را به اینجا دعوت میکنید که اسرائیلیها بمیرند. وقتی در دو ماه گذشته بیش از ۲۰۰ فلسطینی در کرانهی باختری کشته شدند، آیا از من دعوت کردید؟ آیا زمانی که تحریکهای اسرائیل در اورشلیم یا جاهای دیگر انجام میشد، با آنها گفتوگو کردید؟ گفتوگوی خود را با گفتن این نکته آغاز کردیم که آنچه اسرائیلیها در ۴۸ ساعت گذشته تجربه کردهاند غمانگیز است. فلسطینیها در ۵۰ سال گذشته هر روز این وضعیت را تجربه کردهاند. شما وضعیت غزه، بزرگترین زندان روباز جهان را میدانید. ۲ میلیون نفر ساکن آنجا به مدت ۱۶ سال توسط اسرائیل گروگان گرفته شدهاند. بنابراین، لوئیس، شاید زمان آن رسیده است که از قاببندی مسئله به این شکل دست بردارید، این لفاظیهای خطرناک را کنار بگذارید و حقیقت زشت را به مردم بگویید.
این گفتمان که این حقیقت را پنهان میکند که اسرائیل کنترل نهایی بر زندگی ۵ میلیون فلسطینی در کرانهی باختری و غزه را در دست دارد و تمام مسئولیت خشونتها را برعهدهی فلسطینیها میگذارد، بله، خطرناک است، زیرا، اگر این گفتمان به چالش کشیده نشود، آشکارا نژادپرستی و نسلکشی اسرائیل مشروعیت مییابد. تا حدودی اینگونه است که اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهور اسرائیل میتواند بگوید:
این [فلسطینیها] ملتی هستند که مسئول قتل عام غیرنظامیان اسرائیلی در ۷ اکتبر اند. این گفته که غیرنظامیان آگاه نبوده و در این رویداد دخالتی نداشته اند، صحت ندارد. این مطلقا درست نیست.
قوانین بینالمللی بشردوستانه مجازات افراد را برای اعمالی که مرتکب نشدهاند ممنوع میکند. هرتزوگ میگوید غیرنظامیان نیز به خاطر اقدامهای حماس مجازات خواهند شد. تقریبا نیمی از مردم غزه کودک هستند، بنابراین آنها هستند که به خاطر اقدامهای جنگجویان بزرگسال مجازات میشوند. حقوق بینالملل در این مورد بسیار روشن است. مجازات دسته جمعی خلاف قانون است. دولتی که خشونت بیسابقهای را بر جمعیتی عمدتا بیدفاع و زندانی تحمیل کرده است، تا حدی برای سرپوش گذاشتن بر اشتباهات و بیشرمی مهلک خود، برای جنایات جنگیای که مرتکب شده است، از زبان نخستوزیرش نتانیاهو یا وزیر دفاعش یوآو گالانت ادعا میکند که: علیه «حیوانها» میجنگند و خواهان «ویران کردن همه چیز» و باقی نگذاشتن سنگ روی سنگ در غزه است. طول کشید تا بفهمیم اینان از زبان استعاری استفاده نمیکنند؛ این کلمات تعیین کنندهی سیاستها و اقدامهای تصمیم گیرندگان اصلی است. آیا نمیتوانند بدانند که چقدر به زبانی که رژیم نازی برای اهریمن ساختن یهودیان هنگام آماده شدن برای هولوکاست به کار میبرد، نزدیک شدهاند؟ اگر چنین زبانی توسط روزنامهنگاران بیان شود بدون آنکه زیر سؤال برده شود، در نهایت موجب میشود که در به روی جنایتهای علیه بشریت باز شود و در خدمت مشروعیت بخشیدن به نسلکشی قرار گیرد.
برای واشنگتن و دیگر پایتختهای غربی نادیده گرفتن تأثیر چنین لفاظیهایی بر سیاستهای حاکم به معنای اجازه دادن به اسرائیل برای انجام افراطیترین اقدامهاست. میشال حسین، کارمند رادیو بیبیسی، وظیفهی روزنامهنگاری خود را، به قیمت انحراف از خط کلی این نهاد، با وادار کردن وزیر امور خارجهی بریتانیا به پاسخ دادن به این سؤال که دلیل دادن چک سفید به اسرائیل از طرف شما چیست، انجام داد.
دولت اسرائیل با کمک رسانههای غربی سعی در محق جلوه دادن خود در انجام جنایاتش میکند. یکی از این موارد هشدار دادن به غیرنظامیان برای تخلیهی خانههای خود طبق قوانین جنگ است. با این حال، در اینجا نیز خبرنگاران باید هوشیار و گوش بهزنگ باشند. زیرا برای مؤثر بودن یک هشدار، باید زمان هشدار و توانایی غیرنظامیان برای ترک منطقه را در نظر گرفت. بنابراین اگر به آنها زمان کافی ندهید، اخطار از نظر قانونی مؤثر تلقی نمیشود. علاوه بر این، فراموش میشود که غیرنظامیانی که نمیتوانند یا نمیخواهند منطقه را ترک کنند، به طور خودکار به اهداف نظامی تبدیل میشوند. از آنها هنوز باید تحت قوانین بینالمللی بشردوستانه محافظت به عمل آید. بنابراین، حتا پس از صدور هشدارها، ارتش اسرائیل باید تمام اقدامهای ممکن را برای حفاظت از غیرنظامیان و اموال آنها در شمال غزه، به اصطلاح منطقهی تخلیه، انجام دهد. دیده نمیشود که چنین اطلاعاتی در برنامههای بیبیسی یا دیگر سازمانهای رسانهای غربی به اشتراک گذاشته شود و یا تصمیمهای مقامات در پرتو این اطلاعات زیر سوال رفته باشد.
حق مدافعهی یکطرفه
مفهوم دیگری که برای کتمان جنایات جنگی بهکار میرود «حق دفاع از خود» است که فقط برای اسرائیل کاربرد دارد. دانیل لوی، مذاکره کنندهی سابق صلح اسرائیل در گزارش بیبیسی گفت که اسرائیل ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در غزه را از نیازهای اولیهی خود محروم میکند و دست به بمباران مداوم منطقهی باریکی میزند که در آن تشخیص بین غیرنظامیان و نظامیان تقریبا غیرممکن است، و در برابر، مجری بیبیسی از«حق دفاع از خود» برای اسرائیلیها در برابر تروریستها سخن گفت. دانیل لوی پاسخی به مجری بیبیسی داد که در حکم یک درس اخلاقی است:
واقعا بدون اینکه صورتتان سرخ شود این حرف را میزنید؟ آیا واقعا فکر میکنید که ریشهکن کردن یک سازمان تروریستی که در میان جمعیتی که از ابتداییترین حقوق خود محروم هستند، از طریق اقدام نظامی امکان پذیر است؟ آیا در تاریخ چنین چیزی دیده شده است؟ آیا میتوان به طور باورکردنی گفت که رهبران یک کشور غذا، برق، آب و تمام نیازهای مردم غیرنظامی را قطع میکنند و در نتیجه شبهنظامیان را هدف قرار میدهند؟ متاسفم، اما چنین دروغهایی نمیتوانند بیپاسخ بمانند. و گفتن این دروغ به خودتان منجر به سیاستهای اشتباه میشود. اگر کسی به من میگفت که اقدامهای شبهنظامیان در آخر هفته [ هفتم اکتبر] پاسخی مشروع به سالها اشغال بود، میگفتم نه، شما در اشتباهید. شما از انسانیت و واقعیت فاصله گرفتهاید. و اگر کسی بخواهد به من بگوید که آنچه امروز اسرائیل در غزه انجام میدهد پاسخی مشروع به اتفاقهای آخر هفته است، واکنش من دقیقا مشابه خواهد بود.
مروان بشاره، مفسر الجزیره، رویکرد استانداردهای دوگانه رهبران امریکا و اروپا در مورد «حق دفاع از خود» را به شرح زیر مورد انتقاد قرار میدهد:
از دید غرب، به نظر میرسد اسرائیل «حق» دفاع از مردم خود را دارد، اما فلسطینیها حق ندارند از خود دفاع کنند، گویی آنان بندگان خدای کوچکتری هستند! حتا به نظر میرسد که اسرائیل حق دفاع و حتا گسترش رژیم اشغالگر و آپارتاید خود را دارد، اما فلسطینیها پس از هفتاد سال خلع ید، ظلم و محاصره حق ابراز ناامیدی یا مبارزه برای آزادی و عدالت را ندارند. به گفته اورسولا فون درلاین، رئیس کمیسیون اروپا، «حملات روسیه به زیرساختهای غیرنظامی، به ویژه برق، جنایات جنگی است. قطع آب و برق برای مردان، زنان، کودکان... یک عمل تروریستی کامل است.» اما این که اسرائیل علیه فلسطینیها در غزه همین کار را میکند دفاع از خود است! این مظهر ریاکاری و استانداردهای دوگانه است.
بشارا هشدار مهم دیگری هم میدهد که شبیه آن را هنوز از مفسران برنامههای بیبیسی نشنیدهایم:
مقایسهی هیستریک بین حملههای شنبهی حماس و ۱۱ سپتامبر بیپروا و بسیار خطرناک است. زیرا در خدمت زمینهسازی برای یک جنگ گستردهتر است، درست همانطور که ما قبل از تهاجمهای دروغین به افغانستان و عراق شاهد بودیم. چنین مقایسههایی به شیطان جلوه دادن رهبران فلسطینی و انسانیتزدایی از مردم فلسطین کمک میکند و راه را برای یک جنگ نسلکشی که از غزه شروع میشود هموار میکند. البته شیطان جلوه دادن رهبران سیاسی سیاست زشتی است، اما انسانیتزدایی از کل مردم، صاف و ساده یعنی نژادپرستی.
چرا بیبیسی در طرف اسرائیل ایستاده است؟
به بیبیسی بازگردیم. بیبیسی تظاهراتی را که در آخر هفته در سراسر بریتانیا برای انتقاد از سیاستهای دولت اسرائیل و نشان دادن همبستگی و حمایت از فلسطینیها برگزار شد، «تظاهرات حمایت از حماس» توصیف کرد. از آنجا که حماس توسط ایالات متحده، بریتانیا و اتحادیه اروپا یک سازمان تروریستی محسوب میشود، لذا این توصیف روشی موذیانه برای جرمانگاری تظاهرات است. و انگلیسیها چه بسا زمانی بتوانند وضعیت اسفبار مؤسسهای را مشاهده کنند که بنا بود برایشان خبررسانی سالم بکند، چراکه بودجهی این سازمان از جیب خودشان تامین میشود.
اینکه بیبیسی و دیگر رسانههای غربی تحت چه نوع فشاری قرار دارند تا از حمایت از دولت اسرائیل تخطّی نکنند، خود موضوع یک مقالهی دیگر است. در اینجا یک مقاله خوب به قلم تیم لولین برای علاقهمندان وجود دارد. به نظر تیم لولین یکی از مهمترین دلایل، ترس از برچسب «یهودستیزی» است. نمایندگان، دوستان و حامیان دولت اسرائیل لابیگری و فشار زیادی برای جلوگیری از بحث عمومی باز و صادقانه دربارهی سیاستهای این دولت اعمال میکنند. فشار فقط به روزنامهنگاران نیست؛ بلکه سیاستمداران، دانشگاهیان، تجار، و تقریبا همه تحت فشار آناناند. نامیدن اشغالگری اسرائیل به نام روشن اشغالگری یا انتقاد از خشونت دولتی اسرائیل هزینههای سنگینی به همراه دارد: مانند اخراج شدن، عدم حضور در برنامههای تلویزیونی و دسیسهچینی با کمپینهای رسوایی و بدنامی.
تیم لولین در نوشتهاش فاش میکند که:
حتا رؤسای بیبیسی و دولت انگلیس میدانند که چشمانداز راهحل دو کشور، دو دولت مرده است، واقعیتی که به ندرت از هیچ منبع رسمی شنیده میشود. چشمانداز پیشِرو الحاق بالفعل است: راه حلی تحت حاکمیت اسرائیل و یک دولت.
نظرها
نظری وجود ندارد.