پادکست
با آرش دبستانی: با چه ضمیری توی ترنس را خطاب کنم؟
آرش دبستانی با «اشلینگ» نخستین مهمان پادکستاش پرسش سادهای را در میان میگذارد. پاسخ به این پرسش به ناتوانی زبان فارسی در رویکرد به بیان جنسیت برای افراد ترنس راه میبرد. آرش این موضوع را با حسین سامعی، زبانشناس هم به بحث میگذارد.
اشلینگ یک زن ترنس است. او با جسم یک مرد متولد شده اما تصمیم گرفته هویت جنسیتی خود را تعریف کند.
اشلینگ در زبان انگلیسی خود را با ضمایر «she / her» توضیح میدهد و از دیگران میخواهد که او را با این ضمایر خطاب قرار بدهند. در زبان فارسی ضمیر «او» قدرت تشخیص و تفکیک جنسیتی را ندارد. اشلینگ میگوید علتش شاید این است که در زبان فارسی کلمه مناسبی برای بیان درست و دقیق وضعیت بیان جنسیتی ترنسها نیست و برای همین هم او زبان فارسی را به عنوان یک تروما درک میکند.
تنها چیزی که من مهاجر با خودم آوردم زبان فارسی است. زبان فارسی تروماست. زبان فارسی سکوت است. زبانی است که به من اجازه بروز احساساتم را به عنوان یک فرد همجنسگرا و یا ترنس در مقطعی از زندگیام نداده.
گفتوگو با اشلینگ و با حسین سامعی، زبانشناس را میشنوید:
اشلینگ در رشته برق دکترا دارد، از ایران مهاجرت کرده و اکنون در آمریکای شمالی در بخش صنعت مشغول کار است. او موقعیت اجتماعی خوبی دارد. اشلینگ در این گفتوگو میگوید که سختترین بیان برای او در زبان فارسی بیان جنسیتش بوده است:
من زن هستم و اسمم هم اشلینگ است.
برای او سخت بوده که با هویت جنیستی یک زن ترنس به دیگران بگوید که دختری را دوست دارد چرا که فرض عمومی این است که او باید به مردان گرایش جنسی داشته باشد:
سخت است که شما بگویید من زنم، پس اگر زن هستی باید لابد از زن خوشت بیاید.
اشلینگ میگوید به خاطر همین موانع فرهنگیست که اصولاً از جامعه ایرانیان مهاجر فاصله گرفته است. او دوستانش را از مردم کشور میزبان انتخاب میکند.
آرش در این پادکست با یک زبانشناس هم درباره علت فروبستگیهای زبان فارسی گفتوگو کرده است. حسین سامعی میگوید باید توجه داشت که سرعت تحولهای اجتماعی از سرعت دگرگونیها در زبان بسیار سریعتر است. زبان که به سنتها وابسته است از انعطافپذیری کمتری برخوردار است:
داد و ستدهای زبانی با جوامع دیگر تحولها را سریعتر میکند. با اینحال هیچ ابزاری را برای پیشبینی جهت و میزان تغییرات در اختیار نداریم.
نظرها
شنک
به نظر من آزادترین و برابرترین زبان، پارسی است چون فارغ از جنسیت همه را (او) خطاب می کند و جنسیت را در مرحله دوم قرار میدهد و آنگاه است که پرسش آغاز میشود. بهتر نیست به جای زیر سوال بردن زبان به فرهنگ سازی در این مورد پرداخت؟ چرا که این گونه گفتگوها موجب از بین رفتن تاریخ و فرهنگ زبانی و... میشود