دیدگاه
دودستگی، نفرتپراکنی و سناریوسازی امنیتی ارزشیها در حاشیه انفجارهای کرمان
نسیم روشنایی ــ کارزار امنیتی کاربران موسوم به «ارزشی» بر دودستگی و نفرتی که بین هواداران نظام و مردم مخالف با رژیم وجود دارد خواهد افزود. دودستگی جدید، دیگر حمایت از «حجاب و بیحجابی» نیست بلکه این کارزار آن را به شکل «مخالفت و حمایت از تروریسم» صورتبندی کرده است.
پس از انفجارهای مرگبار و کشته شدن ۸۴ نفر و مجروح شدن ۲۸۴ نفر در مراسم سالگرد قاسم سلیمانی در کرمان، بلافاصله در یکی از گروههای دوستی در یکی از شبکههای اجتماعی، با واکنشهای متضادی روبهرو شدم. یکی از دوستانم نوشته بود: «خبر خوب را شنیدید؟ بیایید ویسکی بزنیم برای آرامش و سلامتی روح جوونهای پرپرمون توی تظاهرات پارسال!»
دوستان دیگری حرف او را تایید کرده بودند تا اینکه یکی از اعضای گروه نوشت:
بچهها نگید این حرفها رو. حدود ۸۰ نفر از هموطنهامون کشته شدن. اعتقاد آدمها مجوزی برای کشته شدنشون نیست! اون مردها، زنها و بچههایی که امروز کشته شدند هیچ گناهی نداشتند. این حمله تروریستی است و شادی نداره.
واکنش دوستانی که از خبر انفجارها ابزار شادمانی میکردند به دوستی که از خوشحالی آنها غمگین شده بود این بود:
ما با این قشر از حکومتیها مشکلی نداشتیم و حرف قشنگی زدی هر کی افکار و اعتقادات خودش رو داره. اما تا کی این حرف درسته؟ تا قبل از کشته شدن هموطنانمون در سال گذشته. وقتی ملتو کشتن و دو دستگی ایجاد شد و این حرومیا با سپاه یا نیروی انتظامی و حتی خود جوش، مردم و کشتن و فروختن ورق برگشت. اعتقادات تا زمانی برای همه محترمه که باعث کشتار جمع مخالف نباشه.
دوست دیگری پاسخ داده بود:
حامی تفکر و آدمهایی که کشور ما رو اشغال کردن و ما ها رو آواره، هموطن من نیستن... یه مشت جانی هستن که به وقتش بهمون میگن "هرکی دوست نداره، جمع کنه بره".
و دوست دیگری چنین پاسخ داده بود: «این حکومت تخم مرگ کاشته و داره خشم درو میکنه. مردم خشمگین هستند. حکومتی که نشه توش مسالمتآمیز اعتراض کرد، معلومه که حمله تروریستی توش اتفاق میافته.»
دوست دیگری نیز پاسخ داده بود که تعجب میکند که در میان این همه کشته یک مقام حکومتی کشته نشده و مردم عادی کشتهاند و نوشته بود که تلفات مراسم قاسم سلیمانی باید برای حکومت نفعی داشته باشد.
خشم و استدلالهایی که در کلمات دوستانم ابزار میشد در مقابل تساهل دوستی که با وجود مخالفت با حکومت، کماکان معتقد بود که از کشته شدن هیچ جانی خوشحال نمیشود در تضاد قرار داشت. هر دو را میفهمیدم. اما این تضادها با خشونتی که در پلتفرمهای دیگری همچون توییتر سابق در جریان بود، قطرهای بود در اقیانوس.
از ۱۲ دی تا کنون اکانتهای ارزشی در شبکههای اجتماعی ایکس/ توییتر سابق کارزاری راهانداختهاند و از اکانتهایی که از حادثه کرمان خوانشی متفاوت از حاکمیت دارند و به اشکال مختلف نسبت به کشتههای کرمان ابراز همدلی نکرده یا ابراز خوشحالی کردهاند اسکرینشات میگیرند و بازنشر میکنند. این گروه امنیتی و اطلاعاتی که بهظاهر خودجوش است ادعا میکند که با این کار «این افراد را بهخاطر حمایتشان از تروریسم مستند میکنند تا بهنوعی برایشان پرونده قضایی باز شود.»
آنها اسکرینشات و اطلاعات شخصی کاربران مخالف حاکمیت را با هشتگهایی مثل #حامی_تروریست در ایکس منتشر میکنند. مخالفان نیز نظراتشان را با هشتگهایی متفاوتی که واژه #کتلت را در خود دارند منتشر میکنند.
ارزشیها با بازنشر پست و عکس فرد منتقد و انتشار اطلاعات خصوصی و حتی گاهی شماره تلفن و آدرس کاربر در شبکه اجتماعی ایکس، فضای خصمانه و پر از رعب و وحشت ایجاد کردهاند. ماجرا از توئیتهایی مثل توئیت زیر از یک آخوند به نام محمد محمدیتبار آغاز شد:
این توئیتها به کارزار نفرتپراکنیای انجامید و به بازداشت برخی از شهروندان منجر شد؛ همچون مورد زیر:
این کارزار ارزشی ـ اطلاعاتی با افشای اطلاعات خصوصی و شخصی کاربران بهطور آشکارا به حریم خصوصی آنها تجاوز کردهاند و این جرم بهشمار میرود و مجرمان ارزشی باید مورد پیگرد قضایی قرار گیرند.
حتی برخی از طرفداران جمهوری اسلامی نیز به آن خرده گرفتند:
حملههای مجازی خشن ارزشیها نشان میدهد که این گروه هوادار حاکمیت حق «آزادی بیان» افراد در جامعه را بهرسمیت نمیشناسد. این حق که در یک جامعه آزاد و دموکراتیک افراد آزادند که به اتفاقات و حوادث ناگوار و حتی حوادث تروریستی احساسات، واکنشها و درباره آنها تحلیلهای متفاوتی ارائه کنند و این واکنشها نباید جرمانگاری شوند. حتی در قوانین ایران نیز برای واکنشهای متفاوت کاربران با روایت رژیم در چنین واقعهای جرمی تعیین نشده است.
با وجود این، در میان برخی مخالفان در شبکههای مجازی چنین شبههای مطرح شده که جمهوری اسلامی یا بخشی از حاکمیت این ترور را طراحی کرده تا نفعی از آن ببرد.
تاکنون هیچ سازمان یا گروهی تروریستی مسئولیت این حملات را بر عهده نگرفته است. در قوانین جمهوری اسلامی «بر اساس ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی هرکس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران یا به نفع گروهها و سازمانهای مخالف نظام به هر نحو فعالیت تبلیغی نماید به حبس از سه ماه تا یکسال محکوم خواهد شد». بنابراین بهطور بالقوه اگر سازمان تروریستی یا گروه تروریستی که عامل این حمله بوده مشخص شود و این سازمان نیز مسئولیت آن را بهعهده بگیرد، پس از آن حاکمیت میتواند طبق این قانون افرادی که بهطور آشکارا از آن حمایت میکنند را مجازات کند.
مقامات جمهوری اسلامی و علی خامنهای تاکنون از عاملان این حمله نامی نبردهاند؛ یعنی مشخص نیست که چه کسانی، گروهی یا کشوری این انفجار را طرحی و اجرا کرده باشد. با اینکه در میان چاکران ولی فقیه و برخی سپاهیان از «اسرائیل» بهعنوان عامل ترور نام برده شده اما خامنهای نامی از این کشور نبرده و تنها به «دشمن» اکتفا کرده است.
چند نمونه از اکانتهای این گروه امنیتی ـ ارزشی علی بیطرفان، حاج احمد، محمد محمدیتبار، سعید حسینی، حسین مذنب، ریحا، قیس قریشی، حاج مائو و غیره هستند. برخی از این اکانتها با هویت واقعی و برخی با نامهای مستعار فعالیت میکنند. برخی از آنها را میتوان با هویتی که از خود نشان میدهند و شغلی که دارند آشکارا هوادار و جیرهخور نظام توصیف کرد درحالی که برخی از آنها ظاهری امروزی و سکولار دارند یا اینفلونسر هستند و حتی گاه خارج از ایران در غرب و با بهره بردن از حق آزادی بیان در کشورهایشان زندگی میکنند. آنچه در نوشتههای این افراد برجسته است«مخالفستیزی» و «دیگریستیزی» است: از ویژگیهای بارز نظام ولایت فقیه. آنها همچون کاسههایی از آش داغتر در نوشتههایشان، گاه از بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی نیز فراتر میروند. کامنت زیر را حاج مائو زیر یکی از پستهای افشاگری گذاشته بود:
هر کی از تروریست حمایت کرد بگیریدش\nهرکی گفت نگیریدش، اونم بگیرید\nهر کی گفت گول خوردم، اونو دو بار بگیرید
این کارزار امنیتی چهره زشتی از بخشی از حامیان ولایت فقیه در جامعه ایران را نشان میدهد که شاید دیدن آن برای برخی، کریه و برای برخی بسیار دردآور باشد. این کارزار ممکن است بر جو سرکوب در فضای مجازی بیفزاید و فضای مجازی را ناامنتر کند. همچنین این کارزار امنیتی بیشک بر دو دستگی و نفرتی که میان هواداران رژیم و مردم مخالف با رژیم وجود دارد خواهد افزود. و دودستگی جدید، دیگر میان حمایت از حجاب و بیحجابی (حق آزادی پوشش) نیست بلکه این کارزار آن را به شکل «مخالفت و حمایت از تروریسم» صورتبندی کرده است.
نظرها
شهروند ايرانى
ارزشى ها !! بريد سابقه شون را مطالعه کنين در بدو شروع دولت جمهورى اسلامى کميته هاى به اصطلاح اسلامى کيها بودن اکثرا از اوباش محل بودن که نفوذ کردن و بعد هم به اسم مصادره ميريختن تو خونه هاى مردم اموال قيمتى را به تاراج مى بردن بعد کيها خواستن تصفيه و خالص سازى کنن اوباش هائى مثل ذوالقدر, نقدى, رهبران انصاراله که به چماقدار ها معروف بودن با موتور مى ريختن تو پارکها زنان به اصطلاح بد حجاب رو لت و کوب مى کردند چهارتا اوباش مى نشستن تو ماشين هاى خارجى با مارک 4WD مردم به طنز مى گفتند چهار ولگرد ... مزاحم... ملت در شهرها مى شدند. همين ارزشى ها باز تو اطلاعات بودن و مى رفتن تو خونه هاى مردم سر مى بريدند داريوش فروهر و همسرش, دکتر سامى و خيلى هاى ديگر , خلاصه بگم پرونده هاى جنايت اين آدم خوارها خيلى سنگينه حتى خدا بخواد تو روز قيامت حسابرسى کنه معطل مى مونه چه جورى رسيدگى کنه
Amin
متشکرم. تحلیل خوب و قابل درکی بود تا هموطنان را از هر دو دسته مخالف و موافق توجیه کند. البته اگر تمایل به روشن شدن و توجیه داشته باشند.
alefmimmim
آقای روشنایی مطلبش را با این شاه !بیت آغاز کرده که «یکی از دوستانم نوشته بود خبر را شنیدید بیایید ویسکی بزنیم برای آرامش و سلامتی روح جوانان پرپر شده مون توی تظاهرات پارسال» و نقل روایتهای آبکیتر در جواب این دوستش از طرف دیگران. این بود اساس مقاله آقای روشنایی آخر عزیز بحث نیم بند و احتمالاً تخیلی سه چهار نفر را که نمیتوان مبنای نوشتن مقاله علمی کرد. به میان مردم بیایید و ببینید از هر ۱۰۰ نفر تقریباً همگی معتقدند این حرکات ایضایی کار خود حکومت بوده البته با سابقه ذهنی که دارند باید با آنها حق داد حتی طرفدارهان حکومت نیز از فرصت استفاده کرده حرکات را بگردن دولت میاندازند با این با این انگیزه که در مقابل مضحکه شدن مردم که با هر اتفاقی با این جمله که «عوضش امنیت داریم!» آنان را به تمسخر میگیرند آنها هم با این کار کمی از بار بی عرضه خواندن حکومت میکاهند و آن را توانمند نشان میدهند . البته در این جهان کثیف سیاست و سیاستمداران از آن کثیفتر هر چیز ممکن است برای پی بردن به گوشهای از واقعیات میبایست نگاهی به گذشته و سوابق وقایع مشابه انداخت همین چندی پیش بود که انفجار در حرم شاهچراغ با عجله حکومت در نوشتن سناریو رسوا شد .در پرواز ۷۵۲ روزهای اول حکومت سعی داشت دست به خون آغشتهاش را پنهان کند .در انفجار دفتر حزب جمهوری سال ۵۹گفته شد جمعی از سران حکومت از جمله رفسنجانی سالن را قبل از انفجار ترک کرده بودند گفته شد که سقوط هواپیمای فرماندهان نظامی در دوره جنگ با خرابکاری خود حکومت صورت گرفت یادم رفت اشاره کنم به انفجار در حرم امام رضا که بعد از سالها خود عوامل حکومت صریحا به دست داشتن در آن اعتراف کردند در همین انفجار کرمان سوالی که برای مردم پیش آمده این است که چرا خانواده سلیمانی در مراسم سالگردش شرکت نداشتند و همینطور هیچ یک از مسئولین. بله از این« گفته شدها» در حکومت آخوندی زیاد است هرچنددر جهان کثیف سیاست و سیاستمداران از ان کثیفتر هیچ حکمی را به طور قطعی نمیتوان صادر کرد همانطور که بعد از ۷۰ سال که از کودتای ۳۲ میگذرد هنوز حکم قطعی صادر نشده است ولی روی سخن من با آقای روشنایی است که با این استدلال نیم بند کفه مخالفان را پایین آورده و کفه حکومت را بالا برده است