گرسنگی خاموش معلولان، واقعیتها و راهکارها
ساعد سپیدار – وضع تغذیهی بسیاری از معلولان در ایران مناسب نیست. مشاهدهها و بررسیها چه میگویند؟ از تجربههای جهانی چه میتوان آموخت؟
اهمیت تغذیه
شرایط فیزیکی افرادی که دارای انواع معلولیتهای جسمی هستند، آنان را در معرض خطر مشکلاتی مثل سوءتغذیه، از دست دادن آب بدن (که در درازمدت به عفونتهای ادراری و سنگهای کلیوی منجر میشود)، بیاشتهایی، کمبود ویتامینها، چاقی و یبوست قرار میدهد. بیاشتهایی میتواند در اثر افسردگی-که امری شایع در میان معلولان به شمار میرود-، جذاب نبودنِ غذا برای معلولان، زخم بستر و ناتوانی در ورزش کردن به وجود بیاید.
همچنین کاهش میزان تحرک و ضعیف بودن عضلات معلولان، باعث شکلگیری یبوست میگردد که یبوست هم میتواند سببی برای بیاشتهایی آنان باشد. از سوی دیگر استفادۀ بیش از حد از غذاهای نرم و آبکی و استفاده نکردن از میوه و سبزیهای تازه در رژیم غذایی معلولان، آنان را با کمبود جدی ویتامینها بهویژه ویتامین C مواجه میسازد. برای معلولان جسمی، کنترل وزن بخش مهمی از مراقبتهای تغذیهای را به خود اختصاص میدهد. زیرا ممکن است این افراد از یک سو به دلیل پرخوری و از سوی دیگر، به دلیل نداشتن تحرک کافی دچار چاقی شوند. از این رو باید رژیم غذاییشان با دقت تنظیم شود تا مواد مغذی روزانۀ مورد نیاز این افراد بدون دریافت کالری اضافی، مورد مصرف آنان قرار گیرد.[۱]
بیماران معلول ذهنی، علاوه بر موارد فوق میتوانند در معرض مشکلاتی چون آنمی یا کمخونی-زیرا در رژیم غذایی آنان، اغلب از غذاهای نرم و یا عصارهها استفاده میشود. همچنین مصرف بالای شیر که از نظر آهن منبع فقیری است میتواند به کمخونی منجر شود-، آلرژیهای غذایی، نبود تحملهای غذایی، خرابی دندان، کاهش حس چشایی به دلیل کاهش بزاق، کاهش احساس عطش و تمایل نداشتن به مصرف آب، اختلال در بلع و خطر ابتلا به آسپیراسیون-ورود غذا به مجرای ریوی- و تداخلات غذا و دارو قرار گیرند. داروهای ضدتشنج نیز سبب اختلال در جذب اسید فولیک، ویتامین B6، B12، C، D، کلسیم، منیزیم، روی و فسفر میشود که در نهایت بر سلامت استخوان و دندان اثر منفی میگذارد. متخصصان برای تحریک ترشح بزاق و بلع آسان، استفاده از غذاهای سرد و شیرین در معلولان را توصیه میکنند. همچنین کودکان مبتلا به عقبماندگی ذهنی، دارای نیازهای انرژی متفاوتی هستند. به عنوان مثال، از آنجایی که کودکان مبتلا به نشانگان داون و فلج مغزی فعالیت بدنی اندکی دارند، نیاز به انرژی در این افراد کاهش مییابد و به طور معمول دچار چاقی میشوند.
از طرف دیگر، بچههای بیشفعال و بچههای دچار فلجمغزی که مبتلا به بیقراری هستند، دچار افزایش نیاز به انرژی میشوند و اگر محاسبۀ کالری مورد نیاز این افراد به طور صحیح انجام نگیرد، به لاغری این کودکان منجر میشود. در این افراد باید مراحل بلوغ سنی را نیز در نظر گرفت، زیرا ممکن است بلوغ زودرس یا دیررس داشته باشند.[۲]
وضعیت تغذیه
با توجه به موارد ذکر شده، به نظر میرسد در دسترس بودن انواع مواد غذایی و رژیمهای غذایی مناسب معلولان، امری ضروری است و نبود آن میتواند در سلامت معلولان تأثیرات منفی زیادی داشته باشد. پرسش اساسی این است که معلولان ایرانی از نظر دسترسی به مواد غذایی مورد نیازشان در چه شرایطی قرار دارند؟ پژوهشهای داخلیای که در این زمینه صورت گرفته، به شکل عجیبی نادرند و شاید به تعداد انگشتان دست هم نرسند. با وجود این در پژوهشی که در سال ۱۳۹۱ در مجلۀ علوم تغذيه و صنايع غذايی ايران چاپ گردید[۳]، اینگونه نتیجهگیری شد:
سوءتغذيه در كودكان معلول در مقايسه بـا كودكان تندرست بالاتر است. در كودكان معلول، شيوع كموزنی به ويژه در دختران بالاتر است و كوتاهقدی نيـز در بـيش از %۳۸ آنها ملاحظه شد. ترديدی نيست كـه كموزنی و لاغری نشاندهندۀ وضع تغذيۀ نامطلوب است. اما در يك كودك معلول جسمی-حركتی بـا دامنۀ حركتی محدود، مشخصاً تودۀ ماهيچهای كمتری بـه نسـبت يک كودک تندرست وجود دارد و ميتوان انتظار داشت كـه افزايش وزن، عمدتاً ناشی از رشد استخوانی و انباشـت بافت چربی باشد و ايـن تجمع تـودۀ چربی، مـيتواند از طريـق تحميل وزن اضافی بر اندامهای حركتیِ نحيف كودك معلول جسمی، دامنۀ حركتی او را باز هم محدودتر كنـد. بـه نظـر میرسد برای قضاوت صحيحتر در مورد وضعيت وزن كودك معلول به روشهاي دقيقتري نياز باشـد كـه بتواننـد مقـدار بافت چربی را نيز با دقت بالا در اين كودكان برآورد كند. شيوع چشمگير و بسيار بـالاي كوتـاهقـدي در كودكـان معلول جسمی-حركتی، بخصوص در دختران در مقايسه با كودكان تندرست به خـوبی حاكی از كمبودهای تغذيهای مزمن در ايشان است. اهميت كوتاهقامتی تغذيهای بـا توجـه به عوارض و ابتلائاتی كه ممكن اسـت در درازمـدت در پـی داشته باشد، دو چندان ميشود. به نظـر مـیرسـد عوامل ديگری به ويژه تركيب رژيم غذايی نيز در اين مسئله دخالت داشته باشد. شيوع بالای سوءتغذيه اعم از كموزنی و كوتـاهقدی در كودكان معلول جسمی-حركتـی نشاندهندۀ ضرورت برنامهريزی و مداخلات تغذيهای مناسـب بـرای اين گروه آسيبپذير است.
در سال ۱۳۹۴ نیز نحوینژاد، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی در ارتباط با آمار سوءتغذیه در میان معلولان گفته بود در حال حاضر هیچ آماری از تعداد معلولان مبتلا به سوءتغذیه در دست نداریم، اما میتوان پیشبینی کرد که تمامی معلولان تحت پوشش مستمری سازمان بهزیستی به نوعی دچار سوءتغذیه باشند.[۴]
چنین ادعایی توسط یک مسئول بهزیستی گرچه نادر، ولی دور از ذهن نیست. این نتیجهگیری با توجه به میزان مستمری معلولان تحت پوشش و قیمت موادغذایی در سال ۱۳۹۴ به درستی اخذ شده است، در شرایطی که مستمری ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومانی که توسط بهزیستی به معلولان پرداخت میشده معادل یک کیلوگرم گوشت[۵] بوده است، شرایطی که اکنون بعد از گذشت حدود ۱۰ سال از آن تاریخ، دستنخورده باقی مانده است؛ یعنی برابری تقریبی کل میزان دریافتی مستمریبگیران با یک کیلوگرم گوشت!
جدای از این، شرایط معلولانی که تحت پوشش نیستند و همین مستمری را هم نمیگیرند به مراتب بدتر است. در سال ۱۳۹۵ نیز وارثی، معاون وقت توانبخشی بهزیستی استان قزوین اعلام کرده بود[۶] آمارها نشان میدهد بیشتر کودکان معلول در خانوادهای کمدرآمد زندگی میکنند و از سوی دیگر کودکان دارای معلولیت به دلیل هزینههای درمان، نگهداری و سایر هزینههایی که به خانواده تحمیل میشود ممکن است از رژیم غذایی مناسب بهرهمند نباشند. اکثر کودکان دارای معلولیت به دلایل متعددی ازجمله مشکلات غذا خوردن، نداشتن رژیم تغذیهای مناسب و اختلالات متابولیکی در معرض کمبود تغذیهای قرار دارند.
در دسترس بودن انواع مواد غذایی و رژیمهای غذایی مناسب معلولان، امری ضروری است و نبود آن میتواند در سلامت معلولان تأثیرات منفی زیادی داشته باشد. پرسش اساسی این است که معلولان ایرانی از نظر دسترسی به مواد غذایی مورد نیازشان در چه شرایطی قرار دارند؟ پژوهشهای داخلیای که در این زمینه صورت گرفته، به شکل عجیبی نادرند و شاید به تعداد انگشتان دست هم نرسند.
راهکارها در ایران
البته در سالهای اخیر، برای حل مشکلات تغذیۀ معلولان، راهکارهایی ارائه شده که ناکافی و موقتی بوده یا اصلاً به مرحلۀ اجرا نرسیده است.
توزیع غذاهای نذری به مناسبتهای مذهبی، یک یا دو مرتبه در سال توسط سازمانهایی مثل بهزیستی[۷] یا آستان قدس[۸] در میان معلولان، از مواردی است که ناکافی است و عملاً دردی را دوا نمیکند.
در دولت حسن روحانی هم چندین بار از سوی مسئولین وعدۀ تعلق گرفتن سبدهای غذایی به معلولان داده شده بود که در حد همان وعده ماند. در آذرماه ۱۳۹۴، محمودنژاد، رئیس انجمن دفاع از حقوق معلولان گفته بود[۹] وزیر رفاه در ماه رمضان قول داده بود که تا پایان ماه، سبد موادغذایی به دست معلولان برسد. در صورتی که تاکنون پس از گذشت سه ماه، این موضوع محقق نشده است. این سبد به منظور خرید و رفع نیازهای پروتئینی معلولان و خانوادههای آنان در نظر گرفته شده بود که متاسفانه چنین سبدغذایی به معلولان تعلق نگرفت. در سال ۱۳۹۶ هم که در چهار نوبت، تعدادی سبد غذایی به افراد تحت پوشش بهزیستی و کمیتۀامداد تعلق گرفت، معلولان، مشمول دریافت این سبدهای غذایی نشدند.[۱۰]
اخبار و پژوهشهای اندکی که به مسألۀ تغذیۀ معلولان در دهۀ ۹۰ خورشیدی پرداختهاند، حاکی از وجود میزان بالای سوءتغذیه در میان معلولان هستند. اگرچه نپرداختن رسانهها به این موضوع در سالهای اخیر را نباید به معنای از بین رفتن سوءتغذیه و حل شدن مشکلات معلولان در این حوزه برآورد کرد. به بیان دیگر از سال ۱۳۹۹ به این سو که تورم و گرانی به میزان زیادی در کشور رشد کرده، نتیجۀ منطقی این است که مشکلات معلولان و خانوادۀ آنان در تأمین موادغذایی مورد نیازشان چند برابر شده است. علاوه بر این، وضعیت سلامت غذایی معلولانی که در مراکز نگهداری به سر میبرند نیز مساعد نیست.[۱۱] به همین دلیل صورت نگرفتن پژوهشهای علمی و نپرداختن رسانهها به این موضوع، جای بحث و نگرانی دارد.
راهکارهای جهانی
با دقت در اخبار و رسانههایی که در کشورهای دیگر -حتی در کشورهای پیشرفته- به این مهم پرداختهاند، متوجه وجود مشکلات زیادی در حوزۀ سلامت غذایی معلولان در سایر کشورها میشویم. با وجود این در برخی از کشورها مثل کانادا و انگلیس، راهکارهایی ارائه و عملی شدهاند که در درازمدت میتواند تأثیرات زیادی در روند بهبود تغذیۀ معلولان داشته باشد. یکی از مهمترین راهکارهای ارائه شده برای حل مشکل تغذیۀ معلولان، فعالیت بانکهای غذایی در راستای غذارسانی به معلولان است. بانکهای غذایی در اصل سازمانهایی غیردولتیاند که از طریق جمعآوری غذاهایی که اضافی به حساب میآیند و با جمعآوری کمکهای مالی خیرین، به تهیۀ سبدهای غدایی و رساندن آنان به نیازمندان و معلولان میپردازند.
بانکهای موادغذایی عمدتاً توسط سازمانهای خیریه اداره میشوند و متکی به کمکهای مردمی هستند. دسترسی مردم برای کمک به این مراکز، در مکانهای زیادی از جمله مدارس، فروشگاهها و بنگاههای اقتصادی، کلیساها و سوپرمارکتها فراهم شده است. روند فعالیت این بانکهای موادغذایی به این صورت است که پس از جمعآوری کمکهای مردمی، غذا و اقلام ضروری توسط افراد داوطلب، در بستههای غذایی مختلف دستهبندی میشود و نهایتاً به دست کسانی که به آن نیاز دارند میرسد. لازم به ذکر است که این بستههای غذایی معمولاً حاوی اقلامی هستند که تاریخ انقضای بیشتری دارند.[۱۲] سازمان مردمی تراسل تراست[۱۳] یکی از بزرگترین بانکهای غذایی را در بریتانیا مدیریت میکند که شعار اصلی آنان این است:
ما یک مؤسسه خیریۀ ضدفقر و جامعۀ بانکهای موادغذایی هستیم که از افرادی که نمیتوانند مایحتاج ضروری خود را فراهم کنند، حمایت عملی میکنیم. برای آیندهای که در آن هیچکدام از ما نیازی به استفاده از غذای اضطراری برای گذراندن زندگی خود نداریم، مبارزه میکنیم.[۱۴]
این سازمان در پژوهشی[۱۵] که در سال ۲۰۲۳ منتشر کرد، اعلام نمود در بین افرادی که به بانکهای مواد غذایی در شبکه Trussell Trust مراجعه میکنند، تعداد معلولان بسیار بالا است. بر اساس این پژوهش، ۶۹ درصد از افرادی که به این شبکه از بانکهای موادغذایی مراجعه میکنند، معلولاند و حتی بیش از این مقدار یعنی ۷۵ درصد گفتهاند که خود یا یکی از اعضای خانوادهشان معلول است. همچنین اکثر افراد معلول مراجعهکننده به بانکهای موادغذایی، بیکار هستند و میگویند که وضعیت سلامتی آنان به گونهای است که توانایی کار کردن ندارند. در حالی که برخی از معلولانی که به بانکهای موادغذایی مراجعه میکنند، توانایی و ارادهی کار کردن را دارند ولی یافتن شغلی که با وضعیت سلامتی آنان سازگار باشد دشوار است.
این پژوهش اشاره میکند که افزایش استفاده از بانکهای موادغذایی تا حدی ناشی از مسائل ساختاری است. مهمترین مسائلی که معلولان را به سمت فقر سوق داده، عبارتند از موانعی که افراد در هنگام کار با آن روبرو هستند، ماهیت کم دستمزد و ماهیت کار پارهوقت.
بر اساس آنچه در این پژوهش منتشر شده، مهمترین نگرانی این سازمان و احتمالاً تشکلهای مشابه، مراجعۀ بالای معلولان به این مراکز برای دریافت غذاست که اینگونه پژوهشها در راستای پی بردن به چرایی نیاز معلولان به بانکهای غذایی، به دنبال یافتن مشکلات ریشهای در جامعه است. با وجود این نباید از این واقعیت قائل شد که در درجۀ نخست، مراکزی مثل Trussell Trust، Wecil، [۱۶]Food Banks Canada، Family Action[۱۷] و... وجود دارد تا معلولان بتوانند تا حدودی مایحتاج غذایی خود را از این طریق فراهم کنند و در مرحلۀ بعد است که امکان پژوهش، نقد و تلاش برای بهبود ساختاری مشکلات معلولان فراهم میشود.
در ایران با وجود اینکه شرایط اقتصادی با کشورهای پیشرفته قابل قیاس نیست و معلولان بالتبع در شرایط سخت اقتصادی قرار دارند، تشکیلاتی مثل بانکهای غذایی وجود ندارد تا بتواند به آنان کمک کند. همچنین به دلیل فراگیری مشکلات معیشتی در میان مردم و بیتفاوتی قشر سرمایهدار نسبت به معلولان، ایدهی راهاندازی چنین سازمانهای مردمی در ایران وجود ندارد. از طرف دیگر از آنجایی که حکومت، ارادهای برای رسیدگی به مشکلات معلولان ندارد، پژوهشها و اقدامات عملی مورد نیاز جهت برآورد و رفع مشکلات تغذیهای معلولان صورت نپذیرفته است. این موارد به علاوۀ سایر مشکلات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، ما را به این نتیجه میرساند که معلولان ایرانی قادر به تأمین موادغذایی مورد نیاز برای بهبود سلامتیشان نیستند و اکثریت آنان در معرض خطر سوءتغذیه و گرسنگی قرار دارند.
پانویسها
[۳] اعظم دوستمحمدیان و دیگران، "شیوع سوءتغذیه در کودکان معلول جسمی-حرکتی بر مبنای دادههای تنسنجی"، مجلۀ علوم تغذیه و صنایع غذایی ایران، سال هفتم، شماره ۵، ۱۳۹۱: ۱۱-۱۶.
[۱۳] Trussell Trust
نظرها
رسول خدایی واحد
زمان خوردن غذای نذر مسلمانها بسم الله بگیم درست هست !! چون ملاها و آخوندها لعنت الله و رسول الله شدن و وارد دوزخ خواهند شد !!!
H4QLF281Y5E # €€€.
اروپایی فکر میکرده مثله شاه کشور اما : اون شاه مسلمان بود و در اصل از یک پدر شاه مسلمان !!!