ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

الیاس خوری و مسأله فراموشی برای بقا

حسین نوش‌آذر - الیاس خوری، از مهم‌ترین نویسندگان لبنان در هفتاد و شش سالگی در بیروت چشم بر جهان فروبست. او در رمان‌های خوش‌ساخت و پیچیده‌اش روایتگر زندگی هموطنانش در سال‌های بعد از جنگ در لبنان، این کشور زخم‌خورده‌ بود. او به عنوان تحلیلگر و روزنامه‌نگار فرهنگ سیاسی لبنان را نقد می‌کرد با این امید که راهی به آینده بگشاید.

رمان‌ها و داستان‌های خوری و همچنین مقالاتش اغلب بر دو رویداد تاریخی متمرکز بود که جهان او را رقم زده بود: جنگ داخلی لبنان در فاصله بین سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰، و وضعیت فلاکت‌بار فلسطینیان پس از تأسیس اسرائیل، با توجه ویژه به زندگی ده‌ها هزار نفر از آوارگان فلسطینی که ابتدا در سال ۱۹۴۸ و سپس بعد از جنگ شش روزه ۱۹۶۷ به لبنان گریخته بودند. خوری در رمان‌هایش تلاش می‌کرد لحظات حماسی را از یک زاویه شخصی بیان کند. در این معنا می‌توان گفت که او روایتگر انسان خاورمیانه‌ای در بستر تاریخی خونبار و سرشار از فرقه‌گرایی و دسیسه و اختلاف بود.

نخستین رمان او سال ۱۹۷۵ با عنوان «در مورد روابط بخش» (عن علاقات الدائرة) منتشر شد که توفیقی به دست نیاورد. خوریبا «کوه کوچک»، دومین رمانش که سال ۱۹۷۷ منتشر شد و درباره جنگ داخلی ویرانگر لبنان بود، به شهرت رسید.

«باب الشمس» یا «دروازه خورشید» که سال ۲۰۰۰ منتشر شد، درباره پناهندگان فلسطینی در لبنان از سال ۱۹۴۸ به این سو بود. فیلمی با اقتباس از این رمان در مصر ساخته شده است. «سفر گاندی کوچک» ۱۹۸۹، «سرزمین غریبان» ۱۹۹۳، «یالو»۲۰۰۲ و «سینالکول» از دیگر رمان‌های خوری‌اند.

مخالفت با استبداد و انتقاد از جنگ

الیاس خوری از مخالفان سرسخت دیکتاتوری‌ها در خاورمیانه از جمله حکومت بشار اسد در سوریه بود. در جریان جنگ داخلی سوریه و به‌کارگیری سلاح شیمیایی علیه معارضان مسلح توسط حکومت اسد، خوری در مقاله‌ای نوشت:

چگونه می‌توان برای کشتارهای گذشته یادمان برگزار کرد و زیر لب گفت «هرگز نباید تکرار شود» اما در همان حال در مورد فاجعه سوریه که همچنان ادامه دارد، مهر سکوت بر لب زد؟

او هرچند از مدافعان فلسطینیان بود اما همواره فاصله‌اش را با سیاستمداران فلسطینی حفظ می‌کرد. او در مقاله‌ای نوشته بود:

خلق فلسطین ارزش‌های اصیل دارد. به رغم سیاست نارسا و شرم‌آور رهبران فلسطینی که همواره آن را با تردستی، کَلَک، فساد و بهره‌گیری از مذهب جهت پوشاندن آرمان عادلانه مبارزاتی خلق فلسطین و برتری اخلاقی‌اش پیش برده‌اند، این خلق هرگز دست از مقاومت و ازخودگذشتکی برنداشته است.

به همین ترتیب او با وجود آنکه در جنگ داخلی لبنان سلاح به دست گرفته بود و جنگیده و مجروح هم شده بود، از منتقدان جنگ داخلی بود. رمان الجبل الصغیر (کوه کوچک) بیانگر نظر او درباره جنگ داخلی لبنان است. خوری در مصاحبه‌ای درباره حاشیه‌های پیرامون این رمان گفته بود:

هرکسی آن را می‌خواند فکر می‌کرد من یک انقلابی واقعی نیستم. زیرا من جنگیدم و در همان حال از جنگ داخلی در این کتاب انتقاد کردم.

او این تردید را با «تضاد بین ایدئولوژی سرخوشی-خوش‌بینانه‌ای» که مبارزان لبنانی در آن ایام با آن زندگی می‌کردند و آنچه که او در این کتاب نوشته است توضیح می‌دهد.

در این رمان ناهمخوانی واقعیت جنگ داخلی با خواسته‌های ملتی که نمی‌تواند خود را با خودویرانگری‌هایش آشتی دهد از طریق چهره مبارز-روشنفکر گرفتار در تضادهایی بیان می‌شود که به خودزنی و خودخوری روی می‌آورد. خوری سرانجام از جنبش فتح و جنبش ملی لبنان کناره گرفت، و به این ترتیب ادبیات را با سیاست معامله کرد و با این‌حال دشوار می‌توان کار خلاقه او را از سیاست تمیز داد و منفک کرد. نوشته‌های خوری عمیقاً سیاسی است و در همان حال آسیب‌های خانوادگی و ملی از جنگ و خونریزی را از طریق سرگذشت افراد آشکار می‌کند.

تأثیرپذیری از نویسندگان آمریکایی

خوری از نظر ادبی در شیوه روایت از ویلیام فالکنر و در بینش و روش از ولادیمیر ناباکوف و ایتالو کالوینو تأثیراتی پذیرفته بود. شیوه خوری در روان‌نویسی به معنای گسست از رمان‌نویسی عرب زیر تأثیر نجیب محفوظ بود. در آثار اوست که آشفتگی جنگ، آوارگی ملت فلسطین و ظلم و ستمی که انسان خاورمیانه‌ای از نیمه دوم قرن بیستم به بعد تحمل می‌کند بیان ادبی یافته است.

آرامش درآمیخته با رخوت جهان عرب با مدرنیته برآشفت. اکنون به نویسنده‌ای نیاز بود که بتوان واقعیت از هم‌گسیخته زمانه خود را بازتاب دهد. خوری چنین نویسنده‌ای‌ست. او در سال ۲۰۰۷ در مصاحبه‌ای با گاردین گفته بود:

سعی کرده‌ام چندپارگی جامعه را بیان کنم. گذشته بیروت را نه ثبات، بلکه تحولات خشونت‌آمیز رقم زده است. آینده نامعلوم و نامطمئن است. در داستان‌های من هم شما مطمئن نیستید که آیا واقعاً واقعه‌ای که روایت می‌شود اتفاق افتاده یا نیفتاده. در آن میان آنچه که اهمیت دارد، سرگذشت فرد است و نه قطعیت تاریخی.

در ضرورت فراموشی برای بقا

ممنتقدان غربی رمان «باب الشمس» را که در سال ۱۹۹۸ به عربی و در سال ۲۰۰۶ به انگلیسی ترجمه و منتشر شد به عنوان یک اثر غنی و درخشان و در همان حال واقع‌گرا ستوده بودند. در این داستان یک پزشک در بیمارستانی در اردوگاه پناهندگان در بیروت برای پیرمردی که در اغما است داستان می‌گوید. با پیشرفت این داستان‌ها، رابطه عمیق‌تر بین این دو شخصیت به آرامی آشکار می‌شود. پیرمرد در اغما یک مبارز آزادی فلسطین است، و پزشک پسر خوانده اوست.

داستان‌هایی که پزشک روایت می‌کند از سال ۱۹۴۸ تا تأسیس سازمان آزادیبخش فلسطین، و جنگ شش روزه و انتفاضه، از اردوگاه‌های پناهندگان تا صحنه‌های قتل عام و میدان‌های نبرد را در برمی‌گیرند. پزشک مانند شهرزاد در هزار و یکشب سعی می‌کند مبارز آزادی در حال مرگ را زنده نگه دارد یا شاید هم حتی بتواند او را بیدار کند.

عبارت «فراموش می‌کنیم و فراموش کردن یک نعمت است» اغلب از این رمان نقل می‌شود. پزشک که سعی می‌کند بیمارش را بیدار کند، می‌گوید:

ما به خاطر می‌آوریم تا فراموش کنیم، این ماهیت بازی است. اما حالا جرأت مردن را نداشته باش.

خوری بر لزوم رها کردن آسیب‌های روانی صرفاً برای زنده ماندن و مقاومت در برابر سختی‌ها تأکید می‌کرد. او در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۲۱ گفته بود:

فراموش کردن یک ضرورت انسانی است. مردم باید فراموش کنند. اگر دوستانم را که در جنگ داخلی جان باختند فراموش نکنم، نمی‌توانم زندگی کنم، نمی‌توانم بخورم و بنوشم...

لازمه التیام اما پایان یافتن فاجعه است. جنگ داخلی لبنان پایان یافت، اما فجایع دیگری آغاز شد. خوری در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۸ درباره خاصیت شفابخش ادبیات داستانی گفت:

معمولاً وقتی فاجعه به پایان می‌رسد، آن را یادداشت می‌کنید. آنگاه نوشتن تبدیل به یک عمل شفابخش و راهی برای فراموشی می‌شود. وقتی درد خود را به حرکت تبدیل می‌کنید، آن را فراموش می‌کنید. در مورد فلسطین، اما این روند کار نمی‌کند. فاجعه هنوز وجود دارد. پس چگونه می‌توان آن را فراموش کرد؟

یکی از موضوعات باب‌الشمس (دروازه خورشید) سازماندهی فراموشی به هنگامی‌ست که مصیبت روی مصیبت آوار می‌شود. منتقدی در نیویورک‌تایمز درباره این رمان نوشته بود:

 داستان‌های قدرتمندی درباره فلسطینی‌ها نوشته شده، اما تعداد کمی از این آثار روایت‌هایی را که درباره اسرائیل و اعراب وجود دارد با چنین دلسوزی و احساس همدردی بیان کرده‌اند.

او در ادامه از این اثر به عنوان یک رمان واقع‌گرایانه و یک «شاهکار واقعی» یاد می‌کند.

رمان «یالو» (۲۰۰۲ به زبان عربی؛ ۲۰۰۸ به انگلیسی)، درباره مرد جوانی است که متهم به تجاوز جنسی است. او مجبور است در بازجویی‌ها مدام روایت‌های متفاوتی از اتفاقاتی که بر او گذشته را برای پلیس بیان کند. به این ترتیب یک جهان تو در تو و چند لایه ساخته می شود. سرانجام هم معلوم نیست که واقعا چه اتفاقی افتاده.

 خوری در مجموع ۱۳ رمان به همراه سه نمایشنامه، دو مجموعه داستان کوتاه، دو فیلمنامه و پنج کتاب در نقد نوشته است.

 خوری پس از دریافت مدرک دکترا از دانشگاه سوربن در پاریس، به عنوان منتقد ادبی در بیروت مشغول به کار شد. او در هیئت تحریریه چندین مجله کوچک اما تأثیرگذار لبنانی حضور داشت و از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۹ سردبیر بخش فرهنگی «النهار»، یکی از روزنامه‌های برجسته عرب زبان بود. او در «سرزمین گم‌شدگان می‌نویسد:

من بودم که تردید می‌کردم. من جهان را تغییر نداده بودم، ولی ساده‌ترین اشیا را و بیشترشان را بداهه‌وار و خیلی ساده، کشف کرده‌ بودم. کشف کرده‌ بودم که می‌میرم، چون انسان می‌میرد و وقتی جهان را کشف کرده بودم، مرگ تغییر کرده بود یا بر عکس وقتی مرگ را کشف کرده‌ بودم، جهان تغییر کرده ‌بود. من تغییرش ندادم، دیدم‌اش …

این جملات بیانگر نسلی است که قصد تغییر جهان بر اساس آرمان‌های انسانی را داشت، اما مغلوب واقعیت‌ها شد و خود تغییر کرد و در همان حال به آگاهی رسید. آگاهی از ناتوانی و درماندگی انسان آرزومندی که او بود که ما بودیم. هستیم.

منابع:

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • منیره

    با الیاس خوری در کنفرانسی که به موضوع ادبیات و زندان در خاورمیانه اختصاص داشت، آشنا شدم. بخش ادبیات دانشگاه نیویورک این کنفرانس را ترتیب داده بود (مارس ۲۰۰۹). سرزندگی، شوخ طبعی، شادی و صمیمیت خوری و البته سخنرانی عالی اش هر کسی را به خود جلب می کرد. رمان یالو تازه منتشر شده بود. چهره کریه جنگ داخلی را، که قانون و مرزهای اخلاقی را به نابودی می کشاند، من در این رمان شناختم.

  • س.س.

    با سپاس از آقای نوش آذر. حقیقتاً ممنون. گمون نمی‌کنم جز ترجمه آقای رضا عامری کارهای مهم الیاس خوری به فارسی ترجمه شده باشن و چندان بین کتابخوان‌های ایرانی اهمیت کار ادبی‌اش شناخته شده باشه. امیدوارم آدمِ اهل و استخوان‌خردکرده‌ای همت کنه و «باب الشمس» و «یالو» را به فارسی ترجمه کنه. اولی خصوصاً کم از شاهکار نداره. من دو ترم شاگردِ کلاس‌های خوری بودم در دانشگاه نیویورک و رفاقت مختصری به سالیان باهاش داشتم و دریغم می‌آید که زیر این مطلب به اشاره نگم که انسانی بود به تمام معنا شریف، دوست داشتنی، باشعور و خوش‌باش و مهربان و قلندر. و در کنار چشمِ باز و همّ و غمّی که برای مسئله فلسطین همیشه داشته، لازمه گفته بشه (خصوصاً که شبکه‌های دولتی هم از خوری صرفاً به عنوان مدافع فلسطین یاد کردن) که مخالف جدی رژیم جمهوری اسلامی و ریخت و پاش‌های نظامی و مالی خامنه‌ای برای حزب‌الله بود. همیشه هم با طنز درجه‌یک و زبانِ آزادوارش بدترین فحشا رو نثار معظم‌له می‌کرد. یادش همیشه سبز.