سرزمین خورشیدهای صبح سیاه: بازروایی تجربه تجاوز جنسی در رمانی از نژ سینو
الاهه نجفی - نژ سینو، نویسنده فرانسوی در «ببر غمگین» داستان تجاوز جنسی از سوی پدرخواندهاش را بازآفرینی میکند. مادر از متجاوز جدا میشود و از دخترش حمایت میکند. این موضوع مهمیست. او برای رهایی از کابوس، از صحنه ارتکاب جرم فاصله میگیرد و به مکزیک پناه میبرد.
هشدار: این مقاله به تجاوز و سوءاستفاده جنسی از کودکان اشاره دارد و ممکن است برای بعضی از خوانندگان آزاردهنده باشد.
نژ سینو (متولد ۱۹۷۷) از یک پدر لبنانی و یک مادر فرانسوی متولد شد. پدر و مادرش اما بهزودی از هم جدا شدند. مادر با یک مرد فرانسوی ازدواج کرد و دخترش از هفت تا چهارده سالگی در معرض تجاوز جنسی ناپدری قرار گرفت. در چهارده سالگی اما نژ ماجرا را با مادر در میان گذاشت، او از همسرش جدا شد و از او به دادگاه شکایت برد و دادگاه هم متجاوز را به چندین سال زندان مجکوم کرد. نژ سینو سپس از فرانسه به آمریکا و مکزیک رفت، در رشته ادبیات تحصیل کرد، درباره برخی از مهمترین نویسندگان مکتب «رئالیسم کثیف» از جمله توبیاس وولف، ریموند کارور و ریچارد فورد تحقیقاتی دارد و حالا در سومین رماناش داستان تجاوز جنسی پدرخواندهاش را بازآفرینی کرده است. این رمان از موفقترین آثار در این زمینه است و تاکنون جوایز ادبی مهمی را هم نصیب نویسندهاش کرده است. او در مصاحبهای درباره اینکه چگونه تصمیم به نوشتن این کتاب گرفت میگوید:
در وهله نخست به گمانم تراکم موضوعات مرتبط با تجاوز جنسی در رسانهها بود. کارزار «میتو»، گفتوگو با خانوادها و با دانشجویان و بعد ناگهان یک اتفاق درونی افتاد. متنی را به زبان اسپانیایی نوشتم که قفلی را در درونم گشود، به نوشتن ادامه دادم و به درک و دریافت روشنتری رسیدم و بعدش هم خود به خود قالب کار پیدا شد.
پرتره یک متجاوز
نژ سینو در وهله نخست تلاش میکند پرترهای از متجاوز را مقابل دیدگان خوانندهاش قرار دهد: یک مرد در ابعاد فراطبیعی، یک جهانآفرین ( Demiurge)، یک سیزیف شکنجهشده از سوی شیطان. سپس بهتدریج این تصویر دگرگون میشود به «یک مرد بیچاره» که فریبکار است و میتواند از ضعف و فترت دیگران به نفع خود بهره ببرد. او از خود میپرسد، حال که چنین است او قربانی چه کسیست؟ یک جهان آفرین یا یک مرد بیچاره؟ او پاسخ صریحی نمییابد و این سردرگمی ادامه پیدا میکند.
نژ هفت ساله. هنوز برخی دندانهای شیریاش نیفتاده که سوءاستفاده آغاز میشود. قد و قواره و توانایی جسمانی او فقط برای سکس دهانی کفایت میکند. چیزی که پدرخوانده متجاوز را خشمگین میکند، نگاه سرکش نژ و امتناعاش از خطاب قرار دادن او با لفظ «بابا»ست. صحبت کردن از تجاوز جنسی ممکن است به فروپاشی خانواده بینجامد. نژ خاطراتش را در دفترچهای یادداشت میکند، پدرخوانده میخواند و نژ، نوشتههایش را میسوزاند. اما ادبیات از همان آغاز به عنوان تنها ملجاً و تکیهگاه باقی میماند.
متجاوز یک مرد کاریزماتیک است. بنیانگذار انجمن حمایت از قربانیان تجاوز جنسی در دادگاه به نفع او شهادت میدهد. او اما به پنج سال زندان محکوم میشود. بعد از آزادی در مسیر جاده ژاکوب در فرانسه با زنی که به سن و سال دخترخواندهاش است آشنا میشود، مجدداً ازدواج میکند، کشت محصولات بیولوژیک کشاورزی راه میاندازد، و صاحب چهار فرزند دیگر میشود. او دو فرزند هم از مادر نژ دارد که با او در ارتباط اند. آنها میگویند پدرشان هرگز آزاری به آنها نرسانده.
ادبیات به عنوان یک سلاح
در این میان نویسنده به ادبیات پناه میبرد. از آثار ویرجینیا وولف، تونی موریسون و انی آرنو نقلهایی میآورد. در آثار کریستین انگو دقیق میشود که درباره «زنا با محارم»، این «عشق ممنوع» سه رمان نوشته و با آخرین اثرش، «سفر به شرق» در سال ۲۰۲۱ به آخرین مرحله جایزه گنکور راه یافته است.
او در آثار نویسندگانی مانند امیل زولا، موپاسان، کومته دو لوتریامون (شاعر فرانسوی متولد اوروگوئه)، فالکنر، وارگاس لیوسا، گارسیا مارکز، سلین و فورستر والاس و چند نویسنده دیگر ردی از کودکان تجاوزدیده میجوید و در این میان همواره به «لولیتا»ی ناباکوف بازمیگردد و به تصویری که در این کتاب از دختربچه نوبالغ «اغواگر» بهدست داده میشود و در همان حال از دانته و فرانچسکو پترارک و عشق آنها به دختربچههای نوباوه هم غافل نمیماند و سرانجام به این نتیجه میرسد که نویسندگان این آثار هیچکدام سؤاستفاده جنسی از کودکان را به چالش نکشیدهاند.
این کتاب در مرز بین متن و رمان سرگردان است. نویسنده در مصاحبهای میگوید:
هدف من در این کتاب داستانگویی نبود. میخواستم تجربهای در خواندن را به خوانندگان پیشنهاد دهم. تجربهای که از روی وجدان و آگاهی شکل گرفته و بنیان آن بر تروما، رنج و خشونت است. ایده این نیست که بخواهم بگویم: اینجا، چیزیست که برای من اتفاق افتاده. میخواهم بگویم، این چیزیست که از ذهن من میگذرد.
او در ادامه عنوان «ناداستان» را پیشنهاد میدهد:
من ناداستان را ترجیح میدهم که فرم بازتری دارد و به من اجازه میدهد از سلاح ادبیات، از سلاحی که در همه این سالها در بهکارگیری آن مهارت پیدا کردهام بهتر استفاده کنم.
او که بره را آفرید
«ببر غمگین»، عنوان این رمان با رمان «ببر، ببر» نوشته مارگاوکس فراگوسو که او هم قربانی تجاوز جنسی است، خویشاوند است، اما منشأ اصلی این عنوان به شعر «ببر» از ویلیام بلیک میرسد که به این پرسش راه میبرد: « آیا او که بره را هم آفرید؟»
این پرسش ذهن نژ سینو را درگیر میکند. ببر یک شخصیت افسانهایست؛ پیکرهای از آتش و مرگ که وحشیگری او جهان را متحیر میکند.
سینو مینویسند آنچه ترسناک است، این است که از تمام آن سالهای عذابآور، فقط او تجاوزها را به یاد دارد. این گسست به دلیل تجاوز جنسی اتفاق میافتد. در بیان سینو:
تو فکر میکنی که مرا به چنگ آوردی، اما این من نیستم، این فقط بدن من است.
در خاطره او، دوران کودکی «سرزمین خورشیدهای صبح سیاه» باقی میماند. او آزاد است، اما سایه متجاوز همه جا با اوست.
در فرانسه، بحث سواستفاده جنسی در خانواده به خاطر طرح این موضوع در ادبیات داستانی به جامعه راه پیدا کرده و فراگیر شده و با اینحال هنوز هم با پیشداوریهایی درآمیخته است. برای مثال پس از انتشار کتاب «خانواده بزرگ» نوشته کامیل کوشنر، دختر برنارد کوشنر، وزیر خارجه سابق فرانسه در سال ۲۰۲۱ یک زلزله سیاسی اتفاق افتاد. در این کتاب کامیل کوشنر از سوءاستفاده جنسی از برادر دوقلویش توسط پدرخواندهاش اولیویه دوهامل که استاد دانشگاه بود پرده برمیدارد.
دو هامل پدر خوانده کامیل کوشنر پس از انتشار این کتاب از سمت خود در یکی از برترین دانشگاههای فرانسه استعفا داد. برنارد کوشنر یکی از اولین افرادی بود که به افشاگری دخترش علیه ناپدری خود واکنش نشان داد. وزیر خارجه پیشین فرانسه در بیانیه خود از اینکه «بار راز سنگینی که مدتها بر دوش ما بود، برداشته شد» ابراز خرسندی کرد. کامیل کوشنر در کتابش نوشته است که برادرش آنتوان در سال ۲۰۱۱ پدر خود را در جریان اذیت و آزارهای جنسی ناپدرشاش قرار داد اما از او خواست تا واکنشی نشان ندهد. کامیل کوشنر در کتابش نوشته است که بسیاری از اعضای خانواده، دوستان و آشنایان از اذیت و آزار جنسی برادرش آگاه بودند اما سکوت کرده بودند. امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فرانسه در آنزمان اعلام کرد که کشورش نیازمند تطبیق با قوانین بهتر برای حفاظت بیشتر از کودکان در برابر خشونت جنسی است.
تجاوز جنسی و نمود آن در ادبیات ایران
تجاوز جنسی عموماً دارای دو عنصر است. اول خواسته جنسی کاملا نامشروع و دوم سلب اراده قربانی. بنابراین هر تجاوز جنسی دو عنصر نامشروع بودن و اکراه و زور را دارد و این اکراه و زور مهمترین عنصری است که تجاوز را از دیگر جرائم جنسی تفکیک میکند. در ایران هیچگونه آمار قابل اتکایی از تجاوز جنسی و تجاوز جنسی به کودکان در خانواده وجود ندارد. اطلاعات بسیار ناقص و محلی و مقطعی است و هرگونه مداخله برای بهبود این وضع و کنترل تجاوز لازمهاش شناخت کامل و روشن از پدیده است. همینقدر میدانیم که دستکم بیش از ۸۰ درصد موارد تجاوز در ایران به دلایل مختلف گزارش نمیشوند. ادبیات معاصر ایران هم درباره این موضوع بسیار مهم یکسر سکوت کرده است.
تنها در سریال «افعی تهران» ساخته پیمان معادی به کودکآزاری آن هم از یک دید فرویدی پرداخته شده بود. اقبال این سریال خود نمایانگر نیاز مبرم جامعه به بیان آشکار و بیپرده موضوع تجاوزها و تعرضهای جنسی در خانواده و فراتر از آن است.
نظرها
نظری وجود ندارد.