آیا حمله ایران به اسرائیل اشتباهی فاحش بود؟ تحلیلگران چه میگویند؟
سناریوهای تحلیلگران درباره آینده روند تنش ایران و اسرائیل گوناگون است. برخی سناریوی جنگی تمام عیار و خطرناک در منطقه پیشبینی میکنند و برخی معتقدند میتوان ایران را منزوی کرد و در آینده در خاورمیانه صلح ایجاد کرد.
حمله اخیر ایران به اسرائیل نشان داد که تناوب حملههای ایران و اسرائیل شدت گرفته و نگرانیها درباره افزایش تنشها در سطح منطقهای را به اوج خود رسانده است.
سپاه پاسداران شامگاه ۱۰ مهر / یکم اکتبر در عملیات «وعده صادق دو» ۱۸۰ تا ۲۰۰ موشک به اسرائیل شلیک کرد. تاکنون کشته شدن یک شهروند فلسطینی در نتیجه این حمله تأیید شده است. ریاست جمهوری ایران هدف این حمله را حفظ صلح و امنیت در برابر تهدیدهای اسرائیل عنوان کرد.
اسرائیل که از حمایت ایالات متحده آمریکا برخوردار است، قول داده که به حمله موشکی گسترده ایران واکنش نشان دهد. از سوی دیگر، ایران هشدار داده است که هر گونه اقدام تلافیجویانه با واکنشی حتی شدیدتر مواجه خواهد شد.
در این میان، اسرائیل روز چهارشنبه ۱۱ مهر/ ۲ اکتبر حملات خود به لبنان را از سر گرفت و اعلام کرد که نیروهای بیشتری را برای عملیات زمینی که از روز سهشنبه آغاز شده بود، اعزام میکند.
حمله موشکی ایران اشتباه استراتژیکی دیگری بود
در تحلیلی که وبسایت خبری «بلومبرگ» ۱۱ مهر/ ۲ اکتبر منتشر کرد حمله اول اکتبر ایران به اسرائیل را اشتباهی فاحش خواند و آن را با حمله ایران در آوریل مقایسه کرد و آن را نیز یک اشتباه بزرگ استراتژیک دانست.
به گزارش این خبرگزاری پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، رهبران ایران در آوریل امیدوار بودند که بازدارندگی از دست رفته را بازیابی کنند. افسران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کشته شدند. هدف پاسخ تهران نشان دادن قدرت بود، بدون تحمیل تلفات که ممکن است اسرائیل را به تلافی قاطع بالقوه وادار کند.
پیام مورد نظر واضح بود «ما یک جنگ واقعی نمیخواهیم، اما اگر به یک جنگ رسید، ببینید چه میتوانیم بکنیم». و با این حال حمله به جای آن ضعف ایران را نمایان کرد. آن حمله به اسرائیل نشان داد که ایران یا توانایی یا تمایلی برای ضربه زدن سخت ندارد. اقدام تلافیجویانه اسرائیل پس از آن، حمله دقیقی که پدافند هوایی در نزدیکی یک سایت هستهای ایران را نابود کرد، هیچ شکی در مورد توانمندی یا قصد اسرائیل باقی نگذاشت.
از آن زمان به بعد، مقامات حاکمیت ایران در تهران مجبور بودند به این نگاه کنند که اسرائیل حزبالله را که قدرتمندترین دارایی در محور مقاومت آنها نامیده میشود، تنزل داده است. با کشته شدن یکی پس از دیگری فرماندهان حزبالله، یک ژنرال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهشدت مجروح شد و اسماعیل هنیه رهبر حماس نیز در تهران کشته شد. رهبران ایران در مورد مجازات صحبت کردند و سپس دست روی دست گذاشتند.
اما حمله انفجاری به مقر حزبالله در بیروت که به کشته شدن رهبر کاریزماتیک این گروه، حسن نصرالله، و یک ژنرال ارشد دیگر سپاه انجامید، بیش از این قابل چشمپوشی نبود. از این رو ایران حمله کرد تا قدرتنمایی کند.
ارتش اسرائیل اکنون میتواند معضل حادتری را بر رژیم ایران تحمیل کند. حمله موشکی بزرگتر اسرائیل زیرساختهای بیشتری را از بین ببرد و بسیار بیشتر از ماه آوریل در معرض دید عموم قرار بگیرد. تقلیل دادن هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیل بهعنوان اسباب بازی، آن طور که مقامات رژیم ایران در حمله قبل وانمود کردند کارساز نخواهد بود. خامنهای و ژنرالهایش باید تصمیم بگیرند که آیا هیچ کاری انجام ندهند، و اعتبار و قدرت بازدارندگی بیشتری را از دست بدهند، یا خطر یک جنگ بالقوه فاجعهآمیز را که حتی میتواند به آمریکا کشیده شود، با ضربه زدن به عقب به جان بخرند.
بحرانی با عواقب منطقهای و جهانی
اگرچه ایران از حمله اسرائیل به لبنان آسیب مستقیمی ندید، اما دومین فرد مهم در محور مقاومت منطقهای پس از علی خامنهای، رهبر ایران را حذف کرد. هاآرتص، روزنامه اسرائیلی در تحلیلی که چهارشنبه دوم اکتبر منتشر کرد نوشته است که شکی نیست که اسرائیل به حمله ایران با قدرت بسیار قوی پاسخ خواهد داد. به گزارش این روزنامه، دریادار دانیل هاگاری، سخنگوی نیروهای دفاعی اسرائیل گفت این حمله «عواقبی خواهد داشت». ایالات متحده که کمتر از پنج هفته تا انتخابات ریاست جمهوری فاصله دارد، بر خلاف میل خود احتمالاً به این رویارویی کشیده خواهد شد. این یک بحران منطقهای و جهانی است که ممکن است پیامدهای گستردهای برای امنیت اسرائیل و همچنین برای اقتصاد جهانی و جایگاه جهانی آمریکا داشته باشد. انتظار میرود تبادل آتش بین اسرائیل و ایران ادامه یابد، همان طور که با تهدید هیئت ایرانی در سازمان ملل مشخص شد.
در این شرایط، نبرد در غزه که تا اواسط سپتامبر بهعنوان جبهه اصلی شناخته میشد، اکنون در فهرست اولویتهای اسرائیل قرار گرفته است. این احتمالاً بخت دستیابی به توافق بر سر آزادی گروگانها را که مدتها در حالت تعلیق بود، تضعیف میکند. حتی پیش از حمله اول اکتبر ایران، ارتش اسرائیل نیروهای ذخیره را برای انجام وظیفه در شمال فراخوانده بود. اکنون، مطمئناً این فراخوان در بحبوحه یک بحران منطقهای و خطر تشدید بیشتر درگیریها در شماری از جبههها، حتی بزرگتر خواهد بود.
سرویس امنیتی «شین بت» این هفته بدون اینکه بسیاری از جزئیات را علنی کند، فاش کرد که چندین تلاش ایران برای ترور مقامات ارشد اسرائیل، چه در اسرائیل و چه در خارج از این کشور را فاش کرده است. ایران از عوامل اسرائیلی استفاده میکند که برخی از آنها بهصورت آنلاین با وعده پرداخت به خدمت گرفته شدهاند. به نظر میرسد منطقی است که فکر کنیم این تلاشهای ایران ادامه خواهد داشت.
تهدید فوری ایران تنها بر وابستگی اسرائیل به آمریکاییها تأکید میکند، همان آمریکاییهایی که بنیامین نتانیاهو با هر تصمیمی که در هفتههای اخیر گرفته، آنها را دیوانه کرده است. اسرائیل نه تنها برای هماهنگی دفاع هوایی، بلکه برای تداوم تأمین تسلیحات برای عملیات تهاجمی خود به ایالات متحده آمریکا وابسته است.
از نظر ایران تمام «خطوط قرمز» رد شده است
رز زیمت (Raz Zimmt)، محقق ارشد مؤسسه مطالعات امنیت ملی (INSS) اسرائیل و پژوهشگر در مرکز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه تل آویو، در شبکه اجتماعی ایکس در رابطه با با حمله اول اکتبر ایران نوشت: «تصمیمی که گرفته شد و نتایج آن را دیشب دیدیم، تصمیمی است که مستلزم ریسک قابل توجهی است، اما به نظر میرسد از نظر ایران همه "خط قرمزها" رد شده و شرایط غیرقابل تحمل شده است.» به گفته زیمت پرهیز از اقدام هم از سوی «پایگاه» جمهوری اسلامی و هم از سوی عناصر تضعیف شده محور مقاومت به منزله فروپاشی توان بازدارندگی ایران و تعهد این کشور به این محور و منافع اساسی امنیتی آن تلقی میشود.
زیمت همچنین نوشت که این احتمال وجود دارد که رهبری ایران، شاید به اشتباه، تخمین زده باشد که همچنان میتواند واکنش اسرائیل را در مورد آسیب احتمالی به زیرساختهای استراتژیک یا پایگاه هستهای از طریق ایالات متحده، که علاقهای به تشدید بیشتر تنشها ندارد، به جای جلوگیری مهار کند. همچنین تهران شاید برای همین بر این استدلال آشنا و در عین حال غیرمتقاعدکننده تکیه کرده است که حملهاش «محدود به اهداف نظامی و امنیتی» در اسرائیل است.
زیمت در ایکس نوشت:
از منظر تهران، یک سناریوی ممکن میتواند حمله اسرائیل به اهداف خاص نظامی و امنیتی باشد. من معتقدم که آنها همچنین برای یک جنگ فرسایشی محدود اما مداوم با اسرائیل از طریق حملات گاهبهگاه در طول زمان آماده هستند. دو سناریوی اصلی مخاطرهآمیز وجود دارد: حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای که میتواند به ایران مشروعیت دهد تا تسلیحات هستهای را فراهم کند. سناریوی بعدی این است که اسرائیل زیرساختهای استراتژیک ایران، به ویژه تأسیسات نفتی ایران را در خلیج فارس هدف قرار دهد که ممکن است واکنش تند ایران را برانگیزد و همزمان افزایش فشار بینالمللی بر اسرائیل را افزایش دهد.
زیمت در پایان این رشته توییت خود نوشت با گذشت زمان، حمله ایران میتواند پیامدهایی برای ثبات رژیم نیز داشته باشد.
مقابله، بازدارندگی و منزوی کردن تهران
در تحلیلی که یکم اکتبر در اندیشکده شورای آتلانتیک منتشر شد جاناتان پانیکوف، عضو شورای آتلانتیک توضیح میدهد که ایران از نظر داخلی در مورد سختی پاسخگویی به اسرائیل دچار دو دستگی شده است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و دیگر تندروها احتمالاً از واکنش تهاجمیتر برای بازگرداندن بازدارندگی و تقویت حزبالله دفاع میکنند. آنها تقریباً گروههایی هستند که برای حمله موشکی بالستیک امروز به اسرائیل فشار آوردند.
با این حال، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور اصلاحطلب ایران که در ماه ژوئیه روی کار آمد، از تشدید تنش اسرائیل به عنوان «تلهای» برای کشاندن تهران به جنگی گستردهتر که نمیتواند در آن پیروز شود، صحبت کرده است. پرهیز از درگیری مستقیم با اسرائیل برای تمایل ایران به ترمیم اقتصاد بیمار خود و کاهش تحریمهای غرب علیه آن بسیار مهم است.
اسرائیل ایران را در موقعیتی قرار داده که نمیتواند برنده شود. اگر به اسرائیل ضربه نزند، اعتبار خود را نزد نمایندگان خود از دست میدهد. با این حال، تشدید تنش میتواند به حملات تلافیجویانه اسرائیل به ایران و از جمله تأسیسات هستهای آن منجر شود.
فردریک کمپ (Frederick Kempe) نویسنده این گزارش تحلیلی معتقد است که باید بهصورت تدریجی و صبورانه با مسئله ایران مواجه شد. او مینویسد تنها از طریق رویکرد صبورانه و ثابت ایالات متحده و متحدانش برای مهار و مقابله با اتحاد جماهیر شوروی بود که اروپای غربی توانست مسکو را از نظر نظامی بازدارد و در نهایت جامعه صلح و رفاه خود را گسترش دهد. بیش از چهل سال تلاش برای رسیدن به پیروزی در جنگ سرد طول کشید.
به گفته کمپ، رویکرد کنونی نسبت به ایران باید از آن مدل الهام گرفته شود، مقابله، بازدارندگی و منزوی کردن تهران تا در طول زمان مردم ایران خواستار تغییر در مواجهه با جذابیت فزاینده موفقیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سطح وسیعتر در خاورمیانه شوند.
با وجود این کمپ مینویسد اعلام مرگ نصرالله به عنوان نقطه عطف به سوی این آینده است که شاید بهزودی فرا رسد. با این حال، کوته فکری است که این لحظه را فرصتی برای استفاده در مبارزه با جاهطلبیهای منطقهای ایران و دستیارانش ندانیم.
آنچه خطرات را بزرگتر میکند، زمینه جهانی افزایش آرمان مشترک ایران با روسیه، چین و کره شمالی است. آنها با هم به دنبال تضعیف نظم جهانی هستند که ایالات متحده و شرکای آن پس از جنگ جهانی دوم بهسختی ایجاد کردند. تحویلهای جدید موشکهای بالستیک کوتاهبرد ایران و عرضه مداوم پهپادهای مسلح به روسیه برای جنگ این کشور با اوکراین، بر خطرات جهانی در این زمینه تأکید دارد.
نظرها
رسا
برای بررسی و برآورد دو طرف درگیر در یک مخاصمه باید به چند پارامتر مهم توجه نمود ۱ وضعیت اقتصادی دو طرف دوم نیروی انسانی هر یک از دو طرف ۳ آمادگی نظامی لجستیک هر یک از طرفین ۴ حمایت منطقهای و جهانی هر یک از دوطرف در مورد مورد اقتصاد تحریم زده ایران نیازی به توضیح بیشتر نیست برای مورد دوم مثالی میزنم ایران در جنگ با عراق از نیروی انسانی قابل توجهی برخوردار بود و این نیرو به پشتوانه ذخیرههای نفتی به خوبی تقویت میشد امادرنبود فرمانده هان و نیروهای انسانی کار آزموده از به راه انداختن امواج انسانی با تحریک مداحانی امثال آهنگران استفاده میشددرحالیکه اسرائیل علیرغم جمعیت محدود دارای ارتش کارآزموده و مجرب میباشد اسرائیل حتی در صورت کم آوردن نیرو قصد استخدام مزدور از کشورهای آفریقایی دارد تجربه این چند ساله نشان داده که علی رغم فیلمهای رنگ و وارنگ که از انبارهای موشکی سپاه به نمایش در میآید اکثر قریب به اتفاق این موشکها آبگرمکنهای زنگ زده بیشتر نیستند حمله اخیر ۲۰۰ عدد از این نوع به خوبی مبین این ادعا میباشد این را مقایسه کنید با موشکهای بتن شکن اسرائیل که در عمق ۲۰ متری نفجر میشوند امروز دیگر نبردهای الکترونیک پیشرفته جایگزین خمپارهاندازهای حشد شعبی گردیده ۵ حمایت منطقهای که ظاهراً ایران از حمایت چین و روسیه و طالبان حشد شعبی و حزب الله و حماس ویمن برخوردار است روسیه که خود درگیر جنگ با اوکراین است و دست گدایی به سوی ایران دراز کرده چین هم که کاسب کاری بیش نیست و هیچ حرکتش قادر پیش بینی نمیباشد حال بقیه آنها هم که معلوم است ولی در مورد اسرائیل یاز به توضیح نمیباشد پس در بررسی جنگ ایران و اسرائیل این همه صغرا کبری چیدنهای رادیو زمانه از برای چیست نمیدانم