از بایگانی زمانه
نه به جنگ، همین حالا
شبیهسازیها از تقابل احتمالی، تنها به فاجعه انجامیدهاند
یادداشت پیش رو با مرور نتایج دو شبیهسازی جنگ موشکی ایران و اسرائیل در تلآویو و در تگزاس، نسبت به فاجعهی در کمین هشدار میدهد؛ فاجعهای که چه بسا با حملههای اتمی دربیامیزد.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بامداد یکشنبه ۲۶ فروردین به وقت تهران با بیش از ۳۰۰ پهپاد، موشک کروز و موشک بالستیک به اسرائیل حمله تلافیجویانه کرد. این حمله که در پاسخ به حمله موشکی اسرائیل به سرکنسولگری ایران در دمشق و کشتهشدن هفت عضو سپاه قدس صورت گرفت، خسارت جدی بر جای نگذاشت اما نمایش قدرت بیسابقهای بود و اسرائیل گفته به آن پاسخ خواهد داد.
مشخص نیست پاسخ اسرائیل چه کیفیتی داشته باشد و چه زمانی صورت گیرد. اما تهران به نوبهی خود تهدید کرده که به هر گونه حمله به خاکش بلافاصله و شدیدتر از پیش واکنش نشان میدهد.
تحلیلگران و مقامهای رسمی در جمهوری اسلامی، اسرائیل و ایالات متحده آمریکا میگویند هیچ یک از این سه خواهان جنگ نیستند.
اکثریت تحلیلگران بر این باورند که ایران علیرغم ظاهر گستردهی حملهاش، آن را به شکلی انجام داد که سنجیده باشد، کمترین تخریب را ایجاد کند و تنها نشان دهد که ایران توانایی هدایت یک عملیات پیچیدهی موشکی و پهپادی را دارد. برخی حتی حمله را صرفاْ نمایشی میدانند که اجرای آن از پیش با قدرتهای منطقهای و غربی هماهنگ شده بود.
اما هیچ چیز در فرآیندهای اجتماعی و سیاسی و طبیعی از عنصر «تصادف» برکنار نیست. درست وقتی که همهچیز مهندسیشده و حسابشده به نظر میآید، ورود امر تصادفی میتواند تمام پیشبینیها را بیمعنا کند.
تا به حال دستکم از دو شبیهسازی جنگ بین ایران و اسرائیل در همین ماههای اخیر، گزارشهایی منتشر شده است. اسرائیل و ایران به هر دو این شبیهسازیها با تمایل نداشتن به جنگ وارد شدند، خواهان نمایش قدرت برای «بازدارندگی» بودند، اما به جنگی منطقهای و ویرانگر و در یک مورد، هستهای وارد شدند. در یک شبیهسازی آمریکا در حملهی اسرائیل به تأسیسات هستهای و نظامی ایران مشارکت میکند و در دیگری، آمریکا پا پس میکشد، اما نتیجهی هر دو یک چیز است: فاجعه.
در هر دو مورد شبیهسازی، فانتزی و فریب اپوزیسیون راستگرای خارجنشین (از پهلویستها تا طیف علینژاد و ...) محقق میشود و به فاجعهای برای شهروندان عادی ایران میانجامد: این فانتزی و فریب که اگر اسرائیل به سایتهای نظامی و هستهای حمله کند، اتفاقی برای مردم ایران نخواهد افتاد.
شبیهسازی ژوئیه ۲۰۲۳ ــ تلآویو
روزنامهی اسرائیلی هاآرتص ژوئیهی گذشته در گزارشی به شبیهسازی انجامگرفتهی تقابل نظامی ایران و اسرائیل در تلآویو پرداخت. در این شبیهسازی رهبران سیاسی و نظامی سابق اسرائیل، ایالات متحده و شماری از کشورهای اروپایی حضور داشتند.
در این شبیهسازی، آنچه تنشها را به شدت افزایش میدهد، ترور سه دانشمند هستهای در تهران است. جمهوری اسلامی در برابر این ترورها با افزایش غنیسازی به ۹۰ درصد پاسخ میدهد. ایالات متحده بر اساس معیار پذیرفتهشده در دولت جو بایدن، غنیسازی ۹۰ درصدی را اقدامی در راستای ساختن سلاح اتمی تلقی میکند و به اسرائیل اجازهی حملهی مستقیم در خاک تهران علیه دو سایت هستهای را میدهد.
حملهی اسرائیل خسارت زیادی وارد میکند. موجی از دیپلماسی به راه میافتد تا از افزایش بیشتر تنشها جلوگیری کند. اما ایرانیها با پرتاب راکت و موشک از سوی حزبالله لبنان و شبهنظامیان شیعهی عراق و سوریه به اسرائیل، به اهداف اسرائیلی و آمریکایی حمله میکند و به اولتیماتوم ۲۴ ساعتهی واشنگتن برای توقف این اقدامات وقعی نمینهد.
از اینجا به بعد، تنها پنج روز طول میکشد که جنگی منطقهای بین اسرائیل با ایران و حزبالله و شبهنظامیان موسوم به محور مقاومت درمیگیرد. آمریکا به اسرائیل در هدف قراردادن سایتهای هستهای کمک میکند و با پاسخهای تهران به حملهها، خود را عمیقاً گرفتار جنگ در خاورمیانه مییابد.
نه تهران و حزبالله، نه ایالات متحده و اسرائیل، هیچیک از ابتدا خواهان جنگ تمامعیار نیستند اما به خاطر مارپیچ افزایش تنش و خشونت گرفتارش میشوند. هر کدام از طرفین تصور میکنند پاسخهای سنجیده و محدود به اقدام طرف مقابل نشان میدهند اما طرف مقابل پاسخ آنها را طور دیگری تفسیر میکند: پاسخی که باید آن را تلافی کرد. این تصوری است که هماکنون ایران و اسرائیل دارند: ضرورت تلافی، به صورت سنجیده! اما همانطور که یکی از سازماندهندگان شبیهسازی میگوید:
هیچ مکانیزم خوبی برای ارسال پیام از طریق نیروی نظامی وجود ندارد. پیامها بهشکل معوج و تحریفشده به طرف مقابل میرسند.
تمام تلاشهای جامعهی جهانی برای تنشزدایی شکست میخورد. نتیجهی نهایی این شبیهسازی، نه پیروزی برای ایران است و نه پیروزی برای اسرائیل. نتیجهی نهایی این است: تمام منطقه در شعلههای آتش فرو میخزد.
شبیهسازی نوامبر و دسامبر ۲۰۲۳ ــ آرلینگتون، تگزاس
بولتَن دانشمندان اتمی که امسال ساعت آخرالزمان را ۹۰ ثانیه تا نیمهشب قرار داد، در گزارشی به شبیهسازی جنگ ایران و اسرائیل در «مرکز آموزش سیاستگذاری منع گسترش سلاحهای هستهای» میپردازد.
در این شبیهسازی که در پنج جلسه در نوامبر و دسامبر گذشته رخ داد، ۳۵ تن از جمله جمهوریخواهان و دموکراتهای شاغل در کنگره، مقامهای قوه مجریه آمریکا، پژوهشگران سرشناس دانشگاهی و متخصصان امنیت ملی و مسائل خاورمیانه در اندیشکدهها شرکت داشتند.
شبیهسازی مربوط به وضعیتی فرضی در ۲۰۲۷ است. ایران در حال نصب کلاهکهای اتمی بر موشکهای دوربرد است و اسرائیل به سراغ ایالات متحده میرود تا به او در هدف قرار دادن تأسیسات هستهای و پایگاههای نظامی ایران یاری برساند. واشنگتن که نمیخواهد وارد جنگ بزرگی با ایران شود، از مشارکت مستقیم در حمله خودداری میکند و به اسرائیل موشکهای هایپرسونیک پیشرفتهاش را میدهد.
اسرائیل با موشکهای آمریکایی به تأسیسات هستهای و موشکی ایران حمله میکند و بلافاصله با تلافیجویی جمهوری اسلامی از طریق حملهی موشکی ویرانگر حزبالله و حوثیها مواجه میشود. شمار کشتههای این حمله دستکم به اندازهی حملهی هفتم اکتبر حماس است. اسرائیل به نوبهی خود علیه این شبهنظامیان دست به حمله میزند و دو هزار عرب را میکشد.
حالا که سیستمهای پدافند هوایی اسرائیل در مواجهه با حزبالله و حوثیها تضعیف شدهاند و به حد کافی مجهز نیستند، جمهوری اسلامی مستقیماً به ساختمانهای وزارت دفاع اسرائیل در تلآویو و تأسیسات اتمی این کشور حمله میبرد و غیرنظامیان بیشتری کشته میشوند. همزمان جمهوری اسلامی از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) خارج میشود. این نشانهی حرکت ایران به سمت استفاده از تسلیحات اتمی است.
حملهی قبلی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران نتوانسته مانع نصب کلاهکهای اتمی بر موشکهای ایران شود. اسرائیل این اطلاعات را به واشنگتن ارائه میدهد و خواهان حمله مشترک دو کشور به ایران است. آمریکا بار دیگر دست رد بر سینهی اسرائیل میزند و تنها میگوید به کمک به این کشور ادامه خواهد داد و از اسرائیل میخواهد تا حملهها و افزایش تنش را متوقف کند، پیش از آنکه تقابل دو طرف به تقابل اتمی بینجامد.
نخستوزیر اسرائیل که میبیند حمله با موشکهای متعارف به سایتهای هستهای ایران تأثیری نداشته، چاره را در استفاده از سلاح هستهای میبیند؛ اما اینبار هم قرار است «حمله سنجیده و محاسبهشده» برای بازدارندگی رخ دهد. اسرائیل سلاحی اتمی را به صورت نمایشی در صحرایی در ایران منفجر میکند که کشتاری صورت نگیرد و همزمان با سلاحهای متعارف به تأسیسات هستهای و موشکی ایران حمله میبرد و از حملهی سایبری علیه تأسیسات مخابرات نظامی غافل نمیماند. به علاوه، اسرائیل در همین حین از طریق راههای ارتباطی غیررسمی و باواسطه به تهران پیام میفرستد که حملهها را متوقف کند. تهران نمیپذیرد.
این بار اسرائیل که منزوی شده و حمایت آمریکا را هم ندارد، با ۵۰ سلاح هستهای به ۲۵ هدف نظامی ایران حمله میکند ــ از جمله به سایتهای پدافند هوایی با حضور سربازان روس. هدف فلجکردن نیروهای تهاجمی ایران و نیز تسهیل براندازی و سقوط رژیم در ایران است. این هدفها متحقق نمیشوند چون ایران بلافاصله حملهی اتمی خودش علیه یک پایگاه هوایی اسرائیل با حضور سربازان آمریکایی را انجام میدهد.
هرچند شبیهسازی اینجا به پایان میرسد، مشخص است که مبارزهجوییهای ایران و اسرائیل برای به اصطلاح بازدارندگی و با تصور اینکه طرف مقابل از حملهی متقابل بعدی منصرف خواهد شد، به فاجعهای بزرگ میانجامد و حتی میتواند روسیه و ایالات متحده را هم به داخل خود بکشاند.
چند واقعیت خطرناک در مورد وضعیت فعلی
یک.
خروج از انپیتی یکی از پاسخهای ایران به حملههای اسرائیل در شبیهسازی دوم بود. هماکنون، پس از حملهی متقابل ایران به اسرائیل و تهدید اسرائیل به حملهی متقابل بعدی، امکان اتفاق مشابهی وجود دارد. زمزمهی خروج از انپیتی در صورت حملهی اسرائیل به ایران مطرح شده. احمد راستینه هفشجانی، نماینده شهرکرد در مجلس شورای اسلامی، در این باره گفت: «در صورت پاسخ رژیم صهیونیستی، خروج از پیمان NPT را در دستور کار مجلس قرار میدهیم.» نصرتالله تاجیک، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی هم در ستونی برای روزنامهی اعتماد نوشت: «ايران اكنون نياز به يك ديپلماسی چندوجهی مسيرهای يك تا سه دارد تا بتواند اين سطح تنش را مديريت كند. الان نيز بايد سريعا اعلام كند اگر شورای امنيت در بیعملی سابق و در يك برخورد دوگانه ايران را محكوم كند از انپیتی خارج و زمانی به آن باز خواهد گشت كه خاورميانه تحت رژيم منطقهی عاری از سلاحهای هستهای قرار گيرد.» در وبسایت حکومتی «کردپرس» هم صلاحالدین خدیو، کارشناس حامی حکومت چنین نوشته است:
اهرم سوم تهران که احتمالا در پیغام و پسغامهای چند روز اخیر به گوش طرفهای غربی رسانده شده شاید تهدیدی از این قبیل باشد: در صورت حملەی گستردەی اسرائیل و آمریکا به داخل ایران، تهران از انپیتی خارج و سریعا به سمت ساخت نخستین سلاح اتمیاش خواهد رفت.
دو.
جنگ همین حالا به جنگی منطقهای با حضور و مشارکت کم و بیش ۱۶ کشور بدل شده است. جمهوری اسلامی در پاسخ نظامیاش به اسرائیل از خاک عراق و سوریه و لبنان و یمن نیز برای پرتاب موشک و پهپاد ــ هرچند به میزان اندک و به شیوهای نمایشی ــ به اسرائیل بهره برد. در آن سو نیز به گزارش «اینترسپت»، ایالات متحده برای ردگیری و انهدام پهپادها و موشکهای ایران از پایگاههای نظامی و پدافندیاش از دستکم هشت کشور از جمله عراق و کویت و امارات و قطر و عربستان و اردن جنگنده بلند کرد یا موشک شلیک کرد. بریتانیا و فرانسه هم در این عملیات رهگیری و انهدام کمک کردند.
سه.
تهدید به استفاده از سلاح اتمی و سلاحهای مرگبار از هر دو سو شنیده میشود. برای نمونه، معاون رئیس پارلمان اسرائیل در توئیتی پس از حملهی ایران نوشت که اگر ایالات متحده توان ارسال مهمات به اسرائیل در تقابل احتمالی با ایران را نداشته باشد، اسرائیل از همهی سلاحهای در دسترساش استفاده خواهد کرد ــ اشارهای تلویحی به استفاده از سلاح هستهای. در سوی دیگر، ابوالفضل عمویی، سخنگوی کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در واکنش به احتمال حملهی متقابل اسرائیل گفته است:
آماده استفاده از سلاحهایی هستیم که قبلاً استفاده نکردهایم.
اگر جمهوری اسلامی در جریان مارپیچ افزایش تنشها دست به حملهی گسترده علیه اسرائیل با هماهنگی متحدانش در شبکه گروههای موسوم به «محور مقاومت» بزند، امکان استفادهی اسرائیل از سلاح اتمی وجود دارد.
اسکات ریتر، افسر اطلاعاتی سابق نیروی دریایی آمریکا و نماینده و بازرس سازمان ملل در بخش سلاحهای کشتار جمعی از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۸ (و البته یک مجرم جنسی) بزرگترین نگرانی از حملههای متقابل ایران و اسرائیل را چنین صورتبندی میکند:
اگر اسرائیل به دنبال جنگ عمومیتیافته با ایران باشد، شکست خواهد خورد و میداند شکست میخورد چون در سالهای اخیر با ایالات متحده به شبیهسازی جنگ پرداخته و نتیجهی نهایی برای اسرائیل چندان خوب نبوده. بنابراین اسرائیل در این وضعیت با خطر وجودی روبهرو خواهد بود و گزینهی شمشون مطرح خواهد شد و اسرائیل دست به حمله اتمی میزند.
«گزینهی شمشون» نام دکترین دفاع نهایی اسرائیل با استفاده از سلاح اتمی است. پیش از این هم در مواقعی مقامهای اسرائیل درباره استفاده از این گزینه حرف زده بودند. بر اساس دکترین گزینهی شمشون، اگر کشوری به اسرائیل حمله کند و خسارت و ویرانی جدی به بار آورد، اسرائیل به گزینهی استفاده از سلاح هستهای پناه خواهد برد. این یعنی هزاران هزار کشتهی غیرنظامی در ایران و هر جای دیگری که هدف سلاح اتمی قرار بگیرد، و دههها پیامدهای ناشی از مواد رادیواکتیو برجایمانده از انفجار اتمی.
اسرائیل پس از حملهی هفتم اکتبر، به قول بولتن دانشمندان اتمی، عملی بیسابقه انجام داده و به داشتن سلاحهای هستهای علناً اشاره کرده و حتی تهدید به استفاده از آنها کرده است. ایران هم محدودیتهای برنامهی هستهای را برداشته و دست به حملههای جسورانه در پاکستان و اسرائیل زده است. بنابراین، موقعیت موقعیت وحشتناکی است. افزایش تنشها میتوانند جنگی ویرانگر را آغاز کنند که هیچکس پایان و پیامدهایش را نمیتواند پیشبینی کند.
همهی اینها بدون درنظر گرفتن تأثیر جنگ بر فضای داخلی ایران است. جمهوری اسلامی به خوبی میداند که در فضایی جنگی میتواند با امنیتی کردن هر چه بیشتر ساحت اجتماعی، جنبشها و اعتراضها را راحتتر خاموش کند و به بهانهی «امنیت ملی» به تشدید بیش از پیش سرکوب و زندانی کردن و اعدام مخالفاناش بپردازد و بدین ترتیب مبارزهی طبقاتی مردمان ایران علیه صاحبان قدرت و سرمایه در جمهوری اسلامی و مبارزهی کوئیر/فمینیستی علیه پدرسالاری و آپارتاید جنسیتی را با موانع هر چه بیشتر مواجه کند ــ شاهدش هم اینکه چندین ساعت پیش از حمله به اسرائیل، پلیس حجاب را با خشونت به خیابانها بازگرداند تا جنگ داخلیاش علیه زنان ایرانی را پیش ببرد.
پس بیایید از پهلویستها، علینژادیها و هر نیروی اپوزیسیون دیگری که خواهان حملهی اسرائیل به ایران است دوری کنیم. حتی اگر به شما بگویند حملهی اسرائیل محدود و علیه هدفهای نظامی و هستهای خواهد بود، به شبیهسازیهای خود آمریکاییها و اسرائیلیها از حمله با چنین نیتی نگاه کنید و ببینید که نتیجهی حمله جز فاجعهای بزرگ نخواهد بود.
نظرها
رسا
یکی دو روز پس از ترور نصرالله رسانههای ایران مطلبی منتشر کردند مبنی بر اینکه خامنهای نماینده خود نیلفروشان را به لبنان فرستاده تا از نصرالله بخواهد هرچه سریعتر لبنان را ترک کند مطلب به همین جا ختم گردید و نصرالله و نیل فروشان در حمله اسرائیل معدوم شدند وتمام رسانهها به سادگی از پیگیری این مطلب گذاشتند که چرا شیخ حسن دست رد بر سینه نیل فروشان و در واقع خامنهای زد آنچه که مسلم است امکان بازگشت و بهتر است و بگویم فرار قویترین مرد لبنان به ایران درهرشرایطی به سادگی وجود داشت همانطور که بسیاری از سرداران سپاه در لبنان و سوریه در اوج درگیریها فرار را بر قرار ترجیح دادند اما چرا نصرالله به ایران نیامد چون شیخ حسن احتمالااطلاعاتی در مورد ترور حنیه در ایران داشت که او را از آمدن به ایران بر حذر میداشت اصلاً وقتی نیل فروشان از برگشتن شیخ حسن ناامید شد چرا خودش علی رغم احساس خطر شدید در لبنان به ایران بازنگشت شایدمیخواست وحزب الله نگذاشت اینها همه مسائلی است که از چشم رسانههای تیزبین! ایران و غرب به دور ماند و یا چشم خود را بر آنها بستند حال که ذهن من بیسواد مشغول این مسئله شده است از رادیو زمانه که انتظار هیچ پاسخی طبق معمول ندارم ولی از خوانندگان فهیم این رادیو امید راهنمایی دارم با تشکر
حمزه
نظری در مورد جنگ در غزه و لبنان ندارید؟