ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

سالگرد هفت اکتبر

هفت دفاع از شیوه جنگ اسرائیل در نوار غزه و اگر «کودک‌کشی» ملاک باشد، پاسخ چیست؟

دیدگاه

رامتین شهرزاد در این دیدگاه هفت استدلال را در دفاع از شیوه جنگ اسرائیل مطرح می‌کند و سپس با ملاک «کودک‌کشی» و وضعیت کودکان چه اسرائیلی و چه فلسطینی و چه لبنانی، شیوه جنگ اسرائیل را نقد کرده و به این استدلال‌ها پاسخ می‌دهد.

دیدگاه

هشدار: این مطلب خشونت‌های جنگ، بخصوص علیه کودکان را مطرح می‌کند. با احتیاط این دیدگاه را بخوانید.

یک‌ سال پیش در هفت اکتبر، نیروهای نظامی حماس و گروه‌های شبه‌نظامی نزدیک به آن از دیوار حائل نوار غزه رد شدند و یکی از جنایت‌های بزرگ این قرن شکل گرفت. ساعاتی بعد در ۹ اکتبر، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل «دستور محاصره کامل نوار غزه» را صادر کرد و به رسانه‌ها گفت:

دستور محاصره کامل نوار غزه را صادر کردم. دیگر برق نخواهد بود، غذا نخواهد بود، سوخت نخواهد بود، همه‌چیز مسدود شده است... ما با حیواناتی انسان‌نما می‌جنگیم و بر همین مبنا اقدام خواهیم کرد.

همان روز ویدیویی از نوار غزه را تماشا کردم که در تاریکی محض، بمب‌ها بر مناطق شمالی این منطقه فرود می‌آمدند. مابین صدای انفجارها و نور آن‌ها بر ساختمان‌ها خاموش، صدای جیغ، از جمله جیغ زنان و کودکان را می‌شنیدم. جهان‌شان خاموش شده بود و در گذر شب، بمباران می‌شدند. صدایشان یک سال پس از هفت اکتبر، در پس ذهنم همچنان جیغ می‌کشد. در فاصله این یک سال، فقط در نوار غزه، دست‌کم ۱۶۵۰۰ کودک کشته شدند - البته این آمار شامل کودکانی است که مستقیم در جنگ به قتل رسیده‌اند و شامل آمار مرگ کودکان بر اثر بیماری‌ها، گرسنگی یا نبود امکانات بهداشتی مانند توالت نمی‌شود.

یک ماه پس از هفت اکتبر نائومی کلاین، روزنامه‌نگار، متفکر و نویسنده کانادایی که اصالتی یهودی دارد برای گاردین نوشت: «در غزه و اسرائیل، طرف کودک را در مقابل اسلحه بگیر» و در ابتدای دیدگاهش یادآور شد هفت اکتبر را همراه دوستی گذرانده که سوگوار قتل عزیزانش بوده بوده است. چند ساعت بعد، کلاین تلاش کرده بود تا قتل یک دوست و دو کودکش را برای فرزندهای خودش و دوستش توضیح دهد و تلاش کرد طوری صحبت کند تا «قلب جوان آنها لبریز نفرت و هراس از مردمانی که این جنایت را مرتکب نشده بودند، نشود». کلاین درنهایت، در پایان دیدگاهش پس از معرفی «جنگ بر پایه نفرت» پرسید: «خب چگونه با این ایدئولوژی خشن مقابله کنیم؟» و پاسخ داد:

چه‌چیزی می‌تواند قدرت این ایدئولوژی را کاهش دهد، مقداری از سوخت آن بکاهد؟ پاسخ همدردی راستین است؛ انسان‌گرایی‌ای که مردم را در تمامی خطوط قومی و مذهبی متحد هم کند. همراه با مخالفت شدید با تمامی اشکال نفرت بر پایه هویت، از جمله یهودی‌ستیزی. چپ جهانی ریشه در ارزش‌هایی دارد که هر مرتبه، در مواجه اسلحه طرف کودک را می‌گیرد، فرقی نمی‌کند اسلحه به چه کسی تعلق دارد و کودک کیست.

کلاین یادآور می‌شود که ارزش انسانی را باید مقدم بر عکس‌العمل سریع گذاشت. باید مکث کرد پیش از آنکه بر مبنای نفرت، خشم یا هراس دست به عمل زد. این کلام کلاین ساختار ارزش درونی‌ام برای درک جنگ اسرائیل و فلسطین شد. در نتیجه وقتی به هر صحنه این جنگ نگاه می‌کنم، خواه هفت اکتبر یا پس از آن باشد، در نظر می‌گیرم که آسیب‌پذیرترین انسان حاضر در صحنه کیست و چه برخوردی با او شده است. آسیب‌پذیرترین‌ها برایم نخست کودکان، سپس سالمندان، معلولان و زنان هستند. برای همین برای تفکر به جنگ در هرکجای جهان که باشد، اول از همه «کودک‌کشی» را مبنای ذهنی‌ام گذاشته‌ام و در این دیدگاه هم با همین مبنا می‌نویسم.

در یک سال اخیر در رسانه‌های غرب، گفت‌وگو و تحلیل جنگ اسرائیل بتدریج بدل به مسابقه جیغ‌کشی شده است. افراد در میان صحبت همدیگر می‌پرند، صدایشان را بلندتر می‌کنند، نمی‌خواهند صدای طرف مقابل را بشنوند، می‌خواهند فقط اصول و درک آنها از واقعیت مشترک ما، شنیده شود. شبیه به همین را در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی می‌بینم. اگر از دفاع حق حیات بنویسی، یا طرفدار «حماس و جمهوری اسلامی» هستی یا طرف «اسرائیل و کشورهای غربی» هستی و در نتیجه نظرت ارزش توجه ندارد.

البته انسان هوشمند می‌تواند با استفاده از تفکر انتقادی (crititcal thinking) این فضای خشن را کنار بزند تا بتوان فکر کرد و حتی اخلاق و ارزش‌های انسانی را هم در نظر گرفت. در یک هفته مانده به سالگرد هفت اکتبر، مطلب‌های گوناگونی در دفاع از شیوه جنگ اسرائیل در فلسطین، سپس در یمن و لبنان، حالا در آستانه استفاده از آن در ایران خواندم. از خلال آن‌چه خواندم هفت دلیل اصلی وقایعی که شاهد آن بوده ایم را اینجا می‌نویسم و بیایید با هم به آن‌ها فکر کنیم.

یک. می‌گویند اسرائیل به «حمله بر مبنای نسل‌کشی» حماس پاسخ می‌دهد اما هفت اکتبر چگونه می‌تواند توجیه کودک‌کشی باشد؟

مکرراً در پاسخ به انتقادها به شیوه جنگ اسرائیل با فلسطینی‌ها، پاسخ این است که شما جنایت‌های حماس در هفت اکتبر را نادیده گرفته‌اید و توجه نمی‌کنید که در مدارک مختلف، مانند اساس‌نامه حماس یا حزب‌الله لبنان، نابودی اسرائیل ذکر شده است و اسپانسر آن‌ها، جمهوری اسلامی و به‌شکلی مشخص علی خامنه‌ای، رهبر این حکومت مکرر از نابودی اسرائیل صحبت کرده‌ است.

آن هم بدون توجه به این‌که جنگ یهودی‌تبارها و فلسطینی‌های مسلمان، در یک سال پیش شروع نشده و دهه‌ها امتداد داشته است. یک‌سال پیش، درک ذهنی‌ام از تاریخ این جنگ‌ها ناقص و بیشتر وابسته به پروپاگاندای جمهوری اسلامی بود. برای همین در ماه‌های نخست جنگ، متمرکز برکتاب‌خوانی در این زمینه شدم و برای زمانه «چهار کتاب برای درک اسرائیل و فلسطین یا چرا باید برای مقابله با سانسور حکومتی کتاب بخوانیم» را نوشتم.

اگر می‌خواهید با تاریخ این جنگ بیشتر آشنا بشوید، نسخه ترجمه‌شده -رایگان برای ایران و افغانستان- «جنگ صد ساله با فلسطین» را بخوانید که نشر نوگام با ترجمه اشکان بحرانی و اجازه نویسنده و ناشر، رشید خالدی در ماه‌های اخیر در بریتانیا منتشر کرده است. این کتاب در یک سال اخیر، در دیگر زبان‌ها از جمله انگلیسی جزو پرفروش‌هایی است که به جواب همین سوال پاسخ می‌دهد که تاریخچه جنگ اسرائیل و فلسطین چیست.

ولی یک پاسخ هم مطرح شده است: هفت اکتبر چگونه می‌تواند توجیه جنایت‌هایی شبیه به هولوکاست – کشتار اقلیت‌ها متمرکز بر یهودی‌ها اما شامل مخالفان سیاسی، اقلیت‌های قومیتی و افراد همجنس‌گرا در آلمان نازی و سرزمین‌های اشغال شده آن در گذر جنگ جهانی دوم – باشد که بر مردم فلسطین اجرا می‌شوند؟ چگونه هفت اکتبر می‌تواند توجیه مرگ بیش از ۱۶ هزار کودک باشد؟ چگونه هفت اکتبر می‌تواند گرسنگی اجباری، عدم دسترسی به دارو و درمان، نبود آب سالم و توالت، یا عدم دسترسی به تحصیل صدها هزار کودک ساکن در نوار غزه را توجیه کند؟

دو. نسل‌کشی یعنی تلاش برای نابودی یک گروه مشخص، ولی هدف اسرائیل فقط حماس و آزادی گروگان‌ها است؛ پس چرا این‌همه کودک کشته شده‌اند؟

از واژه «نسل‌کشی» مکرر در واکنش به جنگ اسرائیل در نوار غزه استفاده می‌شود، از جمله گزارشگرهای سازمان ملل، همین‌طور دیوان بین‌اللملی دادگستری در شهر لاهه در کشور هلند، از این کلمه استفاده کرده‌اند. اسرائیل و طرفداران آن این اتهام را رد می‌کنند و می‌گویند: اول «حماس تروریست» در هفت اکتبر بر مبنای «نسل‌کشی» عمل کرده و دوم این‌که هدف ما حماس است، نه «یک گروه خاصی» که در قوانین بین‌اللملی آمده است.

در دسامبر ۱۹۴۸ میلادی و در پاسخ به جنایت‌های جنگ جهانی دوم، بخصوص هولوکاست، «کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت کشتار گروهی [یا نسل‌کشی]» (Convention on the Prevention and Punishment of the Crime of Genocide) در سازمان ملل نوشته شده و اجرای آن از ‍۱۲ ژانویه ۱۹۵۱ در کشورهای عضو این کنوانسیون شروع شد.

ترجمه ماده دو این کنوانسیون برابر متن وب‌سایت سازمان ملل در ایران می‌گوید:

در قرارداد فعلی مفهوم کلمه (ژنوسید) یکی از اعمال مشروحه ذیل است که به نیت نابودی تمام یا گروه ملی و قومی و نژادی و یا مذهبی ارتکاب گردد. از این قرار: ۱. قتل اعضاء آن گروه. ۲. صدمه شدید نسبت به سلامت جسمی و یا روحی افراد آن گروه. ۳. قراردادن عمدی گروه در معرض وضعیات زندگانی نامناسبی که منتهی بزوال قوای جسمی‌کلی یا جزئی آن بشود. ۴. اقداماتی که به منظور جلوگیری از توالد و تناسل آن گروه صورت گیرد. ۵. انتقال اجباری اطفال آن گروه به گروه دیگر.

نظر نهایی با دادگاه‌های بین‌المللی است که درنهایت بگویند چه کسی در چه زمانی جنایت جنگی متمرکز بر نسل‌کشی انجام داده یا نداده است، اما سوال اینجا این است: کودک‌کشی گسترده، گرسنگی اجباری، قطع عضو کودکان زخمی از بمباران و بدون داروهای آرام‌بخش، هراس دائمی کودکان از جنگ بی‌وقفه، چگونه می‌تواند در شیوه جنگ اسرائیل توجیه شود، اگر هدف این جنگ فقط نابودی حماس و آزادی گروگان‌هاست، اگر هدف حماس است، چرا به‌طور گسترده‌ای این کودکان اند که رنج می‌کشند، بیمار می‌شوند، گرسنگی را تحمل می‌کنند و مکرراً می‌میرند؟

سه. تقصیر حماس است که از مردم به‌عنوان «سپر انسانی» استفاده می‌کند؛ پس چرا کودک‌کشی با مدیریت هوش مصنوعی را در این جنگ تست و اجرا کرده‌اند؟

اسرائیل مکرر گفته است تقصیر حماس است که مکان‌های نظامی‌اش را در نزدیکی اماکن شلوغ عمومی ساخته است، در زیر بیمارستان‌ها دفتر عملیات قرار داده و نظامی‌های اسرائیل مجبور به گذر از «سپر انسانی» برای رسیدن به این «تروریست‌ها» هستند.

اول اکتبر سال جاری، وقتی موشک‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرمان خامنه‌ای روانه خاک اسرائیل شدند، یک ویدیوی زنده از شبکه سی‌ان‌ان در شبکه‌های اجتماعی طنین انداخت. یکی از اهداف این موشک‌باران‌ها، دفتر مرکزی «موساد، سازمان اطلاعات و عملیات ویژه خارج از اسرائیل» بود. خبرنگار سی‌ان‌ان همزمان انفجارها یادآور شد که دفتر اصلی موساد در شمال شهر تل‌آویو در «یک محله شلوغ» قرار دارد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

بعد از انتشار این ویدیو، برخی در شبکه‌های اجتماعی پرسیدند: خب مگر بقیه کشورها اداره‌های نظامی‌شان را جایی به جز محله‌های شلوغ می‌سازند؟

ولی توجیه محله شلوغ را اگر کنار بگذارید، سوال دیگری پیش کشیده می‌شود:‌ اگر هدف اسرائیل کودک‌کشی نیست، چرا از بمب‌های بشدت مخرب، سلاح‌های غیرقانونی مانند بمب‌های خوشه‌ای، یا هوش مصنوعی برای جنگ استفاده می‌کند؟

از ابتدای جنگ اسرائیل در نوار غزه پس از هفت اکتبر، گزارش‌های مختلفی از استفاده هوش مصنوعی در این جنگ مطرح شد، از جمله از سوی سربازان اسرائیلی که در صحنه نبرد حاضر هستند. رسانه بریتانیایی گاردین در گزارش «ماشین با خونسردی انجامش می‌دهد: اسرائیل با کمک هوش مصنوعی ۳۷ هزار هدف حماس را شناسایی کرد» می‌گوید که در نخستین هفته‌ها و ماه‌های جنگ، مقام‌های نظامی این کشور به هوش مصنوعی اجازه داده‌اند تا با شناسایی افراد، محل‌های بمباران را مشخص کند و بدین‌ شکل، تعداد گسترده‌ای از افراد متهم به ارتباط یا هواداری از حماس کشته یا زخمی شده‌اند.

هوش مصنوعی هنوز مانند یک نوزاد است. در زمان کنونی به کودکی‌اش نرسیده چه برسد به اینکه بالغ شده باشد، بتواند با کمک ابزارهای چهره‌خوانی، افراد را بدرستی و بدون اشتباه شناسایی کند و درنهایت خود تصمیم بگیرد تا یک پهپاد یا موشک به کدام نقطه شلیک کند ولی اسرائیل از این نوزاد به همین شکل استفاده می‌کند.

نام ابزار اصلی ارتش اسرائیل، سامانه لوندر (lavender یا اسطوخودوس) است و یکی از نظامی‌هایی که از این سامانه استفاده کرده به گاردین گفت هر روز چندین مرتبه «حدودا ۲۰ ثانیه» وقت می‌گذارد تا تصمیم هوش مصنوعی را تایید کند. او می‌گوید:

اینجا همه، از جمله خودم افرادی را در ۷ اکتبر از دست دادیم. ماشین با خونسردی انجامش می‌دهد و این، کار را ساده می‌کند.

مجله اسرائیلی و فلسطینی «+۹۷۲» در گزارش پژوهشی خود در آوریل امسال با تیتر «لاوندر: هوش مصنوعی ماشینی بمباران اسرائیل در غزه را هدایت می‌کند» نوشت «واحد اطلاعاتی ۸۲۰۰ اسرائیل» از هوش مصنوعی مشابه شیوه‌ای که گاردین هم نوشت، استفاده می‌کند. نتیجه این شده که حتی افراد دون‌پایه حماس به هدف بمباران تبدیل شده‌اند، حتی اگر ماشین به اشتباه آنان را شناسایی کرده باشد یا ماشین به اشتباه آنان را عضو یا هوادار حماس تشخیص داده باشد. حتی اگر آنان با دیگر افراد، از جمله سالمندان، کودکان و زنان احاطه شده باشند.

چهار. حماس می‌خواهد کودک‌کشی باشد تا جهان اسرائیل را سرزنش کند؛ خب چرا به مردم اجازه خروج نمی‌دهید؟

اسرائیل و طرفدارانش می‌گویند حماس می‌خواهد کودک‌کشی مکرر صورت بگیرد تا جهان اسرائیل را سرزنش کند و دوباره «سپر انسانی» را مطرح می‌کنند. یک سوال در اینجا مطرح است: «خب چرا به مردم عادی اجازه خروج از نوار غزه را نمی‌دهید؟»

از ابتدای جنگ هفت اکتبر تا به امروز، طرفداران اسرائیل می‌گویند کافی است مصر مرزهایش را باز کند و مردم عادی می‌توانند از جنگ فرار کنند و در صحرای سینا سکنی بگیرند. در مقابل، برخی می‌گویند مصر مرزهایش را باز نمی‌کند، چون نگران است اگر مردم عادی – صحبت از دو میلیون نفر است – از نوار غزه خارج شوند، اسرائیل مانند دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ میلادی تاکنون، به آوارگان فلسطینی اجازه بازگشت ندهد.

با وجود تمامی این گمانه‌زنی‌ها، وقتی تانک‌ها و بولدوزرهای ارتش اسرائیل در بخش فلسطینی نوار غزه به زیرساخت‌های مرزبانی با مصر رسیدند، این زیرساخت‌ها را ویران کردند. بعد از آن این سوال مطرح است که کنترل مرزهای نوار غزه الان با کیست؟

ارتش و دولت اسرائیل در واکنش به اعتراض‌ها به بی‌پناهی مردم عادی در نوار غزه، «منطقه‌های امن»‌ را معرفی کردند. حتی بودجه اسرائیلی مشخص شد، چادر و امکانات اولیه خریداری شد و در نوار غزه، اردوگاه‌های آوارگان درست شدند. ارتش هم مکرر اعلام کرد کدام منطقه باید تخلیه شود و ساکنان آن به کجا می‌توانند بروند تا آنها بتوانند با نیروهای حماس بدون خونریزی گسترده مردم عادی بجنگند.

با وجود این، «منطقه‌های امن» معرفی شده هم در یک سال اخیر عامدانه بمباران شده‌اند. منتقدان می‌گویند اسرائیل می‌تواند یک منطقه امن در صحراهای جنوب اسرائیل، احیاء کند تا مردم عادی بتوانند در آن سکنی گزینند تا جنگ اسرائیل متمرکز حماس باشد. چنین تصمیمی اجرا نشده است و در دولت اسرائیل کسی به آن علاقه‌ای نشان نمی‌دهد.  

پنج. استفاده از عبارت نسل‌کشی خطرناک است چون به گسترش یهودی‌ستیزی در جهان منجر می‌شود؛ قبول، اما چرا اسرائیل را از مردم یهودی جدا در نظر نمی‌گیرید؟ چرا فلسطینی‌ها را جدا از حماس نمی‌بینید؟ چرا مردم ایران را مجزا از جمهوری اسلامی خیال نمی‌کنید؟

از کانادا و آمریکا تا کشورهای اروپایی، تهدید مکان‌های مذهبی یهودیان بیشتر از پیش شده است؛ نشانه‌ای از گسترش یهودی‌ستیزی در جهان غرب که البته از هفت اکتبر شروع نشده است. آلمان نازی هم آن را خلق نکرد و تنها آن را گسترش داد. در تاریخ، قرن‌هاست که یهودی‌ها مانند افغانستانی‌تبارهای ایران، سر هر سوءمدیریت و اشتباه حکومتی انگ می‌خورند.

این واقعیت وجود دارد که چه یهودی و چه مسلمان، یا افرادی که شبیه به ذهنیت افراط‌گرایان از قومیت و مذهب افراد باشند، در معرض آزارهای بیشتری قرار گرفته‌اند. با این‌وجود یک ایراد در اینجا می‌بینم: اسرائیل با یهودی‌بودن یکی در نظر گرفته می‌شود در حالی که مانند نائومی کلاین، یهودیان به‌خصوص در آمریکای شمالی به‌طور گسترده علیه شیوه و حتی خود موضوع جنگ اسرائیل با فلسطین اعتراض کرده و می‌کنند. مثال آن را می‌توان در بازداشت‌های دسته‌جمعی یهودیان بخصوص در شهر نیویورک آمریکا در یک سال گذشته یافت.

به‌طور مشابه با آن، به‌خصوص در رسانه‌‌های جریان رسمی، مردم عادی فلسطین با حماس یکی گرفته می‌شوند؛ همان‌طور که هم‌اکنون مردم لبنان – حتی اگر مسلمان نباشند – با حزب‌الله لبنان در حمله‌های اسرائیل به این کشور یکی در نظر گرفته می‌شوند. مانند آن، این سوال مطرح است که چرا جمهوری اسلامی با مردم ایران یکی گرفته می‌شود؟

ما به عنوان انسان هوشمند باید بتوانیم مردم را از حکومت مجزا در نظر بگیریم.

شش. خودشان انتخاب کردند و حالا نتیجه‌اش را می‌بینند، همچنین دفاع از حماس یعنی دفاع از تروریسم؛ ولی اگر اسرائیل «تنها دموکراسی لیبرال آزاد خاورمیانه» است، چگونه استبداد طرف مقابل می‌تواند توجیه کودک‌کشی باشد؟

زمانی که صحبت از حکومت اسرائیل در رسانه‌های جریان اصلی غرب مطرح باشد، این کشور به‌عنوان «تنها دموکراسی لیبرال آزاد خاورمیانه» معرفی می‌شود. در مقابل، وقتی صحبت از مردم عادی نوار غزه می‌شود، مدافعان اسرائیل می‌گویند خودشان حماس را انتخاب کردند، حالا نتیجه‌اش را شاهد هستند. ولی اگر اسرائیل دموکراسی است، یعنی مردم حقوق بشر دارند، پس حماس در نوار غزه و دولت خودگردان فلسطین در کرانه باختری دموکراتیک نیستند، درست؟

انتخابات در نوار غزه ۱۹ سال است که برگزار نشده. پارلمان مشترک نوار غزه و کرانه باختری در انتخابات ۲۰۰۶ میلادی شکل گرفت ولی به دلایل مختلف، از جمله امتداد جنگ‌های اسرائیل و حملات مذهبی‌های افراطی در کرانه باختری، انتخابات دیگر برگزار نشد. آخرین باری که برای برگزاری انتخابات در مناطق خودگردان فلسطینی تلاش شد، ۲۰۲۱ میلادی بود که سرانجام هم ممکن نشد.

عدم برگزاری انتخابات، در کنار شیوه سنتی احزاب سیاسی فلسطینی، به مردسالاری اجازه داده است تا به استبداد دست یابد. رهبران فلسطینی مانند محمود عباس مانند خمینی یا خامنه‌ای، اغلب تا مرگ در قدرت باقی می‌مانند. در گذر سال‌های امتداد قدرت آنان، آنها رابطه بیشتری با جمهوری اسلامی گرفته‌اند و حتی متهم به همکاری با رژیم استبدادی ایران در سرکوب اعتراضات مردمی کشور هستند.

تمام این‌ها را کنار هم بگذاری این سوال شکل می‌گیرد که چگونه استبداد در حماس یا حزب‌الله لبنان می‌تواند توجیه کودک‌کشی باشد؟ همان‌طور که کودک‌کشی جمهوری اسلامی به‌خصوص در سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» هیچ توجیه‌ای ندارد، چه زندانی‌های فلسطینی‌تبار کودک که برخی حتی ۱۰ سالشان هم نیست، چه کودک‌کشی به‌ویژه در گذر یک سال اخیر، چه در اسرائیل باشد و چه در فلسطین یا لبنان، هیچ توجیه‌ای ندارد.

هفت. اسرائیل قبل از بمباران به مردم هشدار می‌دهد و مخالف کشتار مردم عادی است؛ پس چرا در نوار غزه غذا نایاب است اما کمک‌های جهانی بیرون مرز تلنبار شده‌اند؟

طرفداران اسرائیل می‌گویند ارتش این کشور «متمدن» است، پیش از حمله‌هایش به مردم عادی هشدار می‌دهد. مثلا به آنها اس‌ام‌اس می‌فرستد یا بهشان تلفن می‌زند تا از اهداف نظامی خارج شوند. به‌عنوان مثال، هم‌اکنون که بمباران‌های لبنان شدت گرفته است، یک سخنگوی ارتش اسرائیل به زبان عربی توییت می‌نویسد و چند دقیقه قبل از رسیدن موشک‌ها یا جنگنده‌های این کشور از مردم عادی می‌خواهد محل انفجارها را ترک کنند.

بسیار خوب.

البته اگر توجه کنیم که دولت اسرائیل از ۹ اکتبر امکاناتی مانند برق یا دسترسی به تلفن همراه را در نوار غزه قطع کرده است. در یک سال جنگ در نوار غزه از هفت اکتبر تاکنون هم زیرساخت‌های این سرزمین، از جمله جاده‌ها عمدتا ویران گشته‌اند. همه هم در لحظه در توییتر در حال خبرخوانی ۲۴ ساعته نیستند تا توییت‌های سخنگوی ارتش اسرائیل را بخوانند. اگر هم مطلع شوند، در چند دقیقه، با شوک اینکه الان خانه‌ام ویران می‌گردد، چگونه می‌توان خارج شد، به یاد داشت چه همراهت باشد، و اصلا چه امکانی برای دور شدن وجود دارد؟

همزمان تصویرهای دیگری را هم باید مد نظر گرفت. خبرنگارانی که به‌طور وسیعی کشته شدند و رسانه‌هایی که اجازه نیافتند کارمندهایشان را به داخل نوار غزه بفرستند. سازمان‌های بین‌المللی که در تمامی جنگ‌ها با نمادهای مشخص می‌آیند و کمک‌رسانی می‌کنند، هم بعضاً هدف قرار گرفته شده و کارمندهایشان کشته شدند. با این فرض و اتهام که کارمندان سازمان‌ ملل با حماس همکاری کرده‌اند، عمده برنامه‌های بین‌المللی کمک‌رسانی در نوار غزه محو شدند.

کمک‌های جهانی گسترده روانه نوار غزه می‌شوند ولی این به‌معنای ورود آنها به این منطقه جنگی نیست و گفته می‌شود غذای کافی برای تقریبا تمامی جمعیت غزه در خارج آن تلنبار شده است.

اگر کامیون‌های کمک‌رسانی بتوانند از مرز رد بشوند، باز هم ممکن است بمباران شوند یا در معرض آوارگانی قرار بگیرند که هیچ‌چیزی برایشان نمانده است و باید سر غذایی که محدود وارد می‌شود، با همدیگر بجنگند. بخشی از کودکانی که می‌روند تا غذا از این کامیون‌ها بگیرند، کودک هستند، در عکس‌ها و ویدیوها که نگاه می‌کنی، قدشان بعضاً به یک متر هم نرسیده است.

تصویر کودک‌کشی و کودک‌آزاری را در صحبت‌های پرستاران و پزشکانی می‌توان یافت که بخصوص از آمریکا به نوار غزه رفتند.

دوم اکتبر امسال و تنها چند روز مانده به سالگرد هفت اکتبر، ۹۹ پزشک، جراح، پرستار و مامای داوطلب آمریکایی که در مجموع معادل ۲۵۴ هفته در نوار غزه کمک کرده‌اند، در نامه‌ای سرگشاده خطاب به جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا و کاملا هریس، معاون اول او ۱۵ مرتبه از کودکان نام بردند و خواستار آتش‌بس سریع در منطقه‌های جنگی شدند. یک جراح در این نامه گفت:

هرگز در این مقیاس عظیم، چنین جراحات گسترده‌ای را با این وضعیت نبود منابع ندیده بودم. بمب‌های ما [ساخت آمریکا] هزاران زن و کودک را می‌کشند. بدن تکه‌پاره آنها نمادی [مجسمه‌ای] از خشونت است.

نویسندگان این نامه سرگشاده گفتند «همه در غزه مریض، مجروح شده‌اند یا هر دو وضعیت را دارند. این شامل نیروهای بین‌المللی کمک‌رسانی، تمامی داوطلبان بین‌اللملی، و احتمالا تمامی گروگان‌های اسرائیلی است: هر مرد، زن و کودک». آنها گفتند تک به تک‌شان در نوار غزه بشدت وزن کم کرده‌اند و شاهد سوءتغذیه گسترده، بخصوص در میان کودکان بودند. یک ماما نوشت:

هر روز شاهد مرگ نوزادی بودم. همه سالم بدنیا آمدند. مادرانشان از سوءتغذیه آن‌قدر رنج می‌برند که نمی‌توانند به آن‌ها شیر بدهند و ما غذای نوازد یا آب سالم برای تغذیه آنها نداریم، نوزادان گرسنگی می‌کشند.

نویسندگان نامه هشدار دادند در ماه‌های پیش رو، با رسیدن زمستان و آمدن سرما، کودکان بسیار بیشتری خواهند مرد.

از همین نویسنده بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.