دیدگاه
میگویند: این جنگ تکلیفِ مملکت را معلوم خواهد کرد!
جویا آروین − کسانی که از حمله اسرائیل دفاع میکنند، چه استدلالی دارند؟ استدلالشان تا چه حد صادق است؟ آرزوی جنگ و ویرانی از کجا سرچشمه گرفته است؟
«جنگ هم که نمی شود تا تکلیف دنیا معلوم بشود»؛ این نظری است که صادق هدایت حدود نود سال پیش خیلی گذرا در یکی از نامههایش به مجتبی مینوی ابراز میکند.1 نگرشی تکاندهنده در پساپشت چنان نظری هست: اینکه جنگ تکلیفروشنکن و سامانبخش و سرنوشتساز است.
جالب است که همین نگرش این روزها هم، در زمانهای بسیار دورتر از زمانهی هدایت و در دنیایی سراپا متفاوت با دنیای هدایت، بازتولید و ترویج میشود. نهفقط در میان مردم کوچه و خیابان، بلکه نیز در میان دانشآموختگان و فرهیختگان گاهی کسانی مییابیم که امید دارند جنگی دربگیرد که مملکت را از این بیسامانی درآورد و از بن و پایه سامان بخشد. رسانههای برونمرزی نیز گاهی همین نگرش را بازتاب میدهند؛ بحث میکنند که اسرائیل خوب است کجاها را بزند!
جنگخواهی و امیدبستن به بیگانگان
منطقی پیچیده در پس این گونه جنگخواهی نهفته است و اینکه قدرتی خارجی باید بیاید و ما را از شر حاکمانمان نجات دهد، نشانگریهای مهمی دربارهی وضعیت ما دارد. مهمتر از همه اینکه بسیاری از مردم در برابر حاکمیت احساس ناتوانی میکنند؛ احساس میکنند نمیتوانند دادشان را از حاکمانشان بستانند و در نتیجه چشم به راه قدرتی هستند که از بیرون برای نجاتشان فرستاده شود. این حسِ فریادرس نداشتن را حکمرانیِ بد در طول زمان در مردم ایجاد کرده است.
افزون بر این، جمهوری اسلامی خودش ناخواسته از راه تاریخسازیِ ایدئولوژیک این آموزه را که میتوان به کمک بیگانگان امید بست در ذهن مردم پرورش داده است. دربارهی حملهی عربها به ایران از دیرباز یک برداشت این بوده که مردم ایران در برابر حملهی عربها مقاومت نکردند چراکه از ستمِ فرمانروایانشان به تنگ آمده بودند. اینکه آیا این برداشت درست بوده یا نه در اینجا مهم نیست.
جمهوری اسلامی در دوران حاکمیت خود چنین نظری را پر و بال داده و تبلیغ کرده و تاریخ را طوری روایت کرده که انگار مردم ایران با آغوش کاملاً باز اسلام را پذیرفتند. در حقیقت، حاکمیت این کار را برای مشروعیتبخشی به باور اسلامیاش انجام داده است. اما اینک چنین تاریخسازیهایی راه را بر گفتمانی بیگانهدوست علیه ستمِ خودِ حکومت باز کرده است: اسرائیل و حامیانش هرچند بد باشند ما را از ستم جمهوری اسلامی خواهند رهانید!
استدلالها در دفاع از جنگ
استدلال در دفاع از جنگافروزیِ اسرائیل در برههی کنونی از جمله بر مقدمههای زیر استوار است:
۱) حکومت جمهوری اسلامی سرمنشأ همهی مشکلات ایرانیان است؛
۲) مردم ایران خودشان قدرتی در مقابل حکومت ندارند و درنتیجه به کمک بیرونی نیاز دارند؛
۳) اگر قدرت جمهوری اسلامی در منطقه افزایش یابد، قدرتش بر مردم نیز افزایش خواهد یافت و برعکس، اگر قدرت جمهوری اسلامی در منطقه کاهش یابد قدرتش بر مردم نیز کاهش خواهد یافت؛
۴) اسرائیل فقط با حکومت ایران کار دارد و به مردم ایران آسیب نخواهد زد.
مدافعانِ جنگافروزیِ اسرائیل این روزها از این چهار مقدمه نتیجه میگیرند که حملهی اسرائیل نهتنها به نیروهای نیابتیِ جمهوری اسلامی بلکه به خود ایران نیز به نفع مردم ایران است!
بگذارید این مقدمهها را بهاجمال بررسی کنیم. به نظر نگارنده، میتوان با مقدمههای اول و دوم و سوم همدلی کرد. جمهوری اسلامی کشور را در وضعی واپسرونده و کاهنده گذاشته است، طوری که هیچ بوی بهبودی از اوضاع شنیده نمیشود. آمریکاستیزی و اسرائیلستیزی که با نظام گره خورده است چیزی جز یک ایدئولوژی کور و بیبرنامه نیست و این را اکنون حتا خیلی از مدافعانِ سابق این سیاستها نیز دریافتهاند. همچنین، قدرتگیریِ جمهوری اسلامی در منطقه بیشک قدرتش در سرکوب مردم را نیز افزایش میدهد.
اما از اینهمه نمیتوان نتیجه گرفت که جنگافروزیِ اسرائیل به نفع مردم ایران است. پیش از هرچیز مقدمهی سوم یک گزارهی شرطی است و از صدقش نمیتوان نتیجه گرفت که جنگافروزیِ اسرائیل ضرورتاً قدرت حکومت ایران را کاهش خواهد داد. برعکس، محتمل است که حکومت از این جنگافروزی بهرهجویی کند برای تقویت خود و چیرگیِ بیشتر بر مردم ایران.
افزون بر این، به نظر میرسد مقدمهی چهارم چیزی بیش از یک سادهسازی یا سادهانگاری نباشد. نگارنده به یاد میآورد که اصطلاح «نقطهزن» از زمان ترامپ در ایران به گفتوشنیدهای مردم دربارهی جنگ راه یافت. این باور رواج یافت که جنگندههای پیشرفته قرار است با دقت بالا فقط بیت رهبری و سران نظام را نشانه بروند! بسیاری از مردم وقتی چنان حملهی نقطهزن و دقیقی را تصور و تخیل میکردند در خلسهی رهایی فرو میرفتند.
این روزها هم باز بسیاری در چنان خلسهی رهایی فرو میروند. بنیامین نتانیاهو نیز در پیامی مستقیم به مردم ایران حساب مردم را از جمهوری اسلامی جدا میکند و در صحبتش با ایرانیان صمیمیت و همدلی دارد در حد و اندازهای که هیچگاه از مقام عظمای ولایت ندیدهایم!
اما حتا اگر اسرائیل را چنان دلسوزِ مردم ایران بپنداریم و آن را، در عین حال، در جنگافروزی چنان دقیق بدانیم، بیشک میدانیم که در این سو جمهوری اسلامی هیچ دلسوزی برای مردم ایران ندارد و هر چیزی را برای حفظ نظام فدا خواهد کرد. جمهوری اسلامی از هیچ کاری در دفاع از موجودیتش دریغ نخواهد کرد و بیگمان جنگ و ویرانی را هرچه بیشتر به کل کشور و جامعه گسترش خواهد داد. گذشته از این، اکنون واقعیتها در غزه و لبنان معنای واقعیِ جنگافزارهای نقطهزن را پیش چشمان ما گذاشته است.
پانویس
1 نامههای صادق هدایت، گردآورنده: محمد بهارلو. نشر اوجا. چاپ اول: تابستان ۱۳۷۴.
نظرها
عمو پسر رسول الله
اون روح الله خمینی رو هم در آمریکا باطل کنید .
رسا
جناب آرمین بحث خود را در مخالفت با جنگ در چهار مقدمه تقسیم میکند جالب اینجاست که خودش با سه مقدمه اول همدلی هم مینماید مشکل آقای آرمین اینست که پشت سکه را نمیبیند و یا نمیخواهد ببیند که پایان دادن به جنگ ایران اسرائیل حکومت ایران را از مهلکهای که ۴۵ سال برای خودش ساخته موقتاً نجات میدهد و منتظر مینشیند تا مردم انقلاب کنند آقای آرمین مردم به جان آمده در طول این سالیان منتظر دستور من و شما برای انقلاب نماندهاند افسوس که با دشمن به غایت بیرحم از یک طرف و حامیان جهانی قدرتمند آن از طرف دیگر و اپوزیسیون نادان و بعضاً خائن روبرو بودهاند آ قای آرمین با مسخره خواندن موشکهای نقطه زن نمیبیند در عملیات چند سال اخیر اسرائیل بر علیه جمهوری اسلامی چند ایرانی کشته شدهاند در ترور حنیه و حسن نصرالله و دیگر سران حماس و حزب الله و اقدامات خرابکاری در تاسیسات اتمی ایران و کارشناسان سازمان اتمی ایران چند ایرانی کشته شدند و اصلاً آیا نیاز به موشک نقطه زن هست یا نه آقای آرمین نمیگوید که این ۴۰ هزار نفر بیگناه بیشتر به خاطر سپر انسانی قرار دادن جنایتکاران حماس و حزب الله کشته شدند سران حماس و حزب الله به برکت دلارهای بی حد و حصر که از طرف حکومت اسلامی به دستشان رسیده بود هواداران جان بر کفی برای خود خریده بودند اینها علی رغم هشدارهای اسرائیل از همراهی با سران حماس سرپیچی نمیکردند این بود که آمار کشتهها بالا رفت مهمتر از این سپر انسانی قرار دادن مردم بیگناه در بیمارستانها و مدارس آمار کشتهها را بالا برد ولی در ایران موضوع اینطور نخواهد بود مقامات رده بالای ایرانی حتی در شرایط عادی هم سالهاست که از دید مردم پنهان بودهاند آنها نمیتوانند مردم را سپر انسانی قرار دهند مردمی که تمام مصیبتهایشان را از چشم آنها میبینند و قبل از رسیدن موشکهای اسرائیل آنها را تکه تکه میکنند و این است دستاورد انقلابی که اسرائیل برای مردم ایران به همراه میآورد راستی یادم رفت چرا آقای آرمین این ۴۰ هزار کشته اسرائیل را مقایسه نمیکند با ۳۰۰ هزار کشته جنگ ایران و عراق و اعدامهای بیرحمانه دسترنج آقای خمینی *** که حال با پایان دادن به جنگ ایران و اسرائیل میخواهد حکومت اسلامی را از زیر ضرب خارج کند