پژوهشگران شنوا و زبان اشاره: مسئلهی اخلاق در مطالعههای زبانشناسی اشاره
زبان اشاره، زبانی که با حرکتهای دست، حالتهای چهره و احساسات بیان میشود. اما وقتی پژوهشگران شنوا به مطالعه این زبان میپردازند، چه اتفاقی میافتد؟ آیا آنها به اندازه کافی به جامعه ناشنوایان احترام میگذارند؟ در این سخنرانی، دکتر اردوان گیتی، پژوهشگر ناشنوا و زبانشناس کالج اوهلون و دانشگاه فرشتگان از تجربههای شخصی خود میگوید و راهکارهایی ارائه میدهد تا پژوهشهای زبان اشاره اخلاقمحور و احترامآمیز باشند. دنیای زبان اشاره را از نگاهی جدید کشف کنیم.
سلام به همه. خوشحال هستم که همهی شما را اینجا میبینم. مخصوصاً چون این سمپوزیوم به زبانهای متفاوتی برگزار میشود که بهنظرم بسیار مهم است. مخصوصاً که زبان اشاره را هم دربرمیگیرد. چون اغلب کنفرانسها به زبان گفتاری برگزار میشوند، و دربارهی زبانهای گفتاری مختلف دنیا صحبت میکنند. اما هیچگاه دربارهی زبان اشاره به آن میزان صحبتی نشده است. من فکر میکنم که این کنفرانس فرصت خوبی است، چون هم دربارهی زبانهای مختلف است و هم زبان اشاره را دربرمیگیرد. چرا که زبان اشارهی ایران هم جزو زبانهای ایران بهحساب میآید.
موضوعی که من برای ارائه انتخاب کردهام پژوهش بر زبان اشاره است، و این که ملاحظات اخلاقی مطالعات زبان اشاره چگونه باید باشد. برخی از افراد شنوا هستند که علاقه دارند دربارهی زبان اشاره تحقیق کنند. این موضوع بسیار حساس و پیچیده است. چرا؟ اجازه دهید پیش از آن اشاره کنم که من قبل از اینکه زبانشناس شوم، تجربهها و مشاهدات بسیاری در اینباره داشتهام. اما بعد که زبانشناس شدم و پژوهش انجام دادم، دو زاویهی دید متفاوت به این مسئله پیدا کردم. هر دوی این زاویهی دید را برای شما توضیح خواهم داد.
من برای انتخاب این موضوع دو دلیل داشتم. یکی اینکه در گذشته، تکنولوژی نبود، اینترنت، اینستاگرم و فیسبوک نبود، و زبان اشاره دیده نمیشد. میدانید که زبان اشاره در جامعهی ناشنوایان استفاده میشود. اما عموم افراد جامعه دربارهی آن اطلاعی نداشتند. حالا که زمانه تغییر کرده است و اینترنت و اینستاگرم و فیسبوک و فضای مجازی وجود دارد، فیلمهای زبان اشاره منتشر میشود. ناشنوایان اشاره میکنند و شنوایان آنها را میبینند و امروزه پژوهشگران به زبان اشاره علاقه پیدا کردهاند.
دلیل دیگر که چرا این موضوع حساس است؟ اصولاً زبانشناسان وقتی بر زبان گفتاری تحقیق میکنند، صدا را ضبط میکنند؛ فیلم نمیگیرند، صدای فرد را ضبط میکنند یا متنهای او را میگیرند. معمولاً صورت یا ویژگیهای شخصی فرد در دادههای اولیه نیست. دادهها یا از جنس متن است یا صدای ضبطشده. درنتیجه حساسیت موضوع کمتر است. اما برای پژوهش بر زبان ناشنوایان، فیلم گرفته میشود. چون از زبان اشاره باید فیلم گرفته شود. مثلاً حالا که من دارم اشاره میکنم، شما چطور میتوانید صورت من را از اشاره حذف کنید؟ اشاره با صورت من سر و کار دارد. دستور زبان اشاره هم با دست و هم با صورت، هم ابرو، هم حالت دهان سر و کار دارد. این دستور زبان اشاره است. بنابراین مجبوریم که فیلم بگیریم، بدین معنی که فرد دیده میشود و مشخص میشود که او کیست. بههمین دلیل حساسیت موضوع بیشتر است.
به همین دلایل بود که من این موضوع را انتخاب کردم. اما پیش از آنکه دربارهی موضوع توضیحی بدهم، گمان میکنم مهم است که شما مرا بشناسید. من خودم ناشنوا هستم. در خانوادهای ناشنوا بودهام، پدر و مادرم ناشنوا بودهاند و خواهرم ناشنواست. زبان مادری من زبان اشارهی ایرانی است که آن را اشارانی میخوانیم. دربارهاش مقالهای نوشتهایم و با مشورت با خانم دکتر سیاوشی به این نتیجه رسیدیم که اشارانی را پیشنهاد کنیم و حالا از این اسم استفاده میکنیم. من از کودکی در مدرسهی ناشنوایان بزرگ شدهام و با ناشنوایان همکلاس بودهام. بعد از مدرسه در جامعهی ناشنوایان بودهام و هر روز از زبان اشاره استفاده میکردهام. هنوز هم از این زبان استفاده میکنم. درست است که در آمریکا زندگی میکنم، اما هنوز با جامعهی ناشنوای ایران در ارتباط هستم و از زبان اشارانی استفاده میکنم.
من دو تجربه از قبل و بعد از سال ۱۳۹۲ دارم. در گذشته پژوهشگران زیادی به مدرسههای باغچهبان میآمدند. باغچهبان در مناطق مختلفی مدرسه داشت و من در مدرسهی شمارهی سه درس میخواندم. بسیاری از دانشجوها که در رشتههای آموزش کودکان استثنایی یا روانشناسی تحصیل میکردند، به مدرسهی ما میآمدند تا ناشنوایان را ببینند و دربارهی ناشنوایان تحقیق کنند. اغلب دنبال آن بودند که ببینند توانایی داریم یا نه، یا مشکل ذهنی داریم یا نه. کسانی که برای تحقیق میآمدند هیچگونه رضایتنامهای از ما نمیگرفتند. فقط میآمدند از ما پرسشهایی میکردند، اطلاعاتی میگرفتند و میرفتند. اهدافشان اصلاً مشخص نبود. اصلاً از پدران و مادران دانشآموزان اجازه نمیگرفتند و به آنها نمیگفتند که دانشجو هستند و میخواهند روی فرزندان آنها تحقیق کنند. هیچ! میآمدند و میرفتند. بهراحتی در مدرسه رفتوآمد میکردند و تحقیق میکردند و اصلاً مشخص نبود که چه هدفی دارند. ما بچهها اطلاعی نداشتیم.
بههمین شیوه، به مؤسسههای ناشنوایان میرفتند و از افراد فیلم میگرفتند. هیچ توضیحی نمیدادند که فیلم برای چه است و با آن چه میخواهند بکنند. هیچ اطلاعاتی نمیدادند. میآمدند فیلمها را میگرفتند و میرفتند.
احترام باید دوطرفه باشد. اگر به پژوهشگر سودی برسد، باید به ناشنوا هم سودی برسد. آخر اینکه، برابری و عدالت باید رعایت شود و پژوهشگر فقط به خودش فکر نکند. مشکلی که در جامعهی ناشنوایان بود، تا حدی شبیه به مشکل بومیان آمریکا است. زبان گفتاری بومیان آمریکایی با زبان انگلیسی فرق میکند. بسیاری از زبانشناسان میرفتهاند میان آنها و تحقیق میکردهاند. بومیان هم مانند جامعهی ناشنوایان اعتراض کردهاند.
قبل از سال ۱۳۹۲، یک بار یک پژوهشگر زبانشناسی برای کار پژوهشیاش پیش من آمد و گفت میخواهد دربارهی موضوعی تحقیق کند. به خانهی ما آمد و فهرستی از کلمات فارسی داشت و از من خواست آنها را اشاره کنم. من به کلمات نگاهی انداختم و برای او اشارهشان کردم. پرسید که میتواند از من فیلم یا عکس بگیرد یا نه. من موافقت کردم که فیلم یا عکس بگیرد. نمیدانستم که چه اتفاقی دارد میافتد. برای من هیچ توضیحی نداد. عکس سال ۲۰۱۱ را در فایل پاورپوینت میبینید؟ من در آن عکس اشاره کرده بودم. آن اتفاق قبل از سال ۹۲ افتاد. پژوهشگر آن روز رفت و زمان گذشت. من بعد از مدتها یادم افتاد که پیگیری نکردهام که آن پژوهشگر چه کرده است و هدفش چه بوده است. میخواستم ارتباطی برقرار کنم و ببینم میشود که مقاله را به من بدهد. میخواستم بدانم که چطور شده است. متوجه شدم که او مقاله را نوشته است، اما هیچوقت آن را به من نداده است. بعد از چند سال، کسی مقالهای دربارهی زبان اشاره پیدا کرده بود و از من پرسید که آن را خواندهام یا نه. گفتم نه و آن را برای من فرستاد تا بخوانم و نظرم را بگویم. وقتی مقاله را فرستاد، دیدم که عکس من در آن مقاله است. اطلاعاتم اشتباه درج شده بود. توضیحاتم اشتباه منتقل شده بود. پسزمینهی عکس را میبینید که در خانه هستم و لباسم مناسب نیست و آن عکس در مقاله منتشر شده بود. پدر و مادر من اصلاً راضی نبودند و مشخص نبود که هدفش چه بوده است.
انگار که نقش ما مثل سیاهیلشکر بود. فقط بازیگری بودیم برای آن پژوهشگر. از آنها میپرسیدم که هدفشان چیست یا برای چه به این حوزه علاقهمند شدهاند. بسیاری از آنها میگفتند که آمدهاند به ناشنوایان کمک کنند یا آمدهاند که ناشنوایان را نجات دهند یا زبان اشاره خیلی باحال و جالب است. یا آمده بودند روی موضوع کار کنند چون روی موضوع کار نشده بود، بیشتر برای معروفشدن، چون موضوع جدیدی بود.
بعداً که در سال ۱۳۹۲ به آمریکا رفتم، میخواستم ببینم تحقیقات زبانشناختی در آمریکا چگونه است. در دانشگاه گلودت، دانشکدهی زبانشناسی، از من پرسیدند آیا علاقهای دارم که در پژوهشی دربارهی زبان اشارهی ایرانی شرکت کنم. گفتم که بله دوست دارم. گمان کردم شبیه همان تجربهای خواهد بود که قبلاً در ایران داشتم. ولی به من گفتند اول بگذار هدف را برایت توضیح بدهیم. رضایتنامه را امضا کنی. هروقت که خواستی میتوانی همکاریات را قطع کنی. تمام اطلاعات پژوهش را برای من توضیح دادند و گفتند بعداً مقاله چاپ خواهد شد و عکس تو در مقاله خواهد بود. از اول تا آخرش را کامل برای من توضیح دادند.
از اول تا آخر تحقیق را برای من توضیح میدادند. بعد با من جلسه میگذاشتند و میگفتند: "ما میخواهیم از تو فیلم بگیریم. چنین شرایطی دارد. این اشارهها به نظر تو درست است یا نه؟" بهصورت کامل، مرحلهبهمرحله، با هم همکاری میکردیم. وقتی که این همکاری تمام شد، سال ۲۰۱۶ این مقاله چاپ شد. بعد من با خودم فکر کردم و دیدم که چقدر فرق داشت، تجارب قبلی من، قبل از سال ۱۳۹۲، با تجارب بعد از آن. این دو دسته از تجربهها خیلی با هم فرق داشت. متوجه شدم که در ایران مشکلاتی درباره این موضوع وجود دارد.
من فکر کردم که حالا که بهعنوان دانشجوی زبانشناسی وارد دانشگاه شدهام، حالت اخلاقی این نوع پژوهش چیست. چند مقالهی مختلف بود و این بخش را از یکی از آن مقالات برداشتهام [اشاره به متنی دارد که در اسلاید نوشته شده است]. معمولاً همه فکر میکنند که اخلاقیات مثل قوانین است و باید اجرا شود. ولی اینگونه نیست. اخلاقیات چیزی درونی است و از وجدان خود ما میآید، اینکه چطور مراقب افراد باشیم. البته که ما همه آدم هستیم و ایراداتی داریم. ولی باید اخلاقیات را رعایت کنیم. باید بدانیم که چطور مواظب جامعهی ناشنوا باشیم و از چه راهی برویم که آنها ناراحت نشوند. این وظیفه وظیفهی انسانی ماست و به قوانین ربطی ندارد. برخی فکر میکنند که اخلاقیات یعنی درست و غلط و به رنگهای سیاه و سفید میماند. اما اینطور نیست. اخلاقیات طیفی خاکستری است.
خب حالا من دربارهی سه پژوهش صحبت خواهم کرد. پژوهشگران متوجه شدهاند که پژوهشگرانی وجود دارند که طی پژوهشهایشان باعث میشوند که ناشنوایان آزرده شوند، چون تحقیقاتشان را انجام میدهند و اطلاعات را میگیرند و میروند. در سال ۲۰۱۵، در آفریقا، کنیا، تحقیقی انجام شد و متوجه شدند که پژوهشگران زیادی آمدهاند پژوهش کردهاند و اطلاعاتی از ناشنوایان کنیا گرفتهاند و رفتهاند و دیگر هیچ ارتباطی با آن جامعه نداشتهاند.
در ۲۰۰۹ گروهی تحقیقی کردند که در آن در پی آن بودند که چطور باید به جامعهی ناشنوایان احترام بگذاریم. احترام باید دوطرفه باشد. اگر به پژوهشگر سودی برسد، باید به ناشنوا هم سودی برسد. آخر اینکه، برابری و عدالت باید رعایت شود و پژوهشگر فقط به خودش فکر نکند.
این مشکلی که در جامعهی ناشنوایان بود، تا حدی شبیه به مشکل بومیان آمریکا است. زبان گفتاری بومیان آمریکایی با زبان انگلیسی فرق میکند. بسیاری از زبانشناسان میرفتهاند میان آنها و تحقیق میکردهاند. بومیان هم مانند جامعهی ناشنوایان اعتراض کردهاند.
در طی چندین سال تحقیقات، متوجه شدم که پژوهشگران چقدر سوءاستفاده کردهاند و ناشنوایان را آزرده کردهاند. متوجه شدم که سه اصل را باید رعایت کنم. درکنار جامعهی ناشنوا، برای جامعهی ناشنوا، و همراه جامعهی ناشنوا باشم. اینکه من به تنهایی باید پژوهشم را دنبال کنم، کار درستی نیست؛ باید در کنار جامعهی ناشنوا و همراه آنها باشم. شش پیشنهاد را اینجا میبینید [با اشاره به اسلاید]. شما میتوانید این شش اصل را بخوانید. من چون وقت کمی دارم، آنها را توضیح نمیدهم.
[اصل یک: قدرت کار در دست جامعهی زبان اشاره باشد.
اصل دو: ارزشهای جامعهی زبانی در اصول اخلاقی پژوهش لحاظ شود.
اصل سه: دیدگاه جهانی جامعهی زبان اشاره در نظر گرفته شود.
اصل چهار: تنوع در جامعهی زبانی موضوع مطالعه به رسمیت شناخته شود.
اصل پنج: خود جامعهی ناشنوا تحقیق را ارزیابی و اعتباربخشی کنند.
اصل شش: تصمیمگیری برای مراحل تحقیق در دست جامعهی زبان اشاره باشد.]
بهطور کلی، در اصل، باید بدانیم که اگر مقالهای دربارهی زبان اشاره مینویسیم، باید اجازه دهیم که خود جامعهی زبان اشاره تصمیم بگیرد.
فدراسیون جهانی ناشنوایان مؤسسهای بسیار بزرگ است. مؤسسات مختلفی در دنیا با آن در ارتباط هستند. فدراسیون جهانی ناشنوایان هم در بیانه خود اعلام کرده که در تحقیقات مهم است که مثلاً اگر بخواهند لغتنامهای جمعآوری کنند، یا دربارهی مترجم تحقیقاتی انجام دهند، یا تحقیقاتی درباهی زبان اشاره انجام دهند، یا به مترجمان آموزش دهند، جامعهی ناشنوایان باید تصمیمش را بگیرند و پژوهشگران باید با مؤسسات ناشنوایان همکاری کنند.
البته میخواهم اینجا نکتهای را اضافه کنم. آن هم بستگی دارد. مؤسسات ناشنوایان هم ممکن است اطلاعات خوبی دربارهی زبان اشاره نداشته باشند، یا اطلاعات خوبی دربارهی پژوهش اخلاقی نداشته باشند. بنابراین شما باید مراقب باشید.
دلیل اینکه من این توضیحات را دادم این بود که من قبلاً پژوهشگر نبودم. عکس را میبینید؟ [اشاره به تصویر که چهار عکس از سالهای ۲۰۱۳، ۲۰۱۵، ۲۰۱۷، و ۲۰۱۸ دارد]. در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ من پژوهشگر نبودم، داشتم در تحقیق همکاری میکردم. و در این همکاریها یاد گرفتم که روش تحقیق چگونه است. اما در ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ خودم پژوهشگر شدم. فهمیدم که این دو موقعیت متفاوت است. متوجه شدم که وقتی پژوهشگر نیستم با وقتی که پژوهشگر هستم چه فرقی دارد. متوجه شدم که باید به جامعه[ی ناشنوایان] احترام گذاشت.
اگر میخواهید تحقیق کنید، ناشنوا باید رضایت آگاهانه داشته باشد، که بداند هدف شما چیست و نکتهها را کامل و دقیق به او توضیح دهید. حواستان به این موضوع باشد. بهویژه، در زمانی که میخواهید ارتباط برقرار کنید، ارتباط شما باید درست باشد. مثلاً این دو ناشنوا را میبینید؟ (اشاره به تصویر) ما داریم با هم صحبت میکنیم. در این ارتباط من برای آنها به طور کامل توضیح دادم که چه میکنیم. ارتباط ما ارتباط کاملی بود. ارتباطی سالم و کامل داشتیم.
سال ۱۳۹۷، من میخواستم تحقیقی انجام دهم. به شش شهر مختلف رفتم و فیلم جمعآوری کردم. در آن زمان داشتم برای پایاننامهی دکترا این تحقیق را انجام میدادم. من خودم زبان اشارهی ایرانی بلدم و دکترای زبانشناسی داشتم. در ایران دکترای زبانشناسی نیست که ناشنوا باشد. گفتم که خب اگر من خودم بروم و مصاحبه کنم، ممکن است آن دو نفر احساس راحتی نداشته باشند و فکر کنند "وای یک دکتر آمده!" و راحت نتوانند اشاره کنند. یا اینکه مثلاً بگویند "این فرد از آمریکا آمده است" و احساس خوبی نداشته باشند. درنتیجه، فکر کردم که خانم فرزانه سلیمانبیگی را که در ایران هستند و آنها ممکن است احساس راحتتری با ایشان داشته باشند، بهعنوان دستیارم انتخاب کنم. ایشان دارند در این تصویر [اشاره به تصویر] با دو نفر در زاهدان مصاحبه میکنند. البته قبل از این مصاحبه ما به طور کامل توضیح داده بودیم که هدف ما از این پژوهش چیست و پرسشی نوشته بودیم که "آیا دوست دارید صورت شما در این مقالات چاپ شود یا دوست ندارید؟" این خانم پاسخ داده بودند که دوست ندارند صورتشان چاپ شود و درنتیجه ما صورتشان را [در تصویر] سیاه کردیم. روش کار درست همین است.
اگر شما در کل علاقه داشته باشید که تحقیق کنید، باید اطلاعات کامل داشته باشید. نه که همینطور فقط بگویید که میخواهید تحقیق کنید. اول باید اطلاعات کامل کسب کنید و مطالعات کامل درباره موضوع داشته باشید. بعد با پژوهشگر ناشنوا در ارتباط باشید. اگر میخواهید فیلم بگیرید، با فرد ناشنوا و پژوهشگر ناشنوا همکاری کنید. دیگر اینکه، اگر میخواهید تحقیقی بر زبان اشاره بکنید، درست نیست که از مترجم دادههای زبانی بگیرید. باید از خود ناشنوایان استفاده کنید. بهعلاوه، باید این تفکر را که میخواهید به ناشنوایان کمک کنید یا آنها را نجات دهید، کنار بگذارید. اگر میخواهید به روش درستی کار پژوهش را انجام دهید، به جامعهی ناشنوایان احترام بگذارید. از توجه شما ممنونم.
نظرها
نظری وجود ندارد.