ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دروغ‌‌ و آتش‌های لس‌آنجلس:

جنگ طبقاتی؛ یک طرف میلیاردرها، سوی دیگر آن‌هایی که فقیرتر می‌شوند

راست‌افراطی می‌گوید «زنان و به‌خصوص لزبین‌ها» مقصر فراگیر شدن آتش‌های این روزهای لس‌آنجلس هستند. اما رامتین شهرزاد در این دیدگاه عقیده دارد ثروتمندترین مردمان جهان با بازی دادن ذهن ما در تلاشند تا تقصیر خود بر اوج‌گیری فروپاشی اقلیمی را کم جلوه دهند. تصویر بزرگ‌تر چیست؟ چه می‌توان کرد؟

دیدگاه

در زمستان آمریکای شمالی، هالیوود در آتش می‌سوزد و رودرروی باخت مجدد انسان به قدرت طبیعت، صداهای اغلب راست‌افراطی چه در رسانه‌هایی مانند تلویزیون فاکس یا شبکه‌های اجتماعی بلندتر شده؛ می‌گویند «اگر زن‌های بعضا لزبین» در آتش‌نشانی لس‌آنجلس حضور نداشتند، و به‌جایشان «مردهای مومن سفیدپوست» نشسته بودند، قدرت ایمان و مردانگی آنها پشت و پناه‌شان می‌شد تا فوت کنند و درنتیجه آتش‌های لس‌آنجلس بلافاصله خاموش می‌شد.

یا آن‌گونه که دونالد ترامپ، بارها در موارد مختلف مانند جنگ روسیه در اوکراین و جنگ‌های اسرائیل با مردمان بومی غزه، لبنان، سوریه و یمن تکرار کرده، «اگر منِ مردِ سفیدپوستِ مومن آنجا بودم، اصلا اتفاق نمی‌افتاد» یعنی اگر «این مردهای مومن سفیدپوست» مدیر شهر بودند، لابد آتشی شکل نمی‌گرفت. در اینجا دروغ نقش اصلی را بازی می‌کند، چون در واقعیت، مردهای مومن سفیدپوست انتخاب کردند در مکان‌های پرخطر شهرسازی شود و همین‌الان هم عمده مدیران کالیفرنیا از همین مردان هستند. کالیفرنیا به لیبرال بودن شهره است، اما هرگز یک زن بر مسند فرمانداری ایالت ننشسته، همان‌طور که هرگز زنی در آمریکا رئیس‌جمهور نشده است.

این خلاصه جنگ داخلی این روزهای فضای سیاسی و اجتماعی آمریکاست که از چشم‌انداز مارگارت ات‌وود، نویسنده نام‌آشنای کانادایی و نویسنده «قصه ندیمه»، (یا «سرگذشت ندیمه» که روایت یک حکومت افراطی مذهبی در آینده نزدیک آمریکا که در آن زنان گسترده سرکوب می‌شوند؛ داستان ریشه در واقعیت‌های کتب مقدس، تاریخ معاصر و گروه‌های افراطی سیاسی وابسته به مذهب دارد) آنچه در فضای سیاسی آمریکا می‌گذرد، «یک جنگ طبقاتی است» و در این جنگ، ماگا‌ها – MAGA or Make America Great Again – ائتلافی از انقلابی‌هایی هستند که می‌خواهند حکومت به کل متفاوت شود.

طبقه اینجا اشاره به طبقه اقتصادی دارد؛ همچنین تقابل جایگاه زنان و مردان و دیگر جنس‌ها، و درنهایت به قدرت یک طبقه اجتماعی برمی‌گردد.

در این نبرد طبقاتی، در یک سو ثروتمندترین‌های جامعه، در مثال میلیاردرها قرار گرفته‌اند. در ورای این جنگ طبقاتی، واقعیت‌های زندگی به روال مرسوم خود رخ می‌دهند. مانند آتش‌های لس‌آنجلس که به فروپاشی اقلیمی ناشی از گرمایش جهانی گره خورده‌اند. گرمایش جهانی به سبک زندگی و فعالیت‌های اقتصادی ما گره خورده است. در این گره، یک‌درصد ثروتمندتر جهان مجرم اصلی است. بیشتر توضیح خواهیم داد اما ابتدا، به این جنگ طبقاتی در جایگاه آتش‌نشان‌هایی نگاه کنیم که در خط مقدم نبرد طبیعت با انسان خدمت می‌کنند.  

سه طبقه آتش‌نشان: بخش خصوصی، بخش دولتی و برده‌ها

نائومی کلاین سال‌ها پیش در کتاب «دکترین شوک: ظهور سرمایه‌داری فاجعه» شیوه کار میلیاردرها را توضیح داده بود: رودرروی یک فاجعه، مانند آتش‌های این روزهای لس‌آنجلس، وقتی عموم جامعه در شوک است، برنامه اقتصادی به نفع ثروتمندترین‌ها به سرعت تصویب و اجرا می‌شود. مانند همین حالا که دولت ایالتی کالیفرنیا به‌صورتی گسترده مقررات ساخت‌وساز را بررسی می‌کند تا بتوان سریع‌تر بازسازی را آغاز کرد. در آن سو، ما قرار داریم و در سرزمین‌های مختلف، هر سال فقیرتر از قبل می‌شویم.

مثال این تفاوت را می‌توان در مصرف سوخت‌های فسیلی یافت.

۱۰ ژانویه امسال، همزمان با اوج‌گیری آتش‌های لس‌آنجلس، آکسفام، ائتلاف ۱۵ سازمان در ۹۸ کشور با هدف «ریشه کنی فقر، گرسنگی و بی‌عدالتی» گفت که «یک‌درصد ثروتمندتر جهان کل مصرف سالانه کربن خود را در ۱۰ روز نخست سال تمام کردند» و در مقابل، برای نیمی از مردمان جهان که در طبقه‌های فقیرتر قرار گرفته‌اند، «تقریبا سه سال یا برابر ۱۰۲۲ روز» طول خواهید کشید تا بتوانند مشابه همین مقدار کربن را مصرف کنند.

در این بررسی، مصرف سالانه کربن مقداری است که هر فرد در جهان می‌تواند گازهای گلخانه‌ای تولید کند ولی در برابر آن بتوان گرمایش جهانی را در محدوده ۱.۵ درجه سانتی‌گراد نگه‌داشت.

این فاصله گسترده اقتصادی را می‌توان در مثال «آتش‌نشان» یافت که بعضی، عمدتا باورمندان راست افراطی، می‌گویند «چون لزبین هستند پس بدرد نمی‌خورند» به‌خصوص «که زن هم هستند»، چون باورشان با تکیه بر مذهب‌هایشان می‌گوید که «زن نه عقل دارد نه قدرت بدنی». ثروتمندترین‌های لس‌آنجلس آتش‌نشان خصوصی استخدام می‌کنند و تا ساعتی دو هزار دلار هم به آن‌ها پول می‌دهند تا وقتی جهان پیرامونشان می‌سوزد، خانه و کسب‌وکار خودشان امن بماند. در آن سو، حدود یک سوم آتش‌نشان‌های شهر، از زندانیان هستند و در محدوده روزی پنج تا ده دلار حقوق می‌گیرند.

شاید برایتان عجیب باشد ولی متمم سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا «کار اجباری» یا همان «بردگی مدرن» را برای زندانی‌ها مجاز اعلام کرده است.

آمریکا را می‌توان بزرگ‌ترین زندان جهان – در نسبت تعداد زندانی‌ها به کل جمعیت – خواند و در این زندان بزرگ، بیشترین زندانی‌ها اقلیت‌های قومی بخصوص رنگین‌پوستان هستند. یک زندانی که بعدا حق ندارد سابقه کار آتش‌نشانی‌اش را در خاموشی آتش‌های لس‌آنجلس در رزومه‌اش بیاورد و طلب کند که «یک آتش‌نشان حرفه‌ای است»، برای ۲۴ ساعت شیفت خاموشی آتش شاید تا ۲۶ دلار حقوق برایش ثبت شود. کارمند رسمی آتش‌نشانی لس‌‌آنجلس در کنار مزایای کار در محدوده ۸۵هزار تا ۱۲۴هزار دلار در سال درآمد دارد.

با کمک گرفتن از ابزارهای هوش مصنوعی شامل بر الگوریتم‌های جست‌وجو در فضای مجازی و بخصوص در شبکه‌های اجتماعی، آزادی بیان ماشین‌ها بر آزادی بیان انسان‌ها مقدم شده است. چون بدین‌شکل، بخش ثروتمندتر می‌تواند فضای اجتماعی را در این جنگ طبقاتی مدیریت کنند. یک شیوه مدیریت، دروغ‌گویی یا خبرهای جعلی است که اتفاقا متخصص‌های تولید آن مانند ایلان ماسک، صاحب شبکه اجتماعی ایکس/توییتر سابق، مکرر از آن علیه واقعیت استفاده می‌کنند تا «باور»های فردی جایگزین «حقیقت» شود.

اگر لزبین نبودند، چه می‌شد؟

در میان ۱۴ نفری که مدیریت آتش‌نشانی کانتی لس‌آنجلس (county که در شیوه تقسیم‌بندی آمریکایی چیزی شبیه به شهرستان می‌شود)، عکسی از سه نفر که همگی زن هستند، این روزها گسترده در فضای مجازی دست به‌دست می‌شود تا به مخاطب القا کند که «این زنان بی‌قدرت از نظر عقلی و بدنی» هستند که «توانایی مدیریت آتش‌های منطقه» را ندارند. یک نسخه آن در ایکس، در زمان نوشتن این دیدگاه ۹.۳ میلیون مرتبه دیده شده است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

مثال‌های همین عکس را در زبان فارسی هم می‌توان مثلا در ایکس پیدا کرد که می‌گویند «آنها صرفا براساس تنوع جنسیتی و اندام‌های تولید مثلی خود به سمت‌های خود منصوب شده‌اند.»

انگار کالیفرنیا، پنجمین اقتصاد جهان و لس‌آنجلس، یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین شهرهای جهان و مردمان ساکن آن ضربه خورده‌اند، «چون زنان و لزبین‌ها» در اینجا بر صندلی قدرت نشسته‌ اند. بدون توجه به این نکته که این صندلی‌ها، تنها بخشی کوچک از صدها صندلی دیگر قدرت هستند که عمدتا توسط «مردان سفیدپوست‌ اغلب مذهبی» پر شده‌اند.

می‌توانیم ساعت‌ها در مورد این صحبت کنیم که «اگر لزبین نبودند، چه تفاوتی درست می‌شد؟» ولی پیش از اینکه بخواهیم برای ورود به چنین گفت‌وگویی تصمیمی بگیریم، به یک تصویر بزرگ‌تر نگاه کنیم: چرا درباره این سوژه صحبت می‌کنیم وقتی یک تصویر بزرگ‌تر وجود دارد. تصویری که دهه‌هاست می‌گوید لس‌آنجلس مستعد تبدیل شدن به شهری سوخته است چرا که بدون توجه به وضعیت اقلیمی و تغییرات آن بر پا شده. تقریبا شبیه به تمام دیگر شهرهای جهان و احتمالا مانند محلی که شما در آن زندگی می‌کنید و این دیدگاه را در آن می‌خوانید. محل زندگی ما به‌شدت نسبت به رویدادهای تشدید شده آب‌وهوایی آسیب‌پذیر است. رویدادهایی مثل زلزله، خشکسالی، موج گرما، سیل و آتش‌سوزی.

در این تصویر، لزبین بودن بعضی از آدم‌ها، چه تفاوتی درست می‌کند؟

الان نوبت لزبین‌هاست. در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری آمریکا، یکی از ابزارهای برد ترامپ، تمرکز بر افراد ترنس بود تا توجه بقیه از تصویرهای بزرگ‌تر و جنبه‌های دیگر زندگی دور شود. ترامپ هنوز دوباره بر صندلی قدرت ننشسته، شعارهایش برای کاهش قیمت کالاهایی مثل بیکن و تخم‌مرغ را کنار گذاشت، توجه به افراد ترنس را فراموش کرد تا بر استعمارگرایی تکیه کند و بخواهد کانادا، گرینلند و کانال سوئز به خاک آمریکا ملحق شود.

چرا؟ چون در دنیایی که شاهد فروپاشی اقلیمی است، هر کدام از این کشورها چیزهایی دارند که می‌تواند برای طبقه میلیاردر که او خود از آن می‌آید، به‌دردبخور باشد و هیچ اهمیتی ندارد چه بر سر ما می‌آید. نصف آب شیرین جهان در کاناداست، گرینلند با عقب‌نشینی یخ‌های قطب شمال، مسیر اصلی تجارت قاره‌های آسیا و آمریکا خواهد بود. کانال سوئز هم برای همین اهمیت پیدا می‌کند. این به جز معدن‌های این سرزمین‌هاست. کانادا در ۲۰۲۴ میلادی روزی ۴.۵ میلیون بشکه نفت خام به آمریکا صادر کرد و بزرگ‌ترین صادرکننده انرژی - شامل بر برق - به آمریکاست. ترامپ خرید نفت را «سوبسید آمریکا به کانادا» می‌خواند و تلویحا می‌گوید «چرا پول یک جنس را بدهی وقتی می‌شود همه‌اش را بالا کشید؟»

چه در این تصویر فراموش شده؟ نفت کانادا بیشتر شکل گِل دارد تا مایع و استخراج آن به صورت گسترده آلاینده است. شیوه کنونی استخراج نفت در کانادا و همچنین گسترش آن برابر سرمایه‌گذاری‌های انجام شده قطعا کافی است تا حالا که از آستانه ۱.۵ درجه سانتی‌گراد گذر گرده‌ایم،‌ از آستانه ۲ درجه سانتی‌گراد هم گذر کنیم.

بخش ثروتمندتر جامعه می‌خواهد تا آخرین لحظه حیات در «بازی اقتصاد» برنده باشد. مهم هم نیست در زمان برد مثل محله‌های مختلف لس‌آنجلس، مکان زندگی به کل سوخته و سرزمین برهوت جای تنوع حیات موجود را گرفته باشد.

برگردیم به آکسفام و به تفاوت‌های طبقه اجتماعی میلیاردرها با بقیه در تصویر بزرگ‌تر فروپاشی اقلیمی نگاه کنیم.

گرسنگی و ویرانی در جهان فراوانی

صفحه «غذا، اقلیم و منابع طبیعی» وب‌سایت آکسفام با این جمله‌ شروع می‌شود:

هر شب تقریبا یک میلیارد نفر گرسنه می‌خوابند. دلیلش این نیست که برای همه غذا نداریم، بلکه دلیلش بی‌عدالتی عمیق در شیوه تولید و دست‌رسی به غذا است.

صفحه «نابرابری گسترده و خدمات حیاتی» وب‌سایت آکسفام می‌گوید:

  • یک‌درصد ثروتمندتر جهان دو برابر ۶.۹ میلیارد نفر مردم جهان ثروت دارند.
  • نزدیک به نیمی از جمعیت جهان یا حدود ۳.۴ میلیارد نفر روزی کمتر از پنج دلار و ۵۰ سنت پول درمی‌آورند.
  • هزینه‌های درمانی سالی ۱۰۰ میلیون نفر را به طبقه فقیر ملحق می‌کند.
  • یک نفر از هر پنج کودک نمی‌تواند به مدرسه برود.
  • نیمی از جمعیت جهان زن هستند ولی آنها به‌شکل میانگین ۲۴ درصد کمتر از مردان حقوق می‌گیرند و ۵۰ درصد کمتر از آنها ثروت دارند.

آکسفام هر سال گزارش تفاوت ثروت طبقاتی را منتشر می‌کند که نسخه ۲۰۲۵ آن به زودی عرضه خواهد شد. گزارش ۲۰۲۴ میلادی آکسفام می‌گوید:

  • از ۲۰۲۰ میلادی تا زمان نوشته شدن این گزارش، پنج تن از ثروت‌مندترین مردان جهان شاهد دو برابر شدن ثروت‌شان بودند. همزمان پنج میلیارد نفر فقیرتر شدند.
  • هر کدام از این پنج نفر، اگر روزی یک میلیون دلار از ثروت الانشان را خرج کنند، ۴۷۶ سال طول می‌کشد تا ثروت‌شان تمام شود.
  • در جهان امروز، مردان ۱۰۵ هزار میلیارد دلار (چهار برابر کل اقتصاد آمریکا) بیشتر از زنان ثروت دارند.
  • یک‌درصد ثروتمندتر جهان بیشتر از دو سوم فقیرتر، گازهای گلخانه‌ای تولید می‌کنند.
  • در میان ۱۶۰۰ شرکت ثروتمندتر جهان، تنها ۰.۴ درصد آنها متعهد به این هستند تا حقوق و مزایای مناسب زندگی به کارگر و کارمندشان پرداخت کنند.
  • برای یک زن کارگر/کارمند در بخش بهداشت یا خدمات، ۱۲۰۰ سال طول می‌کشد تا به‌اندازه درآمد یک سال مدیرعامل یکی از ۱۰۰ شرکت ثروتمندتر جهان پول دربیاورد.

پس از خواندن این داده‌ها، به تصویر بزرگ‌تر آتش‌های لس‌آنجلس نگاه کنید: رودرروی فروپاشی اقلیمی، ثروتمندترین بخش جامعه آمریکا می‌گوید «مقصر توجه به اشتغال زنان و افراد کوییر» است. واقعیت ولی چیست؟

در ۲۰۲۰ میلادی، هدف لس‌آنجلس این بود تا تعداد زنان آتش‌نشان را از ۳.۳ درصد کارمندان موجود، به پنج درصد افزایش دهد. برای اینکه زنان بتوانند به این درصد ناچیز این شغل برسند، بایستی در تصمیم‌گیری‌ها حاضر باشند و صندلی در جمع تصمیم‌گیران داشته باشند.

یکی از تصمیم‌گیرهای امروز، کریستین کراولی (Kristin Crowly)، رئیس آتش‌نشان‌های لس‌آنجلس، یک زن لزبین است. یکی از معاونان مدیر آتش‌نشان‌های شهر، کریستین کپنر (Kristin Kepner) هم یک زن لزبین است. دو نفر در میان هزاران نفری که در فضای عموما مردانه مدیریت ایالت کالیفرنیا خدمت می‌کنند.

این دو یا سه نفر مسئول فروپاشی اقلیمی‌ای نیستند که به آتش‌های لس‌آنجلس قدرتی اهریمنی داده است. ثروتمندترین مردمان جهان، عمده آنها مردان، بخش قابل‌توجه‌ای از آنها مذهبی و مومن، بانی و مقصر شرایط اقلیمی کنونی هستند.

آنها بر پایه برنامه‌ای هولناک، چهارچوب‌های درک واقعیت را یکی پس از دیگری از بقیه ما می‌گیرند. همزمان با کمک الگوریتم‌ها و به بهانه مبارزه با سانسور، آزادی بیان را از ما می‌گیرند. فضای توییتر مسموم بود، مشخصا فضای مردانه مسموم بود و بعد از آنکه توییتر به ماسک فروخته شد، مسموم‌تر شد. با همین الگوریتم‌ها می‌توان نظر من و شما را خیلی سریع تغییر داد. یک مثالش را نوامبر سال گذشته مجله علمی «نیو ساینتیست» در بریتانیا منتشر کرد وقتی یک گزارش آن نوشت:

در آستانه آتش‌های لس‌آنجلس، زاکربرگ، یکی از ثروتمندترین مردان جهان، مدیر شرکت متا، اعلام کرد که بررسی‌های حقیقت – یا factcheckers – را از شبکه‌های اجتماعی این شرکت مانند اینستاگرام در آمریکا کنار می‌گذارد تا فضایی شبیه به ایکس درست کند که در آن برخی افراد حق دارند پول پرداخت کنند و بعد بتوانند نظرشان را زیر پست‌ها ثبت کنند. اگر بقیه افرادی که پول پرداخت می‌کنند تایید کردند، نظر آنها همزمان مطلب منتشر شود. همزمان شرکت صاحب شبکه اجتماعی تیک‌تاک برابر حکم حکومت آمریکا، باید پیش از پایان ژانویه امسال یا از بازار آمریکا خارج شود یا بخش آمریکای خود را بفروشد. خریدار اول، ایلان ماسک است.

به‌تدریج، ما رویدادهای شدیدتر آب‌وهوایی را شاهد خواهیم بود. لس‌آنجلس همچنان می‌سوزد. روزی تهران زلزله خواهد شد و بخشی از شهر به‌خاطر فرونشست خاک دفن خواهد شد. اینجا در ونکوور در غرب کانادا که این دیدگاه را می‌نویسم، روزی سیلاب‌های ناشی از بالا آمدن سطح آب‌ دریاها و اقیانوس‌ها، عمده جنوب مترو ونکوور شامل بر شهرهای ریچموند و دلتا را غرق خواهد کرد.

در جنگ طبقاتی که در آن ما فقیرتر می‌شویم و انگشت‌شمار مردمان زمین ثروتمندتر و قدرتمندتر، رودرروی نابودی زندگی خودمان، چه خواهیم کرد؟ لزبین‌ها را مقصر می‌شناسیم یا میلیاردرها را؟ یا شاید کاری بکنیم به این تصویر نرسیم. هنوز می‌توانیم، اگر بخواهیم و عمل کنیم. برای شروع، شبکه‌های اجتماعی را از تلفن همراهت دیلیت کن. بیشتر با عزیزان زندگی‌ات وقت بگذران. بیشتر به کتاب، موسیقی، هنر و فرهنگ توجه کن. اگر حوصله داری، تاریخ را بشناس. تاریخ تکرار می‌شود، مکرر، ولی این مرتبه تکرار تاریخ می‌تواند همه‌چیز زندگی من و تو را به همراهش ببرد.

از همین نویسنده بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.