ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

بحث درباره سیاست خارجی دولت ترامپ

ممکن است عربستان سعودی و پول و نفوذش، تعیین‌کننده اصلی سیاست خاورمیانه‌ای دولت ترامپ باشد. سیاست در قبال ایران هم ممکن است در ریاض تعیین شود.

در همه جا درباره سیاست خارجی دولت ترامپ در دور دوم آن بحثی داغ جریان دارد. گمانه‌زنی بیشتر از تحلیل‌های دقیق و روشن رایج است، شاید به این دلیل که خود موضوع هنوز خطوط چندان روشنی ندارد، با اینکه دفتر ترامپ، دفتر نانوشته‌ای نیست.

عده‌ای گمان می‌کنند که دستگاه دولتی ترامپ این بار هم مثل دور قبل آشفته است و محیط را هم در داخل و خارج خود آشفته می‌سازد. می‌گویند به خاطر این آشفتگی مضاعف نمی‌توان پیش‌بینی کرد که دولت ترامپ چه خواهد کرد، مثلاً با دولت ایران وارد معامله خواهد شد، یا به جنگ رو خواهد آورد. در مقابل عده‌ای دیگر می‌گویند چارچوب برنامه‌ ترامپ روشن است اگر چه اجزای آن بسته به شرایط و با در نظر گرفتن تغییرات خلق و خو و حال و هوای دستگاه ممکن است تغییر کنند.

عده‌ای از مفسران هم هستند که آرزوهای خود را بیان می‌کنند. به عنوان مثال در میان ایرانیان، سلطنت‌طلبان و کلا طیف راست‌گرای «اپوزیسیون» در اظهار نظرهای خود ترامپ را به سوی درگیری شدید با ایران پیش می‌برند. اما در میان مقامات حکومت ایران، کسانی که مایل به مذاکره با آمریکا هستند، ترامپ را مستعد برای سازش جلوه می‌دهند.

حد واقع‌گرایی «اول آمریکا»

سال گذشته، رابرت اوبراین، که در اولین دولت ترامپ به عنوان مشاور امنیت ملی فعالیت می کرد، در مقاله‌ای در فارن افرز درباره سیاست خارجی ترامپ ۲ مشتاقانه وعده «بازگشت رئالیسم با طعم جکسونی» را داده بود. منظور اوبراین از رئالیسم‌، واقع‌گرایی‌ای است که هرج و مرج حاکم بر جهان را اساس قرار دهد، هیچ آرمانی را پی نگیرد، و فقط به فکر منفعت باشد. قید «طعم جکسونی» به منش و بینش رئیس جمهوری ایالات متحده، اندرو جکسون (۱۸۲۹-۱۸۳۷) اشاره می‌کند که پوپولیست و به شدت ناسیونالیست بود و در سیاست خارج انزواگرا.

اکنون که آرزوی اوبراین در مورد تداوم برنامه ترامپ متحقق شده، مقاله‌ای دیگر، به قلم جاناتان کیرشنِر در همان نشریه «فارین افرز» به اصل برداشت این مشاور سابق ترامپ انتقاد می‌کند. این استاد علوم سیاسی در کالج بوستون می‌نویسد: «این دیدگاه به شدت اشتباه است. واقع‌گرایان اغلب درباره بهترین اقدام، گاهی به‌شدت با هم اختلاف نظر دارند، بنابراین نمی‌توان گفت که "سیاست خارجی واقع‌گرا" چیست. اما به راحتی می توان گفت که چه چیزی نیست – و علامت تجاری دونالد ترامپ، "اول آمریکا" زیر این عنوان نمی‌گنجد.»

جانان کیرشنر درباره واقع‌گرا نبودن سیاست خارجی آمریکا دلایل مختلفی برمی‌شمرد، از جمله اینکه: واقع‌گرا یک محیط امن را هدف قرار می‌دهد، و سیاست «اول من» را در تضاد با امنیت جمعی و بهبود رابطه با متحدان نمی‌بیند. جاه‌طلب نیست و سنجیده سخن می‌گوید. واقع‌گرا جویای همکاری و اتحاد است و مدام به این نمی‌اندیشد که همکاری برای کشور هزینه ایجاد می‌کند. و واقع‌گرا آن سخنانی را درباره گرینلند و کانادا نمی‌زند، که ترامپ زده است.

کیرشنر در مورد سیاست خاورمیانه‌ای ترامپ می‌گوید که رئیس جمهوری جدید نگاه واقع‌گرایی به منطقه ندارد. او به قیمت آزردن متحدان منطقه‌ای خود چک سفید به نتانیاهو داده تا اسرائیل سیاست‌های توسعه‌طلبانه خود را ادامه دهد. به نظر کیرشنر «یک واقع‌گرای واقعی پیشنهاد می‌کند که واشنگتن با ظرافت خود را از وعده‌های دفاع از خلیج‌فارس جدا کند و هشدار می‌دهد که تلاش آمریکا (یا تحت حمایت ایالات متحده) برای از بین بردن برنامه هسته‌ای ایران با زور، اشتباه فاجعه‌باری خواهد بود.» کیرشنر می‌گوید که آمریکا اکنون بزرگترین صادرکننده انرژی در جهان است و باید متوجه تهدیدهای فزاینده‌ای باشد که در مناطق دیگر با آن مواجه است.

دیدگاه وزیر خارجه جدید

مارکو روبیو، وزیر خارجه دولت ترامپ در روز اول کارش توئیت زیر را منتشر کرد که در آن اصول دیدگاه خود را در پیروی از رئیسش به شکل موجزی بیان کرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

او نوشت:

سمت و سویی که او [ترامپ] او به عملکرد سیاست خارجی ما داده، روشن است. هر دلاری که خرج می‌کنیم، هر برنامه‌ای که بر روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنیم، هر سیاستی که دنبال می‌کنیم باید با پاسخ به یکی از این سه سؤال توجیه شود:آیا آمریکا را امن تر می کند؟آیا آمریکا را قوی تر می کند؟آیا آمریکا را مرفه تر می کند؟

او پیش از تأیید شدنش در سنا همین مضمون را به این صورت بیان کرد:

به نظر من ما همین چهار سال پیش، شروع به دیدن خطوط کلی و سرآغازه‌های آن چیزی که کردیم که نمای دوره اول ریاست جمهوری ترامپ بود. قدرت آمریکا یک عامل بازدارنده برای دشمنان ما بود و به ما اهرمی داد برای پیشبرد دیپلماسی. جنگ جدیدی درنگرفت. داعش متلاشی شد، سلیمانی نابود شد، پیمان تاریخی ابراهیم متولد شد و آمریکایی‌ها در نتیجه امن‌تر بودند. اکنون پرزیدنت ترامپ با وکالتی غیرقابل انکار از سوی رای دهندگان به قدرت بازگشته است. آنان یک آمریکای قوی می‌خواهند – یک آمریکای قوی با حضور فعال در جهان، اما با هدفی روشن برای ترویج صلح در خارج از کشور، و امنیت و رفاه در داخل کشور. این وعده‌ای است که پرزیدت ترامپ برای حفظ آن انتخاب شد.

مارکو روبیو در طول دوران فعالیت سیاسی خود همواره به شدت از اسرائیل دفاع کرده است. او اسرائیل را «لایق‌ترین» کشور برای اتحاد آمریکا با آن می‌داند. او از ابتدا مخالف قرارداد برجام بوده و از یک سیاست تحریمی شدت علیه ایران پشتیبانی کرده است.

 او پس از شروع کارش در گفت‌وگویی تلفنی با گیدون سعار، وزیر خارجه اسرائیل بر موضع خود و دولت متبوعش در دفاع از اسرائیل تأکید کرد و آن گونه در سایت وزارت خارجه آمریکا آمده بر این «درک متقابل» تأکید کرد که «پیگیری صلح در منطقه مستلزم مقابله با تهدیدهای ایران است».

مارکو روبیو با محمد بن سلمان آل سعود، ولیعهد و نخست وزیر عربستان سعودی هم گفت‌وگو کرد. در این گفت‌وگوی تلفنی پای پول در میان بود، همکاری اقتصادی عربستان و آمریکا در زمینه‌های مختلف. با عباراتی مشابه از «تهدیدهای ایران و نیروهای نیابتی آن» هم سخن رفت. در پایان «وزیر امور خارجه از مشارکت و تلاش عربستان سعودی برای ارتقای صلح و ثبات منطقه قدردانی کرد».

در درون یا خارج از چارچوب بین المللی

اینکه همزمان بتوان با اسرائیل و عربستان متحد بود، طبعا ممکن است و قبلا هم عملاً ممکن بوده اما تداوم و پایداری‌ چنین روابطی مستلزم ایجاد یک چارچوب است. تلاش ترامپ در دور اول ریاست جمهوری‌اش ایجاد چنین چارچوبی در قالب «صلح ابراهیم» بود که در کانون آن برقراری روابط رسمی میان اسرائیل و عربستان قرار داشت. اکنون دولت عربستان گرایشی به پی گرفتن طرح «صلح ابراهیم» ندارد و با توجه به جنگ غزه و افکار عمومی منطقه مایل است درباره آن صحبت نشود.

از اظهار نظرهای ترامپ و اطرافیانش در زمینه خاورمیانه به نظر نمی‌رسد که چارچوب روشنی برای تعیین سیاست در این منطقه وجود داشته باشد. دفاع از اسرائیل، سخنان گرم در مورد عربستان به ویژه از زاویه منفعت اقتصادی و همزمان تأکید بر مقابله با تهدیدهای دولت ایران از جمله برنامه هسته‌ای آن، تعیین‌کننده یک استراتژی منسجم نیست.

باری پوزن، استاد سیاست بین الملل در ام‌آی‌تی از دیرباز فقدان چارچوب و گریز از چارچوب را از مشخصه‌های سیاست جهانی ترامپ خوانده است. او این سیاست را با عنوان «هژمونی نا-لیبرال» مشخص می‌کند، به این معنای که سلطه‌جو است اما نمی‌خواهد وارد ائتلاف‌هایی شود و با منشی لیبرال به قراردادهای بین‌المللی احترام بگذارد. از همین رو هر چیزی از آن برمی‌آید.

آیا تعیین کننده سیاست خارجی آمریکا در منطقه پول عربستان است؟

ترامپ به گرمی از عربستان سخن می‌گوید و امید دارد که عربستان به سرمایه‌گذاری کلان در آمریکا رو آورد. او پس از مراسم تحلیف خود گفت که از عربستان سعودی خواهد خواست قیمت نفت را کاهش دهد و با این کار کمک کند به پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین. همچنین گفت: عربستان سعودی ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایه گذاری خواهد کرد و من درخواست خواهم کرد این مبلغ به یک تریلیون (هزار میلیارد) دلار برسد.

واشنگتن بر مبنای فرمول «اول آمریکا» به چه فرمولی در خاورمیانه می‌رسد:

  • اول عربستان و پولش،
  • اول اسرائیل به عنوان «لایق‌ترین متحد»،
  • یا اول مقابله با دولت ایران؟

بعید نیست پول و نفوذ منطقه‌ای عربستان تعیین‌کننده باشد. این به معناست که ممکن است عربستان تعیین‌کننده اصلی سیاست در قبال ایران باشد: معامله مهارکننده با دولت آن، حمله نظامی یا پیشبرد سیاست تحریمی فعلی تا ببینیم چه شود.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.