«عزیزم» اد شیرن: گفتوگوی فرهنگی یا معامله تجاری؟
الاهه نجفی - ترانه «عزیزم» اد شیرن با تلفیق المانهای ایرانی در ساختار پاپ جهانی، نمونهای بحثبرانگیز از کاپیتالیسم هویتی در موسیقی است. موفقیت تجاری ترانه (با ۵۰+ میلیون بازدید) نشاندهنده هوشمندی شیرن در ترکیب نوستالژی ایرانی با ملودیهای شاد پاپ است، اما پرسش اصلی درباره تعادل بین اصالت هنری و سوداگری فرهنگی باقی است: آیا این اثر دریچهای برای شناخت عمیقتر موسیقی ایران گشوده یا صرفاً آن را به کالایی مصرفی تبدیل کرده است؟

اد شیرن, عزیزم "اد شیرن، خواننده وترانهسرای بریتانیایی، در حال ورود به مراسم مت گالا ۲۰۲۴ در موزه متروپولیتن نیویورک (۶ مه ۲۰۲۴). عکس: خبرگزاری فرانسه
اد شیرن (Ed Sheeran)، ستاره جهانی پاپ/فولک انگلیسی، با ترانه جدید «عزیزم» (Azizam) بار دیگر جنجال آفریده است. این تکآهنگ که نخستین اثر از آلبوم پیشِ روِ او با عنوان «بازی» (Play) محسوب میشود، با همکاری ایلیا سلمانزاده (تهیهکننده ایرانی-سوئدی آثار آریانا گرانده) و ترکیبی از سازهای غربی و شرقی (مانند سنتور و دف) ساخته شده است. ترانه که با الهام از موسیقی ایرانی و واژه فارسی «عزیزم» خلق شده، ساختاری ساده با چهار آکورد تکراری و ملودی شاد دارد و در نوع خود اثری تجاری محسوب میشود. انتشار آن همزمان با نوروز ۱۴۰۴ و استقبال گسترده ایرانیان همراه بود، هرچند برخی منتقدان آن را «کلیشهای» و فاقد عمق فرهنگی میدانند. قرار است به زودی یک نسخه تمام فارسی هم از این آهنگ منتشر شود که یک خواننده زن ایرانی خواننده آن است.
سبک اد شیرن تلفیقی از پاپ ملودیک، فولک آکوستیک و هیپ هاپ ملایم است. او با چنین سبکی به یکی از شناختهشدهترین چهرههای موسیقی جهان تبدیل شده است. او با تکیه بر «ترانهسرایی روایتگر»، «ملودیهای گیرا» و اجرای زنده انرژیک با یک گیتار آکوستیک، سبکی خلق کرده که هم برای شنوندگان عام جذاب است و هم مورد توجه منتقدان قرار گرفته. ویژگی بارز آثارش استفاده هوشمندانه از «لوپ پد» برای لایهبندی صداها در اجراهای زنده، ترکیب ریتمهای هیپ هاپ با ملودیهای فولک (که خودش آن را «فولک-هاپ» مینامد) و پرداختن به مضامین عاشقانه، شخصی و گاه اجتماعی با زبانی ساده و صمیمی است. از آلبوم «+» (۲۰۱۱) که او را به شهرت رساند تا آخرین اثرش «عزیزم»، شیرن همواره نشان داده که میتواند در عین حفظ سبک هنری ویژه خودش، با مخاطبان گسترده هم ارتباط برقرار کند.
اد شیرن در ترانه «عزیزم» با الهام از موسیقی ایرانی، به ویژه ریتم شش و هشت (۶/۸)، ملودی شاد و رقصندهای خلق کرده که تداعیکننده فضای موسیقی پاپ ایرانی است. او از سازهای اصیلی مانند سنتور، دف (برای ایجاد ضربآهنگهای پرانرژی) و تلفیق آنها با سازهای الکترونیک استفاده کرده تا حال و هوایی بینالمللی اما با رگههای شرقی بسازد. البته این تأثیرپذیری بیشتر در سطح ملودیک و ریتمیک باقی مانده و به عمق موسیقی دستگاهی ایران نپرداخته، اما همین استفاده ظریف از المانهای ایرانی در ساختاری پاپ، نشاندهنده نگاه خلاقانه او به موسیقی جهانی است.
بازتابهای متفاوت
منتقد تلگراف ترانه «عزیزم» را نمونه بارز موسیقی پاپ پیشپاافتاده و فرمولی توصیف میکند. به اعتقاد او، این اثر با تکیه بر ملودیهای تکراری، ترکیببندی ساده چهار آکوردی و متن سطحی عاشقانه، بیشتر شبیه به محصولی است که یک هوش مصنوعی بر اساس دستورالعمل «ساخت یک ترانه پاپ جهانی» میسازد. اشاره شده که شیرن با وجود تواناییهای اثباتشده در ترانهسرایی، اینبار به سراغ سادهترین و کلیشهایترین فرمولهای موسیقی پاپ رفته است.
منتقد با اشاره به عنوان فارسی ترانه و استفاده از سازهای ایرانی مانند سنتور، این پرسش را مطرح میکند که آیا این اثر به معنای احترام واقعی به فرهنگ ایرانی است یا صرفاً تقلیدی سطحی برای جلب توجه بازار جهانی؟ به نظر او، تأثیرهای موسیقی ایرانی در این ترانه بیشتر شبیه دکوراسیون شرقی در فیلمهای هالیوودی است تا بازتابی اصیل از این فرهنگ غنی. به همین اعتبار میتوان گفت که «عزیزم» علیرغم شعارهای شیرن درباره «اتحاد از طریق موسیقی»، نتوانسته از سطح یک ترانه تجاری شاد فراتر برود.
نادیا خمامی، منتقد گاردین اما با اشاره به تلفیق جسورانهٔ موسیقی شرق و غرب در «عزیزم»، از شیرن به خاطر گسترش مرزهای پاپ جهانی تقدیر میکند. او این ترانه را نقطهٔ عطفی در کارنامهٔ شیرن میداند که نشان میدهد چگونه یک هنرمند مطرح میتواند با احترام به فرهنگهای دیگر، زبانی مشترک در موسیقی خلق کند. استفادهٔ ظریف از سنتور و ریتمهای شش و هشت ایرانی در کنار ملودیهای پاپ، از نظر این منتقد، پروژهای موفق در گفتوگوی فرهنگی است.
منتقد گاردین بر این باور است که «عزیزم» با وجود سادگی ساختار، احساسی اصیل را منتقل میکند که مخاطبان جهانی را به وجد آورده است. خمامی اشاره میکند که شیرن با انتخاب هوشمندانهٔ واژهٔ «عزیزم» - که برای ایرانیان پر از معناست - و ترکیب آن با موسیقی شاد، پلی عاطفی بین فرهنگها ایجاد کرده است. از نگاه گاردین، این ترانه نه تنها یک اثر پر فروش است، بلکه نشان میدهد موسیقی میتواند مرزها را درنوردد و مردم را گرد هم آورد.
عزیزم»: نمونهای از پدیده جهانیسازی موسیقی
با اینهمه «عزیزم» اد شیرن را میتوان نمادی دوپهلو از جهانیسازی موسیقی دانست؛ از یک سو با استفاده ظریف از المانهای ایرانی (سنتور، ریتم ۶/۸ و واژه «عزیزم») گامی مثبت در معرفی فرهنگ ایرانی به مخاطبان جهانی برداشته، و از سوی دیگر به دلیل ساختار فرمولی و سطحینگرانهاش نتوانسته از کلیشههای پاپ تجاری فراتر رود. این اثر اگرچه از نظر هنری عمق چندانی ندارد، اما به عنوان پدیدهای فرهنگی که دیالوگ شرق و غرب را به زبان موسیقی ترسیم کرده، قابل تأمل است. در نهایت، موفقیت «عزیزم» بیشتر مرهون هوشمندی بازاریابی شیرن است تا اصالت هنری، اما همین توجه به فرهنگ ایرانی - هرچند سطحی – میتواند دریچهای برای شناخت بهتر موسیقی ایران در غرب باشد.
انتخاب واژه ساده اما پراحساس «عزیزم» - بدون پرداختن به مفاهیم عمیق فرهنگی - نشاندهنده یک محاسبه تجاری دقیق است. این رویکرد به شیرن اجازه داده هم حس نوستالژی ایرانیان را تحریک کند و هم برای مخاطب جهانی جذاب باشد. همزمانی انتشار ترانه با نوروز نیز تصادفی نبوده و نشان میدهد تیم تولید به دقت «تقویم فرهنگی خاورمیانه» را زیر نظر داشته است.
ترانه با پرهیز عمدی از عناصر پیچیده موسیقی ایرانی (مانند دستگاهها یا اشعار غنی)، یک ساختار جهانیپسند ایجاد کرده است. این همان فرمولی است که تهیهکننده اثر (ایلیا سلمانزاده) پیشتر در آثار هنرمندانی مانند آریانا گرانده با موفقیت آزموده است: تلفیق ظاهری المانهای شرقی با چارچوب آشنا و ساده پاپ غربی.
این پروژه نمونه بارز «کاپیتالیسم هویتی» است - پدیدهای که در آن عناصر فرهنگی به کالاهای بازاریابی تبدیل میشوند. در حالی که چنین آثاری ممکن است از نظر تجاری موفق باشند، اما معمولاً فاقد عمق و اصالت فرهنگیاند. این رویکرد اگرچه در کوتاهمدت سودآور است، اما به رابطه پایدار و معنادار بین فرهنگها کمکی نمیکند.
از یک طرف باید هوشمندی تجاری این استراتژی را تحسین کرد: ترانه هم در چارتهای جهانی جای گرفته و هم توجه ایرانیان را جلب کرده است. اما از طرف دیگر، این سوال جدی باقی میماند که آیا صنعت موسیقی جهانی مسئولیتی در قبال معرفی اصیل فرهنگها دارد یا صرفاً به دنبال سودآوری است؟ پاسخ به این پرسش میتواند آینده چنین همکاریهای فرهنگی را شکل دهد.
بازنمایی کاپیتالیسم هویتی در موسیقی ایرانی
ریمیکسهای الکترونیک اشعار مولانا نمونه بارزی از کاپیتالیسم هویتی است. این آثار با تقلیل مفاهیم عمیق عرفانی به ملودیهای ساده تکنو و بیتهای تکراری، عرفان ایرانی را به کالایی مصرفی برای بازار جهانی تبدیل کردهاند. تولیدکنندگان این آثار با استفاده ابزاری از نمونههای صوتی خوانندگان سنتی و شبیهسازی دیجیتال سازهای ایرانی، محصولهایی خلق میکنند که هم برای مخاطب غربی جذابیت اگزوتیک دارد و هم در میان ایرانیان دیاسپورا حس نوستالژی ایجاد میکند. موفقیت تجاری این آثار در پلتفرمهای جهانی، در حالی که فاقد هرگونه اصالت هنری یا عمق فرهنگی هستند، نشاندهنده چگونگی تبدیل سرمایه فرهنگی به سرمایه اقتصادی است.
بازگشت به موسیقی پاپ دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی نمونه دیگری از این پدیده است. این جریان با احیای آثار خوانندگانی مانند هایده و ابی و گوگوش و عارف و مانند آنها ایران پیش از انقلاب را به مجموعهای از کلیشههای بصری و موسیقایی تقلیل میدهد. ویژگیهای این جریان شامل تأکید بر ریتمهای ساده چهارضربی، تصویرسازیهای نوستالژیک از سبک زندگی در قبل از انقلاب، و بازتولید فرمولهای تجاری موفق آن دوره است. در این فرآیند، پیچیدگیهای اجتماعی و تنوع موسیقایی آن دوران نادیده گرفته میشود و در عوض، روایتی یکبعدی و ویترینی از گذشته ارائه میگردد که بیشتر کارکرد سرگرمیسازی دارد تا بازتاب واقعیتهای تاریخی.
هر دو نمونه فوق نشان میدهند چگونه عناصر هویتی و فرهنگی در چرخه تولید سرمایهدارانه به کالاهایی مصرفی تبدیل میشوند. این فرآیند سه ویژگی کلیدی دارد: اول، تقلیل پیچیدگیهای فرهنگی به نشانههای ساده و قابل بازاریابی؛ دوم، هدفگیری همزمان مخاطبان داخلی و خارجی از طریق ایجاد حس نوستالژی یا اگزوتیسم؛ و سوم، اولویت دادن به سودآوری اقتصادی بر اصالت هنری. نتیجه نهایی، تولید آثاری است که اگرچه از نظر تجاری موفق هستند، اما به غنای فرهنگی نمیافزایند و حتی ممکن است به تحریف هویت فرهنگی بینجامند.
نظرها
نظری وجود ندارد.