پیامدهای فقدان کمپین معلولان. یک ماه بعد از تعطیلی
تعطیلی کمپین معلولان: پایان یک تلاش مدنی و چالشهای پیشرو
کمپین معلولان، یکی از برجستهترین نهادهای مدنی در دفاع از حقوق افراد دارای معلولیت در آخرین روز اسفند سال گذشته پس از ۹ سال فعالیت مستمر به دلیل بیتوجهی مسئولان، کمبود حمایت عمومی، و فشارهای مالی و سازمانی، فعالیت خود را متوقف کرد. یک ماه از تعطیلی کمپین میگذرد. در مقاله پیش رو چالشهای جامعه معلولان در فقدان کمپین و مسئولیت رسانهای را بررسی کردیم.

ترکیب فقر و معلولیت، رنج معلولیت را شدیدتر و شدیدتر میکند
در آخرین روز سال گذشته، در التهابات گردش سال، کمپین معلولان پس از ۹ سال فعالیت در زمینه حقوق افراد دارای معلولیت، به دلیل ناامیدی جامعه معلولان در اثر بیتوجهی مسئولان و کمبود حمایت عمومی، فعالیت خود را پایان داد. این کمپین با انتشار اخبار موثق درباره خشونت در مراکز نگهداری، مشکلات اقتصادی، و تبعیض در استخدام معلولان، به مرجع خبری رسانهها تبدیل شده بود.
کمپین در طول ۹ سال فعالیت خود موفق به تصویب لایحه حمایت از حقوق معلولان در سال ۱۳۹۶ و اختصاص بودجه دولتی برای نخستینبار شد. همچنین با پیگیریهای مستمر، اجرای ماده ۲۷ این قانون (حمایت مالی از معلولان شدید) را مطالبه کرد و از طریق شکایتهای جمعی به دیوان عدالت اداری، توانست حقوق معوقه بسیاری از معلولان را از سال ۱۳۹۷ به نتیجه برساند. علاوه بر این، با انتشار گزارشهای مستند از نقض حقوق معلولان در مراکز نگهداری و تبعیضهای شغلی، نقش موثری در جلب توجه رسانهها و افکار عمومی ایفا کرد.
در مقایسه با استانداردهای جهانی، دستاوردهای این کمپین، هرچند به دلیل موانع ساختاری و کمبود حمایت دولتی محدود است اما با این حال با توجه به شرایط قابل توجه است. بسیاری از کشورهای پیشرفته (مانند آمریکا و اعضای اتحادیه اروپا) با قوانین جامعتر و بودجههای اختصاصی، حمایتهای گستردهتری از معلولان ارائه میدهند، اما در منطقه خاورمیانه، موفقیتهایی مانند تصویب قانون حمایت از حقوق معلولان و پیگیری قضایی حقوق معوقه از طریق دیوان عدالت اداری، گامهای مثبتی محسوب میشوند. با این حال، ضعف در اجرای کامل قوانین (مانند ماده ۲۷)، نبود سازوکارهای نظارتی مؤثر، و عدم تخصیص بودجه کافی، همچنان فاصله ایران را با کشورهای پیشرو در این حوزه حفظ کرده است. تجربه این کمپین نشان میدهد که حتی در شرایط سخت، اقدامات مردمی میتواند تغییراتی هرچند کوچک ایجاد کند، اما تحقق حقوق کامل معلولان نیازمند تعهد سیاسی و مشارکت نهادهای بینالمللی است.
دلایل تعطیلی کمپین
علیرغم پیگیریهای حقوقی، اعتراضات، و تصویب قوانینی مانند لایحه حمایت از حقوق معلولان، دولتهای مختلف نه تنها به وعدههای خود عمل نکردند، بلکه حتی بودجههای مصوب را نیز بهطور کامل اختصاص ندادند. این بیاعتنایی به مطالبات معلولان، منجر به ناامیدی گسترده در جامعه هدف شد، بهطوری که مشارکت در تجمعات و فعالیتهای اعتراضی به حداقل رسید. از سوی دیگر، کمبود منابع مالی و عدم حمایت نهادهای مرتبط، فشار مضاعفی بر دوش اعضای کمپین وارد کرد، چرا که هزینههای عملیاتی عمدتاً از طریق کمکهای شخصی معلولان تأمین میشد و ادامه این روند ناممکن شد.
عامل دیگر تعطیلی، عدم همراهی تشکلها و سازمانهای مرتبط با معلولان بود. بسیاری از این نهادها به جای حمایت از کمپین، بهدلیل انتقادات آن به عملکردشان، نه تنها همکاری نکردند، بلکه گاه مانعتراشی نیز کردند. این انفعال و کارشکنی، فضایی از انزوای سیاسی و اجتماعی برای کمپین ایجاد کرد. همچنین، با وجود موفقیتهایی مانند احقاق حقوق برخی معلولان از طریق دیوان عدالت اداری، نبود پشتوانه مردمی و رسانهای قوی باعث شد تلاشهای کمپین به نتیجه پایدار نرسد. در نهایت، ترکیب این عوامل ـ از بیمسئولیتی دولت تا فرسودگی فعالان ـ موجب شد که این نهاد مدنی پس از نزدیک به یک دهه فعالیت، راهی جز تعطیلی نداشته باشد.
نگرانیها
با تعطیلی این کمپین، جامعه معلولان با خطر کاهش شدید نظارت اجتماعی و رسانهای بر نقض حقوقشان روبهروست، چراکه این کمپین با انتشار گزارشهای مستند از شرایط نامناسب مراکز نگهداری، تبعیضهای شغلی و کمبودهای حمایتی، نقش بازدارنده مهمی ایفا میکرد. نبود این نهاد مستقل ممکن است به افزایش سکوت رسانهها و پنهانماندن مشکلات ساختاری مانند عدم اجرای قوانین حمایتی بینجامد، درحالی که بسیاری از معلولان به دلیل فقر و هزینههای درمانی، همچنان در وضعیت بحرانی به سر میبرند. همچنین، این تعطیلی میتواند فضای ناامیدی و انزوای بیشتر جامعه معلولان را تشدید کند، زیرا آنها اکنون فاقد تشکلی یکپارچه برای پیگیری حقوق جمعی خود هستند و خطر بازگشت به حاشیهنشینی سیاسی ـ اجتماعی بیش از گذشته احساس میشود.
چه میتوان کرد؟
تعطیلی کمپین معلولان تنها به معنای پایان یک کارزار نیست، بلکه هشدار جدی درباره فرسایش نهادهای مدنی مستقل در حوزه حقوق افراد با نیازهای ویژه است. این رویداد نشان میدهد که حتی با وجود قوانین مصوب (مانند قانون حمایت از حقوق معلولان)، نبود سازوکارهای اجراییِ نظارتپذیر و فقدان تعهد سیاسی میتواند دستاوردهای دههها مبارزه را به خطر بیندازد.
سه محور اساسی برای تأمل در اینباره را میتوان برشمرد:
۱. جایگزینی نهادهای مردمی:
آیا تشکلهای باقیمانده ـ که عمدتاً دولتی یا نیمهدولتی هستند ـ میتوانند بدون وابستگی، صدای واقعی معلولان باشند؟
۲. نقش رسانهها
با تعطیلی کمپین بهعنوان منبع موثق اطلاعرسانی، آیا رسانهها مسئولیت پوشش مستمر مشکلات این جامعه را خواهند پذیرفت؟
۳. واکنش بینالمللی:
چگونه میتوان از مکانیزمهای حقوق بشری (مانند کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت که ایران نیز امضا کرده) برای تحت فشار قرار دادن دولت استفاده کرد؟
تعطیلی کمپین معلولان را باید بهعنوان آزمونی برای جامعه مدنی دید ـ نه فقط در حوزه معلولان، بلکه برای همه جنبشهای اجتماعی که با چالشهای مشابه روبهرو هستند. آیا میتوان با درسگیری از این تجربه، شبکههای جدیدی ساخت؟
نظرها
نظری وجود ندارد.