ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

واقعیت‌ها و پرسش‌ها:

آیا غرب به دنبال حاکمیت دلخواه و دیکتاتور جدید برای آینده ایران است؟

صدرا عبدالهی - چرا غرب، به‌ویژه ایالات متحده، در بسیاری از مواقع تلاش کرده است تا پیگیر شکل‌گیری یک «رهبری واحد» در اپوزیسیون ایران باشد؟ چرا زمانی که گروه‌ها و جنبش‌های اعتراضی ایران فاقد رهبری واحد هستند، غرب این وضعیت را به‌عنوان یک مشکل جدی و چالشی می‌بیند؟

دیدگاه

از زمان انقلاب ۵۷ در ایران، غرب، به‌ویژه ایالات متحده آمریکا همواره تحول‌های ایران را به‌دقت رصد کرده‌ است؛ و در مقاطعی که نارضایتی‌های عمومی داخلی و اعتراض‌های مردمی علیه الیگراشی جمهوری اسلامی گسترش یافته (به‌ویژه در پی‌آمد اعتراضات ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ۱۴۰۱)، غرب سعی کرده اقدام به گفت‌وگو با گروه‌های مختلف اپوزیسیون (به‌ویژه اپوزسیون خارج از کشور) کند. این تلاش‌ها بسیاری وقت‌ها برای ارزیابی شرایط و اعلام حمایت از یک رهبری واحد در میان مخالفان جمهوری اسلامی بوده است. اما هدف واقعی این اقدام‌ها چیست؟ آیا تنها به‌منظور حمایت از دموکراسی خواهی و آزادی خواهی در ایران است، یا این اقدام‌ها با اهداف ژئوپلیتیک و استراتژیک خاصی همراه است؟

واقعیت‌ها و پرسش‌ها

۱

در ایران و خارج از ایران، گروه‌های اپوزیسیون به‌شدت متنوع و پراکنده هستند. از یک‌سو، گروه‌های نوظهور سلطنت‌طلب و مشروطه‌خواه با ایده‌های مختلف در تلاش‌اند تا نقش خود را در ساختار سیاسی آینده ایران تثبیت کنند. از سوی دیگر، گروه‌های جمهوری‌خواه نظیر گروه‌های ملی-مذهبی‌، گروه‌های چپ‌گرا، مارکسیست‌ها، سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های اصلاح‌طلب به دنبال ایجاد حکومتی جمهوری‌خواه با دموکراسی مشارکتی هستند. همچنین، گروه‌های فدرالیست و استقلال‌طلب نیز خواسته‌هایی خاص دارند که اغلب با دیگر جناح‌ها در تضاد است.

سؤال اصلی اینجاست که چرا غرب، به‌ویژه ایالات متحده، در بسیاری از مواقع تلاش کرده است تا پیگیر شکل‌گیری یک «رهبری واحد» در اپوزیسیون ایران باشد؟ چرا زمانی که گروه‌ها و جنبش‌های اعتراضی ایران فاقد رهبری واحد هستند، غرب این وضعیت را به‌عنوان یک مشکل جدی و چالشی می‌بیند؟

یکی از دلایل اصلی این است که غرب، به‌ویژه آمریکا، برای پیش‌بینی و شکل‌دهی به تغییرات در آینده ایران نیازمند یک هرم رهبری منسجم است که بتواند در تحولات سیاسی آینده ایران نقش راهبردی ایفا کند. در عرصه دیپلماتیک و سیاست بین‌الملل، وجود یک رهبری واحد در طرف مقابل به‌ویژه در کشوری پیچیده مانند ایران، می‌تواند تضمین‌کننده ثبات و موفقیت باشد. در غیر این صورت، پراکندگی و عدم توافق میان گروه‌ها می‌تواند به بن‌بست سیاسی و بحران‌های عمیق‌تری منجر شود.

۲

با وجود گسترش اعتراض‌ها و نارضایتی‌ها عمومی طی دو دهه گذشته در ایران، تلاش‌های غرب، به‌ویژه آمریکا، برای برقراری رابطه با گروه‌های اپوزیسیون به‌منظور ایجاد تغییرات در رژیم دیکتاتوری ایران، همواره با اهداف خاصی همراه بوده است. آیا واقعاً غرب به‌دنبال توسعه و ترویج دموکراسی و آزادی و حقوق بشر در ایران است، یا اینکه در پی دست‌یابی به یک حکومت با ترکیبی جدید (حالا دیکتاتوری یا شبه دموکراتیک) دیگر است، که مطابق با منافع آنها عمل کند؟

تجارب گذشته نشان می‌دهد که غرب، به‌ویژه ایالات متحده، بیشتر به‌دنبال یک ایران «قابل پیش‌بینی» و «منافع‌محور» است تا یک ایران دموکراتیک با پیچیدگی‌های سیاسی داخلی. در دوران حکومت شاهنشاهی نیز، ایالات متحده در ظاهر از رژیم پهلوی حمایت می‌کرد زیرا آن را به‌عنوان یک متحد استراتژیک در منطقه می‌دید. اما در تداوم جنگ سرد پس از انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاه، غرب در مواجهه با رژیم نوظهور اقتدارگرا و مستبد دینی به‌دنبال راه‌های جدید برای تأمین منافع خود بوده. غیر از مذاکرات مستقیم و غیر مستقیم با حاکمیت جمهوری اسلامی، در سال های اخیر و پس از پایان جنگ سرد یکی از این راه‌ها همواره گفت‌وگو با گروه‌های اپوزیسیون و جست‌وجو برای یافتن یک رهبری واحد جدید برای آینده ایران بوده است.

یکی از احتمال‌های مطرح در این زمینه، تلاش غرب برای ایجاد حکومتی شبه‌دموکراتیک است. در این مدل، قدرت ممکن است در دست یک حاکمیت مستبد یا نیمه‌دموکراتیک قرار گیرد که به‌طور رسمی، ظاهری از دموکراسی را به نمایش می‌گذارد، اما در عمل قدرت اصلی همچنان در دست یک گروه یا فرد خاص است. نمونه‌هایی از چنین رژیم‌هایی را می‌توان در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و منطقه مشاهده کرد؛ کشورهایی مانند عربستان سعودی و مصر که در عمل از یک سیستم دیکتاتوری سلطنتی یا ریاست‌جمهوری بهره می‌برند. این نوع رژیم‌ها برای غرب جذابیت‌هایی دارند، زیرا می‌توانند به‌عنوان متحدان استراتژیک در برابر تهدیدهای منطقه‌ای عمل کنند، بدون اینکه تهدیدهای سیاسی و فرهنگی برای غرب ایجاد کنند.

۳

با توجه به وضعیت شکننده جمهوری اسلامی و نارضایتی‌های گسترده داخلی، جامعه ایران ممکن است در آینده با بحران‌های اجتماعی و سیاسی جدیدی مواجه شود. فروپاشی اقتصادی، مشکلات ساختاری و اعتراضات مردمی می‌توانند به‌عنوان محرک‌هایی برای تغییرات در ساختار قدرت عمل کنند.

و در چنین شرایطی، نیاز به یک رهبری منسجم از اپوزیسیون می‌تواند از منظر غرب اهمیت پیدا کند.

گروه‌های مختلف اپوزیسیون ایران، علی‌رغم تنوع و تفاوت‌های فکری، تاکنون نتواسته‌اند به یک اجماع مشترک برای آینده ایران دست یابند. این موضوع، غرب را با چالش مواجه می‌کند، چرا که در نبود یک رهبری واحد و قدرتمند، نمی‌تواند به‌سادگی با طرفی مشخص وارد گفت‌وگو شود. از این رو، غرب به‌دنبال پیدا کردن یک رهبری واحد است تا بتواند در تحول‌های آینده ایران تأثیرگذار باشد.

۴

آیا ممکن است غرب و ایالات متحده، در راستای منافع استراتژیک خود، برای رسیدن به اهداف خود، ضمن عبور از اپوزیسیون جمهوری اسلامی، اقدام به بازتولید یک حکومت دیکتاتوری جدید و شبه‌دموکراتیک از دل الیگراشی حاکم نظامی اقتصادی موجود در ایران کنند؟ در شرایطی که غرب از یک‌سو به‌دنبال مقابله با تهدیدات امنیتی از سوی جمهوری اسلامی است و از سوی دیگر، می‌خواهد نفوذ خود را در منطقه حفظ کند، این احتمال وجود دارد در پی‌آمد مذاکرات هسته‌ای بین نظام جمهوری اسلامی و آمریکا، بخواهد به‌دنبال یک رژیم نئودیکتاتوری یا شبه دمکراتیک اما «قابل کنترل» در ایران باشد.

این نوع حکمرانی می‌تواند در ظاهر ادعای تغییر، دموکراسی و انتخابات آزاد داشته باشد، اما در واقع، همچنان تحت سیطره گروهی خاص یا حاکمیت مستبدی قرار گیرد که منافع غرب را تأمین کند. این رویکرد، مشابه آنچه که در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مشاهده می‌شود، می‌تواند یک گزینه جذاب برای غرب باشد.

با این رویکرد به نظر می‌آید هدف اصلی غرب و به ویژه آمریکا از این اقدام‌ها، نه لزوماً حمایت از دموکراسی و آزادیخواهی در ایران، بلکه تأمین منافع استراتژیک و ژئوپلیتیک خود در ورود به دوران جدیدی از جنگ سرد و مواجه با چین خواهد بود. و ممکن است غرب به‌دنبال بازتولید یک رژیم شبه‌دموکراتیک و یا دیکتاتور جدید در ایران باشد تا بتواند به‌عنوان یک متحد قابل پیش‌بینی مهم برای حفظ ثبات در منطقه و آسیا عمل کند. به نظر این سناریو، چالش‌ها و فرصت‌های جدیدی را برای آینده ایران به همراه خواهد داشت، که لازم است با دقت بیشتر بررسی و به آن توجه کرد.

۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.