دیدگاه
مذاكره كردن يا مذاكره نكردن
صدرا عبدالهی - توافق به نفع مردم ایران، توافق به نفع جمهوری اسلامی ایران و آمریکا. این مذاکرات به نفع کیست؟

منبع: شاتراستاک

در شرایطی که نفس مردمان سرزمین ایران، زیر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، به شماره افتاده و سرکوب و اختناق به اوج خود رسیده است، مذاکره جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا بار دیگر روی میز قرار گرفته — اینبار در عمان، همان نقطهای که بسیاری از مذاکرات قبلی نیز در آن کلید خورده بودند. اما پرسش اصلی این است: این مذاکرات به نفع کیست؟ مردم ایران، جمهوری اسلامی، یا دولت آمریکا؟
از منظر یک معترض و منتقد شرایط و ساختار حکمرانی، پاسخ این سوال پیچیده اما مهم است. مذاکره به خودی خود یک ابزار دیپلماتیک خنثی است؛ این اراده و هدف طرفین است که سرنوشت آن را روشن میکند. در تجربه تاریخی جمهوری اسلامی، مذاکره هیچگاه به معنای چرخشی بنیادین در سیاست داخلی و خارجی نبوده؛ بلکه ابزاری برای خرید زمان، کاهش فشار بینالمللی و بازسازی قدرت منطقهای و داخلی بوده است. نمونهاش برجام: توافقی که با تمام وعدههای دولت وقت، نهتنها به بهبود پایدار زندگی مردم نیانجامید، بلکه پس از خروج آمریکا و بازگشت تحریمها و عملکرد منطقهای جمهوری اسلامی عملاً به باتلاقی جدید بدل شد.
اکنون اما مذاکره در بستری کاملاً متفاوت در حال شکلگیریست:
- ترامپ که پیشتر قاسم سلیمانی را در اقدامی بیسابقه هدف قرار داد، بازگشته و تهدید به حمله نظامی کرده است.
- رهبر جمهوری اسلامی که مذاکره با آمریکا را «سم»، «غیر هوشمندانه» و… خوانده بود، سکوت کرده یا چراغ سبز داده؛ چرا؟
- وضعیت اقتصادی کشور بحرانیست و حکومت از درون و بیرون در تنگنای بیسابقه قرار دارد.
- اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و سرکوب منتقدین حاکمیت نشان داد مشروعیت اجتماعی نظام فروریخته است.
در چنین شرایطی، مذاکره نه از موضع قدرت، بلکه از موضع ضعف حاکمیت آغاز شده؛ نه برای نجات مردم، بلکه برای نجات نظام. توافقی که ممکن است حاصل شود، اگر هم تحریمهایی را کاهش دهد یا منابع مالیای را آزاد کند، احتمالاً نه در سفره مردم، بلکه در تقویت ماشین سرکوب و ساختار اقتصادی- امنیتی-ایدئولوژیک نظام و سهامداران آن هزینه خواهد شد.
از سوی دیگر، دولت آمریکا و غرب نیز بارها نشان داده اند در چنین مواقعی معمولا نگاهی انساندوستانه به این ماجراها ندارند. هدف آنها کنترل بحران در خاورمیانه، مهار برنامۀ هستهای ایران و جلوگیری از جنگی دیگر در منطقه و ورود به حوزه های اقتصادی در ایران است. برای آنها مهم نیست که در ایران چه بر سر مردم میآید، بلکه به دنبال «توافقی قابل کنترل» هستند — حتی اگر این توافق به بقای رژیمی دبکتاتور بیانجامد.
در انتها؛ در پاسخ به این سوال که «توافق به نفع مردم ایران یا جمهوری اسلامی و آمریکاست» باید گفت: تا زمانیکه ارادهای برای دگرگونی و اصلاح در ساختار قدرت در ایران وجود نداشته باشد، هیچ توافقی واقعاً به نفع مردم نخواهد بود. این مذاکرات، اگر بدون تضمین تغییر در رفتار داخلی حکومت و رعایت حقوق بشر انجام شود، در بهترین حالت مسکنی موقت است؛ و در بدترین حالت، تثبیت مجدد یک حکومت مستبد بر پایه سرکوب.
مذاکرهای که از دل آن آزادی، عدالت، و دگرگونی در راستای توسعه همه جانبه پایدار برنخیزد، تنها نقابیست بر چهره بحرانهای منطقهای و داخل ایران.
فروردین ۱۴۰۴
نظرها
خودم
امروز به این فکر افتادم که مذاکره نیست معامله برای محافظت خودشونه
رسول بداقی
درود شناخت طرفین مذاکره درست است، شناخت هدف هرکدام از حکومتهابرای مذاکره نیز بجا و درست است، پیش بینی انجام شده باتوجه به این شناختها منطقی است. با جمله «توافق قابل کنترل» موافقم