ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کارزار شعر زندگی در برابر اعدام

مهتاب قربانی: یک پله بالاتر از دنیا

شعر مهتاب قربانی، که در همراهی با کارزار «شعر زندگی در برابر اعدام» و «سه‌شنبه‌های اعتراضی نه به اعدام» سروده شده، با زبانی عمیقاً تصویری و احساسی، درد و رنج محکومان به اعدام و فضای سرکوب و مرگ را به تصویر می‌کشد.

شعر قربانی با تمرکز بر شخصیتی محکوم به اعدام، تاریکی شب را به‌عنوان استعاره‌ای از پایان زندگی و ناامیدی به کار می‌برد. تصاویر تکان‌دهنده‌ای چون سنگسار حلاج، کودکانی با بند ناف پیچیده بر گردن، مادرانی که برای خفه کردن ضجه‌هایشان خاک در دهان می‌ریزند، و پدرانی که مرگ را در سررسیدهایشان ثبت می‌کنند، همگی از جامعه‌ای سخن می‌گویند که در آن حق زندگی پایمال شده و مرگ به امری روزمره بدل گشته است. این تصاویر نه‌تنها حس خفقان و ظلم را منتقل می‌کنند، بلکه با ارجاع به تاریخ و نمادهای فرهنگی، عمق فاجعه را در بستری تاریخی و انسانی نشان می‌دهند.
پایان‌بندی شعر با تصویر «سر بی‌گناهی» که «چشم‌هایش به راه خیره مانده»، ضمن تأکید بر بی‌گناهی قربانی، حس انتظار و شاید امیدی واهی را در برابر کابوس اعدام به نمایش می‌گذارد. این شعر، با ترکیب عناصر عاطفی، تاریخی و اجتماعی، به‌صورتی تأثیرگذار علیه مجازات اعدام اعتراض می‌کند و مخاطب را به تأمل در ارزش زندگی و بی‌عدالتی سرکوب وا می‌دارد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

می‌دانست شب که به پایان برسد
تاریکی آخرین خاطره‌اش خواهد بود
پشت پلک‌هایش
حلاج را سنگ می زدند
و کودکان با بند ناف پیچیده بر گردن
تولد را از معنی تهی می‌کردند
مادران با پستان‌های رگ کرده از خون
خاک در دهان می‌ریختند تا صدای ضجه‌هایشان
خواب سرنوشت را آشفته نکند
پدران راز مرگ را در سررسیدهایشان برای روز مبادا یادداشت می‌کردند
لب‌هایش به خاطره‌ی طعم آخرین بوسه
از حرکت باز مانده بود
و در حوالی تن جوانش عشق سرود سوگواری می‌خواند
می‌دانست سرگیجه‌ی این شب که به پایان برسد
یک پله بالاتر ازدنیا
با مرگ خواهد رقصید
و آن‌ها در کابوس‌هایشان تا آمدن صبح
سر بی‌گناهی را بر دار خواهند دید که
چشم‌هایش به راه خیره مانده است.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.