نگاهی به حضور زنان دگرباش در سینمای ایران
نمود شخصیتهای زنان دگرباش در سینمای ایران در سالهای اخیر تکبعدی و بدون تنوع و بر اساس یک الگوی رسمی از پیشتعیین شده است. بررسی این موضوع با تکیه بر چند فیلم.
حکومت اسلامی ایران دگرباشان جنسی را به رسمیت نمیشناسد و هرگونه حضور و مطرح شدن آنان در جامعه را تا حد امکان ممنوع میکند. بسیاری از دگرباشان، تمام عمر خود گرایش جنسیشان را پنهان میکنند و زندگی دوگانهای دارند. زندگی اجتماعی که در آن مانند اکثریت افراد همجنسشان حضور دارند و زندگی زیرزمینی که با معدود افراد همعقیده و همگرایش خود به طور واقعی و بدون خودسانسوری هستند. مردان دگرباش معمولا با آرایش و رفتار غلو شده زنانه با چاشنی تحقیر و طنز (گویی بدون پوشش تحقیر و طنز نمیتوان به این گروه اشاره کرد) در فیلمهای سینمایی نقش آفرینی دارند اما کار برای زنان دگرباش سخت تر است و آنان به هیچ وجه نمیتوانند در فیلمی به طور رسمی حضور داشته باشند.
البته مخالفت قانونی و شرعی حکومت اسلامی ایران با رابطه دو همجنس، باعث نشده است این مساله هرگز در سینمای ایران مطرح نشود. همجنسگرایان و ترنسهای زن در آثار سینمایی ایران حضور دارند، آنها عاشق میشوند، وارد رابطه عاشقانه میشوند و... همه این اتفاقات اما پنهانی صورت میگیرد.
نشانههای زیادی مبنی بر همجنس گرا بودن یا عاشق بودن دو شخصیت در فیلمهای ایرانی هست البته در کنار دیالوگها یا اتفاقاتی که بتواند این ماجرا را کمرنگ یا رد کند. به این ترتیب است که فیلمهایی توانستهاند از پیچ سخت سانسور شدن عبور کنند و در عین حال نمایی هرچند محدود و مبهم از زندگی همجنسگرایان زن در ایران ارایه دهند. شاید امید کارگردانها و نویسندههای این دست فیلمها این بوده است که در ایرانی آزادتر درباره شخصیتهای فیلمشان آزادانهتر حرف بزنند و فیلمشان را با نگاهی صریحتر مطرح کنند.
در این مقاله مطرحترین آثار سینمایی با حضور شخصیتهای زن همجنسگرا در سینمای ایران بررسی میشوند.
دیوار، ۱۳۸۶
گلشیفته فراهانی در این فیلم نقش ستاره را بازی میکند. دختری با علایق متفاوت که لباسهای برادرش را میپوشد، رفتارهای پسرانه دارد، کارهای مردانه مانند تعمیر کردن وسایل خانه و موتور و ماشین انجام میدهد، علاقهای به ازدواج با مردان ندارد و عاشق دختر همسایه، نسترن است و حتی به او به شوخی قول ازدواج میدهد و رابطه عاشقانه زیبایی با او دارد. ستاره به موتورسواری علاقهمند است که موضوع و تمرکز اصلی فیلم است. او توسط حکومت اسلامی ضد زن به خاطر موتورسواریاش چه در خیابان و چه در شهربازی محدود میشود اما نهایتا راهی برای حل این مشکل پیدا میکند و فیلم با امید دادن به این قشر تمام میشود. او از ازدواج عشقش غمگین میشود اما نمیتواند این غم را تمام و کمال نشان دهد چرا که بر همجنسگرا بودن یا ترنس بودن او صحه میگذارد اما رفتارها و شخصیت به شدت پسرانه او در مقایسه با زنان دیگر فیلم و حتی برادرش را نمیتوان نادیده گرفت.
مادر قلب اتمی، ۱۳۹۳
داستان سوررئال مادر قلب اتمی در طول یک شب اتفاق میافتد. آرینه و نوبهار دو دوست هستند که در حال بازگشت از مهمانیاند. رابطه آنها اما فقط رابطه دو دوست صمیمی نیست، آنها با هم زندگی میکنند، با هم در مهمانیهای خانوادگی حضور پیدا میکنند، علاقهای به مردان ندارند (از طرف دوستشان کامی "بیخطر" خوانده میشوند) و رابطهشان با مردان صرفا دوستانه است (طوفان: شما ازونها هستید که دوست پسر ندارید اما کلی دوستِ پسر دارید)، آرینه شخصیتی مردانهتر است و نوبهار زنانهتر (دیالوگ خود نوبهار: من زن خونهم و عصرا میرم ورزش) و در سکانسهای مختلفی نوبهار به دنبال صمیمیت جسمی با آرینه است (گذاشتن سرش روی شانه او و...).
جدا از اتفاقات منحصر به فرد و عجیبی که برای آنها میافتد و فضای طنز سیاه سیاسی که در آن قرار دارند، رابطه این دو شخصیت رابطهای صمیمی است که نمیتوان نام آن را دوستی ساده دخترانه گذاشت.
عرق سرد، ۱۳۹۶
در فیلم عرق سرد نیز که بر زندگی و مشکلات زنان تمرکز دارد، افروز فوتسالیستی است که از شوهرش جدا شده و با یکی از همتیمیهای خود زندگی میکند. رابطه افروز و مصی نیز پر از اشارات به رابطهای عاشقانه بین دو زن است، افروز پس از گل زدن مصی را بغل میکند و میبوسد، با او زندگی میکند، قهر و آشتیها و منتکشیهای آنها رنگ و بوی یک رابطه عاطفی را دارد. افروز رابطه خود با مصی و اینکه باهم زندگی میکنند را از شوهرش پنهان کرده است و آشکارا علاقهای به شوهرش و رابطه داشتن با او ندارد و پس از رابطهای اجباری با او در سکانسی اثرگذار با بیزاری دهانش را میشوید.
همگناه، ۱۳۹۹
به این دلیل که قانون و مذهب در ایران حقوق ترنسکشوالها را به شرط انجام عمل جراحی تغییر جنسیت، به رسمیت میشناسد، آنها میتوانند با رعایت شرایطی سخت به طور رسمی در جامعه حضور داشته باشند. به همین دلیل یک زن ترنسکشوال یکی از شخصیتهای سریال همگناه است که در سال ۹۹ در شبکه نمایش خانگی منتشر شد. سوگل خلیق در این سریال نقش دختری ترنسکشوال را بازی کرد که به دنبال رفتن از ایران و انجام عمل تغییر جنسیت است. البته او در این فیلم تنها دغدغهای که دارد عمل جراحی و راضی کردن خانوادهاش است و دو دوستِ پسر دارد اما هیچ رابطه عاشقانهای ندارد چون این مساله در ایران نه تنها قانونی و شرعی نیست بلکه جرم محسوب میشود و مجازاتهای سنگین در پی دارد. او فقط میتواند آزادانه تفاوت خود را با دیگر دختران و تمایلش به مرد بودن را ابراز کند اما نمیتواند مانند دیگران رابطه عاشقانه داشته باشد. البته همین حضور در سریال نیز با انتقادات فراوانی روبرو شد و شاید نهایتا یکی از دلایل ساخته نشدن فصل دوم سریال نیز بود.
به دلیل محدودیتهای فراوان و حساسیتهایی که درباره این موضوع وجود دارد، شخصیتهای همجنسگرا در فیلمهای ایرانی به سادگی به دو دسته مردانه و زنانه تقسیم میشوند و خبری از شخصیتهای متنوع جامعه دگرباشان جنسی نیست. رابطه شخصیتهای زن این فیلمها نشانههایی از صمیمیت دارند که نمیتوان نام دوستی بر آن گذاشت و نهایتا تلاشهایی هستند برای به تصویر کشیدن زنان همجنسگرا و رابطه آنها و مشکلات زندگیشان و ساخته میشوند تا شاید در آینده توسط سازندگان کار، آزادانهتر بررسی شوند.
نظرها
نظری وجود ندارد.