ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دیدگاه

«با اجازه کی از من عکس گرفتی؟»

بهار مشرقی - حکومت جمهوری اسلامی یک آپارتاید جنسیتی‌ست. علی خامنه‌ای در رأس هرم قدرت این آپارتاید جنسیتی را علیه زنان* رهبری می‌کند. او میلیون‌ها همدست و تماشاگر دارد.

دیدگاه

این یک جمله تکراریست اما هربار که تکرار می‌شود در بیان حقیقتی که به آن اشاره می‌کند برّنده‌تر می‌شود: «مسئول این وضعیت شخص علی خامنه‌ای ست». این‌بار این جمله را می‌شود برای وضعیتی که در آن یک زن با بچه مریضش در گوشه بیمارستان پناه گرفته و یک آخوند بدون اجازه از او عکس می‌گیرد تکرار کرد. مسئول این وضعیت خامنه‌ای ست. او نه تنها دربرابر پدیدآمدن چنین وضعیتی مسئولیت دارد، بلکه مسبب آن است. پشت آخوند بیمارستان قم (هر نام یا منصبی که داشته باشد) به یک نظام امنیتی و قضایی زن‌بیزار یکپارچه گرم است که به او و امثال او حتی درصورت گرفتن جان انسان‌ها مصونیت می‌دهند.

علی خامنه‌ای به‌عنوان نوک هرم قدرت در ایران (هرچند نوک یک کوه یخ باشد) مسئول این وضعیت است. او بارها، حتی قبل از این‌که ماموران گشت ارشاد ژینا امینی را به قتل برسانند، به زیردستان، هوادارانش و همه آن‌هایی که او را به‌عنوان پدرسالار بزرگ قبول دارند (یا دست‌کم جرئت فکر کردن به گزینه دیگری را ندارند)، و همه آن‌هایی که بودن او و نظام جمهوری اسلامی برایشان به معنی منفعت و شمولشان در بازی ست، مجوز داده به اختیار خود هر کسی را که فکر می‌کنند خلاف نظام جمهوری اسلامی عمل می‌کند مجازات کنند.

درعین‌حال بسیار ساده‌انگارانه‌ست که زمینه و عوامل چنین وضعیتی را به یک فرد محدود کنیم. نگاه غیرانسانی به زن، تقلیل او به بدنش، و جرم‌انگاری «معلوم‌شدن» این بدن -که برخلاف امر آموخته حجاب، جزوی از حیات طبیعی اوست- را مردسالاری در ذهن و گوشت و پوست و خون زیردستان و همدستانش به‌شکل نوشته‌ای روی سنگ حک کرده.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

برای فهمیدن نگاه غیرانسانی به زن حتی مقایسه آن با نگاه به مرد هم کفایت می‌کند؛ همان مردی که اتفاقاً از طرف همین نظام جمهوری اسلامی به اشکال دیگری تحت ستم است. مثال پیچیده‌ای هم لازم نیست: آیا معلوم بودن موی مرد جرم است؟ آیا هرگز مردی که بچه مریض خود را زیر بغل زده و به بیمارستان رفته به خاطر بدنش مواخذه شده؟ آیا هرگز کسی غیر از تحسین او به‌عنوان پدر، نگاه دیگری به او کرده و نظر دیگری در ذهنش شکل گرفته؟

تبعیض‌های‌ سنگین و ریشه‌داری که جهان مردسالار با سوءاستفاده از تفاوت‌های بیولوژیکی و حاملگی و رابطه بدنی با نوزاد، میان زن و مرد، و مادری‌کردن و پدری‌کردن ایجاد کرده و بر زن‌ها تحمیل می‌کند، بماند.

فقط خامنه‌ای نیست که از تسلط خود و کنترل زن‌ها نفع و لذت می‌برد. نگاهی به دور و اطرافتان بیاندازید و ببینید چطور هر جا زنی حرکت و اراده‌ای می‌کند، همزمان در حال جنگیدن در یک کشمکش نابرابر قدرت با کنترل‌گر است؛ کنترل‌گری که غالباً نزدیک‌ترین و شاید از عزیزترین کسانش است. چطور همین روسری از سر برداشتن را والدین، خانواده، مدرسه، دانشگاه، خیابان،... شمشیر از رو بستن و مبارزه با دین و امر خدا و آبروی خانواده و قانون و ... تلقی می‌کنند. چطور بسته به محیط و فرهنگ غالب و قانون جاری، همین معلوم‌شدن مو گاهی خون زن را برای مردسالار مباح می‌کند.

مسئول این وضعیت خامنه‌ای‌ست. مسئول فضای مسموم علیه زن بی‌حجاب (بی‌روسری)، مسئول دیگری و غیر خواندن زنی که حجاب نمی‌خواهد، مسئول لایحه غیرانسانی و سرتاپاخشونت حجاب، مسئول دستورهای محرمانه برای اجرای این لایحه، مسئول ایجاد سامانه‌ برای گزارش بی‌حجابی، مسئول این‌که لباس شخصی‌ها زن‌ها را به بهانه حجاب با خود می‌برند و «به شکل قانونی» راهزنی و تلکه می‌کنند، مسئول فشارهای روانی بر زنان، مسئول این‌همه زخم‌روان (تراما) در زنی که باید مدام مراقب باشد که در آن جامعه توسط آشنا و غریب «دریده نشود».

آیا هرگز مردی که بچه مریض خود را زیر بغل زده و به بیمارستان رفته به خاطر بدنش مواخذه شده؟ آیا هرگز کسی غیر از تحسین او به‌عنوان پدر، نگاه دیگری به او کرده و نظر دیگری در ذهنش شکل گرفته؟

او مسئول مستقیم فقر و عمیق‌تر شدن شکاف‌های طبقاتی هم هست؛ فقری که هم جنسیت‌زده و سکسیست است و هم تبعیض‌ها و نابرابری‌های جنسیتی‌ای که خودش ایجاد نکرده، تشدید می‌کند.

خامنه‌ای در ایجاد این وضعیت میلیون‌ها همدست و تماشاگر دارد. همه کسانی که زن معترض را «دیوانه» و «سلیطه» می‌خوانده و می‌خوانند، همه آن‌هایی که در صحنه اعتراض یک مادر عصبانی به‌جای اعتراض به آخوندی که پشتش به یک خشونت سیاسی فراگیر گرم است، تلاش می‌کنند قضیه را فیصله بدهند، همه آن‌هایی که آن آخوند را فراری می‌دهند، همه آن‌هایی که در ذهنشان فکر می‌کنند «حالا شالت را سرت می‌کردی بهتر بود یا این‌که این‌همه جیغ و داد بکشی»، همه کسانی که زن‌ها را در این مبارزه تنها گذاشته‌اند که مبادا بعد از حجاب، نوبت برابر کردن ارث و دیه و حق طلاق و ... بشود، همه آن‌هایی که فکر می‌کنند حق انسانی زن‌ها* اولویت نیست، همه در این وضعیت با خامنه‌ای و حکومت جمهوری اسلامی همدست‌اند.

زن قمی با فریاد کشیدن بر سر آخوند در بیمارستان، به دیوار این آپارتاید جنسیتی می‌کوبد. او در صحنه تعرض به حریم خصوصی‌اش فریاد می‌زند: «با اجازه کی از من عکس گرفتی؟» نظام آپارتاید جنسیتی و حامیان و همدستانش این اجازه را صادر کرده‌اند. زن قمی، این مجوز را از خامنه‌ای و نظمی که او آن‌را نمایندگی می‌کند پس می‌گیرد و مال خود می‌کند. در این مبارزه خواهران او کنارش ایستاده‌اند.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • نوید

    سرانه ترکیه ۳.۵ برابر و روسیه ۳ برابر ما شده آنوقت این طلبه شیطون دارد از فرشته فیلم میگیرد برای گزارش به اهریمن!

  • ای درختان عقیم ریشه تان در خاکهای هرزگی مستور

    "خامنه‌ای در ایجاد این وضعیت میلیون‌ها همدست و تماشاگر دارد. همه کسانی که زن معترض را «دیوانه» و «سلیطه» می‌خوانده و می‌خوانند، همه آن‌هایی که در صحنه اعتراض یک مادر عصبانی به‌جای اعتراض به آخوندی که پشتش به یک خشونت سیاسی فراگیر گرم است، تلاش می‌کنند قضیه را فیصله بدهند، همه آن‌هایی که آن آخوند را فراری می‌دهند، همه آن‌هایی که در ذهنشان فکر می‌کنند «حالا شالت را سرت می‌کردی بهتر بود یا این‌که این‌همه جیغ و داد بکشی»، همه کسانی که زن‌ها را در این مبارزه تنها گذاشته‌اند که مبادا بعد از حجاب، نوبت برابر کردن ارث و دیه و حق طلاق و ... بشود، همه آن‌هایی که فکر می‌کنند حق انسانی زن‌ها* اولویت نیست، همه در این وضعیت با خامنه‌ای و حکومت جمهوری اسلامی همدست‌اند."

  • بی نجابت باغ

    به عزای عاجلت ای بی نجابت باغ بعد از آنکه رفته باشی جاودان بر باد, هر چه هر جا ابر خشم از اشک نفرت باد آبستن همچو ابر حسرت خاموشبار من! ای درختان عقیم ریشه تان در خاکهای هرزگی مستور یک جاوانه ی ارجمند از هیچ جاتان رست نتواند. ای گروهی برگ چرکین تار چرکین پود یادگار خشکسالیهای گردآلود هیچ بارانی شما را شست نتواند.

  • خوابشان برده ست

    آه, خامشی بهتر. ورنه من باید چه می گفتم به او، باید چه می گفتم؟ گر چه خاموشی سر آغاز فراموشی است, خامشی بهتر. گاه نیز آن بایدی پیوند کو می گفت خاموشی ست. چه بگویم؟ هیچ. جوی خشکیده ست و از بس تشنگی دیگر بر لب جو, بوته های بارهنگ و پونه و خطمی خوابشان برده ست. با تن بی خویشتن، گویی که در رؤیا می بردشان آب،‌ شاید نیز آبشان برده ست.

  • نفرین

    سبز و رنگین جامه ای گلبفت بر تن داشت دامن سیرابش از موج طراوت مثل دریا بود از شکوفه های گیلاس و هلو طوق خوش آهنگی به گردن داشت پرده ای طناز بود از مخملی – گه خواب گه بیدار- با حریری که به آرامی وزیدن داشت. روح باغ شاد همسایه مست و شیرین می خرامید و سخن می گفت و حدیث مهربانش روی با من داشت من نهادم سر به نرده ی آهن باغش که مرا از او جدا می کرد و نگاهم مثل پروانه در فضای باغ او می گشت گشتن غمگین پری در باغ افسانه. او به چشم من نگاهی کرد, دید اشکم را گفت: “ها! چه خوب آمد بیادم – گریه هم کاری ست. گاه این پیوند با اشک است، یا نفرین, گاه با شوق است، یا لبخند, یا اسف یا کین. و آنچه زینسان، لیک باید باشد این پیوند.” بار دیگر سیب را بویید و ساکت ماند. من نگاهم را چو مرغی مرده سوی باغ خود بردم

  • به تو چه؟

    من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟ من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه؟ تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من؟ من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه؟ تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا؟ من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه؟ تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش. من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه؟ دُنیا گر چه سراب است به گفتار شما من به جِد طالب این کهنه سرابم ؛به تو چه؟ تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص! و من ار رایحه ی مثل گلابم؛ به تو چه؟ من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب . و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه؟ تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی! من اگر دُردکش باده ی نابم ؛ به تو چه؟ تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش! من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه؟ تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان. من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه؟

  • حمالان پوچی

    حمالان پوچی مرزهای دشوار تحمل را شکستند. - تکبیر برادران! هم‌سرایان وحدت با حنجره‌های بی‌اعتقادی حماسه‌های ایمان خواندند. تکبیر برادران! کودکان شکوفه افسانه‌ی دوزخ را تجربه کردند. تکبیر برادران! *** ما با نگاه ناباور فاجعه را تاب آورده‌ایم. هیچ‌کس برادر خطاب‌مان نکرد و به تشجیع ما تکبیری بر نیاورد. تنهایی را تاب آورده‌ایم و خاموشی را و در اعماق خاکستر می‌تپیم.

  • آرش

    آقای خامنه ای اگر شما « فرزند بیمار و آن خانم مادرتان بود و یک بچه آخوند .... ( که تازه کرک و پرش دراومده ) از مادرتان فیلم میگرفت چه نظری داشتید؟