مهسا امینی پس از چهار روز کما، در بیمارستان کسری جان باخت ــ شعار علیه رهبر جمهوری اسلامی در اعتراضها
مهسا (ژینا) امینی دختری ۲۲ ساله بود که از سقز به همراه خانوادهاش برای دیدن اقوام به تهران سفر کرد. خبر درگذشت مهسا با واکنش خشمآلود عمومی همراه شده است.
مهسا امینی که در پی اعمال خشونت مأموران گشت ارشاد، چهار روز در کما بود، سرانجام در بیمارستان کسری تهران جان باخت. بستگان مهسا امینی در گفتوگو با زمانه خبر درگذشت او را تایید کردند. (آخرین گزارش از خاکسپاری او را اینجا بخوانید).
رفتن او به کما و در نهایت مرگاش واکنش خشمآلود عمومی را به همراه داشته است. در پی انتشار خبر درگذشت مهسا در بیمارستان کسری، اعتراضهای مردمی از همانجا آغاز شد و هنوز با تاریک شدن هوا در تهران ادامه دارد.
مهسا (ژینا) امینی دختری ۲۲ ساله که از سقز به همراه خانوادهاش برای دیدن اقوام به تهران سفر کرده بود، سهشنبه، ۲۲ شهریور بهدلیل برخورد خشونتآمیز مأموران گشت ارشاد به کما رفت و چند روزی در بخش ICU در بیمارستان کسرای تهران بستری بود.
به گفته پزشکان مهسا امینی در حین بازداشت سکته قلبی و مغزی کرده بود و پس از گذشت دو ساعت که او را به اماکن منتقل کرده بودند، به بیمارستان کسری انتقالش دادند.
بستگان مهسا امینی به هممیهن گفتند پیکر او بلافاصله پس از مرگ به پزشکی قانونی در کهریزک منتقل شده است. آنها گفته اند که نمیدانند پدر و مادر مهسا کجا هستند و خواهان صدور جواز دفن او در سقز شدند.
نیروهای حکومتی برای انتقال پیکر مهسا امینی، خانواده او را دچار سرگردانی کردهاند. یکی از بستگان مهسا اطلاع داد که در مورد مراسم خاکسپاری، خانواده او را اذیت میکنند. ابتدا قرار بود که پیکر مهسا را به سنندج منتقل کنند، اما اکنون او را به تبریز فرستادهاند.
خانواده امینی مراسم تشییع پیکر دخترشان را روز شنبه ۲۶ شهریور، ۱۷ سپتامبر ساعت ۹:۳۰ صبح از مقابل پلیس راه به سمت آرامستان آیچی سقز برنامهریزی کردهاند.
شاهد علوی، روزنامهنگار در توئیتی نوشت:
مردم در سقز، آماده پیشوازی از پیکر جانباخته ژینا گیان میشوند و همزمان فضای شهر کاملا نظامی شده است.میدانهای شاناز (شهدا)، ههلو (جمهوری)، مادر و قدس و مقابل پارک شهر را ماموران امنیتی، لباس شخصی و سرابازان مسلح از نیم ساعت پیش قُرق کردهاند.
تصویری از اعتراض مادر رامین حسینپناهی، زندانی سیاسی کردی که به اتهام «بغی» اعدام شد، نیز منتشر شده است:
ماجرای یک قتل
بر اساس گفتههای کیارش (اشکان) امینی، برادر مهسا، به زمانه، وقتی مأموران در حال انتقال مهسا امینی به ون گشت ارشاد بودند، درگیری لفظی میان این خواهر و برادر و مأموران صورت میگیرد که در این حین به برادر او گفته میشود خواهر او را به بازداشتگاه وزرا میبرند و بعد از یک ساعت کلاس توجیهی با امضای تعهد، او را رها خواهند کرد.
یکی از شاهدان که خود نیز یکی از بازداشتشدگان بود و در همان ون گشت ارشاد به همراه مهسا امینی در حال انتقال به بازداشتگاه وزرا بوده، در این ارتباط به خبرنگار زمانه گفت:
«در طول مسیر میان بازداشتشدگان و مأموران جروبحث شدیدی شکل گرفت که من و خانم امینی هم از جمله کسانی بودیم که به بازداشت خود اعتراض کردیم.»
این شاهد عینی افزوده بود:
«در خلال این جروبحثها مأموران با خشونت فیزیکی سعی داشتند تا همه ما را ساکت کنند. در همین حین بود که خانم امینی هم مورد ضرب و شتم قرار گرفت اما او تا رسیدن به بازداشتگاه وزرا کماکان هوشیاری داشت، اگرچه که از لحاظ جسمی بسیار بیحال بود.»
بر این واقعیت که حدود دو ساعت طول کشید تا مهسا از مرکز اماکن به بیمارستان منتقل شود نباید چشم پوشید. از آغاز فضای بیمارستان بسیار امنیتی بود و خانواده مهسا امینی را تحت فشار گذاشته بودند. برادر او کیارش امینی در این باره به زمانه گفته بود:
«تا شامگاه چهارشنبه که اجازه دادند خواهرم را ببینیم او کماکان در کما بود و هوشیاری بسیار پایینی داشت و علی رغم اینکه با کمک دستگاه ضربان قلب داشت اما پزشکان به خانواده گفتهاند چندان امیدی به زنده ماندن ایشان نیست.»
با وجود شهادت برادر مهسا و دیگر شاهدان عینی مرکز اطلاعرسانی پلیس پایتخت خشونتی که بر این زن از سوی ماموران گشت ارشاد اعمال شده بود را انکار کرد و گفته بود:
«خانمی برای توجیه و آموزش به یکی از بخشهای پلیس تهران بزرگ هدایت شده بود که ناگهان در جمع سایر افراد هدایتشده که ناگهان در جمع سایر افراد هدایتشده بهطور ناگهانی دچار عارضه قلبی شد.»
همچنین از سوی مقامات پلیس چنان وانمود شده که گویا مهسا امینی بیماری قلبی داشته است. در این رابطه دائی مهسا، آقای عائلی به اعتماد آنلاین گفت:
«دروغ مطلق است. ما از مهسا پرونده پزشکی داریم و میتوانیم ارائه دهیم که مهسا کاملاً سالم بوده است. اصلاً تصور بر این باشد که او بیماری داشته آیا نباید رعایت حال چنین فردی را کرد؟ این که بدتر است. آنقدر بیکفایت هستند که میافتند به جان مردم.»
اعمال خشونت مأموران گشت ارشاد علیه مهسا امینی باعث سکته او شد و سپس تاخیر آنها برای رساندن این زن به بیمارستان به قتل مهسا امینی انجامید.
این نخستین بار نیست که خشونت علیه زنان توسط ماموران پلیس یا اطلاعات بهدلایل گوناگون از جمله نوع پوشش آنها مرگ آنها را رقم زده است.
اعتراضهای مردمی در واکنش به مرگ مهسا
خبر درگذشت مهسا با واکنش خشمآلود عمومی همراه شده است. کاربران شبکههای اجتماعی به شدت به سیاستهای محدودگرانه علیه زنان در جمهوری اسلامی تاخته اند.
بنا به گزارشهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی، تجمعهایی در اطراف بیمارستان کسری شکل گرفت. حضور نیروهای امنیتی در آنجا برجسته بود.
ویدئوهای زیر شکلگرفتن اعتراضهای اولیه در نزدیکی بیمارستان کسری را نشان میدهند:
کمی بعد، تجمعهای اعتراضی شعارهای سیاسی فریاد زدند و شخص اول نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار دادند:
تجمعهای اعتراضی به شب کشیده شد. ویدئوی زیر از میدان آرژانتین تهران است و شعار مرگ بر خامنهای در آنجا:
واکنشهای رسمی
در پی اعتراضهای شدید مردمی در شبکههای اجتماعی، برخی از مقامهای پیشین و فعلی جمهوری اسلامی واکنش نشان دادهاند و صداوسیمای جمهوری اسلامی و خبرنگاراناش اقدام به پخش ویدئوی دوربینهای مداربسته از لحظه بیهوش شدن مهسا امینی کردهاند.
این ویدئو آزاردهنده است و «زمانه» آن را در این صفحه بازنشر نمیکند.
پلیس امنیت اخلاقی که این ویدئو را منتشر کرده، در بیانیهای مدعی شده «وی [مهسا امینی] در جمع سایر مراجعهکنندگان در سالن اجتماعات به طور ناگهانی بیهوش شده و بلافاصله با همکاری پلیس و اورژانس به نزدیکترین بیمارستان منتقل میشود.»
این ویدئو بدون «تایم لاین» (ثانیهها و دقایق نمایشدهنده لحظات بر روی فیلم) منتشر شده و در آن معلوم نیست که در دقایق پیش از این صحنهها بر مهسا امینی چه گذشته است.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی به کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور مأموریت داده تا با «فوریت و دقت» ابعاد «حادثه رخداده» برای مهسا امینی را بررسی کنند.
پیش از انتشار خبر مرگ مهسا امینی، وزیر کشور از دستور ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی برای بررسی پرونده خبر داده بود.
احمد وحیدی وزیر کشور پس از مرگ مهسا در گفتوگو با صداوسیمای جمهوری اسلامی گفت:
«با وزارت بهداشت و پزشک قانونی صحبت ها انجام شده تا با بررسی های کارشناسی شده علت فوت ایشان را اعلام بکنند همزمان از فرماندهی فراجا خواسته شده که دلایل و موضوع این حادثه را جمع آوری کنند ممکن است اظهارنظرهایی شود که با واقعیت فاصله داشته باشد ولی تمامی دستگاه ها به دنبال این هستند که علت فوت را سریعا اعلام بکنند.»
بهزاد رحیمی، نماینده سقز نیز وعده داده که تا چند ساعت دیگر «ابعاد حادثه رخداده» روشن شود و گفته که «در کنار خانواده ایشان هستیم.»
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری پیشین و چندین چهره اصلاحطلب دیگر در اظهارنظرهایی جداگانه خواهان تحقیق و ارائه «گزارش شفاف» شدهاند.
واکنشهای بینالمللی
پس از مرگ مهسا امینی سازمان عفو بینالملل نیز واکنش نشان داد و نوشت: «شرایط منجر به مرگ مشکوک در حین بازداشت مهسا امینی ۲۲ ساله، که شامل گزارشهایی مبنی بر شکنجه و سایر بدرفتاریها بوده است، باید مورد تحقیقات کیفری قرار گیرد.»
به نوشته عفو بینالملل، واحد پلیس موسوم به «پلیس امنیت اخلاقی» در تهران، که مجری قوانین تحقیرآمیز و تبعیضآمیز حجاب اجباری در کشور است، او را سه روز قبل از مرگش به صورت خودسرانه بازداشت کرد. تمام ماموران و مقامات مسئول باید به دست عدالت سپرده شوند.
رابرت مالی، فرستاده ویژه ایالات متحده در امور ایران در توئیتی به خبر درگذشت مهسا امینی واکنش نشان داد و از جمهوری اسلامی خواست به خشونت علیه زنان پایان دهد و مسئولان مرگ مهسا را به مجازات برساند.
نظرها
مسعود
یک زمانی مردم تهران بخاطر چند زن گرجی که گریبادوف سفیر روس آنها را به سفارت برده بود سفارت را بر سر گریبادوف خراب کردن و خانمها را آزاد کردن. چه بر سر مردم آمده است که دختران و پسران را در بازداشت تا حد مرگ شکنجه می کنند نمی دانم پس از قاجار یک دیوانه دستور ضرب و شتم و پاره کردن چادر زنان را داد سپس خمینی دجال دستور وارانه آن قاتل فرخی ومیرزاده عشقی را داد خدایا خودت کاری بکن
mashang
فرزندان انقلاب نبودیم، ما نان بودیم. نان داغی که لقمهی چپ سران حکومت شدیم. تکه پارهمان کردند و خوردند و پاشیدند. نه. چه میگویم؟ انگار که در این خلقت اضافه بودیم. ما را مصرف جامعهمان نکردند، ما را اِسراف کردند، پخشمان کردند که بر سفره خودمان ننشسته باشیم، که هیچکداممان در ساختن آن مملکت نقش نداشته باشیم. "فریدون سه پسر داشت" عباس معروفی
mashang
قتل حکومتی ، خشونت سیستماتیک ست ، نه خطای خودسرانه!
علی
بعید میدونم نظر منو این زیر چ----اپ کنید
mashang
شما مهسا را نکشتید! نوشته ای خواندنی از رحیم قمیشی دوستم دکتر موسویان برایم نوشته بود؛ "دو دختر دارم، همین؛ بی هیچ شرحی... «دختر» واژهای است هماورد «عشق»؛ همانند عشق، در شرحش درمانده میشوی... امروز در سرزمین من، این «دختر» نیست که کشته میشود؛ «عشق» است که دارد جان میدهد، زیر تیغ خامان خونآشام... گویا زمان آن فرارسیده که سوگمندان عشق، هیئتهایی به راه اندازند و در دستههایی زخمه بر دل زنند..." دوستم راست میگوید. گیرم مهسا را کتک نزدهاید گیرم سرش را به جایی نکوبیدهاید گیرم او را تهدید نکردهاید گیرم به او نگفتهاید خفه شود گیرم تحقیرش نکردهاید گیرم او مشکل قلبی داشته گیرم زیاده از حد ترسیده گیرم مشکل تنفسی داشته و به شما هیچ نگفته گیرم برادرش التماستان نکرده که او مسافر است و هیچ جا را بلد نیست، بگذارید همراهش باشد گیرم متوجه نشدید او هنوز ۲۲ سال بیشتر ندارد گیرم ندیدید چه لباس بلند و زیبای محلی زیر مانتویش پوشیده گیرم ندانستید دخترها برای زیباییشان اهمیت قائلند، جان میدهند زیبا شوند گیرم شما مأمور بودید و معذور گیرم خدایتان به شما گفته بود مسئول آن هستید که تمام مردم را یک شکل کنید شکل زشت خودتان... آیا این را هم نمیدانستید هر کس را دستگیر کنید ضربان قلبش بالا میرود. هر کس را دستگیر کنید بشدت میترسد. ندانستید او میمیرد... در عمرتان گل نچیدهاید، ناانسانها!؟ در عمرتان لالهای را از ساقه جدا نکردهاید؟ ندیدهاید به لحظه نکشیده میمیرد... شما مهسا را نکشتید! تمام دختران و زنان پاک سرزمین مرا کشتید شما تمام انسانهای عاشق ایرانم را کشتید شما مهسا امینی را نکشتید گشت ارشادتان هر که را دستگیر میکند او را کشته خانوادهاش را کشته چرا باور نمیکنید؟ یکی در همان بازداشتگاه میمیرد یکی بیرون میآید و میمیرد یکی پناهنده میشود و میمیرد یکی به بهانه تحصیل میرود و میمیرد وهمه دلشان مرده است تنها نفس میکشند... آنها را که یعنی آزادشان میکنید پس از عکس برداری مانند متهمان قاتل پس از گرفتن شماره ملیشان پس از نگاههای بیشرم مامورانتان دیگر زندگی نمیکنند دیگر زندگی نمیکنند... بیشرفها! شما همه دختران سرزمینم را کشتید همه انسانها را شما عشق را کشتید شما مهسا را نکشتید ایران را کشتید... گویا وقت آن رسیده ما سوگمندان عشق، دسته بهراه اندازیم، و زخمه بر دل زنیم. گویا وقت آن رسیده فریاد زنیم، مگر ضحاک چه میکرد؟ که شما نمیکنید!
عباس
من این رفتار قرون وستائی را هرگز نمی پذیرم و نخواهم پذیرفت . حال ماجرای مهسا نه بلکه در همه مسائل مانند بی فرهنگ ترین ملل رفتار می کنند . این زیبنده کشورم ایران نیست و مردم من آبرو دارند . نه طرف دار حزب و گروهی هستم و نه مدعی حقوق بشر . اما باید جواب چنین رفتار هایی از طرف هر کسی باشد باید داده شود و عوامل دخیل در اینگونه موارد بشدت جواب پس بدهند . باز عنوان می کنم جواب دادن فرد یا تنبیه وی کافی نیست باید آن کسانی که بعد از 43 سال امر به معرف و نهی از منکر را به راه انداخته اند در محاکم قضائی جواب دهند . مگر مردم ایران این قدر شعور ندارند که یک عده بیگانه با ادب و فرهنگ برای این مملکت قانون وضع کنند و کسی هم کاری نکند . مگر اینان چه میدانند که سرآمد می خواهند باشند . ملت من آقا بالا سر لازم ندارد و خودش میداند چگونه بپوشد و چگونه رفتار نماید . ایران با تمدن و فرهنگ های زیادی دارد که هر کدام بنحوی آداب و سنن دارند که گویش و پوشش جدائی را دارند که برای هیچ فردی دخالت بر آن جایز نیست . سران حکومت باید جواب این حرکات را بدهند . اگر مدعی اسلام هم هستند اول گوش دزدان اختلاص گر را بگیرند نه با نیرنگ و فریب هر روز مسئله ای بیافرینند تا اذهان عمومی را از کارهای پشت پرده دور کنند . حال این نظر شخصی من هست و منتظر روزی هستم که قانون جوابی در خور فرهنگ ایران و ایرانی بدهد .