ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

پدر کومار در افتاده: کسی که فرزندم را کشت چگونه می‌تواند به فرزندش نگاه کند؟

کومار درافتاده، ۱۶ ساله، در پیرانشهر و در زمانی از نزدیک مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد که هیچ حرکت آشکار اعتراضی در این شهر وجود نداشت. پدر این جان باخته به زمانه گفت نیروهای امنیتی تلاش دارند عامل کشته شدن پسرش را «اپوزیسیون» معرفی کنند.

پسرم ۲۵ مرداد به دنیا آمد، اسم‌اش را کومار (جمهور) گذاشتم. خوشبختم که برای آزادی و خاکش شهید شده است. افتخار می‌کنم که شهید شد، جگر سوختگی خیلی سخت است، شما تجربه نکرده‌اید، از دیشب جگر من سوخته است اما بگذارید فدای این خاک و این آزادی شود، به خدا همه ما را می‌کشند، به خدا بی‌گناه بود، به هیچ‌کس رحم نمی‌کنند...

این‌ جمله‌ها را حسن درافتاده، پدر کومار درافتاده با صدایی بغض‌آلود، چشمانی گریان و دستانی لرزان اما با صلابت، در روز خاکسپاری فرزندش به زبان آورد. تصویر حسن درافتاده و سخنان او به سرعت فضای شبکه‌های اجتماعی را درنوردید به مانند یک خطابه سیاسی دست به دست شد.

ویدیوی سخنان حسن درافتاده، پدر کومار درافتاده. منبع آژانس خبری کُردپا:

کومار درافتاده، متولد ۲۵ مرداد ۱۳۸۵، تنها ۱۶ سال و ۲ دو ماه داشت زمانی که بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی در تاریخ یک‌شنبه ۸ آبان در پیرانشهر کشته شد. پدر کومار چون روز تولد فرزندش همزمان بود با سالروز تاسیس حزب دمکرات کردستان ایران، نام او را کومار به معنی «جمهور» گذاشت.

حسن درافتاده، پدر کومار در گفت‌وگو با زمانه روایت چگونگی کشته شدن فرزندش را بازگو کرده است.

حسن درافتاده قبل از هر چیز می‌گوید پسرش «شهید ملت» است:

«از روزی که کومار شهید شد، او را نه فقط پسرم بلکه او پسر ملتم می‌دانم، و همچنین پسر همه ملت‌های تحت ستم… زیرا کومار ۱۶ ساله بی‌گناه شهید شد، شبی که کشته شد اینجا (پیرانشهر) هیچ اعتراضی وجود نداشت و به همین دلیل او را تقدیم به همه ملت‌های تحت ستم کردم. انشاالله مرگ کومار به عاملی برای آشتی و آزادیِ ملت‌های تحت ستم تبدیل خواهد شد.»

اعتراض‌های ضدحکومتی در ایران هم‌چنان ادامه دارد و بعد از مراسم چهلم ژینا (مهسا) امینی وارد مرحله جدیدی شده است. شهر پیرانشهر نیز جزو شهرهایی بود که در طی دو ماه گذشته بارها به اعتراض‌ها و اعتصاب‌ها پیوسته است. اما در شبی که کومار کشته شد هیچ اعتراضی در شهر پیرانشهر رخ نداد، به همین دلیل علت تیراندازی نیروهای امنیتی و کشتن این کودک ۱۶ بُعد دیگری از عزم و اراده حکومت برای سرکوب، خصوصا در مناطق کُردنشین را به تصویر می‌کشد.

حسن درافتاده این‌گونه روایت می‌کند:

«شب قبل از شهید شدن کومار اعتراضاتی در پیرانشهر وجود داشت، من خانه بودم و به کومار زنگ زدم و او را به خانه بازگرداندم، او در اعتراضات نبود. ولی به هر حال وقتی اتفاقی (اعتراضی) می‌افتد هر کسی نگران فرزند خودش است، زنگ می‌زند، جویای احوال‌اش می‌شود که کجاست و این‌ها… شبی هم که کومار شهید شد باور کنید هیچ اعتراضی در شهر نبود، شهر آرام و امن بود.»

خانواده کومار درافتاده شنبه‌شب به مراسم عروسی می‌روند، اما کومار در خانه می‌ماند تا بازی فوتبال را تماشا کند:

«ما تقریبا ساعت ۷:۳۰ - ۸ همراه خانواده به عروسی رفتیم و به کومار گفتم چکار می‌کنی؟ گفت فوتبال می‌بینم و بیرون نمی‌روم… اما به هر حال تقدیر ما این‌گونه بود. در مجلس عروسی مشغول صرف شام با یکی از همسایه‌ها بودم که دخترش از بیمارستان زنگ زد، چون مادرش در بیمارستان بستری بود، گفت یک پسر ۱۶ ساله شهید شده و او را به بیمارستان آورده‌اند، همین که گفتند ۱۶ ساله دلم ریخت… من پدرم به هر حال احساس می‌کنم، مثلی هست که می‌گوید دل خبر می‌دهد، دلم ریخت و دلم خبر داد که پسر من است...»

حسن درافتاده می‌گوید بعد از شنیدن این خبر سریع با تلفن همراه کومار تماس گرفت، اما فرد دیگری جواب داده است:

«با پسرم تماس گرفتم و یک مامور جواب داد، به فارسی گفت "الو بفرما" بعد دیگر حرف نزد. به بیمارستان رفتیم در آنجا هم هیچی به ما نگفتند، مشخص بود موضوع امنیتی است، به همین خاطر از طرف فرمانداری به ما اطلاع دادند...»

پدر کومار درافتاده همان شب به فرمانداری شهر پیرانشهر مراجعه می‌کند:

«ما به فرمانداری رفتیم، خانواده ما و خانواده دایی‌ کومار و عموی خودم هم سر رسیدند. اطلاعات و مسئول سپاه و دادستان هم آنجا بودند و با دایی‌ام صحبت کردند، چون من حالم خوب نبود و به‌هم ریخته بودم… خود شخص فرماندار که کُرد و همشهری است جنازه را به ما پس داد، اما گفت باید ظرف یک ساعت غسل کنید و به خاک بسپارید همان شب… عمویم که بزرگ ماست با آنها صحبت کرد که جنازه را به روستای خودمان به نام «زیوکه» که دور از شهر است، منتقل کنیم و صبح روز بعد آنجا به خاک سپردیم.»

به گفته حسن درافتاده، کومار در میدان محمد اوراز که نزدیک منزل آنهاست و از فاصله بسیار نزدیک با گلوله ساچمه‌ای به پهلوی راست‌اش تیراندازی کرده بودند:

«فاصله کمی داشت، حتی یک ساچمه‌ هم روی زمین نیافتاده بود، همه‌اش به او برخورد کرد... بدون اینکه هیچ اعتراض و شلوغی‌ای باشد، نمی‌دانم او را نشان کرده بودند یا چگونه بوده، اما از فاصله یک متری به او شلیک کرده بودند. خودشان هم در آگاهی گفتند از یک متری به کومار شلیک شده.»

در گواهی پزشکی قانونی علت مرگ کومار درافتاده برخورد ساچمه نوشته شده، اما جواز دفن هنوز‌ به خانواده این جان‌باخته تحویل داده نشده است.

بعد از این‌که با وساطت عموی پدر کومار درافتاده در فرمانداری با تحویل پیکر به خانواده موافقت می‌شود، نیروهای امنیتی خانواده را وارد می‌کنند تا او را در روستا به خاک بسپارند، در حالی که قصد داشت کومار را در پیرانشهر به خاک بسپارند:

«اگر به خواست خودم بود و جلوگیری نمی‌کر‌دند، ما دوست داشتم کومار را در پیرانشهر به خاک بسپاریم و مراسم تعزیه را اینجا برگزار کنیم، اما آنها باعث شدند که ما او را در روستا به خاک بسپاریم، با رضایت خودمان این کار را نکردیم. حتی نگذاشتند تعزیه را هم در پیرانشهر برگزار کنیم… ما هم دوست نداریم خون کسی ریخته شود، اگر داخل شهر به خاک می‌سپردیم ممکن بود قضیه کمی بزرگ‌تر شود، چون خون هرکسی، هر کودکی که ریخته شود باز خون ماست، باز پسر و اولاد ماست، زیرا این احتمال هم می‌رفت که مردم اعتراض کنند.»

پدر کومار تا الان دو بار به نهادهای امنیتی احضار شده است. او هم‌چنین پس از مراسم هفتم کومار که در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۱ نیز به مدت چند ساعت احضار شد.

حسن درافتاده در مراسم هفتم کومار مجدد سخنرانی کرد و گفت:

«کومار در بچگی شهید شد، بالغ نشده بود، کومار فقط پسر من نیست، پسر همه ملت‌های تحت ستم است، پسر همه ملت‌هایی است که دیکتاتورها خون آنها را می‌مکند... کومار بسیار بی‌گناه بود، به اندازه کوچکی و شانزده‌ سالگی‌اش مامورها فکر کردند دیو بزرگی است. گرچه سن کمی داشت ولی بعد از شعادتش فهمیدم...»

حسن درافتاده درباره احضار خود به نهادهای امینی می‌گوید:

«یکی دو بار مرا به آگاهی احضار کردند، آنجا هم اعتراض کردم و با تندی برخورد کردم، گفتم اگر اعتراض بوده حق با شماست، مثلا خُب اعتراضات بوده و تیراندازی شده، ولی آن محل با منزل ما زیاد دور نیست که او را زدید، زندانی‌اش می‌کردید، ولی بی‌گناه به سر یک بچه گلوله می‌زنید یعنی چی؟ ولی هیچ جوابی به من ندادند و نگفتند چه ارگانی به او شلیک کرده است. گفتند اپوزیسیون بوده، منم پرسیدم اگر کار اپوزسیون بوده چرا شما آن موقع بالای سرش بودید؟»

در نهادهای امنیتی به حسن درافتاده گفته شده کشته شدن کومار کار آنها نبود و هم‌زمان از او خواسته شده تا عامل به قتل رساندن فرزندش را «اپوزیسیون» معرفی کند:

«مرا احضار کردند چون آنها دوست دارند به افراد دیگری تهمت بزنیم و این کارها هم در ذات من نیست. من همیشه گفته‌ام این اتفاق هر جای دنیا رخ بدهد پلیس امنیت آن شهر می‌دانید چه کسی این کار را کرده است. مشخص است که کار خودشان [نیروهای امنیتی] است، این ماهیت آنهاست و من باور دارم کار خودشان است و به خودشان هم گفته‌ام. ولی قسمت ما این‌گونه شده که گلوله سهم‌مان شود و خون‌مان هدر برود…»

کومار درافتاده دو خواهر برزگ‌تر و دو برادر داشت و او فرزند چهارم خانواده بود. به گفته پدر کومار همه اعضای خانواده بعد از کشته شدن کومار بسیار ناراحت و غمگین هستند، علی‌الخصوص مادرش که حال و روز خوبی ندارد: «من روزهای اول خیلی بی‌قرار بودم الان کمی بهترم، ولی مادرش بسیار غمگین است…»

پدر کومار می‌گوید او بسیار کودک خوش مشرب، شیرین و خون گرمی بود:

«کومار برای مادرش خیلی متفاوت بود… ۷ سال شیر مادرش را نوشید و مادرش دل‌اش نمی‌آمد شیر را از او قطع کند، مدرسه‌اش به خانه خیلی نزدیک بود و زنگ تفریح‌ها به خانه برمی‌گشت شیر می‌خورد بعد به مدرسه برمی‌گشت. کودک بسیار آرام و خون گرمی بود… اگر کسی به خانه‌مان می‌آمد فقط یک بار کومار را می‌دید حتی مرا هم فراموش می‌کرد و رفاقتش با کومار گرم می‌شد.»

کومار دانش‌آموز سال دوم دبیرستان در رشته حسابداری بود.

پدر کومار در انتهای صحبت‌هایش می‌گوید:

«هیچ چیز از اولاد به مادر و پدر نزدیک‌تر نیست، آنها نزدیک‌ترین و عزیز‌ترینم را از من گرفتند. داغ و اندوه بزرگی را بر دل ما گذاشتند. کسی که فرزند مردم را می‌کشد، قطعا خودش هم فرزند دارد، خانواده دارد، کسی که فرزند من را کشته نمی‌دانم با چه رویی به فرزند خودش نگاه می‌کند، کسی که جگر من را سوزانده چطور شرم نمی‌کند وقتی لباس برای فرزندش می‌خرد؟ نمی‌دادم چگونه می‌تواند بخواند؟ زیرا هیچ‌کجای دنیا کودک ۱۶ ساله را نمی‌کشند… می‌توانست نصیحت‌اش کنند، ولی فقط می‌توانم بگویم همان‌گونه که جگر من را سوزاند امیدوارم جگرس بسوزد…»

کومار درافتاده در یکی از آخرین پست‌های اینستاگرام‌اش عکسی از خودش منتشر کرده بود که با زبان کُردی روی آن نوشته شود: «بیش از هرچیز آزادی را دوست بدارید.»

پست اینستاگرامی کومار درافتاده

هنوز آمار رسمی و دقیقی از تعداد جان‌باخته‌ها و افراد بازداشت‌شده در جریان اعتراض‌ها به کشته شدن مهسا امینی وجود ندارد.

بنا بر آمار سازمان حقوق بشر ایران، تا کنون دست‌کم  ۳۰۴ تن، از جمله ۴۱ کودک (همه افراد زیر ۱۸ سال) در اعتراضات سراسری کشته شده اند. وبسایت «هرانا» وابسته به فعالان حقوق بشر در ایران از ۲۸۳ کشته خبر داده است.

با وجود فشارها، سرکوب گسترده و خشونت‌آمیز نیروهای امنیتی در شهرهای مختلف ایران، اعتراض‌ها به قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی ادامه داشته است و در تصاویر و ویدئوهای منتشرشده به وضوح دیده می‌شود که نیروهای سرکوب به سمت معترضان با سلاح‌های کشنده تیراندازی می‌کنند.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.