مولدسازی آموزش پرورش: سرکوب معلمان، حراج مدارس
در حالی که سرانه فضای آموزشی دولتی در ایران بسیار کمتر از استاندارد جهانی است ۵۱۹ مدرسه و ملک متعلق به آموزش و پرورش مشمول «مولدسازی» شدهاند. دولت برای پیشبرد «بنگاهسازی مدارس» فعالان صنفی و تشکلهای معلمان را سرکوب میکند.
سرانه فضای آموزشی دولتی در ایران روز به روز کمتر میشود. به روایت مسئولان دولتی تراکم دانشآموز در مدارس دولتی، به ویژه در مناطق فقیرنشین، افزایش یافته است. وزارت آموزش و پرورش با کمبود ۱۶۰ هزار تا ۳۰۰ هزار معلم روبهرو است و ساخت مدرسه را به «خیرین مدرسهساز» که رد برخی از آنها در فسادهای مالی دیده میشود، سپرده است. در چنین وضعیتی بودجه آموزش و پرورش کاهش یافته و بر اساس مصوبه شورای هماهنگی سران قوا بخشی از مدارس و املاک آموزش و پرورش در فهرست فروش قرار گرفتهاند.
در فهرست اعلام شده از سوی هیئت مولدسازی که بر اساس مصوبه شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا از پیگرد قضایی مصون هستند، ۵۱۹ ملک متعلق به وزارت آموزش و پرورش «فروشی» هستند. زمین، مدرسه، خانه معلم، آپارتمان و مدرسه تخریبی از جمله املاکی هستند که مشمول طرح مولدسازی در آموزش و پرورش شدهاند.
هنوز ارزش ریالی این املاک که برخی از آنها «اهدایی» هستند، اعلام نشده است اما اسفند سال ۱۴۰۱ شش تن از وزیران اسبق آموزش و پرورش در نامهای به سران قوا نسبت به فروش مدرسهها در شرایطی که «سرانه فضاهای آموزشی به ازاء هر دانشآموز در ایران از میانگین جهانی پایینتر است» ابراز نگرانی کردند.
بر بنیاد نامه این افراد بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش «سرانهی فضا برای دورهی ابتدائی بیش از بیستوپنج مترمربع و برای دورهی متوسطه بیش از چهل مترمربع برای هر دانشآموز منظور شده است». میانگین سرانه فضای آموزشی در ایران اما به سختی از پنج متر فراتر میرود و در برخی مناطق به حدود سه متر نیز سقوط میکند.
حراج املاک اهدایی برای پر کردن خزانه
استان خراسان رضوی که با ۵۴ ملک در صدر لیست مولدسازی قرار دارد، از جمله استانهای با سرانه فضای آموزشی کمتر از میانگین کشوری است. سرپرست اداره کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس این استان خرداد ۱۴۰۱ گفته بود: سرانه فضای آموزشی مناطق شهری استان ۴٬۳ مترمربع و مناطق روستایی ۳٬۹ مترمربع است. (منبع)
نکته قابل توجه در فهرست املاک مشمول طرح مولدسازی در استان خراسان رضوی، فروش بخشی از املاک و مدرسههای خیریه است. ده فقره از ۵۳ ملک قابل آماده فروش در آموزش و پرورش خراسان بنا خیریه یا اهدایی هستند. جدول زیر املاک اهدایی/ خیریه آماده فروش آموزش و پرورش خراسان رضوی را نشان میدهد.
ملک | متراژ مترمربع |
زمین هروی | ۱۰۱۳ |
منزل هروی | ۳۸۸٬۴ |
زمین حواخانی | ۳۶۵٬۵۸ |
اهدایی نصرالله قاضی ترتیبی | ۳۱۳ |
دو باب آپارتمان مرحوم کریمی | ۲۸۳ عرصه/ ۲۰۰ عیان |
ملک مرحوم امیدی زاده | ۶۰۰ عرصه/ ۳۰ عیان |
اهدایی کبری زند سرایی | ۲۸۳ عرصه/ ۱۲۰ عیان |
منزل یوسفی مقدم | ۳۵۸ عرصه/ ۱۵۴ عیان |
لیلا صهبایی | ۱۳۷٬۲۰ عرصه/ ۲۱۷ |
معصومه طائفی | ۱۲۹٬۵ |
فروش ۱۱۴ مدرسه در آذربایجان و اردبیل
در استانهای آذربایجان شرقی (۴۳)، آذربایجان غربی (۳۶) و اردبیل (۳۵) در مجموع ۱۱۴ مدرسه مشمول مولدسازی شدهاند. مدیران استانی در آذربایجان شرقی ادعا کردهاند سرانه فضای آموزشی این استان از میانگین کشوری بالاتر است اما سخنان مدیرکل توسعه، نوسازی و تجهیز مدارس آذربایجان شرقی مرداد ۱۴۰۱ فاش کرده بود ۳۰۹ مدرسه کانکسی و ۱۷۱ مدرسه سنگی در این استان وجود دارد. به گفته او ۹۱ مدرسه از ۱۷۱ مدرسه سنگی «بلا استفاده» هستند. (منبع)
سرانه فضای آموزشی در استان آذربایجان غربی به روایت مدیرکل آموزش و پرورش آن یک متر کمتر از میانگین کشوری است و سرانه فضای ورزشی هم فقط ۱۳ سانتیمر. پراکندگی درون استانی فضای آموزشی در شهرهای مختلف این استان هم فاصله زیادی دارد. (منبع)
سرانه فضای آموزشی در آذربایجان غربی ۴٬۱ مترمربع، ۱٬۱ مترمربع کمتر از میانگین کشوری است. با این حال ۳۶ ملک متعلق به آموزش و پرورش در شهرهای مختلف این استان در فهرست فروش قرار دارند. میاندوآب، مهاباد، شاهیندژ، اشنویه، تکاب از جمله شهرهایی هستند که بخشی از فضای آموزشی آنها قرار است به بخش خصوصی فروخته شود.
استان اردبیل وضعیتی نامساعدتر از دیگر استانهای همجوار خود دارد. مدیرکل آموزش و پرورش اردبیل شهریور ۱۴۰۱ در آستانه آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ گفته بود: «سرانه فضای آموزشی در این استان نصف استاندارد کشوری بوده و در اردبیل، مشگینشهر، پارسآباد و اصلاندوز بسیاری از مدارس به صورت دو نوبته اداره میشود.» (منبع)
فروش مدارس اهدایی و خانه معلم در کرمانشاه و خوزستان
کرمانشاه هم از دیگر استانهایی است که حداقل ۳۶ ملک متعلق به آموزش و پرورش در آن مشمول طرح مولدسازی شدهاند. به ادعای مدیران محلی سرانه فضای آموزشی در این استان پس از زلزله سرپل ذهاب به ۶٬۵ مترمربع رسیده که از میانگین کشوری بیشتر است. با این حال بخشی از مدارس کرمانشاه همچنان «کانکسی» و سنگی هستند. مدیرکل نوسازی مدارس کرمانشاه مرداد ۱۴۰۱ شمار مدارس کانکسی این استان را ۳۲۰ مدرسه اعلام کرده و گفته بود در جوانرود سرانه فضای آموزشی ۳٬۵ مترمربع است (منبع). ۹ مورد از ۳۶ ملک قابل فروش در کرمانشاه هم «اهدایی» هستند.
نام ملک | متراژ |
منزل مسکونی قربانزاده | ۲۸۰ عرصه/ ۱۵۰ اعیان |
آپارتمان مسکونی خانم بساطی | ۸۰ عرصه/ ۸۰ اعیان |
منزل مسکونی یادگار آذر | ۳۰۰ عرصه/ ۳۰۰ اعیان |
صلحیه بتول زنگنه | ۲۰۰ |
صلحیه بتول زنگنه (آپارتمان) | ۱۲۶ عرصه/ ۱۲۶ اعیان |
آپارتمان خانم آزرده رخ | ۳۶۲٬۷۸ عرصه/ ۱۷۰ اعیان |
صلحیه فریدون زرشکیان | ۳۵۷٬۷۲ عرصه/ ۲۱۰ اعیان |
خانه مرحوم کنجیدی | ۶۳۶٬۳۲ |
صلحیه مینو نامبردار | ۲۳۲ عرصه/ ۱۷۲ اعیان |
در خوزستان که یکی از پنج استان با بالاترین نرخ بازماندگی از تحصیل است ۴۰ واحد آموزشی یا ملک متعلق به آموزش و پرورش در فهرست «مولدسازی» قرار گرفتهاند. سرانه فضای آموزشی این استان تا سال تحصیلی قبل ۴٬۲ مترمربع، یعنی حداقل یک مترمربع کمتر از میانگین کشوری اعلام شده بود اما فروردین امسال مدیرکل نوسازی مدارس استان مدعی شد سرانه فضای آموزشی خوزستان به ۵٬۰۳ مترمربع رسیده است. شمار مدارس کانکسی و سنگی در این استان نسبت به دیگر مناطق کشور بسیار بالا است. آذر ۱۴۰۱ مدیرکل نوسازی مدارس خوزستان گفته بود ۱۳۰۰ کلاس درس سنگی در این استان وجود دارد (منبع). بخش زیادی از این مدارس سنگی خوزستان با وجو اینکه «ناایمن» ارزیابی شدهاند به دلیل کمبود فضای آموزشی همچنان پذیرای دانشآموزان هستند. بیش از نیمی از ۱۳ مدرسه مشمول طرح مولدسازی در استان خوزستان از مدارس هندیجان هستند که به گفته نماینده آن در مجلس شورای اسلامی «کمترین فضای آموزشی» را دارد. خانه معلم دزفول هم از جمله املاک مشمول مولدسازی در استان خوزستان است.
مدرسهفروشی در البرز و تهران
در پایتخت ایران سرانه فضای آموزشی حدود ۳٬۵ متر مربع، یعنی ۱٬۷ مترمربع کمتر از میانگین کشوری است (منبع). همین موضوع موجب تراکم دانشآموزان در برخی مناطق فقیرنشین استان تهران شده است. به عنوان نمونه تراکم دانشآموز در مدارس شهر فردیس بیش از ۴۰ هزار نفر گزارش میشود (منبع). هیئت مولدسازی در مجموع ۳۳ مدرسه یا ملک را در استان تهران مشمول طرح مولدسازی دانسته است. تنها دو ملک این فهرست ساختمان ستادی و ۲۱ ملک از ۳۱ ملک آماده فروش در شهر تهران مدرسه هستند.
در همسایگی تهران، استان البرز هم یکی از فقیرترین مناطق به لحاظ سرانه فضای آموزشی است. میانگین فضای آموزشی در این استان که جمعیت آن به دلیل افزایش هزینه معیشت در تهران و کوچ اجباری مزدبگیران فقیرشده به شهرهای اطراف آن طی سالهای اخیر رشد کرده است، ۳٬۱ مترمربع اعلام شده است. به گفته مدیرکل نوسازی مدارس استان البرز سالانه ۱۵ هزار نفر به جمعیت دانشآموزان این استان افزوده میشود (منبع). در استان البرز هم ۱۶ ملک را در فهرست فروش قرار دادهاند. این تصمیم در حالی گرفته شده است که به گفته رئیس مجمع خیرین مدرسه ساز البرز «۸۰ درصد مدارس استان دارای کلاس های با تراکم بالای ۳۰ نفر است» و این استان «هفت هزار کلاس درس کم دارد» (منبع).
دولتِ فروشنده
آموزش و پرورش مدعی است در سالهای اخیر با «برنامههای جهادی» بخش زیادی از کمبود سرانه فضای آموزشی را جبران کرده است. خرداد ۱۴۰۱ اما یک مدیر پیشین وزارت آموزش و پرورش از افزایش تراکم دانشآموز در سراسر ایران خبر داد. ابراهیم سحرخیز با بیان اینکه «سرانه فیزیکی مدارس بسیار کم است، در چند سال اخیر مدارس ما چند نوبته شدهاند»، گفته بود: «در سالهای ۸۹ یا ۹۰ مدارس دو نوبته را کاهش دادیم اما امروز تراکم کلاسها بالا رفته و به مرز ۳۵ یا حتی ۴۰ نفر رسیده است.».
او استاندارد شورای عالی آموزش و پرورش را یک کلاس به ازای ۱۹ دانشآموز اعلام کرده اما گفته بود «در برخی استانهای کوچک میانگین ۲۶ [نفر] است. میانگین ۲۶ یعنی ما کلاسهای ۴۰ نفره داریم و در برخی روستاها هم که جمعیت کم است، تعداد دانشآموز کمتری دارد. ۲۶ یعنی فاجعه! معلم چطور میتواند کلاس ۴۰ نفره را اداره کند؟».(منبع)
دولت اما به جای تامین بودجه برای ساخت مدرسه، مسئولیت خود را به دوش «خیرین مدرسهساز» که رد برخی از آنها در فسادهای مالی نمایان است، سپرده است. بودجهای که دولت سالانه برای ساخت یا نوسازی مدارس اختصاص میدهد، به گفته رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور از منابع مالی تامین شده «خیرین مدرسهساز» کمتر است. مهرالله رخشانیمهر در آغاز سال تحصیلی جاری گفته بود: ۱۰ هزار میلیارد تومان برای ساخت ۹ هزار کلاس درس که در مهر ۱۴۰۱ تحویل آموزش و پرورش شد، از سوی دولت و خیرین هزینه شده است. به گفته او دولت طی سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ سالانه دو هزار و ۳۵۰ میلیارد تومان به «تکمیل مدارس خیریهای» اختصاص داده است.
رخشانیمهر با بیان اینکه «تعهدات خیرین سیر صعودی داشته است» گفته بود: «در سال ۱۳۹۶ تعهد خیرین حدود ۵۱۹ میلیارد تومان بود که سال ۹۷ به حدود ۱۲۰۰ میلیارد تومان، سال ۹۸ به ۱۶۰۰ میلیارد تومان، در سال ۹۹ به ۳ هزار میلیارد تومان و در سال ۱۴۰۰ به ۳۳۰۰ میلیارد تومان رسید». به گفته او در سال ۱۴۰۰ هم تعهد خیرین از ۴۳۰۰ میلیارد تومان پیشبینی شده فراتر رفت. او گفته بود: «در ۵ سال اخیر، ۴۹ درصد فضاهای آموزشی کشور با مشارکت خیرین ساخته شده است» (منبع). معنای دیگر سخنان او این است: نزدیک به نیمی از فضای آموزشی را خیرین ساختهاند و نیم دیگر را هم دولت و دیگر بنیاد/بنگاههای وابسته به نظامیان و نهادهای حکومتی چون بنیاد برکت، بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی.
احمد میدری، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در دولت دوازدهم البته سهم «خیرین» در تامین بودجه عمرانی سازمان نوسازی مدارس را در چهار سال اخیر ۶۲ درصد اعلام کرده بود.
دولت که بیش از نیمی از بودجه مدرسهسازی را از مسیر «خیرین» تامین کرده است حالا ادعا میکند در نظر دارد با درآمد حاصل از فروش مدارس موجود پروژههای نیمهتمام را تکمیل کند. ۲۰۱ مدرسه سیستان و بلوچستان، ۲۰۲ مدرسه خوزستان، ۹۸ مدرسه در کرمان، ۷۸ مدرسه در خراسان رضوی از جمله پروژههای ناتمام وزارت آموزش و پرورش است که قرار است بودجه تکمیل آنها از محل فروش اموال آموزش و پرورش تامین شود. پرسش بدون پاسخ تا به حال این است: اگر املاک مشمول مولدسازی به فروش نرسد، دولت برای تکمیل مدارس در حال ساخت چه خواهد کرد؟
معلمان در زندان، مدارس حراج
آموزش و پرورش بیش از یک هزار مدرسه در دست ساخت دارد. در سایت هیئت عالی مولدسازی بالغ بر ۱۰۰۰ پروژه نیمهتمام که بخشی از آنها «مشارکتی» یا «اهدایی» هستند، معرفی شده که قرار است با درآمد حاصل از فروش مدارس و املاک مشمول مولدسازی تکمیل شوند. کمبود مدرسه در کنار بازنشستگی سالانه بیش از ۱۰۰ معلم و کاهش بودجه آموزش و پرورش، آموزش رایگان را سال به سال محدودتر میکند.
تشکلهای صنفی معلمان طی سالهای اخیر بارها به خصوصیسازی مدارس انتقاد کردهاند. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان در آخرین بیانیه که به مناسبت سالروز پروندهسازی برای فعالان صنفی منتشر کرد، بار دیگر بر مقاومت در برابر کالاییسازی آموزش تاکید کرد:
معلمان ایران ضمن همبستگی با سایر معلمان حقطلب در سراسر دنیا در برابر کالاییسازی و پولیسازی آموزش مبارزه میکنند. ما معلمان برای معیشت شایسته و حل مسایل ریز و کلان آموزش در برابر بیتدبیرهای حاکمیت مقاومت میکنیم و اجازه نمیدهیم که آموزش عمومی، این حق سلب ناشدنی تمامی شهروندان را به یک امتیاز ویژه در انحصار طبقات فرادست تبدیل کند.
کالاییسازی آموزش پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق در دستور کار حکومت قرار گرفت. پس از تاسیس مدارس غیرانتفاعی که مدرسه را به یک بنگاه سودآور تبدیل کرد، فروش یا اجاره بخشی از فضای آموزشی در دهه ۷۰ مصوبه شورای عالی شهرسازی در سال ۱۳۷۱ که به آموزش و پرورش اجازه داد بخشی از فضای آموزشی را برای درآمدزایی تغییر کاربری و اجاره بدهد، گام بلند دولت برای بنگاهسازی مدارس بود. این مصوبه از سال ۱۳۹۹ به استناد به ماده ۲ مقررات مالی، اداری و پشتیبانی وزارت آموزشوپرورش شتاب بیشتری گرفت. زمستان سال ۱۴۰۱ رئیس آموزش و پرورش کرمانشاه از «همه دستگاهها» خواسته بود به «تجاریسازی مدارس» کمک کنند. یا همین اردیبهشت ۱۴۰۲ مدیرکل آموزش و پرورش استان گلستان گفت: «تجاری سازی مدارس استان را در دستور کار داریم و درصدد هستیم قسمتی از زمین مدرسه «شیخ فضلالله نوری» را به واحدهای تجاری تبدیل کرده تا درآمد آن صرف مخارج آموزش و پرورش شود.» (منبع). یک نمونه دیگر بهار امسال در کرمان رخ داد؛ مدرسه جمهوری «تجاریسازی» شد و پس از آن شهردار این شهر گفت ۲۰ تا ۲۵ ملک دیگر در نوبت تجاریسازی قرار دارند. (منبع).
کاهش سرانه فضای آموزشی دولتی با افزایش دانشآموزان در مدارس غیردولتی و همچنین افت کیفیت مدارس دولتی همراه شده است. بر اساس اعلام وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی گذشته (۱۴۰۱-۱۴۰۰) ۱۰۷ مدرسه در ایران فعال بود. شمار مدارس غیرانتفاعی کمتر از ۱۰ درصد و سهم دانشآموزان این مدارس هم کمتر از ۱۲ درصد کل دانشآموزان است. نکته قابل توجه اما سهم دانشآموزان این مدارس در پذیرش دانشگاهها است. نصرتالله فاضلی، معاون اسبق وزیر آموزش و پرورش در سال ۱۳۹۹ گفته بود: «بیش از ۷۰ درصد جمعیت دانشآموزان سال دوازدهمِ داوطلب کنکور در مدارس دولتی درس خواندهاند، اما درصد موفقیت آنها در کنکور برای کسب رتبه زیر ۳۰۰۰ حدود ۳۰ درصد است.». البته یک آمار تایید نشده دیگر که در رسانههای داخلی منتشر شد سهم دانشآموزان مدارس دولتی در رتبههای زیر سه هزار را تنها ۱۰ درصد تخمین زده بود که بیانگر کیفیت نازل مدارس دولتی است.
مدیران ارشد آموزش و پرورش در حرف ادعا کردهاند سیاست دولت گسترش و افزایش کیفیت مدارس دولتی است. در عمل اما آموزش و پرورش برای جایگزینی معلمانی که بازنشسته شدهاند یا در سالهای آتی بازنشست خواهند شد، بخشی از خدمات آموزش را برونسپاری کرده است و بخش دیگری را از مسیر حوزههای علمیه تامین میکند. حداقل ۲۵ هزار «طلبه» قرار است به عنوان معلم جذب آموزش و پرورش شوند. فضای آموزشی مدارس غیردولتی هم همچنان کوچکتر میشود. تداوم این وضعیت، در صورتی که «خیرین» برای تکمیل مدارس نیمهتمام همکاری نکنند، مناطق فقیرنشین شهرهای بزرگ و کوچک را با کمبود سرانه فضای آموزشی و تراکم دانشآموز روبهرو خواهد کرد. چرا که برآوردها نشان میدهد حداقل تا سال ۱۴۰۵ به شمار دانشآموزان افزوده خواهد شد و برای یک میلیون دانشآموز به فضای آموزشی نیاز است.
وضعیتی این چنینی و اصرار دولت بر خصوصیسازی آموزش و پرورش ارتباط مستقیم دارد با بازداشت فعالان صنفی و غیرقانونی خواندن تشکلهای صنفی معلمان که بارها در اعتراضهای چند سال اخیر خود بر مخالفت با کالاییسازی آموزش تاکید کردهاند. دولت همانطور که پیش از اجرای سیاست آزادسازی قیمت کالاهای اساسی شمار زیادی از فعالان کارگری و برابریخواه را بازداشت کرد، از سال ۱۴۰۱ دهها معلم را بازداشت کرده است تا مانع اعتراض سازمانیافته به حراج اموال آموزش و پرورش شود.
نظرها
نظری وجود ندارد.