بسیج نفرت: راست افراطی جهانی در سال ۲۰۲۳
در سال گذشته، دستکم ۱۷۱ مورد خشونت روزمره از طرف گروهها یا افراد متمایل به راست افراطی در کشورهای دموکراتیک ثبت شده است. بیثباتی اقتصادی، تخریب ساختارهای مشارکت جمعی و بحران مردانگی کلاسیک پشت قدرتگرفتن راست افراطیاند.
چنانکه تجربههای تاریخی دیگر، مثل اروپا و بهویژه آلمان بین دو جنگ جهانی، پیشتر نشان دادهاند، زوال میانجیها فضا را برای فعالیت نیروهای اکستریم آماده میکند؛ و شاید شدیدترین سویهی وضعیت حاضر نیز ظهور جریانهای راست افراطی و نئوفاشیست و در برخی موارد حتی راهیابی پرقدرت آنها به نهادهایی اجرایی یا قانونگذاری باشد.
در تازهترین این تحولات در هلند، حزب «برای آزادی» به رهبری خیرت ویلدرس با یک پیروزی بیسابقه در انتخابات توانست شمار کرسیهایش را در پارلمان از ۱۷ به ۳۷ برساند و مأمور تشکیل دولت شود. مهاجرستیزی، خروج از اتحادیهی اروپا و محدود کردن آزادیهای مذهبی (بهویژه برای مسلمانان) از محورهای اصلی برنامهی ویلدرس است.
کمی پیش از آن نیز خاویر میلی، رهبر حزب لیبرتارین آرژانتین توانست با کسب بیش از ۵۵ درصد آرا به مقام ریاست جمهوری برسد. میلی مخالف حق سقط جنین و طرفدار آزادسازی حداکثری اقتصاد آرژانتین است.
البته در سطح سیاست انتخاباتی ضدگرایشهایی نیز دیده میشود. مثلاً در انتخابات پارلمانی لهستان در اکتبر / مهر سال جاری، ائتلاف اپوزیسیون متشکل از گروههای چپ و راست میانه موفق شد در مجموع آرای بیشتری را از ائتلاف حاکم «راست متحد» کسب کند و مأمور تشکیل دولت ائتلافی شود.
با اینهمه، پشت این نوسانهای انتخاباتی زاد و رشد نئوفاشیسم در کف جامعه جریان دارد. به بیانی دیگر جریانهای سیاسی راست افراطی انرژی خود را از جریانهای اجتماعیای میگیرند که حول نژادپرستی، زنستیزی و کوییرستیزی خودشان را سازمان میدهند. در مقابل، جریانهای سیاسی راست افراطی برای این جریانهای اجتماعی فضای بروز رسمی فراهم میکنند.
این یادداشت با تمرکز بر این جنبهی اجتماعی به تحولات راست افراطی در سال ۲۰۲۳ میپردازد. استراتژی غالب راست افراطی در هر دوره و بستری سازمانیابی از راه خشونت و نفرتپراکنی روزمره بوده است؛ چه این خشونت از یک مرکز فرماندهی هدایت شده باشد، چه خودانگیخته و پراکنده باشد. به بیانی دیگر راست افراطی با توسل به خشونت فراگیر است که برای عمل سیاسی خود فضا میآفرینند.
در بازهی ژانویه تا پایان نوامبر امسال، «دیدبان بینالمللی مطالعات تروریسم» که یک مؤسسه تحقیقاتی با تمرکز بر تحرکات راست افراطی و جهادی در دنیاست، دستکم ۱۷۱ مورد خشونت روزمره از طرف گروهها یا افراد متمایل به راست افراطی در کشورهای دموکراتیک را ثبت کرده است.
حملات دیگریستیزانه
در آوریل، یک مرد برزیلی ۲۵ ساله به یک پیشدبستانی در ایالت سانتا کاتارینای برزیل حمله کرد و چهار کودک پنج تا هفت ساله را به قتل رساند. فرد مهاجم، که پس از جنایت خود را تسلیم پلیس کرده بود، سابقهی انتشار عقاید فاشیستی در شبکههای اجتماعی را داشته است. این حمله یک مورد از مجموعه حملات به مدارس و پیشدبستانیها در برزیل بوده است که پلیس آنها را به گروههای نئونازی نسبت میدهد.
در سپتامبر یک برتریجوی سفیدپوست در ایالت فلوریدای آمریکا مسلح به یک مسلسل و یک پیستول با آرم صلیب شکستهی نازیها سه آمریکایی آفریقاییتبار را در یک فروشگاه زنجیرهای به قتل رساند و خودش را هم هلاک کرد. قاتل یک مانیفست نژادپرستانه نیز از خود به جا گذاشته بود. نمونهی این حملات اینچنینی در ایالات متحده بسیار است. در واقع، رتبهی اول در آمار خشونت ملهم از راست افراطی، از آن ایالات متحده است.
در نوامبر گروهی از اوباش راست افراطی در دوبلین، پایتخت جمهوری ایرلند چاقو خوردن چند نفر را بهانهی شورش و حمله به دفاتر پلیس ایرلند و تخریب زیرساختهای شهری و حملونقل عمومی کردند. راهپیمایی ضدمهاجران – بیآنکه مشخص باشد آیا حمله با چاقو کار یک مهاجر بوده یا نه – در نزدیکی محل جرم شکل گرفت و شورشیان با مواد آتشزا به پلیس حمله کردند. بسیاری این رویداد را نخستین نمونهی حملات راست افراطی در دوبلین خواندند، اما پیشتر در ماه مه همین امسال هم اعضای یک گروه نئوفاشیستی محل اسکان موقت پناهجویان در دوبلین را به آتش کشیدند.
در نوامبر همچنین پلیس ضد تروریسم بلژیک دو طرح حملهی تروریستهای نئوفاشیست را خنثی و یک مرد و یک زن مظنون را بازداشت کرد. این دو مظنون حدوداً ۲۰ ساله بودند. این بازداشتها پس از یورش پلیس به خانهای که پر از نمادها و یادبودهای نازیها بود صورت گرفت.
در همان ماه، برای اولین بار در کانادا یک فرد «اینسل» (Incel) به خاطر خشونت جنسیتی محکوم شد. اینسلها (involuntary celibates یا مجردهای ناخواسته) اعضای یک خردهفرهنگ مردانهی آنلایناند و افرادی تعریف میشوند که با وجود تمایل به شریک احساسی یا جنسی، قادر به یافتن آن نیستند. اینسلها رویکردی بهشدت زنستیز، عمدتاً نژادپرست دارند و دارای روحیه و ادبیات تجاوزگرانهاند. یک جوان ۲۱ سالهی عضو این خردهفرهنگ به خاطر قتل یک زن ۲۴ساله به نام اشلی نوئل آرزاگا و مجروحکردن شدید یک زن دیگر به حبس ابد محکوم شد.
آمادهسازی تسلیحاتی
چنانکه مثالهای بالا نشان میدهد، موارد خشونت ملهم از راست افراطی در بسیاری از موارد مسلحانه (یا به تعبیری، «تروریستی») هستند و جان افراد را هدف میگیرند. در سالی که گذشت، چندین مورد کشف و ضبط اسلحه از دار و دستههای نئوفاشیستی هم گزارش شده است.
در ژوئیه، مقامهای فنلاند توطئهی «تروریستی» یک دار و دستهی نئوفاشیستی را که از پرینترهای سهبعدی برای تولید اسلحهی گرم استفاده میکردند خنثی کرد. این گروه به گفتهی پلیس فنلاند در پی ایجاد «جنگ نژادی» بودند. گروه مذکور همچنین از ایدئولوژیِ «شتابگرایی» الهام میگرفتند و از تشریع نامحدود مناسبات سرمایهداری در جهت فروپاشی آن حمایت میکردند. اعضای این گروه همچنین بین خود دربارهی حمله به افراد بر اساس رنگ پوست و دیدگاههای سیاسیشان و نیز حمله به زیرساختهایی مثل برق شهری بحث میکردند.
در همان ماه رویداد مشابهی نیز در اتریش گزارش شد که ابعادش به مراتب بزرگتر از کشف فنلاند بود. پلیس در عملیاتی گسترده در ۱۳ نقطه در استانهای اتریش علیا و اتریش سفلا شش نفر را دستگیر و شمار زیادی مسلسل دستی، هفتتیر، دههزار خشاب فشنگ، نارنجک، خنجر، سمبلهای نازی، مخدرهای غیرقانونی و یک میلیون یورو پول نقد را ضبط کرد. پلیس گفته بود که این گروه احتمالاً با باشگاه موتورسواری بینالمللی «باندیدوس» (Bandidos به معنی راهزنان در زبان اسپانیایی) مرتبط بودهاند. بسیاری از کشورها این گروه را یک گروه مجرمانهی بینالمللی طبقهبندی کردهاند.
حمله یا برنامهریزی حمله به نهادهای دموکراتیک
در سال ۲۰۲۳، دستکم دو مورد حمله یا برنامهریزی حمله به نهادهای دولتی و تلاش برای سرنگونی دولتهای دموکراتیک از جانب گروههای راست افراطی گزارش شده است.
مورد نخست در ژانویهی امسال بود که طرفداران ژائیر بولسونارو، رئیس جمهوری سابق برزیل پس از انتخاب لولا داسیلوای چپگرا به ریاست جمهوری، به مقر ریاست جمهوری، کنگره و دادگاه عالی برزیل حمله کردند.
مهاجمان پس از شکستن موانع نیروهای پلیس، نخست به ساختمان کنگره حمله کردند و با مواد منفجره سبک پنجرهها را شکستند و به سالن اجلاس عمومی کنگره آسیب زدند. پس از غارت کنگره، به کاخ ریاستجمهوری و دادگاه عالی حمله بردند و پنجرهها، مبلمان و شمار زیادی از آثار هنری موجود در این ساختمانها را تخریب کردند. پس از سه ساعت با مداخله پلیس فدرال حمله کنترل شد. گفته میشود که تاکنون حدود ۱۵۰۰ نفر در رابطه با این حملات بازداشت شدهاند.
این مهاجمان از دو ماه پیش از انتخابات برای چنین حملهای آماده شده و دستههای مختلف هواداران بولسونارو بیرون از پایگاههای نظامی سراسر کشور اردو زده بودند تا در صورت شکست بولسونارو، با شورش خود ارتش را وادار به مداخله علیه داسیلوا کنند.
حمله هواداران بولسونارو یادآور تهاجم حامیان ترامپ به ساختمان کپیتول یا کاخ کنگره ایالات متحده در ژانویه سال ۲۰۲۲ بود.
شباهتی از این عمیقتر میان بولسونارو و ترامپ وجود دارد. در طول ریاستجمهوری بولسونارو مقرراتزدایی و استثمار به عنوان مصادیق آزادی شخصی و کارآفرینی معرفی میشد. همزمان نژادپرستی و سکسیسم (تبعیض جنسیتی) نیز دفاع از ارزشهای خانوادهسالار مسیحی تلقی میشد. پایگاه انتخاباتی اصلی بولسونارو نیز در مناطق جنگلزداییشده بود که تحت کنترل معدنداران غیرقانونی و قاچاقچیان چوب قرار داشتند.
یک ماه پس از آن در ماه فوریه، پلیس آلمان با حمله به خانههای شش تبعهی آلمانی در استان باواریا توطئهای نئوفاشیستی برای سرنگونی دولت آلمان را خنثی کرد. این شش نفر در مظان اتهام ارتباط با گروه «شهروندان رایش» قرار داشتند که بخش عمدهی اعضای آن در بهار سال ۲۰۲۲ به اتهام توطئه برای ایجاد جنگ داخلی در آلمان، تسخیر مسلحانهی مجلس و سرنگونی دولت بازداشت شده بودند.
این گروه از ایدئولوژی «بقاگرایی» (survivalism) الهام میگیرد. بقاگرایی جنبشی است که به امید فروپاشی ساختارهای سیاسی و اجتماعی در نتیجهی بحرانهایی مانند بحران زیستمحیطی یا موقعیتهای آخرالزمانی احتمالی آماده میشود. طبق گزارشهای پلیس، بیش صدهزار بقاگرا در آلمان زندگی میکنند که فعالانه از «کشتن مهاجران، مسلمانان و چپگرایان» دفاع میکنند.
نئوفاشیسم و جوانی (مردانگی) شکننده
پایگاه اجتماعی راست افراطی در دنیا، دستکم از نظر نسلی، رفتهرفته در حال تغییر است. روزنامهی «گاردین» در گزارشی در تاریخ یکم دسامبر سال جاری نوشت که اگر همهی رأیدهندگان انتخابات اخیر هلند زیر ۳۵ سال سن داشتند، حزب راست افراطی «برای آزادی» از این هم بیشتر رأی میآورد.
در آخرین انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نیز ۳۹ درصد آرای مارین لوپن، رهبر گروه راست افراطی جبههی ملّی فرانسه ۱۸ تا ۲۴ ساله و ۴۹ درصدشان ۲۵ تا ۳۴ ساله بودند. در گزارشهای مرتبط با اقدامهای خشونتآمیز ملهم از ایدئولوژی راست افراطی هم افراد جوان که در دههی ۲۰ زندگی خود هستند زیاد به چشم میخورند.
افراد جوانتر نسل Y (متولدین ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۶) و نسل Z (متولدین ۱۹۹۶ به بعد) در شرایطی اجتماعی شدهاند که نئولیبرالیسم از یک سو با شکنندهکردن شرایط زندگی اجتماعی، اشتغال و امنیت و از سوی دیگر با تخریب زمینههای نهادی مشارکت جمعی و جامعهپذیری سیاسی، آنها را بدون هیچ حفاظ اجتماعی و سیاسیای در معرض ایدئولوژیها و گروههای نئوفاشیستی قرار داده است.
اگر بخش عملگراتر و محتاطتر جمعیت جوان صرفاً از روی ترس از بیثباتی و خواست مسکن و کار و بهداشت و… ترجیح میدهد به گروههای راست افراطی رأی بدهد، بخشی دیگر نیز – آنهایی که متقاعد میشوند دست به سلاح ببرند – پیوند ایدئولوژیک وثیقتری با نئوفاشیسم پیدا کردهاند. جریانهای جدید نئوفاشیستی – از جمله مثالهای بالا، «شتابگرایی» و «بقاگرایی» – کلانروایتی را ارائه میکنند که در وضعیت کنونیِ جهان، با بیثباتی و آشوب فراگیرش فعالانهتر و مبارزهجویانهتر مینماید.
شاید بتوان گفت یکی از نقاط بحرانیای که راست افراطی از آن مایه میگیرد مسئلهی داشتن جایی در جهان است؛ حال اینجا میتواند مَسکن باشد، که ممکن است به رأی به امثال خیرت ویلدرس بیانجامد، یا میتواند حس تعلق یا مشارکت در روند جهان باشد، که به پیوستن به گروههای رزمندهی راست.
افزون بر این، نقطهی بحرانی دیگر را شاید بتوان «بحران مناسبات جنسیتی» خواند. تکثر هویتیابیهای جنسیتی، تغییر نقشهای جنسیتی کلاسیک و برخی پیشرویهای حقوقی و اجتماعی گروههای جنسیتی غیر از مردان دگرجنسخواه، همراه با بیثباتی زندگی اقتصادی، بهویژه موضع ایمن مردانگیِ سنتی را دچار چالش کرده است. خردهفرهنگ «اینسل»، و خشونتهای زنستیزانه و کوییرستیزانهای که از دل آن ظهور میکند، مشهورترین نقطهی پیوند راست افراطی و بحران مردانگی در بزنگاه تغییر مناسبات جنسیتی است.
مواردی مانند حمله به نهادهای دولتی برزیل، توطئهی «شهروندان رایش» برای براندازی دولت آلمان و آمادگی تسلیحاتی راست افراطی در فنلاند و اتریش نشان میدهند که این پدیده میتواند به مراتب چیزی بیشتر از «آسیب» اجتماعی یا سیاسی باشد و ممکن است دقیقاً در شرایط بحران اقتصادی، نظامی یا اکولوژیک عمیق، پایههای نظم نهادی و اجتماعی سیاست را هدف بگیرد.
نظرها
نظری وجود ندارد.