دیدگاه
بله، دشمن دریاچه ارومیه را خشک کرده و باید شرش کم شود؛ نام این دشمن جمهوری اسلامی است
مصطفی رضیئی در این دیدگاه یادآور میشود که دشمن بزرگتر علیه زیستبومهای ایران، فساد و سوءمدیریت حاکم بر جمهوری اسلامی است و خبرهای جعلی مرتبط به ابردزدی، فقط امتداد دروغگویی آنان است تا شما را از واقعیت دور کنند.
در راستای فرهنگ مدیریت حاکم بر ایران و اصل «من نبودم، دستم بود، تقصیر آستینم بود، آستینم مال ترکیه بود، ترکیه با اسرائیل بود...» بهخصوص در شیوه مدیریت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دوباره موجی از خبرهای جعلی در کنار تحلیلهای غیرعلمی، فضای مجازی فارسیزبان را پر کرده است.
سوژه این مرتبه دریاچه ارومیه است که به لطف بیش از چهار دهه تلاشهای جمهوری اسلامی علیه این زیستبوم ایرانزمین، بهخصوص با ساخت دهها سد در مسیر رسیدن حقآبه دریاچه به آن، بالاخره به نتیجه رسید و خشک شد. حالا بانیان همین ویرانی، انگشت را نشانه «تغییرات اقلیمی» و «ابردزدی» بردهاند و میگویند «من نبودم و غیره».
ابردزدی را پرسروصداتر از همه، رئیس سازمان پدافند غیرعامل ایران، یک سردار سپاه پاسداران در تیر ماه ۱۳۹۷ مطرح کرد. غلامرضا جلالی در آن زمان به نقل از خبرگزاری ایسنا گفت «تغییرات اقلیمی در ایران مشکوک است» و به دروغ گفت:
تیمهای مشترکی از اسرائیل و یکی از کشورهای همسایه، ابرهای در حال ورود به ایران را غیربارور میکنند؛ علاوه بر این ما با بحث ابردزدی و برف دزدی نیز مواجه هستیم.
همزمان با اوجگیری انتشار خبرهای جعلی و خلاف علم در موضوع میزان بارش در محدوده دریاچه ارومیه، علی سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست ایران، چهارشنبه ۶ دی ماه امسال در واکنش به همین دروغها گفت:
اینکه جبهه هوایی وارد شود و در بالای دریاچه ارومیه محو میشود، باید حتماً از لحاظ علمی بررسی شود که آیا واقعا گاز متانی که در آنجا تولید میشود یا افزایش درجه حرارتی که در ارتفاعات جو صورت میگیرد عامل این اتفاق است یا خیر.
کاوه مدنی که با مقامات ارشد جمهوری اسلامی در دوران کوتاه مدیریتش در ایران کار کرده است، مکان مثال خبرهای جعلی را از مرز ایران و ترکیه به فاصله تهران و شمال ایران تغییر میدهد و به طعنه میگوید بله، میشود وضعیت اینور کوه با اونورش فرق کند و همزمان، عکسهای ماهوارهای از سالهای مختلف دریاچه ارومیه را نشان میدهد که شرایط آبوهوایی شبیه به امروز را نشان میدهد و تنها تغییر، خشکیدگی گام به گام دریاچه است. او در این باره نوشت:
آخه چطور همچین چیزی ممکنه؟ یهو امسال ابرها تصمیم گرفتند تا میرسند به ایران دیگه نبارند؟ انگار خطکش گذاشتند سر مرز و ابرها رو قبلش تخلیه کردند. این اتفاق کاملا بیسابقه و غیر طبیعیه! - نه جانم. این پدیده بارها در همین زمان از سال اتفاق افتاده.
اما چرا مقامات ارشد جمهوری اسلامی در موضوع تغییرات اقلیمی دروغ میگویند؟ هدف آنها چیست؟
«توهم توطئه»: واقعیت را خطخطی و بهتدریج شناختناپذیر کردن
سالهای سال است مقامات سپاه پاسداران با اشاره به هشت سال جنگ عراق و ایران ادعا میکنند «یک وجب» از خاک ایران را هم از دست ندادند. دریاچه ارومیه چند وجب است؟ دستکم دو میلیارد تن خاکی که هر سال در ایران نابود میشود، چند وجب است؟ استانهای آذربایجان شرقی و غربی که بهواسطه خشکیدگی دریاچه ارومیه در آستانه ویرانی هستند، چند وجب اند؟
اگر آدمی بخواهد ادعاها و واقعیتها را کنار همدیگر بچیند، تنها به یک حقیقت میرسد: سوءمدیریت و فساد حاکم بر جمهوری اسلامی، بهخصوص بهواسطه سپاه پاسداران و مدیرانش که از صحنه امتداد اجباری جنگ توسط رهبری خمینی به مدیریت اقتصادی در فساد بیت خامنهای رسیدهاند، مشکل اصلی سر راه حفاظت از ایرانزمین و همچنین حفظ و امتداد حیات در ایرانزمین است.
مانند هر استبداد دیگری اما حاکمان نمیخواهند بگویند چقدر ابله، ضعیف و ناتوان هستند. نمیدانند و گند میزنند. اثر نادانیهایشان هم، بهخصوص در محیط زیست ایران، تا سدهها باقی خواهد ماند اما یک راه دیگر جلویشان باز است: «دروغ گفتیم و ادامه دادیم، دروغ میگوییم و ادامه میدهیم».
این هنر، یعنی دروغگویی، محدود به آنان نیست. در سراسر جهان، بهویژه در جهان مجازی و شبکههای اجتماعی، بهطور گسترده سرمایهگذاری میشود تا بهشکلهای گوناگون، واقعیت ابتدا خطخطی و سپس گام به گام، شناختناپذیر شود. همزمان تلاش میشود تا بهطور مفصل و بهطور مکرر به متخصص حمله شود تا جایگاه او هم در ذهن مخاطب نابود شود. دروغگویی بدینشکل، با اینکه به امتداد استبداد کمک میکند اما «اعتماد» را در جامعه از بین میبرد، اعتمادی که وجودش برای حفظ چهارچوبهای جامعه واجب است.
آیدا آشتیانی که بهطور تخصصی در موضوع تالاب هورالعظیم (هویزه) پژوهش میکند و بر ارتباط مستقیم برداشت ناصحیح سوخت فسیلی و تبدیل تالاب به صحرا متمرکز است، در ایکس یادآور شد که چگونه سوءمدیریت حاکم گام به گام زیستبومهای ایران را به بهانه توسعه نابود میکند:
توسعه میدان نفتی #سهراب پای هر چی نهاد و شورای امنیتی هست رو داره میاره وسط که هر جور شده بشینه توی بستر #هورالعظیم و نابود کنه این تالاب رو. دو روز دیگه که این تالاب تماما خشک شد، باز #توهم_توطئه نزنید که باران نیومدن و...کار دشمنه. هیچ دشمنی برای #ایران خطرناکتر از سوءمدیریت نیست.
سِمکو، اکانت ایکس یک پژوهشگر دیگر محیط زیست هم در واکنش به توهم ابردزدی یادآور شد جواب علمی وجود دارد اما سوءمدیریت و مسئولیتناپذیری در ایران حاکم است:
پدیدههای هواشناسی و اقلیمی توضیحات علمی و اصولی دارند. مطرحکردن نظریات شبه علم و یا توهم توطئه، برای لاپوشونی ناکارامدی سیستم و عدم دانش و مسئولیتپذیریه. در کشور نیازمند سازمان محیط زیست و هواشناسی قدرتمندیم. برای در امان ماندن از خطرات، نیازمند مرکز آیندهپژوهی اقلیمی هستیم.
نابودی آگاهانه ایرانزمین در مثال عیسی کلانتری
جمهوری اسلامی مانند همیشه در تلاش است تا مانند رهبریاش، «دشمن» را مسئول همه مشکلات ناشی از صرف مدیریت آنان معرفی کند اما همانطور که از گذشته گفتهاند، «آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب» و حالا مدیران سابق و امروز خودشان هم وحشتزده از واقعیت نابودی ایران، میگویند وقت این است که دشمنی با جهان را کنار گذاشت و مدیریت صحیح را جایگزین کرد. یک مثال آن، عیسی کلانتری (وزیر سابق، رئیس سابق سازمان حفاظت از محیط زیست، دبیر سابق ستاد احیای دریاچه ارومیه و...) است که قرار بود با بودجهای کلان مراقب دریاچه ارومیه باشد اما مدیریت زیر نظر او تنها به خشکی این دریاچه در ۱۴۰۲ منجر شد.
کلانتری در هفتههای اخیر، دو مرتبه پای میز مصاحبه شبکه یوتیوبی چُراز نشست. نخستین مرتبه در موضوع «ورشکستگی آبی؛ عامل نابودی ایران» و دومین مرتبه در «چرا ورشکستگی آبی مهم است؟» مفصل از این میگوید که چگونه گام به گام منابع آبی ایران در مثال بهخصوص تالابها و دریاچههای کشور در گذر جمهوری اسلامی نابود شدهاند.
در یک بخش از مصاحبه، کلانتری آمار برداشت از آبهای فسیلی ایران را باز میگوید و نشان میدهد تقریبا چیزی از این آبها هم باقی نمانده و تاکید میکند «دشت تهران هر روز یک میلیمتر ـ سالی ۳۶ سانتیمتر ـ نشست میکند» و مجری مبهوت میگوید «من فکر میکردم زمان بچههایم این مشکل دیگه...» و کلانتری وسط حرف او میپرد:
بچههایتان را دیگه ول کنید، بچههایتان جای دیگری برای رشد و نمو [باید] پیدا کنن، اینجا دیگه آبی نمیمونه.
همین جمله، مثال همیشگی مدیریت جمهوری اسلامی است: گند زدیم، همهچیز را سر مردم خراب کردیم، مردم بروند یک جای دیگر پیدا کنند، به ما ربطی ندارد.
کلانتری در میانه مصاحبه دوم، فهرستی از مشکلات عمده ایران پرده میگشاید و درنهایت میگوید: «همه اینها را جمع کنی، اندازه مشکل آب نمیشه» و مجری از او راهحل میخواهد. کلانتری لاف میزند که «پنج ساله میتوان مشکلات را حل کرد» اما «تصمیماتی باید بگیرند که در راستای تفکراتشان نیست یعنی با دنیا تعامل کنند». او سپس میگوید بعد آن، «از منابع جهانی برای رفع مشکلات داخلی استفاده کنند» و از نظر او، همه مشکلات دیگر حل خواهند شد.
او آگاهانه می گوید «آب یعنی تمدن هفت هزار ساله» ایرانزمین. هرچند اشاره مستقیم نمیکند که منظورش از آنهایی که باید تصمیم برخلاف تفکراتشان بگیرند کیست اما در بین خطوط تلویحا میگوید رهبری علی خامنهای و مدیریت سپاه پاسداران یا خیلی خلاصه، جمهوری اسلامی باید کنار برود تا بتوان (شاید) بر مشکلات فائق شد.
بله، بله، دشمن دریاچه ارومیه را خشک کرده و باید شرش کم شود؛ نام این دشمن جمهوری اسلامی است. همین دشمن به سراغ شما آمده است تا انبوه خبرهای جعلی، جلوی دید شما نسبت به واقعیت را بگیرد. تا نگذارد فکر کنید. تا فراموش کنید «دشمن بزرگتر کیست». دشمن بزرگتر خود آنها هستند: باید بروند و شر مدیریتشان از سر ما کم شود تا بتوان در ایران زندگی کرد.
نظرها
نظری وجود ندارد.