با آرش دبستانی: تفکیک جنسیتی و آرایشگری
آرایشگری در ایران از حرفههاییست که شامل سختگیرانهترین تفکیکهای جنسیتی میشود. آرش دبستانی این بار سراغ دو آرایشگر زن رفته است که مهاجرت کردهاند. آنها تجربهشان را با او و با ما در میان میگذارند.
مردم عموماً برخی حرفهها را زنانه و برخی حرفهها را مردانه میپندارند. این فاصلهها در جوامع توسعهیافته به تدریج، کمرنگ و کمرنگتر میشود. بر اساس گزارشها و آمارها در کشورهای اروپایی شمار آرایشگران مرد از ۱۱ درصد به ۳۷ درصد افزایش یافته است. بسیاری از زنان هم در همان حال به حرفههایی که تا پیش از این مردانه تلقی میشد روی آوردهاند. برای مثال در ایران برخی زنان به عنوان راننده اتوبوس یا راننده کامیون مشغول کار شدهاند یا در آلمان که تا پیش از این کشاورزی یک حرفه کاملاً مردانه بود اکنون برای زنان هم جالب شده است.
نخستین مهمان آرش در رشته معماری تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کرده و اکنون در خارج از ایران به عنوان میکآپ آرتیست و طراح ابرو کار میکند. دومین مهمان آرش در رشته گرافیک تحصیل کرده و بعد از مهاجرت به آلمان به آرایشگری روی آورده است. آنها درباره تفکیک جنسیتی در این حرفه چگونه میاندیشند و چه تجربهای دارند؟ آرش در این پادکست در جستوجوی پاسخ این پرسش است. میشنویم:
در برخی راهنماهای گردشگری که در اختیار شهروندان اروپایی قرار گرفته، به آنها هشدار داده شده که تفکیک جنسیتی در آرایشگاهها در ایران اعمال میشود. در این راهنماها به مردان هشدار داده شده که از ورود به آرایشگاههای زنانه در ایران خودداری کنند و به زنان هم هشدار داده شده که نباید فراموش کنند که لباسهای پوشیده به تن کنند. آرایشگاه اما معمولاً محل تغییر و معاشرت و استراحت است. آرایشگاه زنانه آیا باید واقعاً مختص زنان باشد؟
مهمان آرش میگوید وجود یک همکار مرد در آرایشگاه زنانه نه تنها مشکلی ایجاد نمیکند، بلکه مردها با نگاه متفاوتی که به موی زن دارند حضورشان در بسیاری مواقع مفید است. در همان حال هستند خانمهای باحجابی که مایلاند دور از چشم دیگران حجاب از سر بردارند. در برخی آرایشگاهها در غرب این فضا در اختیار آنها قرار میگیرد.
به گفته مهمان آرش به تدریج، هرچه که جلوتر میرویم از نظر فرهنگی تفکیک جنسیتی در آریشگاهها از بین میرود. پیش میآید که زنان و شوهرانشان در یک زمان با هم به آرایشگاه میروند و در مجموع موانع و همزمان کنجکاویها نسبت به آرایشگاه زنانه و آنچه که در آن فضا اتفاق میافتد کاهش پیدا میکند.
دومین مهمان آرش دانشآموخته رشته گرافیک است. او میگوید همواره آرزو داشته نقاش شود اما با فشار خانواده سرانجام به تحصیل در رشته گرافیک رضایت داده. در همان حال با پایان تحصیلات او، رشته گرافیک هم که تا آن زمان یک کار دستی و یک کار فکری بوده، با توجه به پیشرفت کامپیوتر و نرمافزارها تغییر ماهیت داده. بعد از مهاجرت به آلمان او به طور کاملاً تصادفی با یک آرایشگر آشنا شده و این آشنایی مسیر زندگی او را تغییر داده است. مهمان آرش میگوید او در «یک اتاق با هزار پرده» کار نمیکند، بلکه هر روز با زنان و کودکان و مردان زیادی سر و کار دارد و به همین دلیل هم به کارش علاقمند است و از نگاه آقایان هم حس بدی به او منتقل نمیشود.
نظرها
نظری وجود ندارد.