قطار زیرزمینی: نمایشگاه انفرادی مائده طاهری
فرنوش حاتم - تنش میان درخودفرورفتگی فیگورهای بازنماییشده و خیالپردازی عناصر کلاژشده بر زندگی زیرزمینی نیروی محرکی است که نقاشیهای مائده طاهری را بهپیش میبرد.
قطار زیرزمینی، اولین نمایشگاه انفرادی مائده طاهری، جمعه ۷ اردبیهشت در گالری نگر افتتاح شد. این نمایشگاه شامل ۱۱ طراحی و ۱۳ نقاشی است. نمایشگاه با طراحیهای هنرمند آغاز میشود که در قطع کوچک و اغلب با زغال ترسیم شدهاند. در ادامه، نقاشیهای رنگ و روغن هنرمند در اندازههای گوناگون، از ۴۰*۳۰ سانتیمتر تا ۱۲۰*۱۲۰ سانتیمتر، بر دیوار گالری جای گرفتهاند. جزئیات زیاد و وجه روایی آثار هنرمند او را واداشته تا اغلب سراغ بومهای بزرگ برود.
طراحیها: گزندگی واقعیت
همانطور که از نام نمایش پیداست، سوژهی اصلی مائده طاهری در این مجموعه، مترو و زندگی جاری در زیرِ زمین است. او در طراحیها به پرترهی مسافران قطار زیرزمینی، از پشت سر یا روبهرو، نزدیک شده است.
هنرمند با تمرکز روی چهره یا پیکر فرد، او را از محیط پپرامون جدا کرده تا به تنهایی انسان اشاره کند -مسئلهای که اتفاقاَ در شلوغی مترو یا سایر وسایل حملونقل عمومی بیشتر بهچشم میآید.
در طراحیها، نگاهها، خسته و درمانده، بهسویی دوخته شدهاند و تضاد دراماتیک میان نور و تاریکی (سفید و سیاه) در اثر به تقویتِ احساسِ بهتصویرکشیدهشده در چهرهها کمک کرده است. تصویر پوستر نمایشگاه از میان همین طراحیها انتخاب شده است؛ دختری تنها با موهای جمع شده پشت سر، درحالیکه گوشی تلفن همراه را در میان دو دست گرفته، نگاه بیروح خویش را به روبهرو دوخته است. احتمالاً در نگاه مخاطب ایرانی، ریسمانی نامرئی عناصرِ نمادینِ موجود در این طراحی را به هم متصل میکند: گیسوان پوشیده نشدهی دختر، نگاه ماتمزدهی او، و تلفن همراهی که برای خیلی از جوانان هم راهی برای پیگیری اخبار سیاسیاجتماعی روز است و هم راه بروز اعتراض یا خستگی برآمده از فشارها و محدودیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روزمره.
در این طراحی آیکونیک، علاوه بر عواطف درونی فرد، تاریخی جمعی نیز بهتصویر کشیده شده است. عناصر نمادین یادشده در تصویر، با بیانی ساده و خلاصه، خاطرهی مقاومت و مبارزهی جمعی مردمی را یادآور میشود که همچنان ادامه دارد.
نقاشیها: بیان سوررئالیستی مبتنیبر واقعیت روزمره
اگر در طراحیها، هنرمند با بازنمایی چهرههای تکافتاده، میکوشد به عواطف و درونیات شهروندان طبقهی متوسط یا فرودستی نزدیک شود که گذر از تونل زیرزمینی بخشی از زندگی روزمرهشان است، در نقاشیها، هنرمند با سوار شدن بر موجِ خیالپردازی، از واقعیت پیرامون عبور میکند.
در نقاشیهای مائده طاهری، جهان زیر آب به جهان زیر زمین راه پیدا کرده و آنها را در بُعدی جدید، به حرکت درآورده است.
شاید بتوان گفت تنش میان درخودفرورفتگی فیگورهای بازنماییشده و خیالپردازی عناصر کلاژشده بر زندگی زیرزمینی نیروی محرکی است که نقاشیهای مائده طاهری را بهپیش میبرد.
کسانی که هر روز برای رفتوآمد در مسیر میان کار و خانه از مترو استفاده میکنند خوب میدانند که علیرغم سرعت قطار زیرزمینی، در ساعتهایی از روز، تجمع انبوهِ افرادِ اغلب خسته در واگنها بیشتر حس گیرافتادگی و تنگنا را به خیل جمعیت منتقل میکند تا حس حرکت و پیشرفت. در تنگنا، انسان چارهای ندارد جز آنکه به رؤیاپردازی پناه ببرد. هنرمند در بیانیهی نمایشگاه مینویسد:
حرکت ناپیدایی در روح جامعه و من محسوس است. این حرکت ناپیدا از نظر من قطار زیرزمینی است بهسمت ایستگاهی نامعلوم. میاندیشم که شاید این قطار، اکنون با سرعت بیشتری در زیست انسانها حرکت میکند.
مائده طاهری با موضوع قرار دادن قطار زیرزمینی، همزمان به چگونگی حرکت عینی مردم در شهر و جنبشی که در ذهن آنان شکل گرفته میپردازد. نامعلوم بودن ایستگاه غایی این جنبش، که هنرمند در بیانیه به آن اشاره میکند، مولد نقاشیهای سوررئالیستی و پرجزئیات اوست.
او در فرآیند تخیل، گاه از واقعیت سیاه جهان زیرزمین به جهان رنگارنگ و پرطراوت گلها، میوهها و ماهیهای زیر آب جهش میکند؛ و گاه با تمرکز بر دستهای مسافران، به تصور امکانی اشاره میکند که از خلال تجمع نیروهای بدنی ممکن خواهد بود.
در یکی از نقاشیهای او، چهرههای مغموم کودکانی که در واگن مترو به یکدیگر فشرده شدهاند در میان پنجره با رنگ سیاه و سفید بهتصویر کشیده شده، اما مشتهایی که حول میلهی افقی واگن گره شدهاند، با بیانی سمبولیستی، به رنگ نارنجی و بزرگتر از اندازهی متناسب ترسیم شدهاند.
مائده طاهری تقابل میان رؤیا و واقعیت را در آثار خود منعکس میکند. او با پرداختی واقعگرایانه بخشی از سبک زندگی قشر آسیبپذیر جامعه را در نقاشیهای خود رؤیتپذیر میکند، و بهطور همزمان سیالیت و رنگارنگی رؤیاها را در میان تاروپود واقعیت تلخ و گزنده میتند؛ شاخهی خرمالو، امواج دریا و ماهیهای رقصان منطق حاکم بر واقعیت ملالانگیز تونلهای زیرزمینی را بر هم میزنند.
در نقاشیهای مائده طاهری، زنان حضور پررنگی دارند. او زن را در بستر اجتماعی نظاره میکند، سپس میکوشد تا از خلال به تصویر کشیدن لحظاتی از زیست روزمره یا تخیلات زنانه، به کلیت وجود او نزدیک شود.
در نقاشی پایانی نمایشگاه، هنرمند در دورترین پلان، دو زن را درون قاب پنجرهی قطار شهری ترسیم کرده است که به دو سوی متضاد رو گرداندهاند، یکی دست را سایهبان چشمها کرده و به شرق مینگرد و دیگری انگشت را بهسوی غرب دراز کرده است. در پلان اول اما زنی را میبینیم که با اقتباس از نقاشی ژرژ دُلاتور شمعی را در دست گرفته و نگاه را بهسوی آن دوخته است؛ شعلهی شمع سینهی زن را روشن کرده است. احتمالاً میتوان این پایان را نشانی از نگاه امیدوار هنرمند به شرایط اجتماعی و تغییر در وضعیت زیست روزمرهی زنان تلقی کرد.
نظرها
نظری وجود ندارد.