گفتوگوهای من و آن دیگری: نمایشگاه انفرادی پریسا تقیپور
فرنوش حاتم ـــ در نمایشگاه انفرادی پریسا تقیپور مرز پررنگ میان خصوصی و عمومی، که رنج بسیاری از زنان را نامرئی و مستدام نگه داشته، در دو فضای منفک از هم نمود پیدا کرده است. هارمونی رنگی زیبای مجسمهها در کنار فرمهای کودکانه از ویژگی آثار این هنرمند است.
رؤیای زمینی
نمایشگاه پریسا تقیپور با عنوان «گفتوگوهای من و آن دیگری»، متشکل است از مجسمههای پارچهای هنرمند، چند دفتر (آرتیست بوک) و یک ویدئو. یکی از خصیصههای اصلی این نمایشگاه مملو بودن آن است. مجسمههای پریسا تقیپور اغلب بسیار حجیم هستند و جای زیادی را اشغال میکنند؛ شمار بالای آنها در گالری فضا را سنگین کرده است. هرچند تلفیق گیاه، تن و غدهها و زوائد بیرون زده از آنها برآمده از خیال و رؤیا بهنظر میرسند، اما سنگینی مجسمهها به آنها خصلتی زمینی و بیانی قاطعانه بخشیده است. برخی از مجسمهها با بندی از سقف آویزان شدهاند، اما حتی تعلیق نیز عوض آن که تداعیکنندهی حس رهایی و سبکی باشد، به سنگینی و نیروی جاذبه اشاره دارد؛ گویی مجسمهها همچون میوهای رسیده، هر لحظه در آستانهی بازگشت به خاکی باشند که از آن جوانه زدهاند.
برخی از مجسمهها فرمی شبیه به مبل دارند و برخی دیگر دارای خصلت کاربردی بهعنوان میز هستند. به این ترتیب، رؤیای هنرمند بیشتر و بیشتر در تاروپود زندگی واقعی تنیده میشود. سنگینی و حجیم بودگی به دفترهای طراحی هنرمند نیز سرایت کرده است؛ او از چسباندن انواع و اقسام اشیاء، نظیر مجسمههای کوچک پلاستیکی حیوانات، کاموا، پولک و منجوق و ...، بر صفحات کاغذی دفتر دریغ نکرده.
مجسمههای پریسا تقیپور وضعیت مبهمی دارند؛ حفرههای موجود بر پیکرهی این احجام را هم میتوان زخمی دردناک خواند و هم دهانی که به تهدید یا اعتراض گشوده شده است. از ریختافتادگی غدهها، ریشه و سایر قسمتهای گیاه میتواند از طرفی نشان از بیماری و مرگ قریبالوقوع آنها داشته باشد، و از طرف دیگر، میتواند نشانهی رشد خارج از چارچوب و سرکشانهی آنها فرض شود.
بنابراین، صفحات تقریباً بهسختی بر هم قرار گرفته و دفترها تقریباً بهسختی بسته میشوند؛ این بیرونزدگی جزوی از زیباییشناسی هنرمند است. به همین سبب، علیرغم وجه کاربردی برخی از مجسمههای او، نمیتوان آنها را تزئِینی (دکوراتیو) بهحساب آورد. متناقض بودن آثار پریسا تقیپور (هم خیالی و هم واقعی/ کابردی و نه تزئینی) ویژگی منحصر بهفردی به جهان او بخشیده است.
سوزنها و بخیهها
زیباییشناسی آثار پریسا تقیپور مبتنی بر نوعی بینظمی است. او در دوخت تکههای پارچهای به یکدیگر آزادانه عمل میکند؛ رهایی و بیقیدی هنرمند در کوک زدن مجسمهها، همچون طراحی، امکان بروز هر چه مستقیمتر احساسات او را میسر میسازد. از حیث زیباییشناختی نیز، نامرتب بودن کوکها، در تقابل با دوخت تمیز ماشینی، در وهلهی اول بر وجه هنری (و نه تزئینی) آثار بزرگ و گاه کاربردی پریسا تأکید میکند، و در وهلهی دوم، سختی و طاقتفرسا بودن اجرای هنری او را با صراحت بیشتری بهنمایش میگذارد؛ شاید کار سخت یدی راهی باشد که هنرمند برای خالی شدن از احساساتی همچون خشم و رنج انتخاب کرده است ...
آثار پارچهای پریسا تقیپور در ادامهی مسیر هنرمندان زن تاریخ هنر خوانده میشوند که با دغدغههای فمینیستی به بازنمایی بدن و عواطف زنانه در آثار خویش میپرداختند؛ تکرار فرم اندام جنسی زنانه و رنگ صورتی و قرمز در آثار این هنرمند اشارهی مستقیم به جنسیت زن دارد. بنابراین، رد سوزن، و نیز حضور خود سوزنها که گاه فرورفته بر تن مجسمهها باقی ماندهاند، مشخصاً تداعیکننده مصایب زنانه است.
نور و تاریکی؛ عمومی و خصوصی
تقاوت نور در دو سالن گالری (یکی تاریک و کمنور، دیگری روشن از نوری که از پنجرههای رو به حیاط به داخل سالن راه یافته است) یادآور تقابل میان دو فضای اندرونی و بیرونی است که در زندگی زنان (خصوصاً زن ایرانی) بسیار مهم تلقی میشود. فضای داخلی خانه، با محدودیتهای اعمالشده از سوی نظام پدرسالار و با وجود قوانین زنستیزانه، خیلی از اوقات بهشکل آیرونیکی برای زنان فضایی ناامن محسوب میشود. به این ترتیب، ویدئوی نصبشده در سالن تاریک که حرکت مکرر چند ماهی در چارچوب قابی تنگ را بهتصویر میکشد، میتواند نماد حصر و گیرافتادگی زنان در فضاهای خصوصیِ بهظاهر امن باشد. گیاهانی که استعاره از بدنهای زنانه هستند در این فضا بیشتر روبهزوال انگاشته میشوند، درحالی که در فضای روشن مشرف به حیاط، مجسمههای مشابه بیشتر نماد سرزندگی و رشد هستند. بدین گونه، مرز پررنگ میان خصوصی و عمومی، که رنج بسیاری از زنان را نامرئی و مستدام نگه داشته است نیز، با چیدمان مجسمهها در این دو فضای منفک از هم نمود پیدا کرده است.
مجسمههای پریسا تقیپور وضعیت مبهمی دارند؛ حفرههای موجود بر پیکرهی این احجام را هم میتوان زخمی دردناک خواند و هم دهانی که به تهدید یا اعتراض گشوده شده است. از ریختافتادگی غدهها، ریشه و سایر قسمتهای گیاه میتواند از طرفی نشان از بیماری و مرگ قریبالوقوع آنها داشته باشد، و از طرف دیگر، میتواند نشانهی رشد خارج از چارچوب و سرکشانهی آنها فرض شود. بنابراین، نور و سایر ویژگیهای محیطهای پیرامون این اجسام، میتواند بر خوانش آنها تأثیرگذار باشد. اما فارغ از ویژگیهای فضای پیرامون آثار، هارمونی رنگی زیبای آنها در کنار فرمهای کودکانه و بازیگوشانهشان، بر گزینهی یکسره دردناک خواندن آثار خط بطلانی کشیده، و آنها را در برزخ میان رؤیا و واقعیت نگاه میدارد.
نظرها
بزن و در نرو
سر صلات ظهر ! ی صلوات دیگه بفرست به دیار باقی !!