انتخابات: توجه اندکی هم به معلولان برای گرفتن رأی، سپس فراموشی
ساعد سپیدار در این گزارش به بازنگری حد توجه به مسائل معلولان در کارزارهای انتخاباتی و بیتوجهی همیشگی پس از پایان تبلیغات برای گرفتن رأی میپردازد.
در گزارش هفتگی این هفته زمانه(۶ تیر ۱۴۰۳) به سخنان مدیر کمپین معلولان در مورد جای خالی معلولان در برنامههای انتخاباتی کاندیداها اشاره شد. در کمال تعجب و با وجود اینکه معلولان (بدون در نظر گرفتن خانوادههای آنها)، بزرگترین جمعیت اقلیت کشور به شمار میروند، به جز در بیانیهای مختصر که یکی از نامزدهای ریاست جمهوری منتشر کرد، در مناظرهها و بیانیهها، هیچ صحبتی از معلولان به میان نیامد، تا جایی که بعضی از خبرگزاریها، با تیترهایی همچون جای خالی وضعیت «معلولان»" در برنامههای نامزدهای ریاستجمهوری، به این مسئله اشاره کردند.
یحیی سخنگویی، معاون اسبق امور توانبخشی سازمان بهزیستی، ۳ تیرماه ۱۴۰۳ در مصاحبه با تسنیم گفت:
این انتظار وجود دارد که نامزدهای ریاست جمهوری برنامههای خود را در ارتباط با امور افراد دارای معلولیت اعلام کنند. با وجود اینکه ۱۳ درصد از جامعه ما را معلولان تشکیل میدهند و این آمار کمی نیست، میطلبد که مسئولان در ردههای مختلف به این گروه از جامعه توجه داشته باشند. در همین زمینه انتظار میرود که شش نامزد ریاست جمهوری برنامههای خود را در حوزه معلولان بهویژه در زمینه اشتغال، تسیهلات، ایاب و ذهاب، امکانات رفاهی، استخدام معلولان و... بیان کنند. در سه مناظرۀ اخیر که از صداوسیما پخش شد، هیچ یک از نامزدها به صورت ویژه به موضوع معلولان و مشکلات آنها نپرداخت و انتظار میرود حداقل در دو مناظره بعدی به این موضوع اشاره شود. همچنین انتظار میرود که صداوسیما نیز برای طراحی سؤالات در حوزه معلولان از کارشناسان این حوزه، انجمنهای فعال در حوزه معلولان و یا افراد معلول استفاده کند تا این گروه از جامعه نیز مشکلات خود را به گوش نامزدهای ریاست جمهوری برسانند. در بخش درمان و تأمین تجهیزات مورد نیاز معلولان، شاهد افزایش قیمتها هستیم؛ به طوریکه برخی از معلولان مرتباً از ویلچر و سمعک استفاده میکنند و خرید مجدد، مشکلاتی را برای آنها ایجاد میکند. امیدواریم در آینده شاهد اجرای این قانون باشیم. این در حالیست که در سنوات گذشته و بازنگری آن، مشکلات معلولان برطرف نشده است.
۱۴۰۳
با وجود اینکه دستکم تعداد اندکی از خبرگزاریها همانند موردی که ذکر شد، به بیتوجهی نامزدها و ستادهای آنان به معلولان و عدم ارائهی راهکاری عملی در راستای بهبود شرایط معلولان کشور توسط آنان، انتقاد کردهاند، به جز بیانیهی مسعود پزشکیان در مورد معلولان، خبری در اینباره به گوش نرسید. در متن این بیانیه، تنها به بیان کلیاتی شعارگونه مثل ایجاد عدالت و برابری، توجه به نیازهای افراد معلول، بهبود کیفیت زندگی آنان و ایجاد محیطی بدون تبعیض برای معلولان بسنده شده و هیچ راهکار علمی و عملی برای تحقق این شعارها در برنامهی این نامزد و سایر نامزدها وجود ندارد. شاید انتشار چنین بیانیهای تنها با هدف جذب رأی معلولان و فرار از اتهام بیتوجهی به آنان صورت گرفته است. بدیهی است که صحبت کردن احتمالی سایر نامزدها از دغدغههای معلولان، پس از این بیتوجهیها و بیبرنامگیها هم برای فرار از همین اتهام و به نوعی نوشدارو بعد از مرگ سهراب باشد.
این نوع بیتوجهی به معلولان مسئلهای جدید نیست بلکه روندی تکراری است که از اول انقلاب تاکنون و در هر دورهای از انتخابات تکرار شده است. در تاریخ مناظرهها و بیانیههای انتخاباتی در حدود پنج دهۀ گذشته، هیچ راهکار جامع و عملیاتی برای حل مشکلات معلولان، توسط نامزدهای ریاست جمهوری ارائه نشده است. اشارهای مختصر به معلولان، سر دادن شعارهای توخالی و استفادهی تبلیغاتی از آنان، تنها نسبتی است که میتوان میان انتخابات و این قشر از جامعه برقرار کرد. دولت احمدینژاد، روحانی و رئیسی، شاهدمثالهایی مناسب بر اثبات این دعویاند. با اینکه هر سه رییسجمهور گذشته، پیش از رسیدن به ریاستجمهوری و پس از آن در مناسبتهایی مثل روز جهانی معلولان، با لحنی پرمنت، خود را ناجی معلولان معرفی کرده و وعدهی حل مشکلات آنان را سر داده بودند، در سالهای گذشته وضعیت معلولان روزبهروز وخیمتر شده است.
۱۳۸۴
پس از اینکه محمود احمدینژاد با وعدههایی مثل بهبود شرایط معیشتی معلولان و کم کردن هزینههای درمانی و... بر سر کار آمد، موجی از امید در جامعهی معلولان ایجاد شده بود که پس از یک دورهی ریاستجمهوری او، این امید به یأس بدل گشت. تا جایی که تعدادی از تشکلهای معلولان با نامهای به رییسجمهور و رییس فراکسیون حمایت از حقوق معلولان مجلس، به اجرایی نشدن قانون استخدام سه درصدی معلولان و نادیده گرفتن حقوق آنان توسط دستگاههای دولتی اعتراض کردند.
همت محمودنژاد، رییس جامعه معلولان، در مصاحبهای گفت:
با این که مجلس شورای اسلامی قانون سهمیه سه درصدی استخدام معلولان و پیماننامه جهانی افراد دارای معلولیت را به تصویب رسانده و شورای نگهبان نیز هر دوی این مصوبات را مورد تایید قرار داده است، با این وجود آموزش و پرورش، در برابر اجرای این قانون ایستادگی میکند که نمونه آن، اظهارات اخیر وزیر آموزش و پرورش مبنی بر این است که چگونه یک فرد دارای معلولیت میتواند فیزیک تدریس کند؟
۱۳۹۲
حسن روحانی هم با انتشار چند بیانیه و ذکر نام معلولان در کارزارهای انتخاباتی خود، قول حل مشکلات آنان را داده بود. در یکی از بیانیههای خود، گفته بود:
دولت تدبیر و امید از نخستین روزهای فعالیت خود، حمایت همه جانبه از افراد دارای معلولیت و تلاش برای حل مشکلات این عزیزان را مورد توجه قرار داده است که ابلاغ مصوبه هیأت وزیران در امور معلولان و تلاش برای حل مشکلات این عزیزان از آن جمله است و ابلاغ مصوبه هیأت وزیران در امور معلولان و تلاش برای تصویب قانون حمایت از حقوق معلولان از بارزترین اقداماتی است که در این رابطه صورت گرفته است. دولت تدبیر و امید تلاش میکند تا با تأمین منابع اعتباری قانون حمایت از حقوق معلولان بستر مناسبی را جهت عملی ساختن مفاد این قانون مهیا نماید.
اما پس از گذشت چند سال از ریاست جمهوریاش، معلولان به انحاء مختلف، از بیتوجهی رییسجمهور به این قشر از جامعه انتقاد کردند که این انتقادها با تیترهایی مثل رئيس جمهور وعدههاي انتخاباتي خود در خصوص معلولين را فراموش كرده است و یا جمعی از معلولان: آقای روحانی وعدههایتان برای حل مشکل معلولان چه شد؟، در رسانههای مختلف انعکاس یافت. جالب اینجاست که در آستانهی انتخابات دومین دورهی ریاست جمهوری روحانی و در حالی که او هنوز به وعده دادن به معلولان ادامه میداد، یکی از خبرگزاریها، طی مصاحبهای با یکی از افراد جامعهی معلولان با لحنی تند نوشت: معلولان دیگر به روحانی رای نمیدهند؛ مردم فریب وعدههای تبلیغاتی او را نخورند. خلاصهی صحبتهای این فرد معلول که حاکی از بیتوجهی روحانی به وعدههای انتخاباتیاش در خصوص معلولان است، بدین شرح است:
دولت نه تنها قانون استخدامی معلولان را اجرا نکرد، بلکه به همان معلولانی که در ادارات مشغول کار بودند، بیحرمتی و بیتوجهی کرده. ما در دولت روحانی شاهد اخراج، تحت فشار گذاشتن و بیاعتنایی به معلولان بودیم. روحانی در شعارهای انتخاباتیاش در سال ۱۳۹۲، برای جلب رای معلولان از مشکلات معلولان گفت و وعده داد تا این مشکلات را حل و فصل کند. یکی از وعدههای روحانی این بود که قانون اختصاص ۳ درصد استخدام به معلولان را اجرایی کند، اما این وعده وی نه تنها اجرایی نشد، بلکه در دوره ریاست جمهوری وی برخی از معلولان از کار بیکار و یا تحت فشار قرار گرفتند. ما معلولان در طول چهار سال گذشته فراموش شدیم. بار دیگر ایام تبلیغات است و معلولان عزیز مراقب باشند تا فریب وعدههای وی را نخورند. قطعا معلولان دیگر به روحانی رای نمیدهند. در دولتی که به معلولان رحم نشد وای بر مردم، بیکاران و جوانان جوایای کار...
۱۴۰۰
رییسی نیز در شعارهای انتخاباتی خود، توجه به نیازمندیها و مشکلات معلولان و سالمندان، زنان بیسرپست و عموم محرومان در حوزه سلامت را از مهمترین اولویتهای دولت مردمی خود عنوان کرده بود. پس از ریاست جمهوری خود نیز چند باری با لحنی انقلابی، دستوراتی را همچون این مورد که قانون حمایت از معلولان باید به سرعت و به طور جامع و کامل اجرایی شود، صادر کرده بود. حالا پس از گذشت دوران این دولتها یکی پس از دیگری، پوچ بودن شعارهای انتخاباتی بر معلولان معلوم شده است.
نکتۀ مهمی که میتوان از رفتار دوسویهی معلولان و نامزدهای ریاست جمهوری در این دوره از انتخابات استنتاج نمود، رسیدن به درکی مشترک از سوی هر دو طرف است؛ اینکه نه معلولان باور به تغییر شرایط توسط رییس جمهور یا نهادی دیگر دارند و نه نامزدهای ریاست جمهوری، ادعای داشتن برنامه یا ارادهای برای تغییر شرایط آنان را دارند.
سکوت داوطلبان ریاستجمهوری و انتقاد جامعهی معلولان از این سکوت، در واقع بیانگر همین امر است. چنین شرایطی را میتوان نتیجهی فضای کلی حاکم بر جامعه دانست. فضایی که در آن، حکومت با تمام قوا و با طراحی بازیهای تکراری همچون رقابت جناح چپ و راست، تنها به دنبال چارهای برای بحران عدم مشروعیت و کشاندن مردم پای صندوقهای رأی است. در چنین بستری، بازیگران این نمایش که همین نامزدها و جناحهای موافق یا مخالف آنان هستند، آنقدر در تحقق این هدف کلی حکومت غرق شدهاند، که در این میان جایی برای فکر کردن و پرداختن به مشکلات معلولان، به عنوان قشری که سزاوار احقاق حقوق خویشاند، نمانده است.
از سوی دیگر، به نظر میرسد رفتارهای نامناسب حکومت با معلولان در یک سال اخیر مثل ضرب و شتم آنان مقابل سازمان برنامه و بودجه و یا دستگیری مدیر کمپین معلولان توسط نهادهای امنیتی، سکهی حکومت را برای معلولان رو کرده باشد و به همین سبب نامزدها با آگاهی نسبت به این موضوع، زحمت شعارافشانی در باب بهبود شرایط معلولان را به خود نمیدهند.
در مصاحبهای دیگر، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، موسوی چلک، انتقاد خود از عملکرد نامزدهای ریاست جمهوری را اینگونه بیان کرده است:
انتظار این بود که در مناظرههای انتخاباتی و تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری، معلولان مورد توجه قرار میگرفتند یا در سؤالات مرتبط با رفاه و تامین اجتماعی و فقرزدایی و موضوعات اجتماعی و فرهنگی، بطور خاص کاندیداها مورد سؤال جدی قرار میگرفتند که چه برنامههایی برای افزایش رفاه و تامین اجتماعی این افراد دارند. به عنوان رئیس انجمن مددکاران اجتماعی در راستای مطالبهگری از حقوق این افراد، گلایه خودم را از کاندیداها اعلام میکنم که به اندازه اهمیت این گروه، اهتمام لازم را نشان ندادند و گویی معلولان در این کشور حضور ندارند یا نیاز به توجه به این افراد در برنامههای رئیس جمهور چهاردهم نیست و این بسیار نگرانکننده است. اگرچه انتظار میرفت که تا الان در سؤالات مناظرهها هم این موضوع مورد توجه صداوسیما قرار میگرفت. امیدوارم در ادامه مناظرهها به این موضوع توجه شود و برنامههای اساسی نامزدها برای اجرای قوانین مرتبط با حقوق افراد دارای معلولیت مورد پرسش قرار گیرد.
این آرزو هم البته برآورده نشد. گفتههای رسانههای دولتی نسبت به معلولان و جبههگیری آنان در برابر انتخابات، پرده از رفتار پارادوکسیکال حکومت در مواجهه با معلولان برمیدارد. رسانههای دولتی و خبرگزاریها و نهادهایی مثل بهزیستی، از دو طریق از معلولان برای مقاصد سیاسی خود استفاده میکنند. دعوت از آنان برای شرکت در انتخابات و ادعای حضور حداکثری معلولان در انتخابات. با هر منطقی که به قضیه نگاه کنیم، این بیتوجهی و این دعوت برای حضور در انتخابات، یکجا جمع نمیشود. انتشار اخباری مبنی بر تسهیل حضور افراد دارای معلولیت در شعب رأیگیری انتخابات و یا ایجاد زمینههای لازم برای حضور افراد معلول یا دارای شرایط خاص در شعب اخذ رأی، که در انتخابات مجلس دورهی اخیر هم شاهد بودیم، این سوال را پیش میکشد که اگر توانایی مناسبسازی در حوزههای اخذ رأی وجود دارد، چرا اماکن تفریحی، اداری، آموزشی و سایر مکانها، مناسبسازی نمیشود؟ به همین نسبت استفادههای تبلغاتی از معلولان با تیترهایی مثل حضور پرشور معلولان پای صندوقهای رأی یا تجلی حضور افراد دارای معلولیت در انتخابات، حدأقل برای معلولان ثمری در پی نخواهد داشت.
نظرها
پ ر از تهران
با درود خواهر من یک معلول است، این علیل بودن را حکومت اسلام ضد بشر بر او تحمیل کرده. یعنی تیر بر چشمش زده و حالا در یک کشور خارجی همسایه زندگی غمگینانه دارد. اما اگر توجه داشته باشیم انتخابات ننگسن حکومت داسلام ضد بشر همزمان شده با چند انتخابات در اروپا و آمریکا. انگاری خامنه ای برای همین دستور و فتوای قتل رئیس را صادر کرده. من نشت ترامپ بایدن را دیدم و پتق زدنهای بایدن برای ترامپ دستاوردهائی داشت. برای همین امام الله سید علی خان آلتنا خامنه ای فتوای قتل دکتر آلتناسید حاج ابراهیم رئیسی را صادر کرد تا دو استفاده از قتل او بکند، اول اینکه از شر آدم بیمایه و احمقی مثل رئیسی راخت شد. مردکی که حلقوم و حقنه تکیه کلامش بود. کسی که حتا سواد کلاس ششمی را هم نداشت و اگرچه ظاهرا از او راضی مینمود و اما دلش از حماقت او خون بود آنقدر به آمریکا و غرب فحاشی کرده بود که با مهره او نمیشد کار کرد. استفاده دوم از او این است که این جنایتکار و میرغضب اسلام، این همانند علی برای محمد را کشت و شهیدش نامید و تا این آدمخوار تا تا مرتبه آدمخواری علی بالا برد. حالا همچون شعبده باز پزشکیان را علم کرده تا یک آدم غیر آخوند اما مزدور خودش و اسلامش را بفرستند تا دست تراکپ را بفشارد. اما آیا ترامپ تا این اندازه یعنی بینهایت بیشرف است که چنین دستی را بفشارد یا نه ! البته آمریکائی ها پس از جنگ جهانی دستان بسیاری از نازیها را نه تنها فشردند بلکه لیسیدند. سیستم کاپیتالیست فقط کیپیتال می پرستد و دیگر هیچ.