ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

سوریه: انقلاب، جنگ، و چشم‌انداز دموکراسی در سایه بحران

سیاوش شهابی - ترجمه و تلخیص این پادکست که در سطح وسیعی مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، برای مخاطب فارسی‌زبان نیز اهمیت دارد زیرا نه‌تنها روایت تاریخی و سیاسی دقیقی از انقلاب سوریه، جنگ داخلی، و مداخلات خارجی ارائه می‌دهد، بلکه از زاویه‌ای انسانی به مقاومت مدنی، آرمان‌های دموکراتیک، و تأثیرات عمیق اجتماعی این درگیری می‌پردازد.

آغاز انقلاب سوریه و سرکوب آن

انقلاب سوریه در سال ۲۰۱۱، به‌عنوان بخشی از خیزش‌های گسترده بهار عربی که سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا را دربر گرفت، آغاز شد. سوری‌ها با الهام از جنبش‌های تونس و مصر به خیابان‌ها آمدند و خواستار اصلاحات و پایان دادن به دهه‌ها حکومت استبدادی رژیم اسد شدند. با این حال، آنچه به‌عنوان اعتراضات مسالمت‌آمیز شروع شد، به‌دلیل واکنش وحشیانه رژیم به‌سرعت به یک جنگ تمام‌عیار تبدیل شد؛ واکنشی که شامل دستگیری‌های گسترده، استفاده از خشونت مرگبار علیه معترضان، و شکنجه سیستماتیک بود.

لیلا الشامی توضیح داد که چگونه سیاست‌های نئولیبرالی رژیم، نارضایتی‌های موجود را تشدید کرد. کاهش یارانه‌ها و گسترش سرمایه‌داری رفاقتی باعث ثروتمندتر شدن اقلیت نزدیک به رژیم شد، در حالی که فقر در میان جمعیت عمومی عمیق‌تر شد. معترضان در ابتدا خواهان اصلاحات سیاسی بودند، اما سرکوب‌های فزاینده، خواسته‌ها را به سمت انقلاب سوق داد.

استراتژی متقابل رژیم بر استفاده از نیروی قهری متکی بود. رژیم به کشتار جمعی، حملات شیمیایی و نابودی زیرساخت‌ها متوسل شد، در حالی که برای پشتیبانی نظامی و اقتصادی به متحدان خارجی مانند روسیه و ایران تکیه کرد. قدرت هوایی روسیه و نیروهای زمینی مورد حمایت ایران نقش تعیین‌کننده‌ای در تغییر مسیر جنگ به نفع رژیم اسد ایفا کردند.

در آغاز، نیروهای مخالف تحت چتر ارتش آزاد سوریه گرد هم آمدند؛ ائتلافی نسبتاً منسجم از میلیشیاهای محلی که متعهد به حفاظت از معترضان و پیشبرد اهداف دموکراتیک بودند. اما با طولانی شدن درگیری، ارتش آزاد دچار تفرقه شد و گروه‌های افراطی با بهره‌گیری از خلأهای حمایتی و سازمان‌دهی، جایگاه برجسته‌تری یافتند.

شرکت‌کنندگان در بحث اشاره کردند که امیدهای اولیه در مناطق آزادشده، با تجربه‌های دموکراتیک همراه بود. شوراهای محلی برای مدیریت آموزش، بهداشت و حکمرانی شکل گرفتند. زنان نقش مهمی ایفا کردند و مراکزی برای ترویج مشارکت سیاسی و برابری اجتماعی تأسیس کردند. این دستاوردها، نماد آرمان‌های دموکراتیک انقلاب بودند که به‌طور سیستماتیک توسط رژیم اسد و دیگر نیروها تضعیف شدند.

تحولات جاری و رخدادهای غیرمنتظره

بحث میزگرد پادکست به‌شدت بر بازگشت غیرمنتظره فعالیت‌های شورشیان در شمال سوریه متمرکز بود. نیروهای شورشی اخیراً یک ضدحمله غافلگیرکننده را آغاز کرده و بخش‌هایی از حلب و مناطق روستایی ادلب را بازپس گرفته‌اند. این بازگشت قدرتمند به تضعیف متحدان رژیم نسبت داده شده است. روسیه که درگیر جنگ خود در اوکراین است، نقش خود را در سوریه کاهش داده، و مواضع ایران در سوریه نیز تحت حملات مداوم هوایی اسرائیل آسیب دیده‌اند.

نیروهای شورشی هماهنگی بیشتری نشان داده و از تسلیحات پیشرفته‌تری مانند پهپادها و مهمات غنیمتی از رژیم بهره‌مند شده‌اند. این توانمندی تازه، به آنها اجازه داد تا با سرعت پیشروی کنند، در حالی که با مقاومت کمی از سوی نیروهای رژیم روبه‌رو شدند؛ نیروهایی که به‌طور فزاینده‌ای برای حفظ مناطق به میلیشیاهای شیعه تحت حمایت ایران وابسته شده‌اند.

با وجود این دستاوردهای نظامی، هزینه انسانی به‌شدت سنگین بوده است. نیروهای رژیم با بمباران بی‌هدف مناطق غیرنظامی، هدف قرار دادن بیمارستان‌ها و آواره کردن هزاران نفر واکنش نشان داده‌اند. پزشکان در حلب با صدور درخواست‌های اضطراری برای کمک‌های پزشکی، تلاش می‌کنند تا با موج عظیم زخمی‌ها مقابله کنند.

تحرکات ژئوپلیتیکی همچنان به شکل‌دهی به درگیری سوریه ادامه می‌دهد. بازیگران خارجی از جمله ترکیه، ایران و روسیه منافع استراتژیک خود را بر خواسته‌های مردم سوریه ترجیح داده‌اند. این مداخله خارجی، پیچیدگی وضعیت را در میدان جنگ افزایش داده است زیرا قدرت‌های منطقه‌ای سوریه را به عرصه‌ای برای رقابت‌های خود تبدیل کرده‌اند.

در میزگرد همچنین نقش کارزارهای اطلاعات نادرست، به‌ویژه آن‌هایی که از شبکه‌های تبلیغاتی روسیه نشأت می‌گیرند، برجسته شد. این کارزارها واقعیت‌های درگیری را مبهم کرده و رژیم اسد را به‌عنوان سنگری در برابر امپریالیسم غربی معرفی کرده‌اند، در حالی که صدای انقلابیون سوری را نادیده گرفته‌اند.

لیلا الشامی، چارچوب «کمپ‌گرایی» که برخی از چپ‌گرایان بین‌المللی اتخاذ کرده‌اند را مورد انتقاد قرار داد؛ دیدگاهی که ضد امپریالیسم را صرفاً در مخالفت با قدرت‌های غربی خلاصه می‌کند. او ضمن اشاره به این که این موضوع چقدر نژادپرستانه است، این رویکرد را به حذف صدای مردم سوریه و کم‌اهمیت جلوه دادن جنایاتی که رژیم اسد و متحدانش مرتکب شده‌اند دانست.

شرکت‌کنندگان به بررسی تنش‌های میان گروه‌ها و جوامع مختلف در سوریه پرداختند. گروه‌های تحت رهبری کردها، مانند نیروهای دموکراتیک سوریه، با احتیاط از آخرین حمله شورشیان فاصله گرفته‌اند که این امر بازتاب‌دهنده تنش‌های تاریخی با گروه‌های تحت حمایت ترکیه است. جوامع اقلیت در حلب، از جمله ارامنه و مسیحیان، نسبت به حضور گروه‌های افراطی در صفوف شورشیان ابراز نگرانی کرده‌اند، هرچند که تضمین‌هایی برای امنیت آنها داده شده است.

کارینا آودیسیان توضیح داد که حمایت ترکیه از گروه‌هایی مانند ارتش ملی سوریه نگرانی‌ها در مورد پاکسازی قومی و تغییرات جمعیتی در مناطقی مانند عفرین را تشدید کرده است. اقدام نمادین برافراشتن پرچم ترکیه بر فراز قلعه حلب، نگرانی‌ها درباره جاه‌طلبی‌های بلندمدت آنکارا در شمال سوریه را بیش از پیش افزایش داده است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

روسیه و ایران: ستون‌های رژیم اسد

مداخله روسیه در سال ۲۰۱۵ نقطه عطفی در درگیری سوریه بود. کمپین‌های هوایی روسیه مناطق تحت کنترل مخالفان را هدف قرار داد و زیرساخت‌های غیرنظامی را ویران کرد، در حالی که بقای رژیم اسد را تضمین کرد. این استراتژی بازتاب‌دهنده منافع ژئوپلیتیکی گسترده‌تر مسکو بود، از جمله حفظ پایگاه دریایی خود در طرطوس و تقویت نفوذش در خاورمیانه.

لیلا الشامی اشاره کرد که دخالت روسیه فراتر از عملیات نظامی، به یک کارزار تبلیغاتی پیچیده گسترش یافت. این تلاش‌ها بر آن بود که اسد را به‌عنوان سدی در برابر افراط‌گرایی معرفی کند و نیروهای مخالف را به‌عنوان «تروریست» بی‌اعتبار سازد. این روایت‌ها که توسط رسانه‌های دولتی مانند RT و صداهای همسو در غرب تقویت می‌شدند، درک بین‌المللی از این درگیری را پیچیده کردند.

نقش ایران اما بیشتر بر عملیات زمینی متمرکز بوده است. میلیشیاهای تحت حمایت ایران، از جمله حزب‌الله و جنگجویانی از عراق، افغانستان و پاکستان، نیروی انسانی لازم برای تثبیت مناطق تحت کنترل رژیم را فراهم کرده‌اند. این نیروها نه‌تنها در نبردهای مستقیم شرکت داشته‌اند، بلکه با جابه‌جایی جمعیت‌های سنی و اسکان جوامع شیعه، تغییرات جمعیتی را نیز تسهیل کرده‌اند. این استراتژی با هدف تهران برای تأمین یک کریدور زمینی به لبنان و تقویت نفوذش در سراسر منطقه همسو است.

محاسبات استراتژیک ترکیه

دخالت ترکیه در سوریه ترکیبی از نگرانی‌های امنیتی و جاه‌طلبی‌های سرزمینی بوده است. آنکارا در ابتدا از مخالفان سوری حمایت می‌کرد، اما اولویت‌هایش به سمت مهار خودمختاری کردها در امتداد مرزهای خود تغییر کرد. تشکیل اداره خودمختار شمال و شرق سوریه به رهبری کردها (روژآوا) ترکیه را نگران کرد، چرا که آن را ادامه‌ای از حزب کارگران کردستان که آن را یک سازمان تروریستی معرفی‌ کرده است می‌داند.

در پاسخ، ترکیه از گروه‌هایی مانند ارتش ملی سوریه حمایت کرده و عملیات‌های نظامی در شمال سوریه انجام داده است. این اقدامات با هدف ایجاد یک منطقه حائل و اسکان مجدد پناهندگان سوری در مناطق تحت کنترل ترکیه صورت گرفته است. اما به گفته شرکت‌کنندگان، این عملیات‌ها غالباً با نقض جدی حقوق بشر، از جمله جابه‌جایی‌های اجباری و تغییرات جمعیتی همراه بوده است.

کارینا آودیسیان تأکید کرد که سیاست‌های ترکیه بی‌اعتمادی در میان جوامع اقلیت سوریه را تقویت کرده است. ارامنه، کردها و آشوری‌ها که بسیاری از آنها از فشار نیروهای تحت حمایت ترکیه رنج برده‌اند، از حاشیه‌نشینی بیشتر و خشونت‌های احتمالی در آینده بیم دارند. اظهارات نمادین، مانند اشاره به حلب به‌عنوان «استان ۸۲ ترکیه»، این نگرانی‌ها را تشدید کرده و جاه‌طلبی‌های توسعه‌طلبانه آنکارا را برجسته می‌کند.

ایالات متحده و پراکندگی حمایت از شورشیان  

ایالات متحده رویکردی محدود و اغلب ناسازگار نسبت به درگیری سوریه اتخاذ کرده است. در حالی که واشنگتن در ابتدا از گروه‌های مخالف حمایت می‌کرد، از اقدامی قاطع که می‌توانست به‌طور قابل‌توجهی توازن قدرت را تغییر دهد خودداری کرد. بی‌میلی دولت اوباما برای مداخله نظامی پس از حملات شیمیایی رژیم در سال ۲۰۱۳ نشان‌دهنده نبود تعهد به تغییر رژیم بود و به تضعیف روحیه مخالفان انجامید.  

در سال‌های اخیر، سیاست ایالات متحده بیشتر بر مبارزه با داعش متمرکز بوده تا حمایت از اهداف گسترده‌تر انقلاب سوریه. این تمرکز باعث شده تا ایالات متحده با نیروهای دموکراتیک سوریه همسو شود، که رهبری عمدتاً کردی آن خشم ترکیه را برانگیخته و روابط با گروه‌های عرب مخالف را پیچیده کرده است. احتمال خروج نیروهای ایالات متحده از شمال سوریه سؤالاتی را درباره ثبات آینده مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه و پویایی‌های گسترده‌تر این درگیری مطرح می‌کند.

رژیم اسد مدت‌هاست که خود را به‌عنوان مدافع «مقاومت» علیه اسرائیل معرفی کرده است. با این حال، شرکت‌کنندگان این روایت را زیر سؤال بردند و به بی‌عملی رژیم در قبال بلندی‌های جولان اشغالی و تاریخچه سرکوب جنبش‌های مقاومت فلسطینی اشاره کردند.

الیا ایوب به شباهت‌های میان استبداد رژیم اسد و رفتار دولت اسرائیل با فلسطینیان اشاره کرد. او گفت هر دو بر سرکوب مخالفت‌ها و حفظ کنترل بر جمعیت‌ها تمرکز دارند و اغلب از روش‌های مشابهی مانند مجازات جمعی و نظارت استفاده می‌کنند. این موارد ادعای تهدید جدی رژیم اسد برای اسرائیل را تضعیف می‌کند.

دخالت کشورهای خلیج فارس در سوریه چندوجهی و اغلب متناقض بوده است. در حالی که قطر و عربستان سعودی در ابتدا از گروه‌های مخالف حمایت می‌کردند، منابع مالی و تسلیحاتی آنها اغلب به گروه‌های اسلام‌گرا هدایت می‌شد که به پراکندگی مخالفان انجامید. این پویش‌ها باعث تنش در اردوگاه ضد اسد شده و اثربخشی آن را کاهش داده و تلاش‌ها برای ارائه یک جبهه متحد را پیچیده کرده است.

علاوه بر این، تغییر اولویت‌های کشورهای خلیج فارس، از جمله نزدیکی عربستان سعودی به رژیم اسد، بازتاب‌دهنده تغییرات گسترده‌تر منطقه‌ای است. این عادی‌سازی که بر اساس منافع اقتصادی و تمایل به تثبیت منطقه شکل گرفته، اغلب به قیمت نادیده گرفتن آرزوهای سوری‌ها برای عدالت و دموکراسی تمام شده است.

یک ملت در ویرانی

با طولانی شدن درگیری، توجه بین‌المللی کاهش یافته است. درخواست‌های بشردوستانه اغلب بی‌پاسخ می‌مانند و قدرت‌های بزرگ منافع استراتژیک خود را بر رفاه غیرنظامیان سوری اولویت می‌دهند. شرکت‌کنندگان میزگرد این بی‌تفاوتی را، به‌ویژه با توجه به ابعاد بحران انسانی، مورد انتقاد قرار دادند.

لیلا الشامی بر اهمیت برجسته کردن صدای سوری‌ها در بحث‌های مربوط به این درگیری تأکید کرد. او روایت «بازی ژئوپلیتیکی» را نقد کرد که سوری‌ها را به مهره‌هایی در یک بازی بزرگ‌تر تقلیل می‌دهد و عاملیت و آرزوهای آنها را نادیده می‌گیرد.

پس از بیش از یک دهه جنگ، زیرساخت‌ها، اقتصاد و بافت اجتماعی سوریه به‌کلی ویران شده‌اند. کمپین‌های نظامی رژیم اسد، با پشتیبانی حملات هوایی روسیه و نیروهای زمینی ایران، به‌طور سیستماتیک زیرساخت‌های غیرنظامی، از جمله بیمارستان‌ها، مدارس و مناطق مسکونی را هدف قرار داده‌اند. این تخریب عمدی باعث آوارگی بیش از ۱۳ میلیون سوری شده است که طبق گزارش سازمان ملل، ۶٬۸ میلیون نفر در داخل کشور آواره و ۶٬.۶ میلیون نفر در خارج از کشور پناهنده شده‌اند.

شرکت‌کنندگان به تأثیرات احساسی این بحران بر خانواده‌های سوری اشاره کردند. لیلا الشامی روایت کرد که بسیاری از سوری‌ها با اضطراب منتظر خبرهایی از عزیزانشان هستند که در زندان‌های رژیم بازداشت شده‌اند. پرونده‌های سزار ـ مجموعه‌ای از عکس‌ها که مرگ هزاران نفر را در بازداشتگاه‌های رژیم ثبت کرده‌اند ـ یادآوری تلخی از وحشت‌هایی است که بر بازداشت‌شدگان اعمال شده است.

برای کسانی که باقی مانده‌اند، زنده ماندن یک مبارزه روزانه است. کنترل رژیم بر منابع حیاتی و تکیه بر تولید کپتاگون، یک آمفتامین غیرقانونی، سوریه را به یک کشور مواد مخدر تبدیل کرده است. خدمات پایه‌ای مانند برق، بهداشت و آموزش یا در دسترس نیستند یا هزینه‌های بسیار بالایی دارند.

این درگیری تأثیر عمیقی بر نسل جوان سوریه گذاشته است. بسیاری از کودکان تنها جنگ، آوارگی و محرومیت را تجربه کرده‌اند. مدارس یا تخریب شده‌اند یا به تأسیسات نظامی تبدیل شده‌اند، و بسیاری از کودکان پناهنده به آموزش منظم دسترسی ندارند. این «نسل گمشده» با چالش‌های بزرگی در بازسازی زندگی و جوامع خود روبه‌رو است.

شرکت‌کنندگان تأکید کردند که چگونه گروه‌های جامعه مدنی تلاش کرده‌اند خلأهایی که دولت برجای گذاشته را پر کنند. سازمان‌های مردمی، که اغلب توسط زنان رهبری می‌شوند، در زمینه‌های آموزش، حمایت‌های روانی و آموزش‌های حرفه‌ای برای جمعیت‌های آواره و آسیب‌پذیر فعالیت می‌کنند. این تلاش‌ها بازتابی از پایداری سوری‌هایی است که با وجود مشکلات عظیم همچنان به ساختن ادامه می‌دهند.

با وجود چالش‌ها، جامعه مدنی سوریه همچنان منبعی از امید است. در سال‌های اولیه انقلاب، شوراهای محلی در مناطق آزادشده شکل گرفتند و تصویری از خودگردانی دموکراتیک ارائه دادند. سازمان‌های زنان نقش حیاتی ایفا کردند، با ترویج برابری جنسیتی و حمایت از ابتکاراتی که توسط زنان در حوزه آموزش و بهداشت هدایت می‌شد.

کارینا آودیسیان اشاره کرد که این تلاش‌ها پایه‌های سوریه‌ای فراگیرتر و دموکراتیک‌تر را بنا نهاد. با این حال، ظهور گروه‌های افراطی و بازگشت کنترل رژیم بسیاری از این ابتکارات را سرکوب کرده است. با این وجود، سوری‌ها همچنان به مقاومت در برابر استبداد به روش‌های خلاقانه ادامه می‌دهند؛ از شبکه‌های زیرزمینی که کمک‌های بشردوستانه ارائه می‌دهند تا کمپین‌های دیجیتال که نقض حقوق بشر را مستند می‌کنند.

پاسخگویی برای جنایات انجام‌شده در جریان جنگ سوریه همچنان یکی از خواسته‌های اصلی بازماندگان و خانواده‌های آنان است. شرکت‌کنندگان میزگرد بر اهمیت عدالت به‌عنوان پیش‌شرطی برای آشتی و صلح پایدار تأکید کردند.

لیلا الشامی اظهار داشت که جامعه بین‌المللی عمدتاً در پاسخگویی رژیم اسد و متحدانش برای جنایات جنگی از جمله حملات شیمیایی و اعدام‌های جمعی ناکام مانده است. تلاش‌هایی مانند «سازوکار بین‌المللی، بی‌طرف و مستقل» (IIIM) که توسط سازمان ملل برای تحقیق درباره جنایات جنگی در سوریه ایجاد شده، با چالش‌های بزرگی مانند موانع سیاسی و منابع محدود مواجه بوده است.

با وجود این عقب‌ماندگی‌ها، بازماندگان و فعالان همچنان برای عدالت مبارزه می‌کنند. استفاده از «صلاحیت قضایی جهانی» در دادگاه‌های اروپا به پرونده‌های مهمی علیه مقامات سابق رژیم که به شکنجه و دیگر جنایات متهم هستند، منجر شده است. این تلاش‌ها گامی حیاتی در جهت مقابله با فرهنگ بی‌کیفرمانی است که زمینه‌ساز این جنایات در سوریه بوده است.

شرکت‌کنندگان بر اهمیت همبستگی بین‌المللی در حمایت از آرمان‌های سوری‌ها برای آزادی و کرامت تأکید کردند. این همبستگی نیازمند فراتر رفتن از ژست‌های نمایشی و پرداختن به ریشه‌های درگیری، از جمله همدستی قدرت‌های خارجی است.

الیا ایوب خشم گزینشی برخی بازیگران بین‌المللی را که از برخی آرمان‌ها حمایت می‌کنند اما دیگران را نادیده می‌گیرند، مورد انتقاد قرار داد. او از فعالان خواست تا اصول عدالت را به‌طور یکسان اعمال کنند، به‌ویژه در پرداختن به مبارزات به‌هم‌پیوسته سوری‌ها، فلسطینی‌ها و دیگر ملت‌های تحت ستم منطقه.

کارینا آودیسیان بر لزوم هدایت این فرآیند توسط خود سوری‌ها تأکید کرد. در حالی که کمک‌های خارجی می‌تواند نقش داشته باشد، تغییرات پایدار باید از درون و به دست مردمی صورت گیرد که سنگینی این درگیری را بر دوش خود احساس کرده‌اند.

ساختن یک سوریه دموکراتیک و فراگیر مستلزم پرداختن به نابرابری‌های ساختاری و اجتماعی است که به این درگیری دامن زده‌اند. شرکت‌کنندگان چند گام برای دستیابی به این هدف مطرح کردند:

  • پاسخگویی: پاسخگو کردن همه طرف‌ها برای اقداماتشان، از رژیم اسد گرفته تا گروه‌های مخالف، از طریق سازوکارهای بین‌المللی قوی و تلاش‌های مستندسازی مردمی. 
  • توانمندسازی جامعه مدنی: حمایت از سازمان‌های محلی که حکمرانی دموکراتیک، حقوق بشر و آشتی را ترویج می‌کنند. 
  • حقوق پناهندگان: تضمین شرایط ایمن برای بازگشت داوطلبانه پناهندگان، از جمله بازسازی جوامع تخریب‌شده و تضمین ایمنی آنها از آزار و اذیت. 
  • همبستگی منطقه‌ای: تقویت پیوندها بین جنبش‌های آزادی‌بخش در سوریه، فلسطین، لبنان و فراتر از آن برای مقابله مشترک با استبداد و امپریالیسم. 

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.