ادبیات فمینیستی
سیلویا فدریچی: نظریهپرداز «اقتصاد سیاسی شکار ساحرهها» و ««مزد برای کار خانگی»
این هفته در ادبیات فمینیستی زمانه، به سراغ سیلویا فدریچی میرویم. نظریهپرداز دستمزد برای کار خانگی که از چشمانداز زنان، به واکاوی تاریخ سرمایهداری میپردازد و بنیانهای مادی شکار ساحرهها را روشن کرده است.
سیلویا فدریچی فمینیست ایتالیایی-امریکایی است که در ۱۹۴۲ (۱۳۲۰) زاده شد. او از فعالان فمینیست دهه ۱۹۶۰ و از پایهگذاران کمپین دستمزد برای کار خانگی در ۱۹۷۳ است. او همچنین از بنیانگذاران انجمن فلسفه رادیکال است که در پروژه علیه اعدام (ADPP) با کمک استادان دانشگاه و پژوهشگران، برای لغو جهانی اعدام مبارزه میکند.
مطالعات فدریچی در نظریه فمینیستی و فلسفه تاریخ زنان، با پژوهشش درباره رهایی بدن زن و تاریخ شکار ساحرهها گره خورده است. فدریچی با پیگیری تاریخ شکار ساحرهها، متوجه شد که فراتر از ابعاد ایدئولوژیک این فاجعهی انسانی، کشتار وسیع زنان از بنیانهای توسعه جامعه سرمایهداری بوده است. به این ترتیب، فدریچی از چشمانداز زنان به مطالعه تاریخ سرمایهداری پرداخته و بهخصوص کار بازتولیدی، سرمایهداری و بدن را تجزیه و تحلیل کرده است. در فمینیسم مارکسیستی، اندیشههای فدریچی به ویژه در کتاب «کالیبان و ساحره» حائز اهمیتاند.
سیلویا فدریچی در زمانهی ما
جهان امروز به عصر شکار ساحرهها عقبگرد میکند: تصویب لایحه «حجاب و عفاف» و تحمیل سبک زندگی «خانوادهمحور» در ایران، لغو حق سقطجنین در ایالات متحده امریکا، اجباریشدن حجاب در لیبی، کشتار وسیع، تجاوز و بردگی جنسی زنان در سودان، محرومکردن زنان از تحصیل و شغل و خانهنشینکردن آنان در افغانستان، تحقیر جنسی و کشتار و گرسنگی زنان در فلسطین. این فهرست سهمگین (که کامل هم نیست) حملهای تمامعیار به حقوق زنان را ترسیم میکند. هفتهی گذشته بهخصوص با تصویب لایحه حجاب و عفاف و تکرار اصل «خانوادهمحور» بودن آن در طول ۳۰ صفحه، پنج فصل و ۷۱ ماده، بسیاری دربارهی حمله به مقام شهروندی زنان و تحقیر آنان سخن گفتند؛ سیلویا فدریچی میتواند این هفته و در مواجهه با چنین قانونی به یاریمان بیاید تا ابعاد مادی فقیرسازی زنان را واکاوی کنیم و بپرسیم: چرا جمهوری اسلامی ایران به اموال زنان هجوم برده است؟
درحالیکه بسیاری لایحه حجاب را تفسیری از «طبقاتیشدن آزادیهای اجتماعی» تفسیر کردند، فدریچی میتواند کمک کند که از افتادن به دام این دست سادهسازیها نجات یابیم و به این بیاندیشیم که به طور مادی (و نه صرفا ایدئولوژیک) چه نفعی در غارت اموال زنان نهفته است، چرا خانهنشینی آنها در قالب اصالتبخشی به خانواده ترویج میشود، و اصلا این خانواده، که در سراسر این قانون محوریت دارد، چیست و به چه معناست - و چطور خانواده میتواند منشا استثمار مادی زنان باشد.
تجاوز شیوهی اداره و نظارت بر زمان و مکان زنان است: «نباید شبها تنها بدون شوهرت بیرون باشی، باید با فرزندانت در خانه باشی، کارهای خانه را انجام دهی، آمادهی روز بعد شوی، و … اگر بیرون میروی، پس خودت را برای چیزهای دیگر آماده کن.» تهدید تجاوز جنسی، تلویحاً نوعی منضبطکردن و نظمدادن به زمان و مکان زنان است.
پس از این روست که این هفته را همراه اندیشههای سیلویا فدریچی میشویم، از این رو که او نظریهپرداز «خانواده» است و شاید هم از همینروست که در فضای اندیشهی فارسی با استقبال قابل توجهی روبهرو شده است. اما همچنین از این روست که بسیاری از مترجمان آثار او اکنون در بنداند: سروناز احمدی، عاطفه رنگریز، آنیشا اسدالهی، ژینا مدرسگرجی - شاید به این دلیل که همگی آنها دست روی موضوعی گذاشتهاند که برای جمهوری اسلامی حیاتی است: استثمار زنان.
ترجمههایی از سیلویا فدریچی به زبان فارسی
آثار و اندیشههای فدریچی در فضای بحث و گفتوگوی فارسی با استقبال بسیار خوبی روبهرو شده و خوشبختانه بسیاری از نوشتههای او به فارسی ترجمه شدهاند: سه کتاب از او در نشر رسمی منتشر شده و بسیاری از مقالهها و مصاحبههایش نیز با تلاش مترجمهای داوطلب در دسترس قرار گرفتهاند. آنچه در ادامه میآید، گزیدههایی از متنها، مصاحبهها و کتابهایی است که از او ترجمه شده است، لینک دسترسی به این منابع تا جای ممکن درج شده است به این امید که آشنایی با این نظریهپرداز فمینیست مارکسیستی تسهیل گردد:
در معرفی «کالیبان و ساحره» که به ترجمهی مهدی صابری که در نشر چشمه منتشر شده است خوب است یادی کنیم از نوشتهی مفصل عاطفه رنگریز دربارهی کتاب:
در ابتدا نویسنده تحلیلِ خود را با تکیه بر مفهوم «انباشت بدوی» مارکس پیش میبرد؛ به زعم سیلویا فدریچی تاکنون تکوین سرمایهداری تنها از وجه کارِ مزدی و آزاد شدنِ کارگر بررسی شدهاست و روابط بازتولید که بخش مهمی در تکوین سرمایهداری و تبعیض علیه زنان دارد، مورد غفلت قرار گرفته است. به همین دلیل فدریچی تاریخِ سرمایهداری را بهواسطه مسئله بازتولید توضیح میدهد.
توسعه سرمایهداری از منظری فمینیستی، نوشتهی عاطفه رنگریز
غیرمزدی بودن کار خانگی قدرتمندترین سلاحی است که این باور غلط رایج را تقویت میکند که کار خانگی کار نیست و بدین ترتیب مانع مبارزه زنان علیه آن میشود. اگر هم مشاجرهای بر سر کار خانگی صورت بگیرد در آشپزخانه و اتاقخواب است که فضاهایی خصوصی شدهاند و همه جامعه توافق کردهاند که این جروبحثها را مورد تمسخر قرار دهند و از این طریق از شمار پیشگامان این مبارزه بکاهند. ما زنیکههای غرغرو دیده میشویم، نه کارگران مبارز.
مزد علیه کار خانگی، سیلویا فدریچی، ترجمهی سروناز احمدی
انقلاب در نقطه صفر داستان زندگی روزمره هزاران زنی را روایت میکند که فکرشان درگیر نقاشی، موسیقی و یا کتابی است که هرگز قرار نیست آن را به پایان برسانند و یا اصلاً شروعش کنند، چراکه نه وقتش را دارند، نه پولش را و البته نشان میدهد که چطور همین زنان در سراسر جهان توانستهاند خود را سازماندهی و متشکل کنند تا مناسبات حاکم بر زیست روزمرهشان را تغییر دهند و آغازگر انقلابی در نقطه صفر باشند.
انقلاب در نقطه صفر، سیلویا فدریچی، ترجمهی سروناز احمدی در نشر افکار جدید
ادای سهم مارکس در فمینیسم نوعی مشارکت غیرمستقیم بوده است. این حضور را میتوان در روششناسی، برداشت ماتریالیستی او از تاریخ و تحلیلش از استثمار سرمایهدارانهی کار جستوجو کرد. برای فمینیستهایی مانند من که متقاعد شدهام، مادامی که جامعه را از پایین به بالا تغییر ندهیم، نمیتوانیم ستم جنسیتی را از میان برداریم؛ روششناسی او ابزارهایی در اختیار قرار داده است که میتوان با کمک آن همزمان به جنسیت و طبقه، فمینیسم و ضدیت با سرمایهداری اندیشید.
مارکس و فمینیسم، سیلویا فدریچی، ترجمهی آنیشا اسداللهی
به باور من، رقصیدن فلسفهای خاص خود دارد. زیرا رقص تقلیدی از فرایندهایی است که از طریق آنها با جهان و با بدنهای دیگر ارتباط برقرار میکنیم و بدان ترتیب خودمان و فضای اطرافمان را دگرگون میسازیم. از رقص میآموزیم که مادهْ عاجز، بیبصیرت و مکانیکی نیست، بلکه ضرباهنگها و زبان خاص خودش را دارد و امری خود ـ فعال و خودسامانبخش است.
در ستایش بدنی که میرقصد، سیلویا فدریچی، ترجمهی ژینا مدرسگرجی
اگر آزادی راستین نیازمند کنشگرانی است که خود را برای «تعهدی مادامالعمر به فعالیت» آماده میکنند، نمیتوان در این فرایند از نقش حیاتی شورهایی همچون شکیبایی، شادمانی و پویایی غافل شد.
در باب رزمندگی شادمانه، سیلویا فدریچی، ترجمهی ژینا مدرسگرجی
با اینحال، وقتی در اوایل دههی ۱۹۸۰، انبوهی از زنان وارد مشاغل مزدبگیر شدند، فهمیدند که هنوز مانده تا به «برابری» برسیم چون همچنان مجبور بودند یک عالَم کارهای بیجیره و مواجب در خانه انجام دهند، از قبیل مراقبت از بچهها و بستگان. و باید بهطور مجزا هر کدام در محل کار خودشان بجنگند، آنهم در دورهای که کل ساختار کار به دلیل جهانیسازی در حال زیرورو شدن بود. مجتمعهای صنعتی ایالات متحده بهتدریج برچیده میشدند، کارها برونسپاری میشد، دولت خدمات را قطع میکرد – بنابراین زنان درست زمانی وارد بازار کار شدند که سقف کارخانهها در حال فروریختن بود.
هر زنی کارگر است، گفتوگوی جیل ریچاردز با سیلویا فدریچی، ترجمهی سودابه رخش
چپ تحت عنوان «مبارزهی طبقاتی» و «منافع متحد طبقهی کارگر»، همواره بخشهای بهخصوصی از طبقهی کارگر را بهعنوان سوژههای انقلابی برگزیده و در مبارزهای که این بخشها به راه انداختهاند بقیه را به ایفای نقشی صرفاً حمایتی محکوم کرده است. بنابراین چپ در اهداف سازمانی و استراتژیکش همان تقسیمبندیهای طبقاتی را بازتولید کرده که مشخصهی تقسیم کار در سرمایهداری است. از همین رو، چپ ، بهرغم تنوع مواضع تاکتیکی، به لحاظ استراتژیک یکپارچه است. استالینیستها، تروتسکیستها، آنارکولیبرتارینها، چپ قدیم و نو، زمانیکه نوبت به انتخاب سوژههای انقلابی میرسد با مفروضات و استدلالهای مشابه همدست میشوند.
برنامهریزی متقابل از آشپزخانه، سیلویا فدریچی و نیکل کاکس، ترجمهی طلیعه حسینی
دیری نگذشت که شکنجه و اعدام زنانِ متهم به ساحری به زنان دیگر آموخت که باید مطیع و ساکت باشند و کار طاقتفرسا و آزارهای مردان را بپذیرند تا جامعه نگاه مثبتی به آنان داشته باشد. تا سدهی هجدهم با کسانی که مقاومت میکردند با «پوزهبند» برخورد میشد، وسیلهای فلزی یا چرمی که برای بستن بردهها به کار میرفت. «پوزهبند» به سر زنان بسته میشد و اگر تلاش میکردند صحبت کنند زبانشان را پاره میکرد. شکلهای جنسیتمحور خشونت در مزارع آمریکا نیز استفاده میشد. در آنجا، تا سدهی هجدهم، آزار جنسی بردههای زن به سیاست نظاممند تجاوز بدل شده بود، درست در زمانی که مزرعهداران میکوشیدند واردات برده از آفریقا را با صنعت محلی پرورش برده، متمرکز در ویرجنیا، جایگزین کنند.
جهانیسازی، انباشت سرمایه و خشونت علیه زنان، سیلویا فدریچی، ترجمهی فاریا اسدی
مطالبهی دستمزد از این حقیقت پرده برمیدارد که کار خانگی اکنون نیز برای سرمایه، پول است و سرمایه از آشپزیِ زنان، لبخند و روابط جنسیِ آنها کسبِ درآمد میکند. همچنین نشان میدهد که زنان تمامِ این سالها آشپزی کرده، لبخند زده و رابطه جنسی داشتهاند نه به این دلیل که انجامشان برای آنها راحتتر بوده است بلکه چارهی دیگری نداشتهاند.
دستمزد در برابر کار خانگی، سیلویا فدریچی، ترجمه شیرین کیقبادی
از آنجایی که خانواده هستهای کارخانه تولید کارگران است، همچنان نقش نهادی مهمی برای توسعه سرمایهداری در نقاط بسیاری از جهان بازی میکند. از آخرین مظاهر انحطاط نئولیبرالیسم کاهش سرمایهگذاری یا در واقع سرمایهگذاری منفی در بازتولید اجتماعی است. امروز بازتولید کارگران تغییر کرده است، زیرا خانوادهی هستهای بر پایه حقوق مردان استوار شده بود. حالا اما پس از بحران بزرگ اخیر حقوق دریافتی مردان، خانواده هستهای نیز دچار بحران شده است.
مارکس و فمینیسم: بازتولید اجتماعی و سیاست اشتراکی، سیلویا فدریچی
«مبارزه ناشاد» نتیجهی تعیین اهدافِ دستنیافتنی است؛ چنانکه حاصل کار همیشه دور از دسترس است، مدام به آینده موکول میشود و همواره احساس ناکامی میکنید. «سیاست ناشاد» همچنین مبارزهتان را با شرایطی کاملاً تقابلی تعریف میکند که شما را در وضعیت تنش و شکست دائمی قرار میدهد. «سیاست شاد» سیاستی سازنده است و تصوری نسبت به آینده دارد. این واقعیت مایه دلگرمی من است که امروزه افراد بیشتری به این درک رسیدهاند که شما نمیتوانید مدام دستاوردِ اهداف خود را به آیندهای موکول کنید که همواره دور و دورتر میشود.
لزوم مبارزه شاد، گفتوگویی با سیلویا فدریچی، ترجمهی فرزانه جلالیفر
بهراحتی میتوان فهمید که تمرکز فدریچی هرگز اساساً بر زنان نبوده است؛ بلکه تمرکزش بر فهم نیروهای اقتصادی و مکانیزمهای نهادیای است که با یکدیگر زن را بهعنوان خانهداری تولید کردهاند که کار میکند تا نیروی کار برای سرمایه را جهت تضمین کمیت و کیفیت کار بازتولید کند. وقتیکه از دههها همکاری طولانیمدت با جنبش فمینیسم با عنوان «یک سکته بزرگ» یاد میکند، بهراحتی میتوانم فقدانی را که توصیف میکند، درک کنم. به اعتقاد او، جنبش فمینیستی ـ که به مبارزه با سرمایهداری علاقهمند بود ـ به محاق رفته است.
گپ و گفتی با سیلویا فدریچی: ما از دنیایی آمده بودیم که در آن زن تنها نقش زوج مرد را داشت، هانا هِرمهرسا معیری و شکوه مقیمی
خانواده ضرورتاً نهادینهساز کار بیمزدمان، وابستگی بیدستمزدمان به مردان و در نتیجه نهادینهساز تقسیمبندی نابرابری است از نیرویی که ما را و نیز مردان را منضبط کرده است. زیرا بیدستمزدیمان و وابستگیمان مردان را به شغلشان گره زده است.
برنامهریزی متقابل از آشپزخانه، سیلویا فدریچی و نیکول کاکس، ترجمهی طلیعه حسینی
باید بهعلاوه این نکته را نیز خاطرنشان کرد که چنین آدمکشی خونسردانهای که در قبال آدمی صورت میگیرد که دیگر در موقعیت آسیب زدن به کسی نیست، نهفقط سالها کار زنی برای نگهداری از کودکان را نابود میکند، بلکه به دولت نوعی حق پدری، از آن جنس که در قانون رومیان بود، میدهد. بر اساس آن قانون، پدر مالک تاموتمام زندگی فرزند بوده و از همینرو میتوانسته دربارهی مرگ او تصمیمگیری کند. بدین ترتیب، مجازات اعدام بارزترین تجسم حکومت مردسالارانه است.
چرا فمینیستها باید مخالف مجازات اعدام باشند، سیلویا فدریچی، ترجمهی کامران معتمدی ـ گلشن فیال
نظرها
نظری وجود ندارد.