ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

در زندان: از سمانه اصغری، فعال حقوق کودک و مبارزه‌اش علیه آزار جنسی چه می‌دانیم؟

سمانه اصغری ماه‌های واپسین حکمی یک ساله را می‌گذراند، حکمی که ابتدا بیش از ۱۸ سال تعیین شده بود. از او بخوانیم که تخیل را «خواهر آینده» می‌دانست.

سمانه اصغری ماه‌های آخر حکم یک ساله‌اش را در زندان اوین سپری می‌کند. حکمی که صدورش با فراز و نشیب‌ها و سردرگمی‌های بسیار همراه بود و ابتدا ابوالقاسم صلواتی از بابت اتهاماتی از جمله «اجتماع و تبانی»، «اخلال در نظم و آسایش عمومی»، «اغوا یا تحریک مردم به جنگ و کشتار با یک‌دیگر»، «تبلیغ علیه نظام»، «حضور زنان در معابر و انظار عمومی بدون حجاب شرعی»، «عضویت در دسته یا جمعیت با هدف برهم زدن امنیت کشور» و «نشر اکاذیب» و بدون حضور وکیل بیش از ۱۸ سال تعیین کرده بود و مشمول «عفو» شد.
این فعال حقوق کودکان (عضو سابق هیأت مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان) و حقوق زنان (با تمرکزی ویژه بر آزار جنسی) پس از شروع اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در مهرماه ۱۴۰۱ به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد. بیش از یک ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین سپری کرد و با پایان بازجویی، به زندان قرچک ورامین منتقل شد. لحظه آزادی او از زندان قرچک ورامین از لحظات ماندگار آزادی است:

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

سمانه اصغری عضو سابق هیئت مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان است. انجمنی که مردم‌نهاد، مستقل، غیرسیاسی و غیرانتفاعی است و در سال ۱۳۷۳ با مشارکت گروهی از فعالان حوزه کودک آغاز به کار کرده است. هدف اصلی انجمن «حمایت از حقوق کودکان و تبلیغ و ترویج پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک» است و «بهبود وضعیت زندگی همه کودکان» را «آرمان مهم» خود می‌داند.

از سمانه اصغری، یادداشت‌ها و ترجمه‌هایی در دست است و خوشبختانه او از جمله کنش‌گرانی است که برخی اقدامات میدانی‌اش را ثبت و روایت کرده است:

انداختن تقصیر بر گردن قربانی، گفتمان رایجی میان فروشندگان است؛ فروشندگانی که بارها در فعالیت‌های میدانی با آن‌ها روبرو شده‌ایم. وقتی با آن‌ها از اذیت و آزار زنان می‌گویی، می‌گویند حتما فردی که مورد آزار قرار گرفته مسبب اصلی این اتفاق است.

یک روز توزیع پوستر در پاساژ رضا، شهریورماه ۱۳۹۸، نوشته سمانه اصغری درباره فعالیت میدانی‌اش در دیدبان‌آزار

در روایتی دیگر، او از کنشگری در میدان جمهوری تهران و انرژی مضاعفی که برای ادامه مسیر می‌گیرد نوشته است:

چندین نفر به این نکته اشاره کردند که قبل از این که صاحب فرزند دختر شوند و یا ازدواج کنند و یا کسی از نزدیکانشان در مورد آزار خیابانی‌ای که تجربه کرده با آنها صحبت کند، اصلا به این مسئله توجه نشان نمی‌دادند ولی پس از اینکه دیدند آزار جنسی زندگی اطرافیان‌شان را به طور مستقیم و غیر‌مستقیم تحت تاثیر قرار داده، راجع به این مسئله فکر کرده و خواسته بودند خودشان سهمی از ساختن امنیت برای زنان داشته باشند. پس تصمیم گرفته بودند برای احقاق این حق تلاش کرده و از همه مهم‌تر برای پیدا کردن راه حل فکر کنند. این توجه و تلاششان درباره اذیت و آزار خیابانی انرژی مضاعفی برای چسباندن پوسترها به ما داد. انرژی‌ای که برایمان ارزشمند است و انگیزه‌مان را برای ادامه مسیر دوچندان می‌کند.

روایتی از یک فعالیت میدانی در خیابان جمهوری، مهرماه ۱۳۹۹، در دیدبان‌آزار

در یادداشت‌ها و ترجمه‌های سمانه اصغری، تمرکزی ویژه بر آزار جنسی به چشم می‌خورد. پدیده‌ای فراگیر که نظام مردسالار و فرهنگ و قوانین حاکم بر آن، دست مردان را برای هرگونه تعرض به تن و روان زنان باز گذاشته و کنشگرانی چون سمانه اصغری را به بند کشیده است. به یکی از مقاله‌هایی که ترجمه کرده است نگاهی بیندازیم:

در اینجا سه درس ارزشمند از سال‌های ابتدایی فعالیت کنشگران در مبارزه با آزار جنسی می‌آموزیم:۱. آزار و ظلم بر یک نفر، آزار و ظلم به همه است.۲. زنان سیاه‌پوست شایسته دریافت اعتبار به خاطر رهبری اولیه‌شان در این حوزه هستند.۳. هیچ فردی به تنهایی مستحق دریافت اعتبار برای جنبشی جمعی نیست.

زنان سیاه؛ پیشگامان مبارزه با آزار جنسی در آمریکا، نوشته‌ی راینا لیپسیتز، ترجمه سمانه اصغری در دیدبان‌آزار

در ترجمه‌های سمانه اصغری، نکته دیگری جلب توجه می‌کند و آن تلاقی هنر و مبارزه علیه آزار جنسی است، او در ترجمه‌هایش به مبارزاتی پرداخته که با موسیقی و روایت‌گری بصری گره می‌خورند:

من معتقدم که موسیقی همواره جبهه­‌ای رهگشا برای تغییر و تحولات اجتماعی خواهد بود. وقتی قبل از آواز خواندن در یک طرف صحنه­ تئاتر ایستاده‌­ام، ورد زیر زبان من برای خودم این است: اینجا هستم تا التیام بخشم، بیاموزم، الهام بخشم، چالش بیافرینم و سرگرم کنم.» اندرسون تصور می‌کند که ترانه دوباره هرگز، زن، در راهپیمایی‌­ها و رویدادهایی خوانده می­‌شود که پسران و دختران کوچک به همراه پدران و مادرانشان آواز می‌­خوانند و از طریق آواز یاد می­‌گیرند اینکه مردان به زنان آسیب برسانند- و یا برعکس- هرگز قابل­ قبول نیست.

آوازخوانی برای زندگی زنان شیلی، نوشته‌ی ماکسین لوی و ترجمه‌ی سمانه اصغری

افزایش آگاهی در زمینه آسیب­‌های جنسی مستلزم ایجاد ضدروایتی بصری ­است. تجاوز خوشایند و زیبا نبوده و بی­‌شک نباید قابل­‌پذیرش باشد.

نیم قرن پیش از هشتگ #MeToo هنرمندان در خط مقدم این جنبش بودند، نوشته‌ی ویوین جی. فراید و ترجمه‌ی سمانه اصغری

حبس کنشگرانی چون سمانه اصغری نه فقط ظلم به آن‌ها که ضربه‌ای به تمام آن‌هاست که برای ساخت جهانی بهتر تلاش می‌کنند، آن‌ها که برای برابری قدم بر می‌دارند و هم‌قدم‌هایشان را برای طی کردن راه دشوار و طولانی مبارزه نیاز دارند. دوستی برای سمانه اصغری نوشته بود:

رد پایش عمیق است، با هر برخورد تباری بلند از آشنایی می‌سازد. در تلاش است «غریبه» نداشته باشیم. از خیال کردن نمی‌ترسد، می‌داند تخیل، خواهر آینده است. از شهری، از جهانی می‌گوید که انگار همه از روز اول در آن برابر بوده‌اند و برابر مانده‌اند. چون شادمانی را می‌شناسد آن را می‌خواهد، برای همه می‌خواهد، درکنار هم. سمانه‌جان خواهر تمام کسانی است که آن‌ها را شاد و آزاد می‌خواهد، چون در قلبش حک شده: «همه‌‌ش همه‌ش هی جمع می‌شیم؛ زندگی زیباست.» حالا یک سال از روزی که به آن می‌گفتیم آزادی سمانه گذشته اما او دوباره پشت دیوارهاست. سمانه اصغری خصم دیوار است؛ از جا پریدن تا پرواز ذات پرنده است.

نوشته‌ای درباره‌ی سمانه اصغری در دیدبان‌آزار

\nاگر دوست را آینه‌ نجات انسان بپنداریم، زندگی سمانه به‌عنوان یک زن در گفتار و عمل برای من آینه‌ تمام‌نمای مبارزه است که در آن تاریخ رنج مادر و مادران خویش را به‌درستی می‌بینم. رنج زنانی که اولین شالوده تبعیض بر گرده‌های آنان، آغاز ستم طبقاتی است. انکار بزرگیی‌ست اگر این ستم را تنها به گروهی خاص از کارگران تقلیل دهیم. آغازگر این ستم با تمدنی پایه‌ریزی شد که فاحشه‌خانه‌های عمومی کلید این تمدن و مالکیت خصوصی بدن زن تثبیت جایگاه کلیدداران ستم بود. تمدنی که دیوارش هرچه بالاتر می‌رفت، کلیسا و معابد و مساجد و کاخ‌های شاهنشاهی‌اش هرچه شکوهمندتر می‌شد، زن پنهان‌تر و کوچک‌تر می‌شد.

نوشته‌ای درباره‌ی سمانه اصغری، الصا در دیدبان‌آزار

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در انتظار آزادی او و به یاد شور و امید و فعالیت‌هایش، به کودکان بیاندیشیم و توجه و حساسیتی ویژه را معطوف آزار جنسی کنیم. به یاد او که مصداق بارز خواهرانگی است:

سمانه خواهر من و نه فقط خواهر من، خواهر ما، خواهر برای هرکسی که او را می‌شناسد. او مصداق بارز خواهرانگی است، کسی که نه فقط برای نزدیکانش، بلکه برای هر کسی، گوش و همراه و همدل است. پا‌به‌پای هر کسی اشک می‌ریزد، از ته دل می‌خندد، فریاد می‌شود، پای پیمودن خیابان‌های شهر می‌شود، مشت اعتراض در خیابان و زندان می‌شود. همیشه هست، برای همه، تار‌و‌پودش متعهد به عشق و آزادی و برابریست. سمانه، نمادی از خواهرانگی، مقاومت و امید است؛ برای من و خیلی از ما برای بسیاری از زنان و کودکان، چراغی فروزان در روزهای سخت و نویدبخش صبحی روشن است.

تجسم خواهرانگی، نوشته‌ی رود برای تولد سمانه اصغری

از همین مجموعه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.