اَبَربحران خاک در ایران
جویا آروین − گرچه امروزه همه به وجود بحران آب اذعان داریم، اما آگاهی به بحران خاک فراگیر نیست. این در حالی است که به نظر پژوهشگران بحرانِ خاک در ایران چنان جدی است که بحرانِ آب در برابرِ آن هیچ است.
بر طبق گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس اخیراً منتشر کرده[1] وضع خاک در ایران بسیار هشدارآمیز و بحرانی است، در حدی که اساساً با کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست.
بر طبق همین گزارش، نرخ فرسایش خاک در ایران حدود ۵,۱۶ تن در هکتار در سال و بالغ بر ۷ برابر متوسط جهانی است. مسئله فقط این نیست که هماینک ایران در فرسایش خاک جایگاه نخست را در جهان دارد، بلکه فاصلهی ایران به قدری از دیگر کشورها و متوسط جهانی زیاد است که «اگر در حال حاضر میزان فرسایش خاک [در ایران] به یک ســوم مقدار کنونی کاهش یابد، کماکان ایران رتبه اول فرسایش خاک در جهان خواهد بود.»[2]
بحران خاک به زبان ساده
«خاکِ سطحی» (یا «روخاک» یا «خاکِ زراعی») میزان بالایی از موادِ آلی یا ارگانیک دارد یعنی موادی که از بقایای ارگانیسمهای مرده از جمله گیاهان و جانداران و مواد زاید پدید میآید. همچنین خاکِ سطحی میزانِ زیادی ریزاندامگانها یا میکروارگانیسمهای مفید در خود دارد. این ریزاندامگانها شاملِ باکتریها و برخی قارچها میشوند. افزون بر اینها، در خاکِ سطحی میزانی از موادِ معدنی و آب و هوا وجود دارد. این ترکیبات همه در کنارِ هم به خاکِ سطحی جان و رمق میدهند و آن را حاصلخیز و از سنگ متمایز میکنند. همچنین، ترکیبات معدنی در خاک سطحی برای سلامت و بقای انسان ضروری هستند.
آنچه بحران خاک مینامیم از بین رفتنِ خاک سطحی است. در سراسرِ جهان خاکِ سطحی به چندین دلیل از جمله کشاورزیِ بیرویه و ماشینی، کودهای شیمیایی، کویریشدن، و دیگر عوامل دارد بهسرعت و به شکلِ برگشتناپذیری بیرمق و فرسوده میشود. ناگفته پیداست که با از میان رفتنِ خاک، انسانها با گرفتاریهای بزرگی روبهرو خواهند بود. برای اینکه بدانیم از بین رفتنِ خاکِ سطحی چه بحرانِ بزرگی است کافی است بدانیم که در سراسرِ جهان ۹۵ درصد از غذای انسان از همین خاکِ سطحی میرویَد. افزون بر اینها، نقش خاک سطحی در سلامت محیط زیست نیز شایان توجه است. برای مثال، برای اینکه کربن را دفن کنیم و از این راه گازهای گلخانهای را کاهش دهیم به خاک نیاز داریم.
منظور از بحران خاک از بین رفتنِ خاک سطحی است. در سراسرِ جهان خاکِ سطحی به چندین دلیل از جمله کشاورزیِ بیرویه و ماشینی، کودهای شیمیایی، کویریشدن، و دیگر عوامل دارد بهسرعت و به شکلِ برگشتناپذیری بیرمق و فرسوده میشود. ناگفته پیداست که با از میان رفتنِ خاک، انسانها با گرفتاریهای بزرگی روبهرو خواهند بود.
ما اغلب سادهانگارانه میپنداریم که خاک همیشه بوده و خواهد بود اما واقعیت این است که خاک کم کم و همراه با شکلگیریِ حیات بر روی زمین پدید آمده و در همهی زمانها در حالِ فرسایش بوده است چنانکه فرسایشِ خاک عمری به درازای عمر خودِ خاک دارد. اما در دورانِ جدید، بهعلتِ کشاورزیِ مکانیزه و استعماری، برای خاک نیز دورانی تازه آغاز شد، دورانی که خاک هرچه کمرمقتر و کمجانتر شد.
کارشناسان در این باره همنظر هستند که فرسایش خاک وضعی برگشتناپذیر به خود گرفته است. سه عاملِ اصلی در فرسایشِ خاک عبارتند از باد و آب و کشاورزی. در حالی که دو عاملِ نخست کمابیش همیشه در کار بودهاند، کشاورزی در دو سدهی اخیر بسیار شدت گرفته و از همین رو میتوان آن را اصلیترین عامل در فرسایشِ خاک در این دو سده دانست. پژوهشها نیز نشان میدهد که فرسایش خاک ربط معناداری با فعالیتهای کشاورزی همچون شخمزنی و آبیاری دارد.[3]
آگاهی، مطالبهگری، اقدام
نهفقط در ایران بلکه در سطح جهان نیز بحران خاک معمولاً نادیده گرفته میشود و از همین رو آن را «بحرانِ خاموش» خواندهاند. در ایران فقط چند سالی است که کارشناسان از بحران خاک سخن میگویند. از همین رو آگاهیِ همگانی به این بحران نیز بسیار کم است.
گرچه امروزه بسیاری از ایرانیان به بحرانی بودنِ مسئلهی آب پی بردهاند اما آگاهی به بحران خاک اصلاً فراگیر نیست. این در حالی است که به نظر پژوهشگران، بحرانِ خاک در ایران چنان جدی است که بحرانِ آب در برابرِ آن هیچ است. در نبودِ آگاهی، هیچگونه مطالبهگری در این زمینه نیز نه از سوی عامهی مردم و نه از سوی کنشگران محیط زیست انجام نمیشود.
لایحهی جامع خاک در سال ۱۳۸۸ به مجلس ارائه شد اما قانون حفاظت از خاک ده سال پساتر در سال ۱۳۹۸ تصویب و ابلاغ شد. در این قانون همچنین برخی از بخشهای کلیدی لایحه حذف یا تغییر داده شد که کارشناسان این حذفها و تغییرها را مورد انتقاد قرار دادند و مجلس نیز در پژوهشی که دو سال پس از تصویب این قانون انجام داد دستاوردهای آن را ناچیز ارزیابی کرد. اما آییننامهی اجرایی برای همین قانونِ دیرهنگام نیز باز پنج سال دیرتر در اواخر سال گذشته تصویب شده است. البته یکی از نکتههای مثبت در این آییننامه این است که به اهمیت فرهنگسازی و دانشافزایی و آگاهیبخشی در سطح همگانی توجه شده است.
پژوهشگران معتقدند که دانش و پژوهش در زمینهی مقابله با بحران خاک فاصلهی زیادی با سیاستگذاری و تصمیمسازی در این باره دارد. به عبارت دیگر، علم و پژوهش اطلاعاتِ لازم دربارهی بحرانِ خاک و راهحلهای این بحران را در اختیار ما گذاشته است و از این جهت کمبودی نداریم، اما مشکل این است که این دانش در مرحلهی عمل و سیاستگذاری به کار بسته نمیشود. حتا در کشورهای توسعهیافته نیز همین فاصلهی زیاد میان علم و دانش در زمینهی بحران خاک و سیاستگذاری در این زمینه مورد توجه پژوهشگران بوده است.[4] با این همه، در جهان نمونههای خوبی برای الگوبرداری حتا در میان کشورهای در حال توسعه وجود دارد. برای مثال، برزیل و آرژانتین دو کشور پیشرو در زمینه کشاورزی حفاظتی (conservation agriculture) و استفاده از روشهای شخم حداقلی (minimum tillage) هستند. در برزیل، کشاورزی حفاظتی از دهه ۱۹۷۰ به تدریج گسترش یافت و اکنون بیش از ۳۲ میلیون هکتار از زمینهای کشاورزی در این کشور تحت سیستم کشت بدون شخم (No-Till) قرار دارد.[5] در آرژانتین نیز کشاورزی در حدود هشتاد درصد از زمینهای زیر کشت با روشهای بدون شخم انجام میشوند.[6] روشهای کشت بدون شخم و شخم حداقلی باعث بهبود ساختار خاک، کاهش فرسایش، و ذخیره کربن در خاک میشود، و از سوی دیگر نیاز به مصرف انرژی و هزینههای ماشینافزارهای کشاورزی را کاهش میدهد. چنین دستاورد بزرگی نشان از آگاهیِ گسترده به بحران خاک در میان کشاورزان و جوامع روستایی در این دو کشور در حال توسعه دارد اما در ایران هنوز این آگاهی در میان روستاییان و کشاورزان شکل نگرفته است.
––––––––––––––––––––––––––
پانویسها
[1] بررسی روند اجرایی شدن قانون حفاظت از خاک با تأکید بر بحران فرسایش خاک کشور (از دیدگاه زیست محیطی)، شماره مسلسل: ۲۰۱۹۱، شانزدهم آبانماه ۱۴۰۳، مرکز پژوهشهای مجلس.
[2] همان
نظرها
نظری وجود ندارد.