در زندان: از مهوش ثابت، شاعر بهایی ۷۲ ساله و ۱۲ سال زندگی او در زندان چه میدانیم؟
جامعه جهانی بهائی با توجه به جراحی قلب مهوش ثابت، در بیانیهای خواهان آزادی «فوری و بدون قید و شرط» او شده است. در انتظار آزادی او و با یاد مقاومت، لبخند و مهربانیاش، از او بخوانیم و حساسیتی ویژه به سرکوب اقلیتهای مذهبی و بهخصوص بهاییان در ایران نشان دهیم.
مهوش ثابت (شهریاری) شاعر ۷۲ ساله و از رهبران جامعه بهایی ایران است که سابقهی تحمل ۱۰ سال زندان (از ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۶) را دارد و از تیرماه ۱۴۰۱ دومین حکم ۱۰ سالهاش را سپری میکند. چند وقتی میشود که او را برای «جراحی قلب باز» از بند زنان زندان اوین به تختی در بیمارستان منتقل کردهاند.
مهوش ثابت آموزگار و از رهبران جامعه بهایی ایران و از موسسان دانشگاه بهایی در ۱۳۶۶ است. پیش از بازداشت، او در این دانشگاه مدیر گروه بود. فریبا کمالآبادی، جمالالدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی، وحید تیزفهم و مهوش ثابت، همگی عضو جمعی به نام «یاران ایران» بودند و در ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ بازداشت شدند.
او نخستین بار در ۱۳۸۴ بازداشت شد، آن هم درست همزمان با جشن عروسی دخترش؛ ۳۵ روز بعد آزاد شد تا دو سال بعد (یعنی در ۱۳۸۶) دوباره بازداشت شود؛ محمد مقیسه در ۱۳۸۹ او را به اتهاماتی چون «جاسوسی، توهین به مقدسات، تبلیغ علیه نظام و رواج فساد فیالارض» به ۲۰ سال زندان محکوم کرد، پس از هشت سال تحمل حبس، حکم او در آذرماه ۱۳۹۴ با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، به ۱۰ سال تقلیل پیدا کرد و سرانجام مهوش ثابت شهریاری در ۲۷ شهریورماه ۱۳۹۶ با پایان دوران محکومیتش آزاد شد و اندکی پس از آزادی، برنده جایزه سالیانه «نویسنده دلیر» از سوی انجمن جهانی قلم، «پـِن»، در بریتانیا شد. شعرهای او حاصل ۱۰ سال زیستن در زندان است، یکی از اشعار او را بخوانیم که در نشریه ادبی بانگ منتشر شده است و شرحی از حال و هوای زندان به دست میدهد:
عمر آزادی او پردوام نبود، او بار دیگر در نهم تیرماه ۱۴۰۱ بازداشت شد و این بار ایمان افشاری به ۱۰ سال زندان محکومش کرد. جامعه بهایی در اطلاعیهای این حکم را «ظلمی باورنکردنی و بیرحمانه» خواند و شرحی از دادگاه ارائه داد که تنها «یک ساعت» طول کشیده و «بیشترین قسمت آن به توهین و تحقیر از جانب قاضی نسبت به متهمین» گذشته بود و طی آن «ایمان افشاری، قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب با پرخاش به متهمان گفته است از حبس قبلی خود درس نگرفتهاند.» مهوش ثابت در حالی این محکومیت سنگین را دریافت کرد که ۷۰ سال سن داشت و حبس ۱۰ سالهی قبلیاش بیماریهای متعددی بر او عارض کرده بود. او دچار سل استخوانی است و زندگی در زندان برای او با سختی و دردی همیشگی همراه است.
به مهوش فکر میکنم. به مهوش عزیز که حالا هفتادساله است. با بیماریهایی که برایش دردهای مداوم به همراه دارد. بچههایی که از زندان آزاد میشوند، میگویند درد زانو امانش را بریده است. آنانی که در بند ۲۰۹ در جریان این بازداشت جدید با مهوش همسلول بودهاند، میگویند فشارهای دورهی بازجوییاش نفسگیر بوده است. او که تازه شروع کرده بود به زندگی کردن و سفر رفتن و گذراندن وقت با خانوادهاش.
یادداشتی از شیوا نظرآهاری برای مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی
زندگی پیر و جوان را نابود کردند و با دروغ بین ما و دستهایمان فاصله انداختند و تخم بدبینی کاشتند. دهها بهائی سر بر دار شدند و هزاران نفر ممنوعالتحصیل. میلیاردها تومان از اموال بهائیان را سرقت کردند و آنها را نجس و جاسوس خواندند. امروز اما پس از این همه درد، دستهای ما یکدیگر را یافته و قلبهای ما برای هم میتپد. جانها و زندگیهای رفته برنمیگردد اما برای بازماندگان و نسل بعد آنچه ما از صلح، عدالت و عشق میانمان میسازیم به یادگار میماند و راه آنان را روشن میکند.
یادداشتی از مریم شفیعپور برای مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی
صدور حکمهای سنگین برای مهوش ثابت نمونهای روشن از سرکوب بهاییان ایران است، بزرگترین اقلیت مذهبی در ایران که علیرغم باور به «خدای یگانه»، در قانون رسمی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته نشدهاند و با آزار و اذیت بسیار و نفرتپراکنیهای حکومتی مواجهاند. ده تن از زنان زندانی در زندان اوین در خردادماه ۱۴۰۳ با نامهای سرگشاده حمایت خود را از بهاییان اعلام کردند:
تضاد در دیدگاه سیاسی و باورهامان مانعی بر حمایت از حق نبوده نیست و نخواهد بود؛ و سکوتمان در برابر ستم اِعمال آن را برای رژیم کم هزینه کرده و موجب تکرار و تشدید فشارها خواهد شد. ما سالها تجربهی زیستن با «مهوش ثابت» و «فریبا کمالآبادی» و دیگر شهروندان بهائی را داشتهایم و بسیار از آنان آموختهایم. علاوه بر آنچه که بر خود و خانوادههایشان به سبب سالها حبس تحمیل شده است، محروم کردن جامعه از حضور و آموزههایشان رنجی گران است. سکوت ما در برابر این ستم مضاعف بر گروهی از جامعه که حتا زیستنشان نیز به عنوان شهروندان بهائی جرمانگاری شده است این جنایات را برای رژیم کمهزینه کرده است و راه را برای تکرار و تشدید آن هموار مینماید. تضاد در دیدگاه سیاسی یا باورهامان مانعی نبوده، نیست و نخواهد بود بر حمایت از «حق»، همانگونه که با تضادهای سیاسی و عقیدتی در برابر سرکوب ایستادهایم و کف خیابانهای ایران را به عرصهای برای مطالبهی حق بدل کردهایم حال نیز کنار یکدیگر هستیم.
خرداد ۱۴۰۳ بند زنان زندان اوین
جامعه جهانی بهائی با توجه به جراحی قلب مهوش ثابت، در بیانیهای خواهان آزادی «فوری و بدون قید و شرط» او، شده است. در انتظار آزادی او و با یاد مقاومت، لبخند و مهربانیاش، از او بخوانیم و حساسیتی ویژه به سرکوب اقلیتهای مذهبی و بهخصوص بهاییان در ایران نشان دهیم:
مردم ایران را مخاطب قرار میدهم و میگویم که اگر حکومتِ کشورمان ما را برای زندگی «رد صلاحیت» کرده است شما نکنید. ما هم مانند سایر مردمان این مرز پرگهر حق داریم زندگی شایستهای داشته باشیم. از حقوق شهروندی برخوردار شویم، کار و کسب مناسب با قابلیت و توان خود داشته باشیم، دانشگاه برویم. روابط مبتنی بر احترام متقابل با هم میهنانمان داشته باشیم. همه حق دارند عقاید خود را داشته باشند و بر آن اساس زندگی کنند. همه حق دارند از آسایش و امنیت برخوردار باشند و از هرگونه آزار و تعدی توسط هر فرد یا هر گروه در امان بمانند و همه توش و توان خود را به جای دفاع از خود صرف آبادانی کشور کنند. هموطنان داستان ما یکی است. لطفا شما ما را رد صلاحیت نکنید و روایتهای ما را از زبان خودمان بشنوید.
نامه مهوش ثابت از زندان اوین
نظرها
نظری وجود ندارد.