سخنان جنجالی «ابو امیر»، فرمانده مستشاری سپاه پاسداران در سوریه:
«بشار اسد تعریف ابتری از مقاومت داشت»
بهروز اثباتی در یک سخنرانی عمومی به تبیین عوامل اجتماعی، ژئوپولیتیک و اقتصادی سقوط رژیم بشار اسد میپردازد. این فرمانده سپاه از عملکرد بهزعم خود «موفقیتآمیزِ» محور مقاومت دفاع و همزمان به شکست جمهوری اسلامی در سوریه اذعان میکند.
من افتخار نمیدانم که سوریه را از دست دادیم؛ نه ضربه خوردیم. باختیم، بد هم باختیم. خیلی هم برامون سخت بود، بالاخص برای آدمهایی مثل من ... سختترین لحظات پاسداریم بود. من خیلی چیزها را دیدم، من ۵۸ در کردستان بودم و خروج سپاه را از کردستان دیدم، من جنگ رو دیدم، سقوط و آزادی خرمشهر را دیدم، اما ما واقعاً لحظهای که سوار هواپیما شدم {تا از سوریه به ایران بیایم} تا خود رسیدن به تهران بچهها زار میزدند.
اینها بخشی از سخنان بهروز اثباتی است، مسئول قرارگاه فضای مجازی ستاد کل نیروهای مسلح و از فرماندهان مستشاری سپاه در سوریه، موسوم به «ابو امیر». او از جمله مقامات ارشد نظامیای بود که تا آخرین روزهای سقوط حکومت بشار اسد در سوریه حضور داشته است. ابو امیر حالا طی یک سخرانی عمومی یک ساعته در یک مسجد از عوامل سقوط رژیم سوریه پرده برداشته است. این فرمانده سپاه از عملکرد بهزعم خود «موفقیتآمیزِ» محور مقاومت دفاع و همزمان به شکست جمهوری اسلامی در سوریه اذعان میکند. ابو امیر با ذکر خاطرات متعدد از زندگی روزمره مردم سوریه، ارتش این کشور، و تجاربه زیسته خود و دیگر فرماندهانی که در سوریه حضور دائمی داشتند، دلایل اجتماعی، ژئوپلیتیک، و اقتصادی سقوط بشار اسد را تبیین کند.
فرمانده اثباتی نخست به فساد گسترده و فراگیر در ردههای بالای حزب بعث و عدم توانایی دولت در فراهم ساختن شرایط پایهای زندگی بهعنوان دلایل اجتماعی فروپاشی سوریه میپردازد. پس از آن، او به تعریف «محدود» و «ابتر» بشار اسد از «مقاومت» اشاره میکند که درعوض هماهنگی با دیگر اعضای محور مقاومت در جنگ با اسرائیل، مقاومت را صرفاً در بدلکردن سوریه به یک معبر لوجیستیکی برای ارسال سلاح و مهمات به حزبالله لبنان تلقی میکرده است. علاوه بر اینها، تلاش اسد برای ادغام در اتحادیه عربی و سرمایه خلیج از یک سو، و عدم ایفای نقش فعال روسیه در حمایت از منافع جمهوری اسلامی و اسد از دیگر عوامل فروپاشی ذکر میشود.
ابو امیر در پایان سخنان خود، به مسئله شکست محور مقاومت و آینده و سرنوشت این جریان میپردازد و با روایتی همخوان با علی خامنهای عملکرد این جریان را موفقیتآمیز تلقی میکند و هر شکلی از شکست را در سطح محور مقاومت بهعنوان یک کل انکار میکند.
مشروح این سخنرانی را در زیر بشنوید:
«غفلت راهبردی» سوریه: ۲۵ دقیقه برق در روز
به زعم اثباتی، سقوط بشار اسد به هیچ وجه برای کسانی که در «میدان» حضور داشتند تعجبآور نبوده است. او در ابتدای سخنانش میگوید:
برای مایی که در صحنه بودیم، فروپاشی رژیم بعث چیز تعجبآوری نبود، یعنی واقعیتش اینه که ما خیلی هم تلاش میکردیم، بیاندازه کوشش میکردیم که ارکان سیستم بعث رو، فرماندهان ارتش رو و شخص آقای بشار اسد را به این نتیجه برسونیم که آقا مملکتات داره از هم میپاشه و اگر هرچه سریعتر شروع به اصلاحات و تغییر در رفتار و مدیریتات نکنی کشورت از هم خواهد پاشید ... ما نظامی شکست نخوردیم، مردم قیام کردند و یک سیستم فاسد را حذف کردند. خب این واقعیت صحنه بود!
رژیم اسد در ۲۰۱۸ درنهایت پس از چند سال جنگ داخلی و قلع و قمع قیام برحق مردمی، شکست موقتی داعش، و رسیدن توافق با ترکیه درمورد اداره بخشهای شمالی سوریه توسط نیروهای اسلامگرایی چون «ارتش ملی سوریه» و همینطور «هیأت تحریر الشام» به یک ثبات نسبی رسید. این ثبات بیش از هرچیز مدیون روسیه و نیروی هوایی آن از یک سو و سپاه پاسداران، بالاخص نیروی زمینی و نیروهای نیابتیاش، از سوی دیگر بود ـ موضوعی که فرمانده سپاه در این سخنرانی خود از آن به عنوان «پیروزی رزمی ما» یاد میکند.
بنا به روایت اثباتی، پس از دستیافتن به یک ثبات نسبی در وضعیت پساجنگی، با وجود فساد گسترده، بحران اقتصادی و تحریمهای غرب، شرایط اسفناکی برای عمده جمعیت تحت حاکمیت بعث رقم خورده بود؛ شرایطی که در آن اکثریت جامعه از امکانات بدیهی و پایهای زندگی نظیر برق محروم شده بودند، در حالی که ژنرالهای ردهبالای ارتش، زندگی لوکسی را برای خود دست و پا کرده بودند. به این ترتیب، در شرایطی که ارتش دولت تا بیخ و بن فاسد شده و صرفاً با مناسبات پولی اداره میشد و از هرشکلی از ایدئولوژی تهی گشته بود، جنگیدن و خطر کردن نیروهای ارتش در تقابل با دشمنی سازمانیافته و باتجربه چون تحریرالشام کاملاً بیمعنا بود.
با این اوصاف، فرمانده اثباتی رژیم اسد را به «یک غفلت راهبردی» متهم میکند که «در کل ارکان حکومت سوریه حاکم شده بود». منظور او از غفلت راهبردی، فساد گسترده و سیستماتیک در دل ارتش و الیگارشی سوریه و درنتیجه رها ساختن اکثریت جمعیت تحت حاکمیت بعث است. اثباتی نمونههای متعددی از این فسار ریشهای را ذکر میکند، از رشوه گرفتن از زائران عراقی گرفته تا این واقعیت روزمره که در «بعضی از نقاط سوریه ۲۵ دقیقه در روز برق داشتند». اما سخن گفتن از فساد، رشوه، و عدم توانایی دولت در فراهمساختن شرایط پایهای زندگی از سوی فرمانده سپاه پاسداران به غایت کنایهآمیز است، چراکه جمهوری اسلامی نیز دقیقاً همان مسیر و روندی را طی میکند که رژیم بشار اسد طی کرد و منجر به فروپاشی آن شد. همین چندی پیش بود که کمبود گاز و برق بیشتر استانهای ایران را به تعطیلی کشاند.
بشار اسد و «تعریف ابتر از مقاومت»
«آیا بشار اسد خائن بود؟»این پرسشی است که فرمانده سپاه در سخنان خود مطرح میکند. در پاسخ او میگوید بشار خائن نبوده اما دیدگاه و تصور او از «مقاومت» از زمین تا آسمان با جمهوری اسلامی تفاوت داشته است:
بشار معتقد به مقاومت بود اما تعریفاش از مقاومت با تعریفی که ما از مقاومت داشتیم بسیار متفاوت بود. ایشون نقش سوریه را در مقاومت یک نقش بسیار محدود تعریف میکرد. یعنی چی؟ یعنی وقتی طوفان الاقصی {نام عملیات حماس در هفتم اکتبر} شکل گرفت، ما همون موقع اعلام کردیم که آقا الان وقتشه سوریه میتونه {به اسرائیل} حمله بکنه و بخشی از زمینهایی که اسرائیل ملعون ازشون گرفته، بگیره. ما هم حمایت میکنیم، حزبالله فعاله، فلسطینیها هم فعالاند، و رژیم صیهونیستی در اوج و حضیض ناتوانیه. ایشون گفت نه، ما در مقاومت فقط سکوی پشتبیانی شما هستیم.
این سخنان ابو امیر، با دیگر اظهارات رسمی جمهوری اسلامی و ایدئولوگهای نظام نظیر فؤاد ایزدی، دانشیار دانشکده مطالعات جهان در دانشگاه تهران، همخوان است. چند روز پس از فروپاشی رژیم اسد، ایزدی در کانال امنیتی جدال، علی علیزاده، ظاهر شد و درباره سوریه گفت:
طی یک سال و اندی که از نسلکشی در غزه میگذرد، یک گلوله هم آقای اسد حاضر نشده بود به سمت اسرائیل شلیک کند. تمام تجهیزات جنگیای که الان توسط اسرائیل دارد بمباران میشود میتوانست برای ایجاد یک جبهه جدید استفاده شود، و اگر آقای اسد این کار را کرده بود، ایشان همچنان در دمشق میبود. سیستمی که آقای اسد طی سالهای گذشته ایجاد کرده بود، جدا از معبر بودن {برای انتقال تسلیحات به حزبالله لبنان} به درد چیز دیگری نمیخورد ... بدنه حزب بعث {با جمهوری اسلامی} خیلی همراه نبود و درنهایت یک نگاه ناسیونالیستی عرب دارند، و یکی از مشکلات هم همین بود.
بنیامین نتانیاهو همین اخیراً در یکی از سخنان خود گفته بود که طی ۴۰ سال گذشته یک گلوله هم از خاک سوریه به سمت اسرائیل و بلندیهای جولان پرتاب نشده بود. برخلاف تئوریهای توطئه حول نقش اسرائیل در فروپاشی سوریه، اساساً دولت اسرائیل فروپاشی اسد را یک تهدید امنیتی و یک نگرانی جدی تلقی میکرد و جدا از معبر لوجستیک جمهوری اسلامی به سمت حزبالله لبنان هیچ مشکلی با بشار اسد نداشت.
به گفته فرمانده سپاه، این فاصلهگرفتن اسد از ملزومات و اهداف محور مقاومت به لحاظ نُمادین خود را در عدم استقبال از «شهید رئیسی» در سوریه خود را نشان داد، زمانی که سوریها بنا بوده جاده فرودگاه در حومه دمشق تا مرکز شهر را پرچمباران کنند و به استقبال رئیسجمهوری ایران روند، اما در عمل برای رئیسی تره هم خُرد نکردند. مدتی پس از این آبروریزی، همان مسیر فرودگاه با پرچم امارات مزین شد، موضوعی که به گفته اثباتی مورد اعتراض شدید فرماندهان سپاه قرار گرفت.
«روسها یکی از عوامل فروپاشی سوریه بودند» و همسر اسد «طرفدار عروبیت بود»
به باور این فرمانده سپاه، «سه جریان» بشار اسد را در این ایده محدود و ناقص از محور مقاومت «گول زدند»: روسها، محور عربستان ـ امارات و مصر که «کارشان بردن بشار به اتحادیه عرب بود»، و جریانات درونی حزب بعث که طرفدار سازش با اسرائیل بودند.
ابو امیر میگوید «روسها پس از طوفان الاقصی کامل در جبهه صیهونیسم عمل کردند». پس از هفتم اکتبر، اسرائیل صدها مقر نظامی و تحقیقاتی جمهوری اسلامی را درکنار فرماندهان ارشد سپاه در سوریه مورد هدف قرار دارد و عملاً مسیر لوجستیکی جمهوری اسلامی به حزبالله لبنان را برای ارسال سلاح و تسلیحات دچار اختلال اساسی ساخته بود. ابو امیر باور دارد که روسها عامدانه و آگاهانه چشم خود را بر این حملات میبستند و بهرغم قدرت نظامیِ هوایی حاضر نبودند از منافع جمهوری اسلامی دفاع کنند. او همچنین روسها را متهم میکند که پس از پیشروی نیروهای اسلامگرا از شمال سوریه بهسمت حلب بهاندازه کافی با قوای هوایی خود از اسد دفاع نکردند.
ابو امیر همچنین به نقش کلیدی و سرنوشت ساز ادغام سوریه در کشورهای عرب خلیج فارس اشاره میکند، موضوعی که باعث دورشدن اسد از جمهوری اسلامی و مدار محور مقاومت شد. فرمانده با زبان عامیانه میگوید: «زن بشار اسد طرفدار عروبیت بود و خیلی سعی کرد اعراب را جایگزین ایران بکند، چون زنش اهل سنت بود». دولتهای عرب به بشار گفته بودند:
هیچ مشکلی مالیای نخواهی داشت، ما همه چیز را تأمین میکنیم، فقط ایرانیها را محدود کن. و بشار اسد این کار را کرد و بیشترین فشار را به ایرانیها آورد تا حدی که خانوادههای ایرانی، نظیر خانوادههای سفارت، مدرسه، مهندسها و غیره را از خونههاشون با اسباب انداختهنشون بیرون ... خیلی از دوستان من شبها در ماشین خوابیدند، به جرم ایرانی بودن!
نظریه پردازان جنگ در جامعه معاصر باور دارند قطبها و صفبندیهای ژئوپولیتیک مدام در حال تغییر است. این موضوع به خوبی درمورد سوریه آشکار شد. پیشتر در ژوئن ۲۰۱۸، بشار اسد در مصاحبه با شبکه تلویزیونی العالم گفته بود که روابط ایران و سوریه «هرگز در بازار سیاست بینالمللی» قابل عرضه و فروش نیست. اما سفر بشار اسد به امارات در مارس ۲۰۲۲ ـ پس از ۱۱ سال قطع رابطه با کشورهای عربی ـ نقطه عطف نمادین یک چرخش سیاسی و اقتصادی بود. این چرخش و تلاش برای ادغام در سرمایه خلیج، سوریه را برای روسیه نیز یک زمین سوخته بدل ساخت که تأمین امنیتش دیگر در اولویتهای جمهوری اسلامی و روسیه نبود.
آینده محور مقاومت
ابو امیر در بیست دقیقه پایانی خود به مسئله آینده و سرنوشت محور مقاومت میپردازد، محوری که پس از فروپاشی اسد، شکست حماس و حزبالله، حمله به زیرساختهای حوثیها، و تخریب پدافندهای دفاعی و فرماندهان سپاه جمهوری اسلامی در ضعیفترین لحظه تاریخی خود به سر میبرد. ایدئولوگها و سازماندهان محور مقاومت نظیر علی خامنهای، «مقاومت» را یک «ایده» و «آرمان» علیه استعمار و امپریالیسم غربی تلقی میکنند که جوانان در قلوب خود پرورش دادهاند؛ مقاومت با یا بدون سوریه به حیات خود در هر صورت ادامه میدهد. بهزعم خامنهای، تا زمانی که استعمار و امپریالیسم بر سر کار هست، مقاومت نیز وجود دارد. در همین راستا، رهبر جمهوری اسلامی ایران، چهارشنبه ۱۲ دی در سخنانی بهمناسبت پنجمین سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس در عراق بهدست نیروهای آمریکایی، بار دیگر به نیروهای مورد حمایت خود را دلداری داد و گفت خونهای ریختهشده در سوریه هدر نخواهد رفت. او با اشاره به رویدادهای سوریه گفت:
پیروزی جبهه حق قطعی است. بدانید آنهایی که امروز جولان میدهند یک روز زیر پای مؤمنین لگدمال خواهند شد (...) پایگاههای آمریکا در سوریه زیر پای جوانان سوری لگدمال خواهد شد (...) لبنان نماد مقاومت است، پیروز خواهد شد، یمن نماد مقاومت است پیروز خواهد شد و (...) انقلاب اسلامی سرزنده است.
روایت ابو امیر در این سخنرانی عمومی از محور مقاومت با روایت رهبری مبتنی بر پیروزی مقاومت و انکار شکستهای سهمگین این جریان کاملاً همخوان است. ابو امیر با ستایش از نیروهای حماس و مقاومت آنها دربرابر اسرائیل میگوید: «کجای غزه الان شکست خورده؟ غزه الان دشمن رو بیچاره کرده. چرا ما باید نگران مقاومت باشیم؟ غزه یک قدم از اهداف خود عقب نشسته ...». او با اشاره به اینکه تمام کسانی که عملیات طوفان الاقصی را انجام دادند فرزاندان شهید بودند، ادعا میکند که کشتار کنونی اسرائیل در غزه منجر به پرورش و خلق یک نسل دیگر از فلسطینیها میشود که مقاومت را با قدرت بیشتری در آینده ادامه خواهند داد. اگر حماس در حال حاضر هشت هزار رزمنده دارد، به زعم ابو امیر، در آینده صدها هزار رزمنده خواهد داشت.
همزمان، ابو امیر به شکست سپاه پاسداران در سوریه اعتراف میکند و خروج نیروهای نظامی ایران از سوریه را بهعنوان تجربهای منحصربهفرد ترسیم میکند که بهلحاظ تاریخی بیسابقه بوده است.
او در پایان، باز هم مبتنی بر روایت رهبر جمهوری اسلامی درباره بالقوگیهای جوانان سوریه، به آمال و آرزوهای خیالین جمهوری اسلامی برای نفوذ در سوریۀ مابعد اسد میپردازد و میگوید: «فرصتی که در جوانان سوری هست در هیچ کشوری عربی نیست ... در کشورهای عربی آمادهترین قشری که میتواند سازماندهی شود برای مبارزه با رژیم جعلی صیهونیستی همین جوانان سوریه هستند و انشاالله این اتفاق میافتد».
روشن نیست سپاه پاسداران چطور قادر است در مردمان و جوانان سوریه مابعد اسد اعماال نفوذ کند، جامعهای که جمهوری اسلامی ایران را یک نیروی اشغالگر خارجی تلقی میکند و آن را یکی از عاملین اصلی کشته شدن نیم میلیون و آواره شدن ۱۲ میلیون نفر میداند.
نظرها
فاکس
دو جا بعد از "....سرمایه خلیج... چرا "فارس" نیامده و فقط یکبار خلیج فارس آورده شده و شاید آن یکبار هم سهوی گذاشته شده؟؟! بهتر نیست دقت کنید و اگر عمد و نیت پلیدی در کار نیست متن قبل از انتشار بازبینی شود که چرا نباید بعد از واژه "خلیج" "فارس" هم بیاید؟ ما خلیج یا عبارت دروغی و شوم خلیج عربی که کار تجزیه طلبان، مزد بگیران شیخکهای عرب نفت فروش نداریم. فقط یک نام درست تاریخی و به حق هست و آن "خلیج فارس" هست.